مصاحبه|غالب قندیل: پادشاهی آلسعود جزء اصلی ساختار سلطهطلبی استعماری صهیونیستی بوده است
یک تحلیلگر لبنانی تصریح کرد اولویتی که بر منطق سعودی در این دوره حاکم است، جلب رضایت آمریکا و تضمین ادامه حمایتهای امنیتی سنتی آمریکا از پادشاهی سعودی است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «غالب قندیل» نویسنده و تحلیلگر سیاسی مطرح لبنانی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم به واکاوی سیاستهای خارجی عربستان بهویژه در دوران حکومت سلمان بن عبدالعزیز و ولیعهد وی، محمد بن سلمان و ابعاد و پیامدهای آن پرداخته است.
مهمترین محورهای مصاحبه قندیل
ــ به عملکرد حکومت سعودی باید از زاویه راهبردهای استعماری غرب در منطقه نگاه کرد.
ــ پادشاهی سعودی از ابتدای تأسیسش، جزء اصلی و بنیادی از ساختار سلطهطلبی استعماری صهیونیستی در شرق بوده است.
ــ رویکرد سیاسی عربستان و رفتارش در منطقه بر مبنای سیاستهای آمریکا تعیین میشود.
ــ شاهد نوعی جنون آمریکایی و لشکرکشی خصمانه استعماری علیه کشورهایی بودهایم که در برابر آن ایستاده و از استقلال خود دفاع کردهاند.
ــ آمریکا، نمایندگان خود را وارد جنگهای نیابتی میکند تا بهتنهایی خسارتها را متحمل شوند، و آنها را در مهلکه تنها گذاشته تا هزینههایش را بهتنهایی تحمل کنند.
ــ هیئت حاکمه دوران حکومت ملک عبدالله باتجربه و کهنهکار و دارای تجربه گستردهتر و روابط وسیعتر و منعطفتر با کشورها بود هرچند اختلافاتی با آنها داشت، امروز شاهد سردرگمی و رفتار بچهگانه و متهورانه در عملکرد دیپلماسی سعودی بهخلاف آنچه به آن عادت کرده بود، هستیم.
ــ پادشاهی عربستان سعودی همچون دیگر کشورهای وابسته، به اقدامات خصمانهتر و افراطیتری در راستای خدمت به طرحهای آمریکا دست میزند.
ــ اولویتی که بر منطق سعودی در این دوره حاکم است، جلب رضایت آمریکا و تضمین ادامه حمایتهای امنیتی سنتی آمریکا از پادشاهی سعودی است.
ــ در ساختار فعلی نظام سعودی، محمد بن سلمان به همهکاره حکومت تبدیل شده و نقش طرفهای دیگر جزئی است.
ــ کشورهایی مانند مصر میخواهند از تحمل پیامدها و هزینههای سنگین گزینههای تقابلی عربستان سعودی در منطقه اجتناب کنند.
ــ بنبستی که عربستان سعودی در آن گرفتار شده بهسبب سیاست تحریکآمیز و مبالغهآمیز برای جلب رضایت آمریکاست.
ــ شاهد نوعی دوگانگی و تناقض میان گفتمان لفظی و ظاهری و رفتارهای عملی حاکمان سعودی در خصوص مسئله فلسطین هستیم.
ــ آنچه اسرائیل برای جبران شکستهایش در منطقه در برابر محور مقاومت میخواهد، کسب مشروعیت از طریق عادیسازی کامل روابط با کشورهای عربی است و حاکمان کنونی عربستان در راستای اجرای این طرح بنا به درخواست آمریکا حرکت میکنند.
مشروح مصاحبه غالب قندیل با خبرگزاری تسنیم به این شرح است:
تسنیم: سیاست امروز عربستان چهتفاوتی با پیش از آمدن تیم جدید (سلمان و بنسلمان) دارد، بهطوری که دولت فعلی از بهراه انداختن جنگ علیه همسایگان و تحریم اقتصادی آنها هیچ ابایی ندارد، این رویکرد ریاض درحالی است که هیچ مجال و فرصتی به گفتوگو برای حل اختلافات با کشورهای همسایه نمیدهد، این سیاست را چگونه تحلیل میکنید؟
قندیل: نمیتوان به عملکرد دولت سعودی بدون در نظر گرفتن راهبردهای استعماری غربی در منطقه نگاه کرد، پادشاهی سعودی از ابتدای تأسیسش، جزء اصلی و بنیادی از ساختار سلطهطلبی استعماری صهیونیستی در شرق بوده است. سیاستهای آمریکا همواره عنصر رهبری و هدایت کننده و جهتدهی قطعی شیوه سیاسی و رفتار پادشاهی سعودی در روابطش با کشورهای همسایه و مسائل منطقه بوده است (رویکرد سیاسی عربستان و رفتارش در منطقه بر مبنای سیاستهای آمریکا تعیین میشود) این مسئله را باید مورد توجه قرار داد. مسئله دوم این است که ما از یک کشور وابسته و تحت سلطه، فاقد قدرت تصمیمگیری و اراده و کشوری که در تصمیمگیریهای سیاسی بزرگ خود هیچ استقلالی از خود ندارد، صحبت میکنیم.
مسئله دیگر این است که جای هیچ شکی وجود ندارد که امیر سلمان بن عبدالعزیز پیش از آنکه بر تخت پادشاهی تکیه بزند، به افراطگرایی معروف بود و شنیعترین و وحشیانهترین وظایف را در خدمت به طرحهای آمریکا انجام داده بود، بهعبارتی، سلمان بن عبدالعزیز همانی بود که القاعده را از زمان تأسیس در آغوش قرار داد و حمایت کرد، ویژگی متمایز آن در تحریک مذهبی و حمایت از هر عملیات خرابکارانهای بوده که دولتها و کشورهای مستقل را هدف قرار داده است، کشورهایی که در برابر استعمار در منطقه ایستادگی و مقاومت کردهاند و این بخشی از مأموریتهای محوله به حکومت سعودی در چارچوب ساختار داخلی نظام آن بوده است.
قطعاً، تفاوتی که بین زمانهای گذشته و زمان فعلی وجود دارد، این است که رویکرد و شیوه آمریکا نهفقط در منطقه بلکه در جهان سرسختانهتر و خصمانهتر شده است که این رویکرد ناشی از نگرانی از کاهش سلطه و سیطره آمریکا در جهان و رشد و نفوذ قدرتهای رقیب و گسترش گرایشهای استقلالطلبانه و رهاییبخشی است.
مراحلی که ایالات متحده آمریکا مسلط بر جهان و روابط و سرنوشت آن از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود، از هم فروپاشیده و عناصر آن متلاشی شده است و واقعیت جدیدی شکل گرفته است، به همین سبب شاهد نوعی جنون آمریکایی و لشکرکشی خصمانه استعماری علیه هر کشوری بودهایم که در برابر آن ایستاده و از استقلال خود دفاع کرده است به همین سبب میبینیم که تحریمها، ابزار و اهرم فشار آمریکا بوده که از سیطره ایالات متحده بر سامانههای مبادلات بانکی در جهان بهرهبرداری میکند و کشورهای بزرگ همچون روسیه، چین، هند، ایران و حتی شرکای ایالات متحده در غرب را با این تحریمها مجازات میکند.
در چنین فضا و شرایطی، حکومتهای وابسته به آن از جمله پادشاهی عربستان سعودی به رفتارها و اقدامات خصمانهتر و افراطیتری در راستای خدمت به طرحهای آمریکا ماجراجویانه دست میزنند.
ایالات متحده آمریکا، نمایندگان خود را وارد جنگهای نیابتی میکند تا بهتنهایی خسارتها را متحمل شوند، و آنها را در مهلکه تنها گذاشته تا هزینههایش را بهتنهایی تحمل کنند، این کاری بود که بهعنوان مثال ایالات متحده در شرق آسیا انجام داد، هنگامی که در جنگهای سلطهجویی و اشغالگری در برابر جنبشهای آزادیبخشی شکست خورد و قطعاً و بدون شک سرنوشت آمریکا در منطقه دیر یا زود اینگونه خواهد شد.
تسنیم: آیا خلل و نقصی که سیاست خارجی عربستان امروز به آن دچار شده بهسبب عدم پختگی در سیاستهای محمد بن سلمان است یا مسائل دیگری وجود دارد که منجر به تشتت و از هم گسستگی بیشتر در سیاست سعودی شده است؟
قندیل: شکی نیست که هیئت حاکمه قبلی (دوران حکومت ملک عبدالله) در نظام سعودی، باتجربه و کهنهکار و دارای تجربه گستردهتر و روابط وسیعتر و منعطفتر با کشورها بود هرچند اختلافاتی با آنها داشت که این مسئله متعارف بود و دیپلماسی سعودی در آن دوره تا حدودی به ویژگی آرامش و پرهیز از شتاب در اتخاذ مواضع افراطی و گامهای منفی که به سطح قطعی روابط و درگیری میرسد، متمایز بود. امروز شاهد سردرگمی و رفتار بچهگانه و متهورانه در عملکرد دیپلماسی سعودی بهخلاف آنچه به آن عادت کرده بود، هستیم.
درباره پیامدهای سیاسی رفتارهای متهورانه محمد بن سلمان و افتوخیزهای سیاستهای وی که تحلیلگران غربی هم به آنها اشاره کردهاند، میخواهم عرض کنم اولویتی که بر منطق سعودی در این دوره حاکم است، جلب رضایت آمریکا و تضمین ادامه حمایتهای امنیتی سنتی آمریکا از پادشاهی سعودی است، حاکمان قبلی عربستان ملاحظات زیادی را در نظر میگرفتند که بهشکل قاطع ردپای آمریکاییها در تصمیمسازیهای سعودی دیده نشود، ولی امروز وضعیت کاملاً بهعکس است (ردپای آمریکا در سیاستهای هیئت حاکمه فعلی عربستان آشکار است).
تسنیم: برخی میگویند که ابراهیم العساف وزیر خارجه فعلی عربستان سعودی و حتی وزیر قبل از وی، عادل الجبیر، هیچ نقشی در سیاستگذاری خارجی سعودی ندارند، بهطوری که این سیاست بر اساس تمایلات و بلندپروازیهای محمد بن سلمان اتخاذ میشود، حتی اگر بهخلاف منافع کشور باشد، نظر شما در این باره چیست؟
قندیل: بدیهی است که در ساختار فعلی نظام سعودی، محمد بن سلمان به امرکننده و نهیکننده اصلی (همهکاره) تبدیل شده و نقش طرفهای دیگر جزئی است، وی میزان و اندازه آن را تعیین میکند، ولی سؤالی که مطرح میشود، این است که دیپلماسی سعودی در سایه گزینه کنونی نظام، چه برگ برندهای دارد که بتواند از آن استفاده کند؟ وقتی روابط با پیرامونش بحرانی است، وقتی عربستان سعودی، خواستههای آمریکا را با گفتمان خصمانه و تجاوزکارانه و تحریکآمیز در برابر ایران و محور مقاومت پاسخ میدهد و همچنان هزینههای مشارکت در تجاوز به سوریه و حمایت از گروههای تروریستی تکفیری را میپردازد گروههایی که تهاجم فراگیری را علیه منطقه بهراه انداختند، باید گفت بهسبب این شکست سعودی، آمریکا امروز تلاش میکند تا اموال و ثروتهای سعودی را در چنگ خود قرار دهد که دونالد ترامپ برای آن دندان تیز کرده است.
تسنیم: با وجود رویکرد تجاوزکارانه و رفتار خشونتآمیز عربستان سعودی طی سالهای گذشته در قبال برخی کشورهای منطقه از جمله قطر و یمن، بسیاری از کشورهای دیگر همچون مصر با وجود نیاز به حمایت مالی سعودی، تمایل و اشتیاقی به حمایت از سیاست سعودی از خود نشان نمیدهند، بهاعتقاد پس چرا این کشورها که از نظر تاریخی دنبالهروی عربستان سعودی بودند، امروز گام به گام از ریاض دور میشوند؟
قندیل: زیرا این کشورها میخواهند از تحمل پیامدها و هزینههای سنگین گزینههای تقابلی عربستان سعودی در منطقه اجتناب کنند، آنها بهچشم خود دیدند که چگونه غرب روزنههای گفتوگوی احتمالی با جمهوری اسلامی ایران را باز میگذارد، پس چرا باید هزینه خصومت و دشمنی را بپردازند؟ گزینه سعودی، گزینه تحریکآمیز و خصمانه در قبال همه بهسبب دنبالهروی و تبعیت از دستورات آمریکاست.
کشورهای بزرگ جهان اسلام همچون مصر، ترکیه و پاکستان جایگاه خاصی دارند و بهدنبال فضایی برای ایفای نقش و نقشآفرینی بدون دنبالهروی از تصمیم و موضع عربستان هستند و این مسئله بر سازمان همکاری اسلامی و روابط منطقهای پادشاهی عربستان سعودی تأثیر گذاشته و نیز بر فروپاشی اوهام سعودی درباره حجم و اندازه ائتلافی که علیه یمن (برای جنگ) تشکیل داد، تأثیر داشته است، به همین سبب، بنبستی که عربستان سعودی در آن گرفتار شده بهسبب سیاست تحریکآمیز و مبالغهآمیز برای جلب رضایت آمریکاست، در حالی که خود آمریکا و یارانش در غرب زمینهها و فضاهایی را برای مانور دادن و مذاکره با ایران باز گذاشتهاند.
تسنیم: رهبران سابق عربستان حداقل در ظاهر هم که بود، جایگاه مسئله فلسطین را رعایت و ادعا میکردند که از مبارزات ملت فلسطین حمایت میکنند، ولی امروز ما شاهد هستیم که نسل جدید حاکمان سعودی بهشکل علنی در راستای عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل بدون اینکه از کسی خجالت بکشند، حرکت میکنند، چه اسباب و عواملی عربستان را به این حد از نزدیک شدن به تلآویو کشانده است؟
قندیل: مسئله حمایت از مسئله فلسطین و خواستهها و حقوق فلسطینیان، ویترین و نمایشی بیش نبود، چرا که در پسپرده بهلطف نفوذ سعودی، سازمان آزادیبخش فلسطین به راه امتیاز دادن و سازش و معامله بر سر مسئله و حقوق و سرنوشت ملت فلسطین رانده شد و تمام گامهایی که از زمان امضای توافق اسلو برداشته شد با نظارت و تشویق سعودیها صورت گرفت در نتیجه شاهد نوعی دوگانگی و تناقض میان گفتمان لفظی و ظاهری و رفتارهای عملی سعودی هستیم، در نتیجه آن سخنان و گفتمانها نوعی پوشش برای پیشبرد سیاستهای عملی بود، امروز خواستههای آمریکا این نقش و نمایندگی را لغو کرده و امور و مسائل بهطور کامل عیان شده است، زیرا آنچه اسرائیل برای جبران شکستهایش در منطقه در برابر محور مقاومت میخواهد، کسب مشروعیت از طریق عادیسازی کامل روابط است و آنچه اسرائیل دنبال میکند، این است که عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی را بهرسمیت بشناسد و روابط امنیتی و اقتصادی و تجاری نامحدودی با آن داشته باشد و حاکمان کنونی عربستان در راستای اجرای این طرح بنا به درخواست آمریکا حرکت میکنند.
انتهای پیام/+