ویروس «شبه‌کمدی‌ها»

ویروس «شبه‌کمدی‌ها»

ترکیب ژانری فیلم‌های اکران سینمای ایران موضوعی است که همیشه اهالی سینما درباره‌اش بحث می‌کنند. حالا با اکرانی روبه‌رو هستیم که جریان غالبش کمدی‌هاست.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، درکنار «سرخ‌پوست» و «شبی که ماه کامل شد»، فیلم‌هایی مثل «دختر شیطان»، «ما همه باهم هستیم»، «سامورایی در برلین»، «تگزاس2»، «چهارانگشت» و... هم در حال اکرانند. این فیلم‌ها در ژانر کمدی تعریف می‌شوند. حالا برای بررسی ژانری اکران سینمای ایران و چینش آن با آقایان بهمن عبداللهی، منتقد سینما و محمدرضا لطفی، منتقد و فیلمساز، گفت‌وگو کرده‌ایم که درادامه می‌خوانید.
 
بهمن عبداللهی، منتقد سینما 
جریان غالب فیلم‌های اکران را چطور بررسی می‌کنید؟
نبود تنوع ژانر مشکلی است که سینمای ایران همیشه با آن همراه بوده است. سه ژانر کمدی، اجتماعی و کودک‌و‌نوجوان گونه‌های اصلی سینمای ایران است. البته، سینمای دفاع‌مقدس هم وجود دارد که به‌صورت حمایتی گهگاه نمونه‌هایی ساخته می‌شود. اگر سینمای دفاع‌مقدس جریان بود، الان سالی 10 فیلم دفاع‌مقدس اکران می‌شد. 
 
دلیل این محدودیت ژانر که می‌گویید، چیست؟
صاحبان سرمایه یا تهیه‌کننده‌ها به‌سراغ ژانرهایی می‌روند که جواب‌شان را پس داده‌اند. اگر امسال سه فیلم ترسناک پرفروش داشتیم، قطعا سال بعد 10 فیلم در این ژانر ساخته می‌شد. دلیل دیگرش این است که ریسک سرمایه‌گذاری در ژانرهای دیگر زیاد است. درضمن، آدم متخصص برای تولید این ‌گونه‌ها را نداریم. حالا در نظر بگیرید وقتی فیلم کمدی می‌فروشد؛ چرا باید تهیه‌کننده دغدغه ساخت فیلم‌های دیگری را داشته باشد؟
 
در سال‌های اخیر، حتی برخی از فیلمسازان جدی سینمای ایران به‌سراغ کمدی‌سازی رفته‌اند. دلیل این نگاه صرفا اقتصادی آن‌هاست؟
دلایل مختلفی وجود دارد. برای مثال، فیلم‌های قبلی آقای ابوالحسن داوودی دغدغه‌مندتر بود. شاید مثلا فیلمی ساخته بوده که چندسالی در توقیف بوده، حالا تصمیم گرفته با زاویه جدیدی وارد شود. شاید با این تصمیم کمی از ضرروزیان فیلم قبلی را جبران کند. نکته بعدی این است که اگر تماشاچی در حوزه‌های مختلف فیلم خوب ببیند، مطمئنا برای تماشای فیلم‌های دیگری در آن ژانر ترغیب خواهد شد. اینکه مخاطب به سینما خط می‌دهد یا عرضه، تقاضا را شکل می‌دهد، بحث قدیمی مرغ و تخم‌مرغ است. از یک طرف، در ژانرهای مختلف فیلم‌ساز متخصص کم داریم و از طرف دیگر، این بحث به جریان غالب هزینه و درآمد بستگی دارد. 
 
این وضعیت شبیه شرایط سینمای قبل از انقلاب نیست؟
قبل از انقلاب، اصطلاحی با عنوان «فرمول طلایی» در سینما وجود داشت. عناصر ثابتی درکنارهم قرار می‌گرفتند و یک فیلم را تشکیل می‌دادند: رقص‌وآواز، بزن‌بزن، بازیگر خوش‌قیافه و... . این‌ها مؤلفه‌هایی بودند که در فیلم‌ها جواب پس داده بودند؛ به‌همین‌دلیل، در بیشتر فیلم‌ها تکرار می‌شدند. الان هم عناصری وجود دارند که شکل‌شان عوض شده؛ اما ماهیت ثابتی دارند. بازیگر زن خارجی، لوکیشن خارجی، چند ستاره ایرانی و...، این‌ها همان عناصر فرمول طلایی قبل از انقلاب‌اند که فقط شکل‌شان تغییر کرده است. این به تغییر ذائقه مخاطب منجر می‌شود که واقعا ناراحت‌کننده است. مخاطب به اعتبار فلان بازیگر به سینما می‌رود؛ اما متوجه می‌شود محصول نهایی با ویترین نشان داده‌شده تفاوت اساسی دارد. 

با مقایسه جریان قبل از انقلاب، باید منتظر پایان این جریان غالب اخیر هم باشیم؟
در دوره‌ای فیلم‌های رئالیستی، در دوره‌ای فیلم‌های معناگرا و در دوره دیگر فیلم‌های اجتماعی جریان غالب شدند. این‌ها نتیجه حمایت‌ها و هدایت‌های دولتی‌اند. به‌نظرم چرخش مالی سینما مدیران و سازندگان را متقاعد می‌کند به پیکره این وضعیت زیاد دست نزنند. لازم است اقداماتی انجام شود تا در ژانرهای مختلف فیلم‌های پرمغزی ساخته و از اکران آن‌ها حمایت شود. آقای رمضانی «ضربه‌فنی» را ساخت که فیلم مقبولی در حوزه کودک‌و‌نوجوان بود؛ ولی آن‌قدر این فیلم اکران بدی داشت که با فروش بسیار کمی مواجه شد. قاعدتا دیگران به این اتفاق نگاه می‌کنند و سمت ساخت فیلم در این حوزه نمی‌روند.
 
محمدرضا لطفی، منتقد و فیلمساز
وضعیت تنوع ژانر در اکران امسال را چطور ارزیابی می‌کنید؟
ابتدا باید این را بگویم که سینمای ما اساسا ژانرمحور نیست؛ یعنی هنرصنعت سینما در کشور ما مبتنی بر ژانر نیست. ما سه دسته فیلم بیشتر نداریم: فیلم‌های کمدی، اجتماعی یا اصطلاحا هنری. کل محصولات سینمای ما براساس این سه بخش تعریف می‌شود. ما برخلاف سینماهای پیشرفته که ژانرهای مختلفی مثل پلیسی، تخیلی و... دارند، در همین سه گونه محدودیم. 
 
در همین سه گونه هم، جریان غالب کمدی است. موافق‌اید؟
دقیقا همین‌طور است. حالا باید در این محدوده سینمایی فیلم بد و خوب را تحلیل کنیم. فیلم‌های هنری به سینمای هنر و تجربه تبعید می‌شود. شخصا از مدافعان سینمای هنر و تجربه هستم؛ اما حالا که فکر می‌کنم، پس از اکران فیلم خودم در این بخش به این نتیجه رسیدم فیلم‌های اکران‌شده در هنر و تجربه مدفون می‌شوند. بااین‌حال، فیلم‌های اجتماعی در سال‌های اخیر درواقع زیر یوغ فیلم‌های شبه‌کمدی‌اند. عمدا به این فیلم‌ها «شبه‌کمدی» می‌گویم؛ چون درواقع، از تعدادی شوخی کوتاه توییتری به فیلم‌نوشت تبدیل شده‌اند. 
 
پس باید سینمای ایران را تحت حاکمیت شبه‌کمدی‌ها بدانیم؟
امروزه تقریبا همین‌طور است. نکته مهم این است که در همه‌جای دنیا، فصل‌های مختلف اکران با فلسفه و روان‌شناسی خاصی است؛ مثلا تابستان با‌توجه‌به تعطیلی مدارس، ژانر کودک‌ونوجوان پررنگ است، پاییز هم‌زمان با بازگشایی دانشگاه، به‌سمت فیلم‌های هنری معطوف می‌شود و زمستان تحت‌تأثیر جشنواره‌های سینمایی است و در فصل بهار بیشتر فیلم‌های تجاری مطرح می‌شود. همه این‌ها تحت‌تأثیر روان‌شناسی است. 
 
معتقدید در اکران سینمای ایران، چینش خاصی وجود ندارد؟
در سینمای ایران درواقع مفهومی با نام چینش اکران نداریم؛ بلکه سینمای محفلی داریم که تعدادی شبه‌کمدی در آن وجود دارد و هرکه زورش بیشتر باشد، اکران بهتری می‌گیرد و هیچ‌گونه روان‌شناسی‌ای در آن وجود ندارد. 
 
این جریان غالب باعث آسیب‌دیدن سینمای ایران نمی‌شود؟
طبیعتا همین‌طور است. این مشکلی است که در حال شکل‌گیری است. فراموش نکنیم به فروش میلیاردی فیلم‌ها افتخار می‌کنیم؛ اما در بهترین حالت در جمعیتی 80میلیونی نهایتا دومیلیون تماشاگر داریم. یادمان نرفته در دهه 60، فیلم «عقاب‌ها» در جمعیتی 35میلیونی تقریبا 9میلیون مخاطب جذب کرد؛ یعنی یک‌چهارم جمعیت کشور آن فیلم را تماشا کرده‌اند. متأسفانه امروز بیش از تعداد تماشاگر، میزان فروش ریالی فیلم‌ها مهم است که این تأسف‌برانگیز است. هرچند همه می‌دانیم بسیاری از فیلم‌های به‌ظاهر پرفروش، با‌توجه‌به هزینه ساخت‌و فرمول تقسیم فروش بین صاحبان اثر، سینمادار و... نه‌تنها به سود نمی‌رسند، بلکه ضررده هم هستند. 

منبع:صبح نو

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon