حق با چه کسی است؛ تقابل نویسنده و کارگردان

حق با چه کسی است؛ تقابل نویسنده و کارگردان

نخستین نشست سه‌شنبه‌های پژوهشی تئاتر با بحث و جدل میان آرش دادگر و محمد چرمشیر بر سر تقابل کارگردان و نویسنده گذشت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، شب گذشته تئاتر شهر میزبان نخستین نشست سه‌شنبه‌های پژوهشی تئاتر با سخنرانی آرش دادگر و محمد چرمشیر بود. موضوع جلسه تقابل میان کارگردان و نویسنده بود و به نظر می‌رسید انتخاب این دو مهمان توسط سید جواد روشن، مدیر جلسات از شیوه کاری متفاوت این دو هنرمند ناشی می‌شد. محمد چرمشیر یک نمایشنامه مطلق است که هیچ‌گاه به سراغ کارگردانی نرفته است و آرش دادگر نیز در سوی دیگر، صرفاً در نقش کارگردان ظاهر شده است و متونش را نمایشنامه‌نویسان مختلف از جمله حمیدرضا نعیمی، امین طباطبایی، شهرام احمدزاده و مهرداد بهاالدینی نگاشته‌اند.

محمد چرمشیر در اولین فرصت صحبت‌هایش سخن را به سمت گروه‌گرایی برد و این در حالی است که اساساً چرمشیر در سالیان گذشته نامش با برخی کارگردانان از جمله فرهاد مهندس‌پور، آتیلا پسیانی و آروند دشت‌آرای و رضا حداد گره خورده است. او گفت: «در دو دهه اخیر گروه اجرایی خود را صاحب صلاحیت دانسته است. نویسنده نمی‌تواند به دور از فکر اجرایی بنویسد. نسل جدیدی از نمایشنامه‌نویسی شکل گرفته که به هر آنچه منتهی به اجرا می‌شود، فکر می‌کنند. ما وارد فاز جدیدی شدیم که وارد تئاتر هم شده است.»

وی افزود: «الان دیگر نمی‌شود از اجرا سهم‌خواهی کرد؛ چرا که مخاطب اهمیت یافته است و همه در کنار هم کار می‌کنند تا اثر شکل بگیرد.»

آرش دادگر اما در نخستین گفتار خود به کاستن نقش نویسنده در خلق اثر هنری پرداخت و اثر هنری را برآمده از کشف و شهود کارگردان دانست. او گفت: «رابطه میان کارگردان و نویسنده همانند جبهه جنگ می‌ماند. از علایق شروع می‌شود تا دیدگاه. از اینکه من از چه خوشم می‌آید و تو از چی. بعد به تعامل می‌رسید. من به واکنش معتقدم. من باید در پدیده اقتدار ایجاد کنم تا نویسنده واکنش نشان دهد و من از این واکنش برداشت می‌کنم.»

دادگر با توصیف ظاهر کردن خدا توسط یک شمن استرالیایی گفت: «تولید تئاتر مثل جادوگری می‌ماند. نویسنده یک جهان مرئی را به من می‌دهد که لایه‌ای از آن آشکار است و من باید در آن اختلال ایجاد کنم؛ چون متن فریب دهنده است.»

او متن و خوانش آن را به رابطه مکانیک و تکنسین توصیف کرد که در آن تکنسین با برهم‌ریختن نظم یک مکانیزم به واقعیت آن پی می‌برد. دادگر افزود: «کارگردان باید استراتژی متن رو بیابد و برای یافتن چیز غیرممکن نرم‌افزاری تهیه کنند. در گام بعد کارگردان هنرمند است که از جزئیات باخبر است و او خود جادوگر این که از هیچ همه چیز می‌آفریند. نویسنده‌ای که دائماً در حال مراوده است هیچ وقت عقب نمی‌ماند.»

دادگر با یاد خاطره‌ای مبنی بر اینکه روزی دیده چرمشیر کتابی بازاری و عامه‌پسند در دست داشته گفت چرمشیر گفته می‌خواهد بداند جامعه به چه فکر می‌کند.

اما این گفته‌ها موجب شد محمد چرمشیر کمی با موضع دادگر مخالفت کند و از نقش نویسنده در تئاتر دفاع کند و آن را پررنگ‌تر بداند. از همین رو چرمشیر در پاسخ به اینکه امثال رادی مخالف تغییر متنشان بوده‌اند، گفت: «وقتی رکن‌الدین خسروی به عنوان کارگردانی که در گروه تنفس می‌کند، وقتی می‌تواند با نویسنده‌ای وارد گفتگو شود نویسنده راضی به تغییر می‌شود.»

او کارگردان ایرانی را به دو نوع تقسیم کرد و گفت: «دو نوع کارگردان بودند که یا با نویسنده بود یا قصد داشت متن را بترکاند. این چالشی بود که نویسنده عضوی از گروه است یا وارد گروه شده است. به جای یافتن ایده اجرا از متن، ما دینامیت زیر متن می‌گذاریم تا ببینیم چه می‌شود و این اتفاق به متن خارجی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه متن ایرانی را هم چنین می‌کنند.»

چرمشیر با اشاره به بازی‌هایی که با متون خارجی می‌شود، گفت: «کارگردان نمی‌خواهد متن بکت را اجرا کند؛ بلکه می‌خواهد ذهنیت خودش را اجرایی کند. مثل مشاور املاکی که کلید را نیاورده و تصوری از خانه ارائه می‌دهد و آن را هم می‌خواهد بفروشد.  بدون تمرین می‌رویم متن را منفجر می‌کنیم و نویسنده در سمت دیگر برایش سخت است که همه آنچه نوشتی دور بریزد و دوباره از نو بیافریند. جزم‌اندیشی نویسنده آن است که به سراغ جریان‌هایی از این دست می‌رویم. گمانه‌ها در این روزها تغییر کرده است. اولین دستاورد مرگ مولف بررسی متن نویسنده بود نه انفجار آن...  برای آنکه نمی‌توانیم با متن برخورد کنیم چنین اتفاقی رخ می‌دهد.»

دادگر در دفاع از خود با اشاره به اینکه این شیوه اجرایی اوست و آن را تجربه کرده است، گفت: «ما قرن‌ها نوشتار مکتوب ادبی و غول‌های نویسنده داریم.  اکنون وام‌دار بسیاری هستیم؛ اما در کارگردانی فقط صد ساله تجربه داریم. پشت ادبیات دراماتیک علم هست؛ اما در کارگردانی تجربه هست. بروک هم می‌گوید از روی کتاب من نمی‌توان دستورالعمل کارگردانی ارائه داد.»

با اشاره به اینکه می‌خواسته متن ایرانی کار کند، از مذاکره با پاکدل برای اقتباس از رمان اسماعیل فصیح گفت. او یادآور شد که متن را پیدا نکرده است و فهمیده نمایشنامه در این مدت توسط حسین پاکدل نوشته شده است و وقتی از او خواسته متن را بخواند سکوت کرده چون اول عاشق متنش شده و می‌خواسته خودش متن را کار کند و دوم اینکه از دادگر ترسیده چون شیوه او آشوب ایجاد کردن در متن است.

دادگر مدعی شد در متن یک کلمه همچون یک فایل زیپ است که باید با مشقت آن را باز کرد، چون مملو از حرف است. وی افزود:«بدیو می‌گوید کارگردان است که می‌تواند از طریق بدن و نور به متن شکل دهد. متن همانند سرزمین عجایب آلیس است. من چیزهای پنهان متن را نشان می‌دهد و نویسنده برایش سخت است که چیدمانش به هم بریزد. نمی‌گویم که کار من درست است بلکه این تجربه کاری من است.  اگر متن خوب نباشد بازیگری هم نمی‌تواند خوب باشد.»

چرمشیر با اشاره به اینکه در گذشته درسی برای خوانش متن وجود داشته گفت: «اساساً نمی‌دانیم چگونه یک متن را بخوانیم.»

او افزود: «متوجه شدیم چیزی نداریم که واژگان را چگونه کنار هم قرار دهیم.  باید دید متن چه چیزی دارد و ما چقدر با آن همراه هستیم... کارگردانان تصمیم می‌گیرند با متن چه کنند بدون اینکه مهم باشد متن چیست. میزانسن برآمده از کنش و رابطه شخصیت‌ها نیست؛ بلکه رفتاری است که کارگردان تصمیم می‌گیرد. دیالوگ خودش یک کنش است و نمی‌شود تصمیم گرفت دلبخواهی کار کرد.»

این جلسه با بحث و جدل‌های حضار همراه بود و برخی با شیوه دادگر مبنی بر کاستن نقش نویسنده مخالفت کردند و بخشی از افراد نیز از حذف هویت‌ها در متون نویسندگان ایرانی گلایه کردند. این نشست نزدیک به سه ساعت به طول انجامید.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران