شهرکرد| عبور از مرتفعترین گردنه کشور؛ روایت پیادهروی ۱۵ ساعته در برف برای نجات بیماران
خانم از ما هم عکس بگیر، دو تا پسربچه هستند بالای پشتبام نشستهاند و دختری پانزده، شانزده ساله هم با لباسهای رنگارنگ بختیاری در آستانه پنجره ایستاده. سیده فاطمه جلوتر از ما حرکت میکند. هر بار برمیگردد با چشمان آبیاش لبخند میزند و میگوید، هر جا
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرکرد، اینجا روستای پلکانی سرآقا سید در دهستان موگویی از توابع شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری است. موگویی مرز بین استانهای چهارمحال و بختیاری، اصفهان، لرستان و خوزستان است. این مسئله از ویژگیهای مهم این منطقه است که چهار هزار ساکن آن در منتهیالیه فقر روزگار سپری میکنند. موگویی در دامنه ارتفاعات زردکوه بختیاری است که با بارش نخستین برف در فصل پاییز تا اواخر اردیبهشتماه راه ارتباطی مردم 15 روستای منطقه با دنیای بیرونشان قطع میشود.
ساکنان روستای سرآقا سید منتسب به سید عیسی مجاهد نوه امام موسی کاظم(ع) هستند که صحن امامزاده نیز در ابتدای روستا قرار دارد. چوب و سنگ، مصالح به کار رفته در ساخت خانههایی است که حیاط خانهشان پشتبام همسایه طبقه پایین است. پشتبامها با توجه به اینکه محل رفت و آمد دائمی ساکنان است و حتی حیوانات هم در آنجا هستند محکم ساخته شدهاند. با توجه به سرمای شدید و طولانی در این منطقه درب ورودی کوچک و سقف خانهها نیز کوتاه است. فاضلاب خانههایشان از مسیر رفت و آمدشان به رودخانهای که از مقابل روستا میگذرد، میریزد. سطلهای زباله تنها نشانی از زندگی مدرن است که در بین همه نداشتههایشان زار میزند.
از روی دو تا سنگ که مقابل خانه گذاشته شده وارد ایوانی میشویم که با پلاستیک پوشانده شده به حالت تعظیم وارد اتاقی میشویم، آفتاب را پشت سرمان جا میگذاریم. فرشی تا وسط اتاق پهن شده. در پایین اتاق راهآبی است و در کنار آن اجاق گاز دو شعله و فلاکس چای، خبری از چای آتیشی هم نیست. قدمهایم را بلندتر برمیدارم تا پا روی زمین سیمانی نگذارم. در یک طرف اتاق پخچال سفید ارج است و در طرف دیگر هم مقابل وسایلشان پرده زدهاند. همه خانهها به همین شکل هستند با این تفاوت که اتاق برخی کوچکتر است و یا دو اتاق محقر در کنار یکدیگر است. خبری از حمام هم نیست.
لامپ کممصرف را روشن میکنند تازه میتوانم چهره مادر و خواهر سیده فاطمه را ببینم. یکی از چشمهای مادر سیده فاطمه نابینا است، مدارک پزشکیاش را نشانم میدهم. چیزی متوجه نمیشوم. میگوید دکتر گفته شاید آن یکی چشمش را هم از دست بدهد. خواهرش داروهایش را میآورد و میگوید «دوباره فراموش نکنی». بیماری صرع دارد. خودش میگوید شده تا سه ماه هم بیهوش شده باشد. در همین خانه بوده، راهها بسته بوده و کاری نمیتوانستهاند بکنند. میگوید زمستان چند سال گذشته بود که مادرم بیمار شد. حالش وخیم شد. برف تا کمر میرسید. باید به بیمارستان میرساندمش. با چوب و پلاستیک تخت درست کردم، 15 ساعت روی برفها تخت را کشیدم تا به جاده رسیدیم.
تنها خانه بهداشت 15 روستای موگویی که فاصله هر کدام با خودروی سواری تا 2 ساعت هم میرسد، در روستای خویه است و تنها پزشک عمومی مستقر در روستا فقط در فصل بهار و تابستان که راههای ارتباطی مسدود نیست به صورت نوبتی به روستاها سرکشی میکند. خانه بهداشت ماما، پزشک متخصص، چشم پزشک و دندانپزشک ندارد و اگر کسی در فصل پاییز و زمستان نیاز به این پزشکان پیدا کند باید تا باز شدن راه صبر کند یا اینکه به سختی خودش را به آن سوی کوه برساند که تقریباً کار غیرممکنی است.
دو برادر دارد که هر دو خارج از استان زندگی میکنند. میگوید «کارگر هستند، وضعشان تعریفی ندارد از پس خرج زن و بچهشان به زور برمیآیند». از تحصیلشان میپرسم و چه سؤال بیجایی. میگوید سرآقا سید فقط مدرسه ابتدایی دارد. راهنمایی و دبیرستان باید برویم چلگرد، میخواستم بروم ولی هم هزینه رفت و آمد و هم اینکه بیمار شدم و نتوانستم حالا هم که سی سالم است.
هزینه تشکیل هر کلاس در روستا نزدیک به 60 میلیون تومان است
شهباز اسماعیلی، معاون آموزش و پرورش چهارمحال و بختیاری میگوید «هزینه تشکیل هر کلاس برای آموزش و پرورش نزدیک به 60 میلیون تومان است که حداقل دانشآموزان برای تشکیل کلاس 15 نفر است اما مشکل اساسی این است که براساس فرهنگ این منطقه والدین اجازه تحصیل در مقاطع متوسطه به ویژه به دختران خود را نمیدهند».
تنها جاده ارتباطی به سمت موگویی از شهر چلگرد در شهرستان کوهرنگ به طول 64 کیلومتر است که تنها حدود 5 کیلومتر از این جاده تا گلچین، مرکز مخابرات آسفالت است. مابقی خاکی است که البته نامش را نمیتوان جاده گذاشت بدون هیچ علامت هشدار، علائم رانندگی و دارای پیچهای بیشمار و فاقد گارد ریل است.
گردنه عسلکشان؛ مرتفعترین گردنه کشور
حسینعلی مقصودی، مدیر ساخت و توسعه راههای اداره کل راه و شهرسازی چهارمحال و بختیاری در این باره میگوید: از غار یخی چما تا روستای سرآقا سید 24 کیلومتر است. این محدوده از مسیر جزء سختترین، خطرناکترین، برفگیرترین، زمانگیرترین و پرهزینهترین محدوده اجرای کار است و علت آن عبور از مرتفعترین گردنه کشور به نام گردنه عسلکِشان است که ارتفاع آن از سطح دریا 3300 متر است.
از درآمدشان میپرسم. میگوید تنها راه درآمدمان یارانه است که آن هم خرج درمان و قبض آب و برق میشود. برای پذیرایی گردوی مغز شده میآورد و میگوید همسایهمان آورده، ما خودمان یک درخت گردو داشتیم اما سیلاب سال گذشته آن را با خودش برد. خانه از خودمان است اما همسایهمان گفته راه رفت و آمدتان به خانه متعلق به من است اگر پولش را دادید که هیچ و گرنه دیگر حق رفت و آمد ندارید برای همین هم اجازه نمیدهد که پله جلوی ایوان را تعمیر کنیم. زمانیکه پدرم خانه را خریده راه رفت و آمدش از ملک همسایهمان بوده که حالا پسرش که خانه را به ارث برده پولش را میخواهد. چند ماه هم بیشتر وقت نداده.
مشکل دیگر منطقه عدم گازرسانی است که مردم مجبور به تهیه نفت و در صورت نیاز قطع درختان بلوط هستند که اگر نگاهی به اطراف بیندازی و آنچه که خود اهالی از وجود درختان بلوط میگویند، متاسفانه نسل این گونه با ارزش در منطقه در معرض خطر است. مسئولان شرکت گاز در پاسخ میگویند که «منطقه موگویی جزء مناطق صعبالعبور است و امکان گازرسانی به این منطقه وجود ندارد».
سر کردن زمستان در موگویی سخت و طاقتفرساست چه برسد به اینکه سوخت هم نداشته باشی. این را سیده فاطمه برایم تعریف میکرد که زمستانی نتوانسته بودند نفت خریداری کنند و چه سخت زمستانی بوده. پشتم میلرزد که دو دختر و یک مادر بیمار چگونه این زمستان را گذراندهاند.
مقصودی درباره وضعیت روستاهای منطقه موگویی میگوید: به علت طبیعت زیبا و منحصر به فرد موگویی چندین سال است که صنعت گردشگری در این منطقه رونق خاصی یافته اما سازمان میراث فرهنگی تاکنون جهت ساماندهی این امر اقدام شایستهای انجام نداده است.
غروب است، یکی یکی لامپ اتاقها روشن میشود دور که میشویم سرآقا سید مثل یک فانوس دریایی در دامنه زردکوه میدرخشد.
انتهای پیام/