پرسش‌های بی‌پاسخ به مسئله ترنس‌ها و سقط جنین‌های خودخواسته/ راهکارهای حوزه‌های علمیه‌ زنان چیست؟

پرسش‌های بی‌پاسخ به مسئله ترنس‌ها و سقط جنین‌های خودخواسته/ راهکارهای حوزه‌های علمیه‌ زنان چیست؟

حوزه‌های علمیه‌ زنان برای مسائلی هم‌چون ترنس‌ها، ناباوری‌ و سقط جنین‌های خودخواسته، تجردهای قطعی، ازدواج سفید و نیازهای ولو کاذب زنان به اشتغال چه راهکارهای عملیاتی جدی دارد؟ آیا زمان آن نرسیده که بانوان حوزوی به مسائل واقعی زنان پاسخی درخور دهند؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ کنفرانس جهانی زنان در پکن برای زنان ایران، محصولی تاریخی و نوین صادر کرد: تأسیس رشته مطالعات زنان! و به همین سادگی رشته‌ای که در دنیا و پس از سال‌ها مبارزه در جهت رفع تبعیض‌های جنسیتی علیه زنان و در جهت پاسخ به نیازی اساسی به‌نام نظریه‌پردازی در حوزه مسائل زنان، تأسیس شده بود، هم‌چون کالای لوکس خارجی بدون طرح مسئله‌ای عمیق یا درخواستی عمومی، به‌ناگاه وارد بر دنیای زنان شد.

این اتفاق به‌جای درخواستی برخاسته از مسائل واقعی زنان در کف میدان، به‌صورت دستوری از بالا و براساس نیاز نخبگانی، پس از طی دوره‌‌ای نهایتاً چهارساله در فاز برنامه‌ریزی برای اجرا، در سال 1380 و در سطح کارشناسی ارشد دانشگاهی شروع به کار کرد.

در مصوبه شورای‌عالی برنامه‌ریزی درباره هدف تأسیس این رشته آمده است:

«هدف تأسیس این رشته، معرفی شأن و نقش زن در جهان هستی از دیدگاه اسلام، تربیت نیروی انسانی متخصص در جهت آموزش و پژوهش در امور زنان؛ تربیت نیروی انسانی جهت سیاست‌گذاری مطلوب در سطوح مختلف برنامه‌ریزی کشور و تقویت بینش علمی نسبت به مسئله زن جهت اصلاح نگرش‌های اجتماعی و فرهنگی است.»

سؤال اینجاست؛ اگر هدف، معرفی شأن و نقش زن در جهان هستی آن ‌هم از دیدگاه اسلام است چرا دلیل تشکیل این رشته، نشست جهانی زنان است؟ و آیا پیش  از این نشست، چنین ضرورتی احساس نمی‌شد؟ و حال فارغ از مبنا اگر چنین ضرورتی احساس شده است، ظرفیت اسلامی در تبیین و تعیین مبانی و محتوای مطالعاتی رشته و سرفصل دروس و اساتید ارائه‌دهنده، کجا دیده شده است؟

گزاره‌ «تقویت بینش علمی نسبت به مسئله زن» بر چه اساسی انتخاب شده است؟ پاسخ اصیل به آن کجاست؟ بر اساس کدام نظریه‌ علمیِ اسلامی در حوزۀ زنان، قرار است این تقویت بینشی انجام پذیرد؟ آیا در ایران هم به ناهمسانی حقوقی زنان و مردان باور جدی وجود دارد تا برای رفع آن اهتمام جدی صورت گیرد؟ آیا مسائل زنان در ایران برخاسته از عرف است یا یک عقب‌ماندگی تاریخی آن را ایجاد کرده است یا ناشی از عدم فهم صحیح از متون دینی بوده است و یا منتج از عدم تربیت اصیل اسلامی است؟

سؤالاتی بی‌پاسخ از این دست و بیش از آن و تشتت ناشی از این ناهم‌خوانی‌ها، در عملکرد دانشگاه‌های ارائه‌دهنده‌ این رشته نیز مشهود است؛ چنان‌که هر دانشکده متناسب با رویکرد و عقبه‌ فکری، بینشی و سیاسی اساتید و مدیرگروه خویش، در هر برهه‌ای از تاریخ سیاسیِ کشور، نوعی از موضع‌گیری در حوزه زنان از قبیلِ زنان از منظر جامعه‌شناختی، زنان در اندیشه‌های فمینیستی، فمینیسم اسلامی یا تقابل فمینیسم و اسلام و نحوی از مسائل مربوطه را به دانشجوی خویش ارائه می‌دهد!

تشتت حاصله و ترس از تقابل جدی میان فرهنگ فمینیستی و مسائل زنان در ایران، به‌حدی بالا می‌گیرد که در 1387 طرح بازبینی و اصلاح مفاد آموزشی این رشته تصویب و در سطح وزارت علوم جلساتی برگزار و در پایان همان سال ابلاغیه اصلاحی، تدوین شد و از سال تحصیلی 1390 ــ 1389 به مرحله‌ اجرا درآمد.

تغییرات حاصله را می‌توان در تغییر عنوان‌ها از «مطالعات زنان» به «حقوق زن در اسلام» و «مطالعات خانواده» و تدریس «نقد نظریه‌های فمینیستی»، به‌جای درس «نظریه‌های فمینیستی» مشاهده کرد! پس از تصویب و اجرای بازنگری، رئیس وقت شورای فرهنگی اجتماعی زنان اعلام کرد که دیگر نگرانی از رواج دیدگاه‌های فمینیستی از طریق رشته مطالعات زنان در کشور وجود ندارد!

زیرا وزارت علوم در طول دولت نهم رشته مطالعات زنان را مورد بازنگری قرار داده و اصلاحات لازم صورت گرفته است و از طرف دیگر اکثر دانشجویانی که در این رشته تحصیل می‌کنند، به‌دنبال شناخت دقیق‌تر دیدگاه اسلام در رابطه با زن در نظام جمهوری اسلامی هستند، همین علاقه دانشجویان به شناخت دیدگاه اسلام در رابطه با زنان باعث شده است که زمینه راه‌اندازی رشته مطالعات زنان در چندین مرکز حوزوی در قم، فراهم شود.

و بدین‌گونه بود که از سال 1389 رشته «مطالعات اسلامی ‌زنان» برای خواهران سطح 3 حوزه‌های علمیه ارائه شد که علاوه بر دروس تخصصی فقهی و اسلامی، واحد‌های چون جریان‌شناسی فمینیسم، مبانی و آثار فمینیسم، جامعه‌شناسی جنسیت، اخلاق جنسیتی و جنسیت و تعلیم و تربیت نیز آموزش داده می‌شود.

طبق اعلام رسمی مسئولان حوزوی، بخشی از اهداف حوزه از ارائه چنین واحدهایی، آن است که فارغ‌التحصیلان بتوانند مواجهه‌ای عالمانه با امواج فکری فمینیستی و التقاطی داشته باشند و نیاز رو به رشد نظام اسلامی ‌را درباره مسائل نوپدید زنان و خانواده و در حوزه مدیریت‌های فرهنگی و کارهای کارشناسی با تسلط به مباحث جنسیتی پاسخ دهند و جایگاه زن و خانواده را در اندیشه اسلامی‌تبیین کنند.

اهداف تأسیس این رشته در سطح 3 حوزه به این شرح است:
1. تعمیق شناخت نسبت به مبانی اعتقادات اسلامی؛
2. پرورش کارشناسان اسلامی واجد صلاحیت در حوزه مطالعات زنان برای ارائۀ مشاورۀ علمی به نهادها در مباحث زن؛
3. تبیین و توصیف نگاه جامع اسلام به زن؛
4. افزایش توان تحقیق در حد تحلیل و بررسی و نقد و زمینه‌سازی جهت تألیف و ترجمه در حوزه مطالعات زنان؛
5. ایجاد توان تدریس مباحث مرتبط با موضوع زن در سطوح پایین‌تر؛
6. افزایش توان پاسخگویی به شبهات و پرسش‌های رایج در موضوع زن؛
7. ایجاد توانایی تبلیغ دیدگاه اسلامی و تأثیرگذاری فرهنگی در حوزه مطالعات زنان.

فارغ از اشکال‌های محتوایی متعدد به اهدافِ مطروحه، سؤال جدی اینجاست؛ تفاوت حوزه با دانشگاه در تأسیس این رشته کدام است؟  اگر آن یکی (دانشگاه) برای عقب نماندن از دیدگاه‌های جهانی به مسائل زنان، بدونِ بازنگری جدی در عقبه‌ شکل‌گیریِ این رشته در غرب که براساسِ مفاهیم عمیق فمینیستی و در تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی در غرب تأسیس شده بود، به تأسیس آن در ایران مبادرت کرده است، این یکی یعنی حوزه‌های علمیه ما نیز گویا برای عقب نماندن از یکه‌تازی دانشگاهی، این رشته را وارد بر مباحث خویش کرده‌اند و تنها تفاوت را در اصلاح شکلیِ آن دیده است: مطالعات اسلامی زنان به‌جای مطالعات زنان!

چنان‌که حتی در اهداف نیز هم‌چون اهداف موردنظر دانشگاهی، تربیت نیروی مشاور برای مسائل زنان را اولویت دوم خویش طرح کرده است؛ در بازخوانیِ هدف سوم، پرسش اینجاست؛ مبنای حوزه‌های علمیه در تبیین و توصیف نگاه جامع اسلام به زن چیست؟ وقتی «نگاه» را «جامع» گرفته‌ایم، انتظار حداقلی پیش می‌آید که برای زنان در رسته‌ها و دسته‌بندی‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی، جغرافیایی و اخلاقی، پاسخ‌هایی در خور و شایسته داشته باشیم.

آیا حوزه برای چالش‌های جدی اجتماع در مسائل فقه زنان، پاسخی درخور و شایسته و مطلوب دارد؟ پاسخ‌هایی که اخلاق و عرف و عقل اجتماعی بتواند آن را بپذیرد؟ حقیقتاً میان خواسته‌های عمومی زنان و مسائل واقعی زنان در ایران با مطالعات اسلامی زنان در حوزه‌ها، همخوانی وجود دارد؟

حوزه‌های علمیه‌ زنان برای مسائل مستحدثه همچون ترنس‌ها، ناباوری‌های خودخواسته، سقط جنین‌های خودخواسته، تجردهای قطعی، فرزندخواندگی و محرمیتِ آنان، ازدواج سفید، نیازهای ولو کاذب زنان به اشتغال، زنان سرپرست خانوار و مسئله قوامیت، ارث و دیه و قضاوت، مسئله حقوق جنسی زنان، چالشِ تغییر هرم قدرت در خانواده‌ها، تقابل ولایت و حضانت مادران بر فرزندان و ده‌ها مسئله و چالش جدی دیگر از این دست، چه راهکارهای عملیات جدی‌ای دارد؟

نکند تمام توان حوزه منحصر در هدف چهارم، یعنی امکان تحلیل و نقد و بررسی و تألیف و ترجمه منحصر شده باشد که البته اگر درست انجام گیرد و خروجی مطلوب و کارساز اجتماعی داشته باشد، جای شکر باقی است؛ آیا زمان آن فرا نرسیده است که بانوان حوزوی پیش‌ِرو در مسائل و خواست‌های زنان ایرانی گام بردارند، مسئله‌شناسی کنند، نظریه‌پردازی داشته باشند و برای مسائل واقعی زنان، پاسخی در خور و شایسته، منطبق با باورهای عمیق و اصیل اسلامی و متناسب با عرف اسلامی ارائه دهند؟

مخصوصاً جایی که رهبر دوراندیش و ژرف‌نگر ما چنین اندیشه‌ای دارند، این‌که می‌فرمایند: «من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»، مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعه‌ اسلامی و امور جهان اسلام و همه‌ مسائلی که در دنیا می‌گذرد، احساس مسؤولیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفه‌ی اسلامی است». 1375/12/20

به‌راستی آیا هنوز هم زمان مناسب برای حضور پویا، مؤثر، مستمر، ملموس، پاسخگو، پیشرو و متعهدانه‌ حوزه‌های علمیۀ خواهران در برابر مسائل زنان در ایران اسلامی فرانرسیده است؟! موانع و چالش‌های عدم این حضور کدام است؟!

زهرا عباسپور؛ پژوهشگر حوزه زن و خانواده

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon