مردی که ساخته می‌شود، قصری که شیرین می‌شود

مردی که ساخته می‌شود، قصری که شیرین می‌شود

فیلم جدید میرکریمی اگرچه به قوت کارهای خوب دیگر او که خاطره‌ساز است نیست ولی یک قدم دیگر در میسر ترسیم زیبایی‌های زندگی برداشته است. قدمی که کمتر برداشته می‌شود.

به گزراش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «قصر شیرین» فیلم اخیر سید رضا میرکریمی در ادامه مسیر فیلمسازی این کارگردان سینمای کشور ما کماکان همان نگاه آرام و مهربان را به انسان و زندگی دارد. میرکریمی یکبار دیگر تلاش می‌کند تا فیلمی بسازد که در این روزها کمی کام مخاطب را نه با لودگی و طنز سخیف، به زور شیرین کند و نه قصد آن دارد تا فقط تلخی‌های واقعیت‌های زندگی را به تصویر بکشد؛ او همچنان بر واکاوی و نشان دادن حقیقت زیبا و درخشان زندگی در سراپرده مشکلات و ناامیدی‌ها واقف است.

فیلم داستان دارد البته مانند فیلم‌های دیگر او داستانش تماما کلاسیک و خطی نیست بلکه بعضا خطی از آن بیرون می‌آید و ما را تا یک گلخانه یا یک ماشین خراب پلیس می‌برد، قصه‌ای کوتاه می‌گوید و برمی‌گردد تا زوایای دیگر انسان‌های داستانش را تعریف و دیگر ابعاد زشتی و زیبایی روابط و پیچیدگی آن را ترسیم کند. داستان فیلم اگرچه در نقطه‌ای کاملا معلوم و پایانی تماما روشن بسته نمی‌شود ولی تماشاگر فیلم را در بهت و حیران به بیرون از سالن سینما نمی‌فرستد. بلکه هنوز بچه‌ها و بابایی که دارد سر به راه می‌شود همراه ما هستند حتی مادری که دیگر نیست. چقدر درست گفته است مریلا زارعی درباره فیلم: آقای میرکریمی سپاسگزارم که زنی را تصویر کردی که در نبودنش هم دوباره بودن را جاری ساخت. جگر سوزاند تا مردِ مقهور سرنوشت به خود بیاید و جهانی سرشار از معرفت بسازد. با دو گوهر به جا مانده از شیرین که به واقع تجلی عقل بودند و احساس و سرانجام تبریک به همه عوامل موثر در این ضیافت شاعرانه.

مرد قصر شیرین البته کمی مانند دیگر مردهای امروز سینمای ما است که هنوز پدر نشده است. مردی است که دارد پدر می‌شود و البته در نبود یک پدر واقعی در سینمای امروز ما باز باید خدا را شکر کرد که لااقل یک مردی که غیرت و معرفت فراموش شده خود را دارد پیدا می‌کند هست. بچه‌هایی که تقریبا فراموش شده‌اند و نهایتا در سینمای کودک و نوجوان آن هم با تفاسیر خاص خودش بعضا سروکله‌ای پیدا می‌کنند، در فیلم صحنه گردان هستند؛ مخاطب چه بزرگسال و چه کودک با آن‌ها همذات پنداری می‌کند و دوستشان دارد. اگرچه نقش آنان در هدایت فیلم می‌توانست قدرتمندانه‌تر طراحی شوند و بچه‌ها داستان را بهتر به جلو ببرند ولی باز در نوع خود کم‌نظیرند صمیمی و مهربان.

فیلم البته کمی در قصه و نحوه روایت خود لااقل نسبت به فیلم‌های خوب دیگر میرکریمی مانند «خیلی دور، خیلی نزدیک» یا «زیر نور ماه» آن کشش و جذابیت و پرداخت سینمایی برای روایت را ندارد و شاید علت آن در عدم شفافیت کامل قصه است. فیلم در میان آموزش عشق و چرایی آن کمی جسته و گریخته عمل می‌کند و البته بخشی از آن به خاطر پدری است که میان دو راه مانده است ولی این تردید او که تا پایان ادامه دارد باعث می‌شود تا مخاطب کمی از پدر خسته شود. در حالی که کاراکتر پدر می‌توانست زودتر از این‌ها با حادثه و واقعه‌ای خصوصا بعد از دعوا و زد و خورد با برادران زنش سر به راه هم شود و مخاطب را سرشار از لذت کند.

نکته دیگر آنکه فیلم یک فیلم جاده‌ای است و فیلم جاده‌ای کمتر در سینمای ایران حضور دارد آن‌هم با تم خانواده و در گونه درام و کمدی. البته اپیزود ضریح فیلم هیهات که در آنجا هم حامد بهداد بازی می‌کند نمونه خوب دیگری از فیلم جاده‌ای است. بهداد در اپیزود فیلم هیهات که راننده کامیون حامل ضریح است  بهداد غیرتی و جسور است که برای رسیدن به آنچه که می‌خواهد تلاش می‌کند و مخاطب را سرزنده از صندلی بلند می‌کند اما اینبار کمی کلافه و خسته و درمانده است. برای همین است که مخاطب تا لحظات آخر فیلم احساس کاملا خوبی از آن ندارد ولی به او امیدوار است. امیدوار است که او به کمک بچه‌ها بار دیگر یک پدر شود؛ یک پدری که برای بچه‌های قصر شیرین بسازد.

این تجربه فیلم جاده‌ای که به نظرمی‌رسد باید در قصه گویی کمک کند در قصر شیرین به کار آمده و اگر فیلم فقط در خانه‌ای یا محلی محبوس بود قطعا آزار دهنده و خسته کننده می‌شد و چیزی که داریم می‌بینیم از آب درنمی‌آمد. بنابراین در سبک جدید آثار میرکریمی توانسته جای جدیدی را باز کند و در تنوع ژانر قدمی دیگر در سینمای ما برداشته شود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران