یادداشت|نقطه آغازین شکست در راهبرد نظامی صدام

یادداشت|نقطه آغازین شکست در راهبرد نظامی صدام

علیرضا غلامی پژوهشگر تاریخ جنگ معتقد است که شکست راهبرد نظامی عراق از شبیخون غیوراصلی آغاز و مانع از سقوط اهواز شد.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - "علیرضا غلامی" پژوهشگر تاریخ جنگ و نویسنده کتاب شبیخون غیور اصلی در یادداشتی نوشت: 

با نگاهی اجمالی به تاریخ دفاع مقدس به فراز و فرودهایی بر می‌خوریم که در هر یک از آن عملیات‌های «کوچک»، «محدود»، «نیمه گسترده» و در نهایت «گسترده» فتح الفتوحات (عملیات ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و ...) و یا بعضاً عدم الفتح (عملیات‌های رمضان، والفجرمقدماتی، بدر و ده‌ها عملیات محدود دیگر که در این مقطع اتفاق می‌افتد) به چشم می‌خورد.

بی‌تردید بررسی و مطالعۀ ابعاد مدیریت و فرماندهی و در نهایت ارزیابی عملکرد فرماندهان در دوران دفاع مقدس، تابع شرایط زمانی و مکانی و بسیاری از علل و عوامل آشکار و نهانی است که تا به حال به فراخور و مقتضیات جامعه در مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها، خاطرات، دل نوشته‌ها، آثار مکتوب، مضبوط و منقوش به جا مانده از ایثارگران (شهدا، جاوید الاثرها، جانبازان، اسرا، آزادگان و رزمندگان) و خانواده‌های معظم‌شان منتشر شده است.

بی‌تردید ترسیم و تبیین فضای روزهای آغازین جنگ تحمیلی و به تصویر کشیدن حماسه‌های ماندگار آن دوران پر از حادثه و خاطره، نمایش جلوه‌های ایثار و مقاومت و از خودگذشتگی کسانی است که با توکل به خدای متعال، در آن مقطع از تاریخ دفاع مقدس، با اتخاذ تدابیر راهبردی نقشه‌های شوم دشمن را یکی پس از دیگری خنثی کردند و روند ادامۀ جنگ تحمیلی را به کلی تغییر دادند.

نکتۀ مهم و حائز اهمیت در عملیات  غیور اصلی که آن را «شبیخون غیور اصلی» نام نهادند، به ‌ظاهر یک شبیخون بود ولی تأثیر «راهبردی» آن بسیار زیاد بود. ماجرای شبیخون از این قرار بود که در روز نهم مهر 1359 در حالی ‌که ارتش بعث عراق از محور شلمچه وارد شده بود، در محور «پل نو» در حال نبرد بود یعنی هنوز اثر و حرفی از بحث جنگ در خرمشهر یا مظلومیت خرمشهر در ذهن هیچ کس نبود. خرمشهر 34 روز مقاومت می‌کند و در چهارم آبان 1359 سقوط می‌کند.

در واقع در نهم و دهم مهر 1359 هنوز خبری از بحث خرمشهر نیست. در محور شمالی هم عراق آمده و در پشت کرخه کور ایستاده است. هیچ مسأله و اتفاق مهمی رخ نداده است. به این دلیل که در محور خوزستان که تلاش اصلی دشمن است و در تلاش اصلی هم هدف اصلی «اشغال اهواز» است، این دو محور مترّصد این تلاش اصلی‌اند. این تلاش اصلی در روز دهم مهر 1359 منجر به این می‌شود که عراقی‌ها تا پانزده کیلومتری شهر اهواز پیش روی کنند.

سپاه سوم ارتش بعث عراق شامل لشکر1 مکانیزه، لشکر 3 زرهی، لشکر 5 مکانیزه و لشکرهای 9 و 10 زرهی و تیپ گارد ریاست جمهوری بود.‌ منطقۀ ‌مأموریت این سپاه در جبهۀ جنوب بود که منطقۀ تلاش اصلی تک ارتش بعث عراق محسوب می‌شد. در این جبهه از یک طرف لشکر 9 زرهی و از طرف دیگر لشکر 5 مکانیزه، مهیای عملیاتی بزرگ می‌شدند.

در آغاز جنگ تحمیلی هشت ساله، چه بسیار اتقاقات و حوادث گوناگون کوچک و بزرگ نانوشته و ناگفته رخ داده است که به لحاظ شرایط حاکم بر آن روز جنگ و عدم آمادگی و مهیا بودن امکان ثبت و ضبط وقایع تاریخی، هنوز بسیاری از خاطرات حماسه‌ها و رشادت‌ها آن طور که باید و شاید به رشته تحریر در نیامده‌ است.

در دوران دفاع مقدس حوادث و اتفاقات بسیاری رخ داده است که هر یک به نوبۀ خود سهمی در غلبه بر دشمن داشته است. ولی این شبیخون از نگاه فرماندهان عالی‌رتبه جنگ و جهاد فوق العاده مهم و راهبردی بوده است. بی‌تردید برخی از آن حرکت‌های خود جوش و مردمی بنا بر اقتضائات و شرایط حاکم بر اوضاع و احوال مناطق اشغال شده با حداقل امکانات ممکن صورت پذیرفته است. از طرفی برخی از این اقدامات عملی نه تنها به عنوان «نقطۀ عطفی» در تاریخ دفاع مقدس مطرح شده است بلکه سرآغاز فصلی است برای ادامۀ دفاع جانانه از ارزش‌های انقلاب اسلامی و حفظ و حراست از کیان جمهوری اسلامی ایران بوده است.

در هر حال، اگر چه همۀ مقاطع تاریخ دفاع مقدس، الحق و الانصاف بیان‌گر و نشان‌گر عظمت و بزرگی انسان‌هایی است که با از خود گذشتگی و ایثار و مقاومت حماسه‌های بی‌بدیلی را خلق کرده‌اند. 

در آغاز تهاجم گستردۀ عراق به مناطق جنوب کشور برای تصرف سه روزۀ استان خوزستان، دفاع مردمی، هسته‌های مقاومت و گروه‌های خودجوش تا حدودی جلوی حملات برق آسای ارتش بعث عراق را گرفتند و آنان را از تب و تاب اولیه انداختند. هنگامی که ارتش بعث عراق از نقطۀ صفر مرزی حرکت می‌کند و وارد خاک جمهوری اسلامی ایران می‌شود، روز چهارم جنگ به بُستان می‌رسد، یعنی اولاً خود این نقطۀ جغرافیایی که مابین «چزابه» تا «بُستان» قرار دارد نقطۀ مهمی است و چیزی حدود 15-14 کیلومتر است که در این محدوده، یگان‌های زرهی عراق با مقاومت چهار روزه مواجه شدند، یعنی چهار روز طول کشید تا قوای دشمن از مرز رسیدند به «بُستان». پس از آن، یک مقاومت جانانه‌ای توسط مردم و نیروهای انقلابی در بُستان صورت می‌گیرد ولی دشمن بُستان را اشغال می‌کند.

روز ششم حرکت می‌کند و به سوسنگرد می‌رسد، یعنی روز ششم سوسنگرد را اشغال می‌کند. سه روز بعد از اشغال سوسنگرد، حرکت می‌کند می‌آید به سمت حمیدیه تا به سمت اهواز برود که در نزدیک حمیدیه، یعنی درست در نقطۀ تلاقی شهر حمیدیه با جادۀ سوسنگرد – حمیدیه – اهواز، در آن‌ جا با یک عملیاتی تحت عنوان «شبیخون غیور اصلی» - که در واقع یک شبیخون شبانه است - مواجه می‌شود.

در صبح روز دهم مهر 1359، اتفاقی بی‌نظیر در تاریخ دفاع مقدس می‌افتد که نزدیک به 90 کیلومتر عراق مجدداً عقب‌نشینی کرده و تا نزدیکی بُستان عقب می‌رود - اگر چه دشمن کاملاً متواری شد، حتی از بُستان هم عقب نشست (البته مجدداً به دلیل نبود نیرویی که در منطقۀ آزاد شده استقرار بیابد، باز هم دشمن آمد ولی نه مثل بار اول تا حمیدیه)-، این حادثة کوچکی برای عراق نیست زیرا سپاه سوم ارتش بعث عراق این همه راه را نپیموده بود که یک شبه با وحشت بازگردد! لاشه‌های تانک و خودروهای دشمن به نیروهای خودی روحیه می‌داد و قوت دشمن را به ضعف تبدیل می‌کرد. دشمن ‌فهمیده بود که دیگر نباید آن طور افسار گسیخته جلو بیاید، سنگر کنی نیروهای عراقی که علامت کُند شدن ‌پیش روی دشمن بود، آغاز شده بود. 

این شبیخون با توجه به وحشتی که در سپاه سوم عراق ایجاد می‌کند و به دنبالش عملیات خوبی که هوانیروز انجام می‌دهد، سبب می‌شود که یک اتفاقی بی‌نظیر در تاریخ دفاع مقدس رخ دهد و نیروهای لشکر 9 زرهی و 5 مکانیزه عراق با سرعت هر چه تمام عقب ‌نشینی کرده و تا نزدیکی بُستان عقب بروند و این عقب ‌نشینی، فرار بسیار بزرگی در طول تاریخ جنگ ایران و عراق به شمار می‌آید، یعنی نیروهای عراقی می‌آیند تا نزدیک بُستان و حتی از بُستان هم عقب ‌نشینی می‌کنند و می‌روند به سمت چزابه.

حالا حرف این جاست که شب دهم (آخر شب روز نهم مهر 1359)، یا به تعبیری روز دهم مهر 1359 که اوایل ساعت 1 و 2 صبح روز دهم مهر 1359 است، این شبیخون صورت می‌گیرد و در واقع نه تنها اهواز به نوعی نجات پیدا می‌کند بلکه استان خوزستان برای همیشه بیمه می‌شود. در حقیقت، این نقطۀ عطفی است در تاریخ جنگ که متأسفانه هنوز جایگاه و ارزش آن درک نشده است و کم‌تر به زوایای آشکار و پنهان آن پرداخته شده است.

در ادامه باید عرض کنم که تعداد افراد شرکت کننده در «شبیخون غیور اصلی» متفاوت از یکدیگر ذکر شده است:

در گزارش همایش واکاوی شبیخون شهید غیور اصلی در غرب اهواز (محور حمیدیه) در مقابل تجاوز عراق (10 مهر 1359) که با همت و تلاش مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در سال 1393 برگزار شده، تعداد افراد شرکت کننده در شبیخون «غیور اصلی» را 28 نفر (سازماندهی اولیه در سپاه اهواز توسط علی شمخانی، فرمانده وقت سپاه خوزستان صورت گرفت که این 28 نفر 14 تیم دو نفره ‌شدند و با فاصله 100 متر از یکدیگر، در غرب ‌جادۀ سوسنگرد - اهواز مستقر شدند در حالی که یک تیپ از لشکر 9 زرهی در شرق جاده مستقر بود) ذکر کرده‌اند.

در دیگر اسناد تاریخی موجود در تاریخ مکتوب جنگ، 19 نفر (گروه عمل کننده سردار رضا حیاتی، یکی از شرکت کننده‌های در شبیخون غیور اصلی، که ترکیب گروه بدین شکل بوده ‌است: 9 نفر آر. پی. جی.‌ زن، 9 نفر کمک آر. پی. جی زن و یک نفر هم بیسیم‌چی) آمده است.

در روایت دیگری هم 30 نفر (یک گروه از خرم ‌آباد به نام «فدائیان اسلام» آمده بودند. وارد حمیدیه که شدند، دیدند جاده با آتش شدید خمپاره و تانک بسته شده و به ‌هیچ ‌عنوان قابل‌ عبور نیست. آن‌ها در همان جا برای اجرای عملیات تأخیری جلوی ارتش عراق ماندند و بقیه ادامۀ مسیر دادند) آورده شده است.

و سرانجام در آخرین روایت از گروه عمل کننده در شبیخون غیور اصلی 40 نفر (گروه سردار احمد غلامپور، سردار حمید شهبازی و ... به فرماندهی شهید علی غیور اصلی که از سپاه اهواز حرکت کرده و به منطقۀ حمیدیه وارد ‌شده و در موعد مقرر مبادرت به اجرای شبیخون می‌کنند) ذکر شده است.

در مجموع با عنایت به وجود فراوانی اسناد و مدارک دارای طبقه بندی در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و نیز یکی از مراکز به نام و قابل استناد در حوزۀ دفاع مقدس است، از این رو، مبنای تعداد نیروهای عمل کننده در «شبیخون غیور اصلی» همان 28 نفر قرار گرفته است.

از آن جایی که دفاع مردمی تابع قوانین و ضوابط خاصی نبوده و مردم فداکار و همیشه در صحنۀ این مرز و بوم بر اساس تشخیص و احساس مسؤولیت خود به دفاع از آن برخاسته‌اند. از همه مهم‌تر در آن شرایط سخت و دشوار که شیرازه امور از هم پاشیده شده بود و به عبارتی کسی به کسی نبود، طبیعتاً بی‌گمان همه به دنبال فائق آمدن بر غلبۀ دشمن بودند تا ثبت حوادث به نام خود یا بعضاً ... باشند.

آنچه که باعث شد جمع قلیلی از دلاورمردان این مرز و بوم به پیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر این که «مگر جوانان اهواز مرده‌اند؟!» با دل و جان لبیک گویند و تا مرز شهادت پیش روند. ولایت مداری و ولایت پذیری مردانی بود که با توکل بر وعده‌های الهی حماسه‌ای بی‌نظیر آفریدند. در حقیقت، نقطۀ آغاز شکست راهبرد نظامی عراق حداقل با این شبیخون زده شد و این تأثیر بزرگ را داشت. یک فرصت خوبی را مهیا کرد، اعتماد به نفس به ما داد و بسیاری از وضعیت جبهه را به‌ نفع ما تغییر داد.

حال این سؤال مطرح است. در آن شرایطی که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از انسجام لازم برخوردار نبودند و ...، به راستی اگر اهواز سقوط می‌کرد سرنوشت جنگ چگونه رقم می خورد؟ آیا با جدا کردن خوزستان، دیگر استان‌ها نیز در خطر سقوط قرار نمی گرفتند؟ و... .

تحلیل‌گران جنگ بر این باورند که اگر در آن مقطع از تاریخ جنگ، عملیات غیور اصلی انجام نمی‌گرفت، در آن صورت اهواز سقوط می‌کرد و برای کشور مشکلات متعدّدی را در پی داشت. اگر اهواز سقوط می‌کرد، ارتباط شمال و جنوب قطع می‌شد و با تصرف مرکز استان، کار برای بیرون راندن ارتش بعث عراق از خاک ایران اسلامی سخت‌تر می‌شد و از آن مهم‌تر روحیۀ ملی و منطقه‌ای مردم از بین می‌رفت.

شبیخون غیور اصلی تأثیری راهبردی در شکست راهبرد نظامی عراق در حملۀ اولیه به جمهوری اسلامی ایران داشت، به طوری که این عملیات چنان زهر چشمی از عراقی‌ها گرفت که تا شهر بُستان عقب نشینی کردند، یعنی چیزی حدود 90 کیلومتر عقب نشینی که به واقع نظیر آن کم‌تر اتفاق افتاده است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon