واسطه تبدیل حیات وحش ایران به موش آزمایشگاهی کارشناسان خارجی کیست؟


واسطه تبدیل حیات وحش ایران به موش آزمایشگاهی کارشناسان خارجی کیست؟

اینکه بی‌توجهی مسئولان محیط زیست نسبت به عملکرد شبهه‌برانگیز این دامپزشک برای سایر وحوش ارزشمند کشور چه سرنوشتی را رقم خواهدزد مستلزم گذر زمان است اما ریشه‌ نفوذ این دامپزشک در سازمان محیط زیست را با جست‌وجویی ساده میتوان یافت؛ موسسه میراث پارسیان!

به گزارش خبرنگار محیط زیست خبرگزاری تسنیم؛ چندی پیش بود که بهرنگ اکرامی، دامپزشک و متخصص مامایی و بیماریهای تولیدمثل با تنظیم گزارشی که در اختیار تسنیم قرار داد، حقایقی را از پرونده پزشکی "دلبر" فاش کرد که نشان می‌داد این یوزپلنگ نگون‌بخت سالها به منظور تولید مثل طبیعی توسط ایمان معماریان، دامپزشک پروژه حفاظت از یوزپلنگ و یک کارشناس انگلیسی به نام شان مک‌کویین تحت هورمون‌تراپی با دوز بالا قرار گرفته و پس از ابتلا به بیماری‌های متعدد حالا برای لقاح مصنوعی بازیچه جمعی دیگر از کارشناسان خارجی شده است!

انتشار این گزارش در خبرگزاری تسنیم، واکنش‌های بسیاری را در میان دوستداران حیات وحش به همراه داشت چرا که طرح تکثیر در اسارت کوشکی و دلبر، دو یوز اسیر در پارک پردیسان تهران، سالها به عنوان یکی از مهم‌ترین اقدامات پروژه حفاظت از یوز شناخته شده بود و حالا خبر استفاده ناشیانه از دارو برای دلبر، غیرقابل چشم‌پوشی به نظر می‌رسید.

پس از انتشار این گزارش، شهاب‌الدین منتظمی، مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط زیست ضمن تایید اشتباهات صورت گرفته در پرونده پزشکی دلبر به رسانه‌ها گفت: "باید بپذیریم اقدامی که روی دلبر صورت گرفته است در موعد خودش درست نبوده و متأسفانه آن زمان این اطلاعات به بیرون ارائه نشد؛باید مشاوره از چند صاحب‌نظر انجام می‌شد و سپس هورمون‌تراپی صورت می‌گرفت اما واقعیت این بود که این کار انجام نشد و شان مک‌کویین براساس تجربیات خود اقدام کرده نه براساس پروتکل‌های موجود برای کارهای تخصصی و این حتماً مورد اشکال است. نه در مورد عوارضی که آن زمان روی دلبر ایجاد شده و نه در مورد اینکه این هورمون‌تراپی بعدها چه مشکلاتی برای دلبر ایجاد کرده است، هنوز ارزیابی نشده و این اشکال بر آن فرایند وارد است."

با این حال، ایمان معماریان، دامپزشک پروژه حفاظت از یوزپلنگ که پس از شکست طرح تولیدمثل در اسارت کوشکی و دلبر و سپس بی‌نتیجه ماندن عملیات لقاح مصنوعی روی دلبر، درصدد  تکرار این عملیات است، با ارائه توضیحاتی به رسانه‌ها انتقادات اکرامی نسبت به پرونده پزشکی دلبر را زیر سؤال برده و می‌گوید: با توجه به اینکه تا امروز دانشمندان در دنیا هیچ‌گاه با روش غیر تهاجمی موفق به بارور کردن یوزپلنگ‌ها نشده‌اند از ابتدا به شانس موفقیت بسیار پایین واقف بودیم ولی تمام تلاش برای انجام کلیه کارها به بهترین و علمی‌ترین روش صورت گرفت. با عدم موفقیت فاز اول تلاش برای لقاح مصنوعی، مراحل بعدی طبق برنامه از پیش تعیین شده در دستور کار قرار دارد. هرچند شانس تکثیر پایین است و با گذشت هر مرحله و افزایش سن یوزها کمتر هم می‌شود، از تلاش برای انجام بهترین و علمی‌ترین اقدامات ممکن در دنیا دست نخواهیم کشید.

بدین ترتیب در حالیکه حتی مدیرکل حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست، هم اشتباهات صورت گرفته در پرونده پزشکی دلبر را تایید می‌کند، دامپزشک پروژه حفاظت از یوزپلنگ با قاطعیت تصمیم خود مبنی بر تکرار عملیات تلقیح مصنوعی روی دلبر را به رسانه‌ها اعلام می‌کند؛ دامپزشکی که سال‌هاست مسئولیت نظارت بر طرح تکثیر در اسارت کوشکی و دلبر، را بر عهده دارد اما خروجی فعالیتش به عنوان دامپزشک مسئول اجرای این طرح، به جز انتشار تصاویرش در کنار یوزپلنگ‌های اسیر در پارک پردیسان تهران نیست.

اینکه این دامپزشک به جای قرار گرفتن در مقام پاسخگویی، ضمن اقرار به شانس کم موفقیت عملیات تلقیح مصنوعی، با لحنی که حکایت از "خودرایی" تمام دارد، خبر از برنامه‌ریزی برای تکرار این عملیات روی دلبر می‌دهد، شبهاتی را طرح می‌کند از این دست که چه کسانی از این عملیات نفع می‌برند؟

عملیاتی با شانس موفقیت صفر که حتی در صورت موفقیت، به تولد یوزپلنگ‌هایی منجر شد که قابلیت بقا در طبیعت را نداشته و نهایتا بی‌آنکه تاثیری مثبت در جلوگیری از انقراض نسل یوزپلنگ ایفا کنند، روانه باغ‌های وحش خواهند شد! گروه‌های مختلف کارشناسان خارجی، را چه انگیزه‌ای به ایران می‌کشاند تا با وجود این شانس اندک، عملیات تلقیح مصنوعی روی دلبر را تکرار کنند؟!

آیا یوزپلنگ‌های تهران که از زیستگاهشان در طبیعت جدا و با هدف تکثیر در اسارت به پارک پردیسان منتقل شده‌اند، به واسطه این دامپزشک به موش آزمایشگاهی کارشناسان خارجی تبدیل شده‌اند؟ یا ماجرا فراتر از این حرف‌هاست و باید احتمال خروج پنهانی نمونه‌های ژنتیکی یوزها به کشورهای دیگر را هم در نظر گرفت؟!

هرچه که هست، شواهد، انفعال آشکار سازمان حفاظت محیط زیست در برابر این دامپزشک را به نمایش می‌گذارد؛ دامپزشکی که علاوه بر نظارت بر سایت تکثیر یوز در پارک پردیسان، سال‌هاست به‌عنوان دامپزشک کلینیک حیات وحش پردیسان و همچنین باغ وحش ارم تهران مشغول به کار است و موارد عجیب و غریبی را در کارنامه خود دارد که هر یک به تنهایی برای قرار دادن وی در مقام پاسخگویی کافی است:

- ماجرای غم‌انگیز "ارس" پلنگ باغ وحش وکیل‌آباد مشهد که به منظور بیومتری در راستای اجرای یک طرح تحقیقاتی، توسط معماریان تحت تزریق داروی بیهوشی قرار گرفت و به فاصله کمتر از یک هفته، اولین تشنج خود را تجربه کرد. تجربه‌ای که از آن پس تاکنون هر از گاه با ارس همراه است و دامپزشکان، از علاج آن ناتوان مانده‌اند.

- ماجرای پلنگ رودسر که پس از گرفتار شدن در تله فلزی به منظور درمان به پارک پردیسان تهران منتقل شد؛ معماریان در همان نخستین روز ورود پلنگ رودسر به تهران، با تنظیم گزارشی مبنی بر اینکه حیوان دچار ضایعه نخاعی برگشت‌ناپذیر شده، برداشت نمونه‌های زیستی و تخمدان‌ها و سپس معدوم‌سازی این جانور ارزشمند را توصیه کرد!

این تصمیمِ معماریان را، "خویی برناردینیو" دامپزشک پرتغالی باغ وحش لیسبون که برای معامله یک پلنگ به باغ وحش تهران آمده بود هم تایید کرد اما پیش از اجرایی شدن توصیه مرگبار این دو دامپزشک، یک دامپزشک بخش خصوصی به درخواست علاقه‌مندان حیات وحش، با هزینه شخصی، پلنگ رودسر را تحت عمل جراحی قرار داد و حیوان یک هفته پس از عمل جراحی موفق شد با استفاده از هر دو پای خود راه برود. نهایتا پرونده تصمیم عجولانه و شبهه‌برانگیز معماریان مبنی بر لزوم برداشت نمونه‌های زیستی و سپس معدوم‌سازی پلنگ رودسر، با عذرخواهی وی در رسانه‌ها مختومه شد! و این پرسش را در ذهن‌ها باقی گذاشت که تاکنون چند مورد از وحوش کشورمان در سکوت قربانی تصمیماتی مشابه شده‌اند؟

- ماجرای مرگ ناباورانه پلنگ شیراز در تهران: سال 93 بود که یک پلنگ که به دلیل شکشستگی فک در دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز مورد عمل جراحی قرار گرفته بود به اصرار معماریان و استفان استروسکی، دامپزشک مشاور پروژه حفاظت از یوزپلنگ،  با این توجیه که عمل جراحی انجام شده در دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز، ناموفق بوده به کلینک پردیسان و سپس به دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران منتقل شد اما در کمال تاسف به دلیل استفاده نادرست از داروی بیهوشی در این دانشکده، اوردوز شد و از بین رفت! با این حال مقصران این حادثه ناگوار و چرایی اعمال نفوذشان در تصمیم‌گیری برای این پلنگ هیچ‌گاه از سوی سازمان حفاظت محیط زیست معرفی نشدند.

- ماجرای شکستن گردن پلنگ تندوره: پلنگ ماده‌ای که چند ماه پس از بیهوش شدن توسط معماریان و نصب گردنبند ردیاب ماهواره‌ای بر گردنش در راستای اجرای یک طرح تحقیقاتی در پارک ملی تندوره، به دلیل شکستگی گردن جان سپرد.

اینکه برای سایر جانوران جدا افتاده از طبیعت ایران به‌ویژه گونه‌های شاخصی چون یوزپلنگ و پلنگ، در سایه بی‌توجهی سازمان حفاظت محیط زیست نسبت به تصمیم‌گیری‌ها و عملکرد نه چندان شفاف این دامپزشک، چه سرنوشتی رقم خواهد خورد، پرسشی است که پاسخ به آن قربانیان جدیدی را شامل می‌شود.

دامپزشکی که با جست‌وجویی در شبکه‌های مجازی، ریشه‌ نفوذش در سازمان حفاظت محیط زیست را می‌توان به سادگی تشخیص داد؛ موسسه خصوصی "میراث پارسیان"؛ موسسه‌ای که هرچند به دلیل بازداشت اعضایش به اتهامات امنیتی اخیراً عملکرد قابل توجهی ندارد اما از آغاز فعالیت رسمی‌اش در سال 92، معماریان را در اغلب فعالیت‌های تحت نظارت و حمایت خود شرکت داده است؛ از نظارت بر طرح تکثیر در اسارت یوزپلنگ‌های پردیسان و طرح حفاظت از پلنگ در پارک ملی تندوره تا حمایت مالی از باغ وحش ارم تهران و تالیفات دامپزشک مشغول به کار در آن.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon