همدان| کربلایی دیگر در عزاداری روز عاشورای «مَریانَج»


همدان| کربلایی دیگر در عزاداری روز عاشورای «مَریانَج»

اینجا «مَریانج» محرم حال و هوای عجیبی دارد؛ حسی که تو را یاد شب‌های آفتابی بین‌الحرمین و جنب و جوش کربلایی‌ها می‌اندازد و اگر دهه اول محرم به کربلا سفر کرده باشی؛ خاطرات آن روزها را برایت تداعی می‌کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، شهر ماتم گرفته و رخت عزا بر تن کرده است؛ هر جا را که نگاه می‌کنی غرق در سوگ و ماتم است؛ خیابان‌ها، کوچه‌ها، مغازه‌ها و حتی سر در خانه‌ها.

قدم اول میدان کربلاست؛ همان‌جا که دل‌های عاشق را به وصال معشوق رساند و وقتی راه زیارت پس از سال‌ها چشم‌انتظاری باز شد؛ مردم دسته دسته از شهرهای اطراف آمده و بدون ویزا و تشریفات راهی کربلا می‌شدند.

«کربلا» نام گرفت که گذرگاه زائران بود و میعادگاه عاشقان و وقتی حماسه اربعین رقم خورد؛ پایگاه پذیرایی از زائران کوی حسین(ع) شد.

برای آن‌ها که در راهپیمایی بزرگ اربعین حضور چند ساله دارند؛ «مریانج» و «میدان کربلا» نام آشنایی است؛ 5 کیلومتری جاده همدان -کرمانشاه؛ جایی که نخستین زائرسرای اربعین استان به همت مردم کربلایی‌اش ایجاد شد.

غذای گرم و کامل، جای خواب و حتی خودرو برای انتقال زائران، یک‌باره و بدون کمک‌های دولتی فراهم شد تا لبیکی باشد به ندای مقتدا که فرمان حضور گسترده در راهپیمایی اربعین را داد.

مَریانج را با نام کربلا می‌شناسند و با نام حسین(ع) و عاشورا نه ازآن‌رو که در مسیر عبوری کاروان‌ها قرارگرفته و بیشتر ساکنانش کربلا رفته‌اند؛ بلکه چون حال و هوای حسینی دارند و همیشه و همه‌جا این روحیه را با خود به همراه داشته‌اند.

از مبارزات انقلابی گرفته تا دوران دفاع مقدس، سرکوبی ضدانقلاب، حماسه مرصاد، پذیرایی از زائران اربعین و دیرینه‌تر از همه این‌ها، دهه اول محرم، کربلایی شدن و عاشورایی عمل کردن با روح مریانجی‌ها گره خورده است.

شهر کوچک است، اما کرامت مردمانش بزرگ است؛ از همان ابتدای راه تا میدان مرکزی و مسجد جامع، بساط موکب‌های پذیرایی گسترده است؛ چای، شربت، خرما و ساندویچ.

مشکی پوشان این شهر 10 روز نه 2 ماه طول می‌کشد و مردم 60 روز رخت عزا بر تن می‌پوشیده و عزاداری می‌کنند که همه دارایی‌شان از محرم و صفر است.

داخل کوچه‌ها دست‌کمی از خیابان‌ها و جلوی هیئت‌ها و تکایا ندارد و پرچم‌های سبز و سیاه به نشانه عزا یا سرخ به یاد مظلومیت سیدالشهدا(ع) بالای درب خانه‌ها خودنمایی می‌کند.

عزاداری مریانجی‌ها حال و عجیبی دارد و اگر دهه اول محرم، کربلا رفته باشی؛ یاد آن روزها را برایت تداعی می‌کند؛ شور و شوق وصف‌ناشدنی مردم برای اطعام عزاداران و خستگی‌ناپذیری در سوگواری از ویژگی‌های بارز آن‌هاست.

عزاداری را از روز آخر ذی‌الحجه با مشکی پوشان آغاز می‌کنند و هیئت‌ها هم از شب اول راهی خیابان‌ها می‌شوند؛ مسیرها جداست، اما مقصد یکی است؛ از جلوی هیئت‌ها به سمت مسجد جامع.

به مسجد که می‌رسند؛ میدان مرکزی را دور می‌زنند و در حال سینه‌زنی آرام آرام راه می‌پیمایند؛ شب‌های اول میدان شهید بهشتی، خیابان منتهی به جاده امامزاده کوه و سپس خیابان شهید مدنی و درنهایت بازگشت به مسجد جامع.

دو ساعتی طول می‌کشد تا مسیر را بپیمایند؛ عاشورا راه را طولانی‌تر کرده و از محله‌های دورتر و خیابان مجلسی دور می‌زنند که تعداد میهمانان اباعبدالله بسیار است و تا دورترها به انتظار ایستاده‌اند.

هیئت‌ها متفاوتند؛ برخی قدمت بیش از صد ساله دارند و برخی هم تازه به میدان آمده‌اند؛ پیر و جوان، کوچک و بزرگ داخل دسته‌ها عزاداری می‌کنند.

نوحه هر شب از عزاداری مال یکی از شهدای کربلاست؛ بازار نوحه‌خوانی داغ داغ است و با همه افسونگری‌های روش‌های جدید؛ عزاداری مردم مریانج رنگ و بوی سنتی دارد؛ سنتی‌هایی که گرچه قدیمی شده‌اند، اما جاودانه‌اند؛ شعرهای ناب، مرثیه‌های غم فزا و صدای آشنای طبل‌ها و سنج‌ها.

وجه تمایز هر هیئت همان پارچه نوشته مخمل بزرگ جلوی دسته است و گاه پرچم‌ها و علم‌ها؛ برخی‌ها هم نشانه‌های ویژه‌ای دارند مثلاً هیئت مسجد حضرت موسی بن جعفر(ع) یا سادات، گنبد و بارگاه کوچکی دارند که در امتداد دسته حمل می‌کنند یا هیئت ابالفضلی(ع) حسینیه کوی سنگ بزرگ، «خوانچه» حضرت قاسم(ع) دارند.

داخل خوانچه‌ها پر است، نقل، سکه، سیب، شکلات و گلاب؛ پیشکشی مردم است که به نشان ادای نذر آورده‌اند یا برای گرفتن حاجت؛ آن‌ها هم که پول می‌دهند؛ چیزی از داخل خوانچه به تبرک برمی‌دارند.

اینجا «مَریانج» محرم حس و حال عجیبی دارد؛ حسی که تو را یاد شب‌های آفتابی بین‌الحرمین و جنب و جوش کربلایی‌ها می‌اندازد.

می‌گویند بخشی از ساکنان این شهر در گذشته بسیار دور ساکن عراق بوده و سپس با درخواست اهالی برای اعزام مبلغ از حوزه علمیه نجف اشرف به همراه بزرگ طایفه کوچ کرده و به وطن بازگشته و در این خطه سکنی گزیده‌اند.

دور از باور نیست اگر چنین باشد که در کربلا هم 24 ساعته نذری می‌دهند و عزاداری می‌کنند؛ حمل کردن نعش و اشتیاق عجیب مردم این شهر برای عزاداری، همه به سنت‌های عزاداری مردم عراق نزدیک است.

داغی بازار نذری؛ از حلیم مخصوص تا ساندویچ عراقی

اینجا بازار نذری دادن داغ داغ است؛ از ایستگاه‌های صلواتی گرفته تا مساجد و خانه‌ها همه در جنب و جوشند. برخی هیئت‌ها پس از اقامه نماز مغرب و خواندن روضه و زیارت عاشورا شام می‌دهند؛ برخی خانه‌های سفره‌های بی دعوت و به‌اصطلاح «در باز» دارند و مردان بدون دعوت یا داشتن نسبت خویشاوندی با صاحب‌خانه میهمان خوان پر نعمت اباعبدالله(ع) می‌شوند.

موکب‌های صلواتی اطراف میدان مرکزی هم در ساعت مصادف با عزاداری رسمی، چای، خرما، شربت، فلافل و هرآنچه مردم نذر کرده باشند را توزیع می‌کنند.

یکی از موکب‌ها هم به‌رسم اربعین، چند سالی است که با برپا کردن آشپزخانه سیار و نانوایی، ساندویچ‌های خانگی با نان داغ را تهیه و توزیع می‌کند و آن‌ها که سفر اربعین رفته باشند را یاد آن روزها می‌اندازد.

اما اوج نذری دادن مریانجی‌ها در روز عاشوراست؛ آن روز در بسیاری از خانه‌ها به‌ویژه محله‌های قدیمی باز است و به عزاداران و مسافرانی که از شهرهای اطراف آمده‌اند؛ نهار می‌دهند.

نذری معروف مریانج حلیم است که در خوشمزگی نظیر ندارد؛ آن‌قدر که همدانی‌ها از قدیم برای خوردن آن عاشورا به این شهر آمده و چند قابلمه هم به همراه می‌آوردند تا برای خویشاوندان خود ببرند.

امروز هم باوجود گذشت سالیان بسیار هنوز بسیاری از اهالی همدان و شهرهای اطراف برای تبرک جستن به سفره‌های نذری عاشورا به مریانج آمده و ضمن عزاداری طعم قیمه‌های خوشمزه و حلیم معروفش را می‌چشند.

مریانجی‌ها در این رسم هم شباهت عجیبی به کربلایی‌ها دارند و برای پذیرایی از محبان حضرت سیدالشهدا(ع) سر از پا نمی‌شناسند؛ آن‌قدر که اگر میهمانی دست به غذا نزده یا کم بخورد؛ ناراحت می‌شوند.

یادش به خیر، قدیم‌ترها صاحب‌خانه عزا می‌گرفت اگر میهمان غذایش را نخورد و غصه می‌خورد که نکند نذری‌اش موردقبول واقع نشده است و اگر اربعین به عراق سفر کرده و میهمان سفره‌های کوچک خانگی شده باشی؛ هنوز این اعتقاد وجود دارد.

سفره‌هایی ساده با غذایی ساده‌تر، اما خوشمزه در دل خانه‌های محقر و سایبان‌های حصیری و مردمانی که همه اندوخته یک سالشان را برای اربعین خرج می‌کنند.

تراژدی عطش در شب «قتل کوچک»

اوج نذری دادن و سفره‌های اطعام خانگی از شب هفتم به بعد است؛ »مریانجی‌ها» آن را «قتل کوچک» می‌نامند؛ شبی که آب را به روی حسین(ع) و اهل‌بیتش بستند و تراژدی عطش آغاز شد.

عزاداری‌ها هم از شب هفتم رنگ و بوی دیگری به خود گرفته و پررنگ‌تر می‌شود که مردم معتقدند قتل کوچک با بستن آب به روی سیدالشهدا(ع) انجام شد و قتل بزرگ در گودال قتلگاه.

نمادهای زیبای عاشورایی؛ علم غیبی، گهواره علی‌اصغر(ع)، نعش و خیمه‌گاه

اینجا مریانج، سنت‌های ویژه‌ای برای عاشورا دارد؛ سینه‌زنی و زنجیرزنی ساده است، اما برخی هیئت‌ها ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد؛ یک هیئت «نعش» شهدای کربلای را حمل می‌کند؛ گهواره و علم غیبی مال هیئت ابالفضلی(ع) است و هیئت حضرت علی‌اکبر(ع) هم با پای برهنه راه می‌پیمایند.

نعش‌ها واقعی‌اند؛ دست و پای خونین و بدن بدون سر روی تختی حمل می‌شود؛ «نعش» بودن کار هر کسی نیست؛ آدم خودش را می‌خواهد؛ دو سه ساعتی باید زیر آفتاب داغ یا سرمای هوای بی‌حرکت روی تخت بخوابند. نذر دارند آن‌ها که این کار را انجام می‌دهند؛ روضه مجسمی است از غروب روز عاشورا و غربت سیدالشهدا(ع).

خیمه‌گاه تصویرسازی دیگری از صحنه کارزار عاشوراست؛ سبز و سفید، گوشه میدان و کنار دیوار شهرداری برپاشده‌اند؛ هر خیمه مال یکی است؛ یکی قاسم(ع)، یکی علی‌اکبر(ع)، یکی عباس(ع) و یکی هم سیدالشهدا(ع).

داخل خیمه‌ها شمع روشن می‌کنند زن‌ها؛ مرادشان عرض تسلیت است و گرفتن حاجت؛ می‌دانند که اهل‌بیت(ع) وقت عزا هم دست بخشنده دارند و کریمند.

زیباتر از همه، گهواره است با عروسکی به نماد باب‌الحوائج شش‌ماهه کربلا حضرت علی‌اصغر(ع)؛ شاید بگویی گهواره را خیلی شهرها را دارند، اما نه اینجا فرق می‌کند.

گهواره داستان تکان‌دهنده‌ای دارد؛ «علی‌‌محمد یارمحمدی» از پیر غلامان هیئت حسینیه ابالفضلی(ع) 120 سال‌ پیش در کربلای معلی، سفارش ساخت عروسکی از جنس چینی شبیه به نوزاد با چشمانی زیبا و زنده را داد و بعد آن را نذر حسینیه کرد.

بعدها عروسک به سرقت رفته و چندی بعد مرحوم "میرزا شفیع"، خادم حسینیه آن را در یکی از عتیقه‌‌فروشی‌های همدان می‌یابد.

آن روزها حضور یهودی‌ها در بازار همدان پررنگ بود و از قضا صاحب همین عتیقه‌فروشی هم یهودی بود؛ حرف میرزا را باور نکرد و عروسک را هزار تومان قیمت گذاشت.

میرزا اصرار می‌کند که عروسک را نفروشد تا پول را جور کند؛ هزار تومان آن روزها خیلی ارزش داشت و مبلغ بالایی بود.

میرزا شفیع که 200 تومان بیشتر نداشت؛ مستأصل و گریان در خیابان قدم می‌زند و زیر لب دعا می‌کند که صاحب مغازه عروسک را به دیگری نفروشد که به نشانه تبرک از کربلا آورده بودند و برای حسینیه قداست داشت.

آشفتگی میرزا چند لحظه‌ای بیشتر طول نمی‌کشد؛ دو سید ناشناس سر رسیده و می‌گویند: "این 800 تومان را بگیر و عروسک را بخر". میرزا شفیع شادمان به عتیقه‌فروشی برگشته و عروسک علی‌اصغر(ع) را می‌خرد تا به دو سید نشان دهد، اما کسی را نمی‌یابد.

تازه حواسش سر جا می‌آید و از خود می‌پرسد: «این دو سید که بودند و چطور از موضوع خبر داشتند؟ من که به کسی نگفته بودم!».

و این‌چنین شد که عروسک حضرت علی‌اصغر(ع) حسینیه ابالفضلی(ع) مریانج از تقدس ویژه‌ای برخوردار شد و از آن روز تاکنون به‌عنوان »میراثی گران‌بها» حفظ و نگهداری شده است.

کنار گهواره اصلی، گهواره خالی دیگری هم هست که زن‌ها شیرخوارانشان را برای لحظاتی در آن می‌خوابانند؛ کودکانی که با توسل به صاحب همین گهواره به دنیا آمده‌اند و به‌اصطلاح »چندساله مراد» هستند.

«علم غیبی» نماد مقدس دیگری است که سال‌هاست در حسینیه ابالفضلی(ع) کوی سنگ بزرگ مریانج نگهداری می‌شود؛ علمی بلند که تنها سالی یک‌بار و آن هم روز عاشورا بیرون آورده می‌شود.

مردم مریانج که هیچ، همدانی‌ها هم باور محکمی به علم غیبی دارند و اعتقاد دارند کسی که پس از توسل به حضرت عباس(ع) به آن دخیل ببندد؛ حاجت‌روا می‌شود.

علم را دو سه نفری حمل می‌کنند از بس‌ که سنگین و بلند است؛ زن‌ها که جلو می‌روند؛ علم را خوابانده و پایین می‌آورند تا دست ‌زن‌ها برسد و پارچه‌های سبز را گره زده یا باز کنند.

ورود نمادین امام حسین(ع) به صحرای کربلا

آئین ورود نمادین امام حسین(ع) به صحرای کربلا هم دوم محرم برگزار شده و تعدادی با پوشیدن لباس عربی و سوار بر اسب و شتر از مسافتی دورتر وارد شهر شده و مردم به استقبالشان می‌روند.

کاروان آرام آرام به‌پیش می‌رود؛ زن‌ها چادر بر سر داخل محمل‌ها نشسته‌اند و کودکان معصومانه لبخند می‌زنند. جوانان بنی‌هاشمی دور محمل‌ها را گرفته‌اند و مراقبند تا غباری به کجاوه عمه سادات ننشیند؛ گام‌ها استوار است و علم‌دار قافله ایستاده است.

صدای زنگ شترها لالایی گوش‌نوازی است که کودک در گهواره را به خواب شیرینی فروبرده؛ خوابی که از صدای مهربان مادر و دست نوازش پدر پر است.

مردم شور و شوق عجیبی دارند و برای دیدن قافله سر از پا نمی‌شناسند. بوی اسپند و گلاب همه‌جا را پرکرده و فضا آکنده به عطر تکبیر و صلوات است ... این‌ها را که می‌بینی، اشک در چشمانت حلقه می‌زند و با خود می‌گویی: "چه می‌شد اگر مردم کوفه هم، قدری مهربان بوده و این‌چنین از حسین(ع) و اهل‌بیتش در نینوا پذیرایی می‌کردند!

تجمع قلب‌ها در عصر تاسوعا

از دیگر آئین‌های سنتی مردم مریانج در دهه محرم، برنامه عصر تاسوعاست و بیشتر «مریانه‌ای‌ها» حتی آن‌ها که به شهرها و استان‌های دیگر مهاجرت کرده‌اند؛ هر جا که باشند خود را به این مراسم می‌رسانند.

این روز، دسته و هیئت بی‌معنی نیست و همه مردم، زن و مرد مقابل مسجد جامع گردهم آمده و فریاد «یاحسین(ع)» سر می‌دهند تا ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) را لبیکی دوباره گویند.

قلب‌ها یکی می‌شود و فریادها به گره می‌خورد؛ فریاد «لبیک یا حسین(ع)» طنین‌انداز شده و آسمان به لرزه درمی‌آید که امشب شب عاشوراست ...

آتش زدن خیمه‌ها در غروب عاشورا

عزاداری روز عاشورا از صبح زود آغاز شده و تا ظهر ادامه می‌یابد؛ زیبایی و شورانگیزی عزاداری مردم شهر مریانج در روز عاشورا کم‌نظیر و شهره عام و خاص است و عرض ارادت مردمان این منطقه به امام حسین(ع) مثال‌زدنی است.

مردم در این روز به‌رسم داغ‌دیدگان، گل معطر به گلاب را به نشانه عزا بر سر و شانه می‌گذارند و برخی پابرهنه در هیئت‌ها حرکت می‌کنند.

عزاداری نزدیک اذان ظهر پایان یافته و مردم برای اقامه نماز ظهر عاشورا به مساجد و حسینیه‌ها می‌روند که اقامه فریضه بر عزاداری مقدم است.

غروب که می‌شود؛ مردم مقابل مسجد جمع شده و تعدادی به نشانه سپاه کفر، خیمه‌ای به یاد واقعه عصر عاشورا آتش می‌زنند. پس از اقامه نماز مغرب و عشاء هم تلاوت قرآن و اهدای ثواب آن به سید و سالار شهیدان و شهدای کربلا در مسجد برگزار می‌شود.

"شام غریبان" هم دو ساعتی پس از مغرب و صرف شام آغاز می‌شود و دسته‌های عزاداری در حزن و اندوهی عمیق با علم‌های خوابیده و شمع در دست، پس از پیمودن مسافتی به این مراسم می‌پیوندند.

تعزیه، هنری اثرگذار در انتقال داستان عاشورا

از ویژگی‌های برجسته عزاداری مریانجی‌ها که آن را از دیگر مناطق استان همدان متمایز کرده، برگزاری مراسم شبیه‌خوانی یا تعزیه‌خوانی است که به روایت اسناد، قدمتی دیرینه دارد.

تعزیه در مریانج از روز اول با اجرای مرثیه مدت 12 روز اجراشده و با روایت غربت حضرت مسلم بن عقیل(ع) در کوفه آغاز شده و با تعزیه خرابه شام و مظلومیت حضرت رقیه(س) در روز دوازدهم پایان می‌یابد.

زیبایی و شورانگیزی تعزیه شهر مریانج موجب شده تا در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسد و به عنوان بخشی از گردشگری مذهبی به شمار رود، هرچند مسئولان استان کمتر به این حوزه توجه دارند.

عزاداری روز سوم عاشورا

پس از عاشورا، مهم‌ترین برنامه عزاداری مردم مریانج در روز 12 محرم برگزار می‌شود؛ روزی که سالروز ورود کاروان اسرای کربلا به شهر کوفه و بنا بر برخی روایات، شهادت امام زین‌العابدین(ع) است.

در این روز کودکانی با لباس سبز داخل محمل، ناله‌کنان و کاه بر سرریزان کنار دسته‌های عزاداری از مقابل مردم می‌گذرند. از دیگر برنامه‌های این روز، پخت غذا در هیئت‌ها به ویژه هیئت حضرت علی‌اکبر(ع)، یادگار شهدای هشت سال دفاع مقدس است.

درواقع مریانجی‌ها که سخاوت و میهمان‌نوازی آن‌ها زبانزد خاص و عام است، نذری روز عاشورا را در منزل و روز دوازدهم محرم را در هیئت‌ها توزیع می‌کنند.

حسینیه‌ها و هیئت‌های قدیمی شهر مریانج

شهر مریانج دارای حسینیه‌ها و هیئت‌های متعددی است که از قدیمی‌ترین آن‌ها می‌توان به هیئت "مسجد موسی بن جعفر(ع)"، حسینیه ابوالفضلی(ع) کوی بیدآباد، حسینیه "شاهزاده علی‌اصغر(ع)، حسینیه ابوالفضلی(ع) کوی سنگ بزرگ، حسینیه "ابوالفضلی(ع)" کوی ابن سینا و هیئت حضرت علی‌اکبر(ع) مسجد جامع اشاره کرد.

هیئت سقاها هم در گذشته وجود داشت و پسربچه‌ها با پوشیدن لباس سپید عربی و مشک به دوش در قالب یک دسته راهی خیابان می‌شدند؛ هیئتی که زیبایی معصومانه‌ای داشت، اما حالا تعطیل شده است.

روضه و عزا به مدت دو ماه

نه‌تنها در دهه نخست محرم که در طول دو ماه محرم و صفر، برپایی مجالس عزا در هیئت‌ها و منزل مریانجی‌ها انجام می‌شود و بازار روضه‌های زنانه در حسینیه‌ها و خانه‌ها رونق بالایی دارد.

روضه و عزاداری در مناسبت‌های ویژه چون 25 محرم سالروز شهادت امام سجاد(ع)، شهادت حضرت رقیه(س)، شهادت پیامبر اکرم(ص) و امام مجتبی(ع) و شهادت امام رضا(ع) هم پررنگ‌تر از سایر روزها برگزار می‌شود.

از گذشته رسم بوده که مردم در محرم و صفر از برنامه‌های شاد چون عقد و عروسی خودداری کرده و حتی از خوردن شیرینی خودداری کنند؛ سنتی که هنوز هم در بین برخی خانواده‌ها به‌ویژه آن‌ها که اصالت مذهبی دارند پابرجاست.

به راه انداختن لشکر جنیان با لباس‌های رنگی در روز عاشورا به یاد سال 61 هجری، قمری و قمه زدن در صبح عاشورا هم از دیگر برنامه‌هایی بود که در گذشته جزئی از عزاداری مردم مریانج به شمار می‌رفت، اما حالا منسوخ شده است.

خدمت به زائران اربعین در مریانج و کربلا

اما داستان عشق و ارادت مردم مریانج به خاندان عصمت و طهارت به‌ویژه حضرت سیدالشهدا(ع) تنها به دهه نخست محرم و عاشورا ختم نمی‌شود و تا اربعین ادامه می‌یابد.

مریانج به دلیل قرار گرفتن در مسیر عبور زائران استان‌های مختلف، توفیق میزبانی از زائران کربلا را داشته و مردم این شهر از چند سال پیش با ایجاد زائرسرا برای خدمت به زائران کمر همت می‌بندند.

زن‌ها از چند روز پیش با سرخ کردن سبزی و تهیه مخلفات دست به کار شده و کاروان‌ها از دهه نخست ماه صفر تا چند روز پس از اربعین به‌طور 24 ساعته وارد شهر شده و پذیرایی می‌شوند.

در کربلا هم مریانجی‌ها شور و شوق ویژه‌ای دارند و با برپایی موکب به اطعام و اسکان زائران می‌پردازند. ستاد بازسازی عتبات عالیات شهر مریانج که به نام مقدس حضرت امام رضا(ع) متبرک شده از چهار سال پیش تاکنون در ایام اربعین، تجهیزات و امکانات موردنیاز چون آشپزخانه و نانوایی سیار، چادر، پتو و مواد غذایی را به کربلا برده و در هر شبانه‌روز از 5 هزار نفر در سه وعده غذایی پذیرایی می‌کند.

به گزارش تسنیم مَریانَج از شهرهای قدیمی استان همدان است که در مسیر عبوری به امامزاده محسن(ع) معروف به امامزاده کوه از نوادگان امام مجتبی(ع) و دره زیبا و تاریخی «ماوشان» قرار گرفته است.

نام اصلی این شهر «مَرگانه» به معنی مرغزار یا چمنزار بوده که به مرور زبان و با ورود اسلام به ایران به «مریانج» تغییر یافته و اهالی برای تلفظ راحت‌تر به این شهر «مَریانه» می‌گویند.

«ابوالوفای همدانی»، ادیب و شاعر قرن سوم هجری در توصیف و تمجید زیبایی‌های طبیعی مرگانه به زبان عربی سروده است: "بسفح مرجانه المحسود و ساکنها روض اریض و ما ثم موار و شعب قروذ فیه کل مونقه و فیه للهوا اشجار و انهار".

یعنی « در دامنه مرگانه که بر آرمیدگانش رشک برند؛ گلزاری نظرگیر و آب زاری هموار است و دره قروه که در آن هر چیز دلپسندی است و درختان و جویباری فرح‌انگیز در آنجاست».

چگونگی سخن گفتن اهالی مریانج، بازمانده و تغییریافته گویش پهلوی از گویش‌های ایران باستان است و لهجه مردم این شهر هم "مَرگانه‌ای" نام دارد که منحصربه‌فرد است.

"مرگانه"، "میانج" و "مریانه" بنا بر برخی منابع، زادگاه "عین القضات" مفسر قرآن، حکیم، شاعر، محدث و فقیه ایرانی معروف قرن پنجم هجری است که حسودان زمان به اتهام ارتداد همچون "منصور حلاج" بر دارش آویخته و سپس پیکرش را سوزاندند.

این شهر که از قطب‌های مذهبی غرب کشور به شمار می‌رود از نظر دیانت و ولایت‌مداری شهرت ویژه‌ای دارد به‌طوری‌که مسجد جامع این شهر کانون فعالیت‌های انقلابی بوده و نخستین گروه انقلابی استان همدان به رهبری آیت‌الله شهید مدنی هم به همت شیخ اکبر یارمحمدی از اهالی مریانج تشکیل شد.

این شهید بزرگوار در سرکوبی غائله کردستان و نبردهای آغازین جنگ تحمیلی نقش کلیدی داشته و به دست کومله به شهادت رسید و همچون سر و سالار شهیدان(ع) سر از تنش جدا کردند.

مرحوم "شیخ رضا مظاهری" هم در فعالیت‌های انقلابی چون موضع‌گیری بر ضد لایحه کاپیتولاسیون نقش مهمی داشته و زمانی که حاج‌آقا «مصطفی خمینی» در سال 56 به شهادت رسید؛ باوجود خفقان حاکم بر جامعه به همراه تعدادی از افراد متدین و غیور این شهر اقدام به برپایی مجلس عزا کردند.

به‌جز مریانج تنها سه چهار شهر بزرگ چون قم، مشهد و تبریز برای فرزند امام(ره) مراسم چهلم گرفتند و نام هر 4 شهر در روزنامه اطلاعات چاپ شد.

ساواک، بانیان این مراسم در مریانج چون شیخ رضا مظاهری،اکبر یارمحمدی، اسدالله رستمی و محمد قادری مظاهر که همگی در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده‌اند را زندانی کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی هم مردم مریانج جزء نخستین گروه‌هایی بودند که به‌طور خودجوش به جبهه نبرد شتافته و تا آخرین نبرد، امامشان را تنها نگذاشتند به‌طوری‌که بیش از 150 شهید و هزار و 500 ایثارگر را تقدیم انقلاب کرده و از نظر تعداد شهدا به نسبت جمعیت مقام سوم را در کشور دارند.

مریانج که زادگاه 8 سردار شهید دوران دفاع مقدس است در گرامیداشت یاد و خاطره شهدا که به فرموده امام خامنه‌ای کمتر از شهادت نیست هم شاخص بوده و بیش از 20 سال است که یادواره‌های شهدا به‌طور منظم هر سه ماه یک‌بار به یاد شهدای هر فصل و بدون کمک‌های دولتی در این شهر برگزار می‌شود.

گزارش: سمیه مظاهری

انتهای پیام/ح

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon