خیابان‌گردی به وقت شهرکرد؛ واکاوی پرونده یک قتل در خیابان سعدی

خیابان‌گردی به وقت شهرکرد؛ واکاوی پرونده یک قتل در خیابان سعدی

کافی است عصرها سری به خیابان‌ سعدی و یا کاشانی بزنید، نوجوانان و یا جوانانی را می‌بینید که پای پیاده در حال خیابان‌گردی و یا با ماشین‌های گران‌قیمت و گاهاً ارزان‌قیمت که اسپرت شده‌اند، در حال دور دور هستند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرکرد، یه چک 600 میلیونی از یه نفر دارم. می‌خوام برام نقدش کنید 30 میلیون هم میدم به هر 3 نفرتون، هستید؟ باورتان می‌شود این جمله کوتاه در چهارراه فصیحی شهرکرد منجر به قتل صادرکننده چک 600 میلیونی شده است و 3 نوجوانی که در خیابان سعدی شهرکرد در حال خیابان‌گردی بوده‌اند، امروز به جرم قتل در زندان هستند.

کافی است عصرها سری به خیابان‌ سعدی و یا کاشانی بزنید، نوجوانان و یا جوانانی را می‌بینید که پای پیاده در حال خیابان‌گردی و یا با ماشین‌های گران‌قیمت و گاهاً ارزان‌قیمت که اسپرت شده‌اند، در حال دور دور هستند. پیاده‌روهای این خیابان‌ها با تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها در فصل تابستان شلوغ‌تر از هر زمانی می‌شود و هیچ نهادی هم نه بر این مسأله نظارت دارد و نه از آن صحبتی می‌کند. حتی ماجرای این قتل هم در سکوت خبری دنبال می‌شود تا مبادا کسی متوجه شود این 3 نوجوان به واسطه 3 بار طی کردن خیابان سعدی برای قتل انتخاب شده‌اند.

این مسأله را با یکی از جامعه‌شناسان استان که سال‌ها سابقه فعالیت در سازمان بهزیستی را نیز دارد مطرح کردیم.

ایران یکی از بالاترین آمارها در زمینه خیابان‌گردی را دارد

مهشید سلیمانی در این باره می‌گوید: خیابان‌گردی از آسیب‌های جامعه امروز است که کمتر کسی به آن توجهی دارد و می‌توان گفت که موضوع خوبی را انتخاب کرده‌اید.

خیابان‌گردی و دور دور با ماشین مربوط به جوانان دهه 70 است و متأسفانه ایران یکی از بالاترین آمارها در این زمینه را دارد اما با توجه به اینکه پژوهشی در سطح استان انجام نشده نمی‌توان درباره رتبه استان در این زمینه نظری داد.

این روزها متأسفانه باب شده جوانان و نوجوانان تابستان‌ها، در زمان تحصیل پنجشنبه شب‌ها، زمانی که مسابقات برگزار می‌شود و حتی انتخابات خیابان‌گردی و ویترین‌گردی می‌کنند و یا با ماشین‌هایشان دور دور می‌کنند.

این جوانان به 2 گروه تقسیم می‌شوند؛ کسانی که از وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند و می‌خواهند وقت‌گذرانی کنند و با ماشین‌های گران‌قیمت در خیابان‌های بالای شهر هستند. دست دوم کسانی هستند که از وضعیت مالی خوبی برخوردار نیستند. اینها یا ماشین ارزان‌قیمت می‌خرند و آن را اسپرت می‌کنند و قصد جلب توجه دیگران را دارند و یا اینکه در پیاده‌روها به اصطلاح در حال ویترین‌گردی هستند.

از دیدگاه روانشناختی این جوانان و نوجوانان قصد دارند استقلال‌ خود را به دیگران نشان دهند و یا اینکه قصدشان جلب توجه همسن‌ها و یا جنس مخالف‌شان است. همچنین با انجام این کارها قصد تخلیه هیجانات منفی خود را دارند.

مشکلی که در اینجا به وجود می‌آید این است که آنها خودشان و همراه همسن‌هایشان و بدون یک فرد بزرگ‌تر اقدام به این کارها می‌کنند که خود این مسأله خطرآفرین است و کسی نیست که آنها را در برابر خطرات احتمالی مراقبت کند و همین مسأله موجب می‌شود در پیاده‌روها رفتارهای ناشایست انجام دهند و رانندگی پرخطر داشته باشند.

نمود پدیده ویترین‌گردی بیشتر در خیابان سعدی شهرکرد است که اگر سری به این خیابان بزنید به ویژه در زمان اوقات فراغت جوانان و نوجوانانی را می‌بینید که دائم در رفت و آمد هستند. با توجه به اینکه جامعه ما به شدت مصرف‌گرا و تجمل‌گرا شده است این ویترین‌ها بسیار جذاب هستند. کسانی که قدرت مالی دارند که هر آنچه بخواهند خریداری می‌کنند اما مسأله مورد توجه درباره کسانی است که از قدرت مالی پایینی برخوردار هستند. دیدن هر روزه لوازم دوست‌داشتنی که قدرت خرید آن را هم ندارند سبب اندوه و غم می‌شود و برایشان آسیب است.

 جوانان و نوجوانان به سمت تولید و اشتغال هدایت شوند

از برخی می‌پرسم چرا وقت‌تان را اینگونه تلف می‌کنید، «می‌گویند ما که نداریم بخریم پس نگاه هم نکنیم»! همین نگاه کردن و دانستن اینکه نمی‌توانند به چیزی که می‌خواهند دست پیدا کنند مخرب و سبب مشکلات روحی و روانی می‌شود.

اوقات فراغت در حقیقت نوعی فرصت است اما جوان و نوجوان ما به علت ناآگاهی آن را تبدیل به تهدید می‌کند. باید جوانان و نوجوانان به سمت تولید و اشتغال هدایت شوند. فراگیری صنایع دستی یکی از بهترین فرصت‌ها برای این دوران است اما متأسفانه آن را بی‌کلاسی می‌دانند در صورتی که استادان فرش ایران از دیرباز در جهان به نام بوده‌اند. ما استاد دانشگاه داریم که در زمان اوقات فراغتش فرش می‌بافد.

در گذشته خانم‌ها دور هم جمع می‌شدند و به کاری از جمله بافتنی مشغول بودند و دخترانشان هم در کنارشان بودند اما امروز گویی مردم مسیر زندگی‌شان را گم کرده‌اند.

کمبود امکانات ورزشی و تفریحی علت است اما همه علت‌ها نیست. باید هر کسی در زمینه برنامه‌ریزی برای اوقات فراغتش خلاقیت داشته باشد. این وظیفه برعهده نهادهایی از جمله صدا و سیما است؛ متأسفانه رسانه‌ها عکس آن عمل می‌کنند. همیشه در سریال‌های تلویزیونی خانواده‌هایی نشان داده می‌شوند که از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار و در رفاه زندگی می‌کنند. باید به مردم نشان داده شود پول خوب است اما همه چیز نیست. 50 درصد از نحوه گذراندن اوقات فراغت مربوط به برنامه‌ریزی است و می‌توان با انتخاب یک ورزش ساده مثل پیاده‌روی و یا گوش دادن به یک موسیقی اوقات فراغت خوبی را سپری کرد و حتی یک صنایع دستی کم‌هزینه انتخاب که علاوه‌بر گذراندن اوقات فراغت درآمد هم کسب کنند اما متأسفانه رسانه‌های ما برخلاف اینها عمل می‌کنند و دائم در حال تبلیغ تجمل‌گرایی هستند.

آموزش و پرورش نیز نقش مهمی در این زمینه دارد اما متأسفانه این نهاد تنها به امر آموزش توجه دارد و اهمیتی برای تربیت قائل نیست. در این شرایط بچه‌ها تک‌بعدی بزرگ می‌شوند و تنها هدف‌شان ادامه تحصیل است، بدون اینکه به نحوه رفتارشان در جامعه و آینده آنها توجهی شود. اصلاً اجازه ورود جامعه‌شناسان به مدارس داده نمی‌شود. مسئولان می‌گویند تنها وظیفه ما آموزش است. واقعاً تأسف می‌خورم به حال مسئولی که اجازه برگزاری دوره‌های آموزشی را به بهانه‌های مختلف در مدارس را نمی‌دهد. حیطه دید برخی از مسئولان فقط فرزندان خودشان است. به یکی از مسئولان گفتم شما چه تضمینی می‌‍دهید که فرزند شما با همسن‌های ناباب خود دوست نشود؟

به بهانه‌های مختلف از جمله کنکور و غیره اجازه برگزاری دوره‌های آموزشی را به ما نمی‌دهند. در صورتی که اگر نوجوان ما این آموزش‌ها را طی کند در صورت مواجه با آسیب‌ها می‌داند چه عکس‌العملی را باید انجام دهد اما وقتی که این آموزش‌ها را ندیده به نظر شما باید چه کار کند؟

با توجه به تغییرات اجتماعی و گسترش فضای مجازی نوجوان امروز بیشتر در محیط هستند. تلویزیون به جای تبلیغ چیپس و پفک باید بخشی از برنامه‌های خود را به بیان نکات تربیتی اختصاص دهد. این مسأله باید به عنوان یک دغدغه اجتماعی در نظر گرفته شود و کسی نباید به هر بهانه‌ای از آن سر باز زند. آسیب و خطر تنها برای همسایه نیست.

برای بررسی این آسیب نظر بهزیستی را نیز جویا شدیم که در پاسخ گفتند که آسیب خیابان‌گردی در حیطه وظایف بهزیستی نیست. همچنین نیروی انتظامی نیز پاسخی در این حوزه ارائه نداد.

آسیب‌های اجتماعی جزء جدایی‌ناپذیر جامعه هستند اما مسأله اساسی توجه به آنها و ارائه راه‌حل برای رفع آنها است؛ چرا برخی از مسئولان فکر می‌کنند سکوت بهترین راه‌حل است. انتخاب قاتل از بین این نوجوانان مسأله کوچکی نیست که به این سادگی از کنار آن عبور کنیم.

انتهای پیام/ش

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon