یادداشت|برای رفع موانع تولید چه اصلاحاتی باید در ساختارها و سبک زندگی مردم انجام بگیرد؟

یادداشت|برای رفع موانع تولید چه اصلاحاتی باید در ساختارها و سبک زندگی مردم انجام بگیرد؟

حمیدرضا ارفع‌الرفیعی پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) اصلاح ساختارهای اقتصادی و اداری، پیش‌فرض‌های ذهنی مردم جامعه و سبک زندگی را لوازم رفع موانع تولید دانست.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حمیدرضا ارفع‌الرفیعی پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) در یادداشتی در خصوص شعار سال 1400 و رفع موانع تولید نوشت: بسیار ساده انگارانه است اگر تولید را به یک مسئله ساده که راهکاری دم‌دستی دارد، تقلیل دهیم. اگر قرار است مسئله تولید حل شود باید یک نگاه هلیکوپتری داشت نه یک نگاه کاریکاتوری تا به‌طور جامع و سیستمی به موانع و راهکارها نگریسته شود و به تبعات تصمیم‌گیری و خروجی آن بیشتر و دقیق‌تر نگاه شود. درعین‌حال باید اذعان داشت که حل مسئله تولید یک مسئله بسیار پیچیده‌ای نیست که برای حل آن عاجز باشیم و منتظرِ نسیمی از غرب بمانیم و توانایی تصمیم‌گیری و اقدام‌های مؤثر نداشه باشیم.

مقام معظم رهبری با نام‌گذاری‌ سال‌های اخیر خود، فانوسی را به دست مردم و دولت‌مردان می‌دهند تا بتوانند در این محیط متلاطم تحریم و فشار دشمن، جهت صحیح حرکت جمهوری اسلامی را تشخیص دهند. در واقع ایشان به‌عنوان رهبر و پیشوای حرکت، با نامگذاری شعار هرسال در تلاش هستند تا توجه همگان را به نقاط ضعف و قوت کشور در قبال دشمن جلب کنند. تبیین نام‌گذاری توسط ایشان زمانی راهگشا خواهد بود که همه‌ی آحاد جامعه به حکمت مدنظر ایشان و نقش خودشان جهت تحقق و جاری‌سازی این حکمت پی ببرند. بنابراین در نوشتار پیش رو، بیشتر از اینکه به فرآیندها و چگونگی‌ها پرداخته شود و در باتلاق مقدمات و تفاوت‌های واژگانی خود را گرفتار و غوطه‌ور سازیم به بایدها و خروجی‌ها و نتیجه‌ها نگریسته شده است تا توجه سیاست‌گذران و تصمیم‌گیران را بیشتر به قله کوه جلب کنیم تا انگیزه حرکت را پیدا کنند. بی‌شک گرفتاری در باتلاقی کوچک به نسبت شنا کردن در دریایی بزرگ، سعی و تلاش ما را کوچک‌تر خواهد کرد زیرا ناخودآگاه در ذهنمان یک ساده‌سازی نسبت به مسئله صورت گرفته است. لذا مقصود نویسنده در نوشتار پیش رو هرگز ساده‌سازی مسئله تولید و تجویز تک‌نسخه‌ای نبوده است؛ بلکه به‌خوبی به مسائل متعدد تولید آگاه است اما ذکر این را نیز ضروری می‌داند که نباید با ساده‌سازی مسائل اقتصادی و اکتفا به همت‌های کوچک خود به دنبال آرمان‌های بزرگ بود. اگر پس از چهار دهه، اقتصاد و به‌طور خاص مسئله تولید به یک آرمانی بزرگ در انقلاب اسلامی مبدل گشته است به این خاطر است که به این مسئله نگاه چند بُعدی نشده است و ثمره آن تلاش‌های کوچکی بوده است که نتوانسته است کشورمان را به قله‌های اقتصادی برساند.

رشد و شکوفایی تولید از میان اقدام‌های توأمان دولت و ملت می‌گذرد، نکته‌ای که گرچه بدیهی به نظر می‌رسد ولی به هنگام جاری‌سازی، در تعریف نقش دولت و به‌خصوص مردم نکاتی مغفول می‌ماند. به‌گونه‌ای که هرگاه سخن از تولید گفته می‌شود هزاران مسئله مورد اشاره قرار می‌گیرد و حتی گاهی اقدام‌های کوچکی نیز صورت می‌گیرد اما هیچ‌یک در حد و اندازه یک گلوله برف نیست که بتواند اثرگذاری گسترده و بزرگی داشته باشد؛ زیرا اولاً این اقدام‌ها عمدتاً اولویت چندان مناسبی نداشته‌اند ثانیاً تصمیم گیران هنوز از این نکته غافل مانده‌اند که تولید تنها یک مسئله نیست بلکه دربرگیرنده مسائلی است که برای حل آن‌ها لازم است از نگاه‌های جزیره‌ای و مقطعی پرهیز شود و به مقوله تولید به‌عنوان یک کل واحد یا یک سیستم نگریسته شود که دربرگیرنده زنجیره ارزش‌های متعددی است.

در نوشتار پیش رو ابتدا به موانع ذهنی تولید اشاره می‌گردد. این موانع گاهی آسیب‌های بزرگ‌تری به نسبت دیگر موانع تولید دارند که کمتر مورداشاره قرارگرفته است. در بخش دوم به مقوله «اصلاح سبک زندگی» اشاره می‌گردد و سبک زندگی مبتنی بر تولید که درگذشته نه‌چندان دور در کشور وجود داشت است؛ اما متأسفانه امروزه کمرنگ شده است و اکنون سبک زندگی مبتنی بر مصرف جای آن را گرفته است. در آخر به موانع ساختاری و اداری با یک دسته‌بندی منسجم اشاره می‌گردد تا سیاست‌گذران را از نگاه تک بُعدی و ساده‌سازی‌های پی‌درپی برهاند و آن‌ها را به تأمل بیشتری وادار کند.

الف) موانع ذهنی تولید:

زمانی که باب سخن با جوانان گشوده شود و از آن‌ها پیرامون «تولید» سؤال شود، مسائل متعددی شناسایی می‌شود که عمدتاً همه‌ی این آسیب‌ها را متوجه دولت می‌دانند که نتوانسته است نقش خود را جهت کاهش بوروکراسی‌های اداری حاکم بر ادارات ایفا کند. گلایه‌هایی مثل فرآیندهای طولانی و پیچیده جهت صدور مجوز، عدم تأمین مالی و حمایت از سوی بانک‌ها و نهادهای مالی و قوانین ناکارآمد. مهم‌ترین گلایه‌هایی هست که به هنگام صحبت با جوانان شنیده می‌شود. پُرواضح است بخش عمده این گلایه‌ها درست است و نیاز به بازنگری قوانین و فرآیندهاست به‌گونه‌ای که بتوان موانع ساختاری و اداری رونق تولید را از پیش پا برداشت. وظیفه‌ای بر عهده مسئولین سه قوه است که همگی با احساس تکلیف و دغدغه به صحنه بیایند و با انعطاف‌پذیری و چابکی ساختارها و طراحی فرآیندهای شفاف، کوتاه و سریع، زمینه حمایت از تولیدکنندگان را فراهم سازند. اما به نظر می‌رسد در عین اینکه انجام این اصلاحات از سوی مسئولین ضروری است ولی جهت رونق امر تولید کافی نیست و باید از موانع دیگری نیز مانع زدائی گردد.

اصلاح باورها و پیش‌فرض‌ها:

 هنگامی‌که سخن از تولید گفته می‌شود، در اذهان سیاست‌گذاران، مسئولین و جوانان، کارخانه‌ای بزرگ با صدها کارگر و کارمند متبادر می‌شود. این‌یکی از بزرگ‌ترین کلیشه‌های شکل‌گرفته پیرامون تولید است درحالی‌که به نظر می‌رسد، مُراد از مفهوم تولید در بیانات مقام معظم رهبری، تنها تولید صنعتی و در آن مقیاس بزرگ نیست. سخنان مقام معظم رهبری بیشتر متوجه حکمت تولید و هدف غایی تولید است نه شکل ظاهری تولید. اگر هدف غایی تولید، خلق ارزش و ارزش‌آفرینی باشد، آن زمان می‌توان مفهوم تولید را بسیار وسیع‌تر در نظر گرفت و به نادرستی کلیشه‌ی شکل‌گرفته در ذهن همگان بخصوص جوانان پی برد.

قبل از اشاره به مصادیق تولیدهای متفاوت باید اشاره نمود که تولید و مصرف دو روی یک سکه هستند. لذا زمانی که فرد و در مقیاس کلان‌تر یک کشور بتواند تولید بیشتری داشته باشد و ارزش فراوانی بیافریند و درعین‌حال بتواند مصرف عقلانی و کمتری داشته باشد، بیشتر از ارزش خلق‌شده خود، منتفع می‌شود. مثال‌هایی که در ادامه ذکر می‌شود، می‌تواند از مصادیق تولید باشد که در زمان حاضر و در بعضی از خانواده‌ها مشاهده‌شده است. هرچند که اگر نسل حاضر نیز از والدین خود سؤال کنند، می‌توانند به صحت مثال‌های ذکرشده در چندین سال پیش پی ببرند و از فرهنگ ارزش‌آفرینی و تولید در خانواده‌ها آگاه شوند. فرهنگی که ترویج آن می‌تواند رونق تولید را به همراه داشته باشد و خانواده‌ها نقش محوری ایفا کنند.

مثال‌های ذکرشده همگی واقعی و عینی است و همین‌الان نیز در بعضی از خانواده‌ها قابل‌مشاهده است.

  • خانم خانه‌داری که ماست و دیگر فراورده‌های لبنی موردنیازشان را در خانه تولید می‌کند و حتی گاهی نیز با فروش مازاد نیازشان، پولی نیز به دست می‌آورند.
  • مردی که در باغچه حیاط خود به کاشت سبزیجات مشغول است و از خرید آن از بازار بی‌نیاز است.
  • خانم خانه‌داری که با هنر خیاطی خود، ضمن دوخت بیشتر البسه موردنیاز اعضا خانواده، بالش‌ها و پرده‌های منزل خود را نیز طراحی می‌کند و می‌دوزد.

این‌ها همگی می‌تواند مصداق «تولید» محسوب شود اگر سایه نگاهی عجولانه و سطحی از آن برداشته شود و کلیشه‌های ذهنی شکل‌گرفته اصلاح شود. چنانچه ارزش‌آفرینی تولید در خانه و بعدازآن کسب‌وکارهای خانگی جدی گرفته شود، خانواده‌ها می‌توانند علاوه بر خلق ارزش برای خودشان، بتوانند با ارائه آن به دیگران، درآمدی نیز کسب کنند. البته متأسفانه هنگامی‌که از تولید و کسب‌وکارهای خانگی سخن گفته می‌شود، عده‌ای از دانشگاهیان بدون توجه به فرهنگ کشور، به دنبال پیگیری مدل‌های نحوه تولید کالا و رونق تولید در کشورهای دیگر بخصوص غربی‌ها هستند. درصورتی‌که سبک زندگی ایرانیان درگذشته نه‌چندان دور و حتی اکنون در برخی از بخش­های کشور، مبتنی بر تولید بوده است.

در اقتصاد متعارف همواره کسب‌وکارهای خانگی به دو دلیل موردتوجه بوده است؛ هزینه نیروی انسانی پایین و میزان اندک سرمایه جهت راه‌اندازی کسب‌وکار. به‌عنوان‌مثال در کشور چین، سرمایه‌گذاری جهت اقلام تولیدی خانگی بسیار سودآور است و تقاضای بالایی در سراسر جهان دارد زیرا یکی از ویژگی‌های متمایز اقلام ساخته‌شده توسط خانوارهای چینی، طرح‌های زیبا و البته قیمت‌گذاری مقرون‌به‌صرفه آن‌هاست. بنابراین، در بین چینی‌ها این توصیه متداول است که اگر علاقه‌مند به کیفیت تولید و محصولات چشم‌نواز هستید، حتماً از تولیدهای خانگی استفاده کنید. البته تولیدهای خانگی علاوه بر اینکه آن‌چنان نیاز به هزینه نیروی انسانی نیست و سرمایه اندکی نیاز دارد، تفاوت دیگری نیز با دیگر تولیدی‌ها دارد. تفاوت برجسته دیگر در نحوه ارائه آن به مشتری است. تولیدهایی که در مقیاس بزرگ فعالیت دارند معمولاً به‌طور مستقیم با مشتریان سروکار ندارند درحالی‌که در تولیدهای خانگی با مشتری به‌طور مستقیم سروکار دارند. در ایران معمولاً بین اقوام و آشنایان و همسایه‌ها، خریدوفروش محصولات خانگی متداول بوده است. هرچند به سبب شهرنشینی به میزان قابل‌توجهی این‌گونه خرید فروش محصولات تولیدی در خانوارها، کاسته شده است ولی هنوز هم در برخی از مناطق کشور رواج دارد. نکته دیگر که جهت تولید حائز اهمیت است و باید بیان نمود نوع محصول تولیدی از سوی خانوارهاست. بی‌شک هنگامی‌که محصولات و خدمات تولیدی خانوارها در برخی کشورها مشاهده شود، می‌توان گفت که بوم و جغرافیا و فرهنگ کشور تأثیر به سزایی در نگاه به آن محصولات دارد. در ابتدا به تعریف تولید خانگی]1[ و بعدازآن مثالی از کالاهای تولیدی خانگی در دیگر کشورها اشاره می‌شود:

«تولید خانگی، تولید محصولات و خدماتی است که توسط اعضای یک خانواده به‌منظور مصرف خود با استفاده بهینه از سرمایه و نیروی کار خود تولید می‌شود. محصولات و خدمات تولیدشده توسط خانوارها معمولاً برای استفاده شخصی است هرچند به‌صورت مستقیم نیز می‌فروشند. برخی از این نوع تولیدها عبارت‌اند از: اجاره مسکن، تولید غذا، شست و شوی لباس و مراقبت از کودکان».

فرآیند تولید خانگی شامل تبدیل کالاهای خریداری‌شده از سوپر مارکت یا دولت مثل برق و تبدیل به کالاهای مصرفی نهایی است. خانوارها از سرمایه خود- مثل فضای منزل و تجهیزات آشپزخانه و...- به‌علاوه کار خودشان - مثل پخت‌وپز و...- استفاده می‌کنند تا ارزشی خلق کنند که در اقتصاد به آن، مجموع ارزش اقتصادی افزوده‌شده توسط خانوارها (GHP) گفته ‌شود. یکی از انتقادهای جدی وارد به رقم تولید ناخالص کشورها که میزان تولید کشورها را با یکدیگر مقایسه می‌کند، دقیقاً همین عدم محاسبه خدمات و کالاهای تولیدی خانگی است چراکه در بعضی از اقتصادها رقم تولید خانگی به بیش از 60 درصد تولید ناخالص آن کشور می‌رسد درحالی‌که در اقتصاد متعارف سازوکاری برای محاسبه میزان تولید خانگی وجود ندارد. بنابراین نباید تولید را محدود به سازوکار محاسبه رقم تولید ناخالص کرد چون ممکن است میزان تولید خانگی در یک کشور آن‌چنان تأثیرگذار باشد که رونق اقتصادی به ارمغان بیاورد و هدف غایی تولید را تحقق بخشد اما در آمارها مشخص نباشد.  

ب) اصلاح سبک زندگی:

سخن گفتن از سبک زندگی به‌طور تفصیلی و ضرورت توجه بدان از حوصله این یادداشت خارج است ولی ذکر این نکته ضروری است که با مقایسه زندگی شهری و حتی روستایی چند دهه قبل و اکنون می‌توان نقش پررنگ تولید را در سبک زندگی‌ها یافت. به‌گونه‌ای که درگذشته خرید بعضی از کالاها به‌صورت آماده به‌نوعی سبب شرمساری بوده است لذا در سبک زندگی خانواده‌ها مفهوم تولید جاری بوده است به‌گونه‌ای که امروز خیلی از اقلام آماده که خریداری می‌شود درگذشته در خانواده‌ها تولید می‌شده است. حتی باوجود همه تغییرات در سبک زندگی آیا هنوز این فرصت در خانواده‌ها نیست تا کوچک‌ترین مصادیق تولید را داشته باشند؟ بی‌شک اگر روح دمیده در سبک زندگی بر پایه تولید و خالی از مصرف‌گرایی باشد، می‌تواند هدف غایی تولید یعنی ارزش‌آفرینی را تحقق بخشد. رهبری انقلاب نیز در سخنرانی‌های متعدد کوشیده‌اند تا ضمن تبیین ابعاد سبک زندگی، توجه نهادهای دولتی و عموم مردم به‌خصوص جوانان را به ارتباط سبک زندگی و مسئله اقتصاد جلب کنند.

ج) اصلاح‌های ساختاری و اداری:

برای شکوفایی تولید نباید عوامل تولید را بنا بر نظر اقتصاددان‌ها تنها محدود به زمین، نیروی انسانی و سرمایه دانست؛ زیرا گرچه این‌ها لازم هست اما کافی نیست. بهتر است در ابتدا این سؤال مطرح شود که منظور از تولید ملی این هست که همه کالاهای موردنیاز کشور در داخل تولید گردد یا با تولید بعضی از کالاها بتوان هدف غایی تولید یعنی پیشرفت و استقلال اقتصادی را محقق نمود؟ به نظر می‌رسد که پاسخ به این سؤال جهت دهنده اقدام‌های عملی ما در راستای پشتیبانی‌ها و مانع‌زدائی‌های تولید خواهد بود. آنچه که از صحبت‌های رهبری برداشت می‌گردد، این مطلب است که تولید ما را به هدف بالاتری که «اقتصاد قوی» هست می‌رساند و در واقع این اقتصاد قوی خواهد بود که یک بازدارندگی جهت اعمال تحریم‌ها خواهد داشت و پیشرفت و استقلال اقتصادی را برایمان به ارمغان خواهد آورد. جهت تقریب بیشتر ذهن می‌توان این مثال را بیان نمود که اگر قدرت نظامی جمهوری اسلامی در قالب قدرت موشکی تبلوریافته است و توانسته است یک بازدارندگی و مزیت رقابتی برای ما به ایجاد کند به خاطر این است که با توجه به ضعف دشمن به‌خوبی توانسته‌ایم با تمرکز بر روی تولید یک محصول نظامی، دشمن را به حیرت و درماندگی وادار کنیم. بنابراین تولید نیز زمانی ارزشمند است که بتواند در اقتصاد جهانی برای ما یک مزیت به وجود بیاورد و با توجه به ضعف اقتصادی دشمن، از اساس یک بازدارندگی نسبت به تحریم‌ها برایمان ایجاد شود. پس همان‌طور که ما تولید تمامی ادوات نظامی موردنیاز خودمان را انجام نمی‌دهیم و از همان ابتدا به دنبال یک مزیتی در حوزه نظامی بودیم که بتواند دشمن را به حیرت و عجز وادار کند، بایستی در اقتصاد و به‌طور خاص تولید نیز این اتفاق بیفتد و مشخص شود که چه کالاهایی برای ما استراتژیک هستند و مزیت رقابتی برایمان به ارمغان می‌آورد تا تولید آن‌ها در اولویت قرار گیرد. بالطبع باید اذعان داشت که به‌واسطه جغرافیای کشور و منابع طبیعی و سرمایه انسانی آن، حتماً امر یک کالا مزیت ما نخواهد بود بلکه طیفی از تولید کالاها می‌تواند ما را به ایفای نقش اقتصادی پُررنگ‌تر در دنیا برساند. برای مشخص شدن این امر نیز باید یک پژوهشی پیرامون این مطلب صورت گیرد. البته انجام این پژوهش بدین معنا نیست که اقتصاد کشور را برای چنین پژوهشی معطل سازیم و منتظر بمانیم تا نتایج این پژوهش مشخص شود بلکه باید حرکت خود را در مسیر اقتصاد مقاومتی شروع کرد تا در آینده اقتصاد مقاومتی کشور در برابر دشمن ضمن ایجاد یک بازدارندگی بتواند پیشرفت‌هایی نیز برای کشور رقم زند.  

در ادامه به‌ضرورت اصلاح‌های ساختاری و اداری در همه زمینه‌های شکل زیر اشاره می‌گردد و تلاش شده است تا با این دسته‌بندی ضمن واقف نمودن خوانندگان به مقوله گسترده تولید، اهمیت بخش‌های مختلف و مرتبط با تولید را نیز گوشزد کرد.   

1- محیط تولید:

پرواضح است که محیط فعلی کسب‌وکار ترغیب‌کننده افراد به راه‌اندازی یک تولیدی نیست بلکه مشوق آن‌ها به فعالیت‌های سوداگرایانه، سفته‌بازی و دلالی است. یکی از شاخص‌های قابل‌توجه در این زمینه می‌تواند شاخص سهولت انجام کسب‌وکار]4[ باشد. متأسفانه گرچه امتیاز ایران در سال 2019 نسبت به سال قبل افزایش‌یافته است اما رتبه ایران تنزل یافته است و ایران را در رتبه 128 جهان قرار داده است. این بدان معناست که رقابت سختی برای اصلاح‌های ساختاری و اداری در دنیا صورت گرفته است تا محیط کسب‌وکارشان را مساعد کنند.

2- عوامل درونی:

از عوامل درونی و لازم برای مسئله تولید را می‌توان منابع انسانی، منابع فیزیکی و منابع سرمایه دانست.

در زمینه منابع انسانی می‌توان به گزارش «دیده‌بان کارآفرینی جهانی» اشاره کرد که کارآفرینان ایرانی از جایگاه بهتری نسبت به همتایان فرانسوی خود برخوردار هستند و هم‌تراز با کارآفرینان آمریکایی هستند. اما باید اذعان داشت که متأسفانه رشته‌های دانشگاهی و تعداد دانشجویان دانشگاه هیچ‌گاه متناسب با تولید و صنعت نبوده است. بعلاوه اینکه باید اذعان نمود که مهم‌ترین مسئله از دید یک انسان پیرامون سوق یافتن به سمت تولید، انگیزه آن فرد است. کاهش نرخ سود سپرده بانکی و دیگر بازارهای نامولد موازی می‌تواند بساط دلالی را جمع کند تا فرد انگیزه لازم برای تولید را پیدا کند. نکته دیگر پیرامون نیروی انسانی بایستی تقویت و حمایت از روحیه کارآفرینی ایرانیان به هنگام آموزش‌های رسمی در کشور باشد به‌طور مثال باید دانش آموزان و دانش جویان به‌واسطه تحصیل خود نگرش بهتری نسبت به کارآفرینی پیدا کنند و در آموزش‌های رسمی، معلمان و اساتید، آنان را به سمت کارآفرینی و تولید ترغیب کنند همچنین ضروری است تا در تحصیل خود، از حداقل دانش در حوزه‌های سواد  مالی و سواد کسب‌وکار بهره گیرند تا فرد بعد از تحصیل با برخی از مفاهیم اصلی مالی شخصی و کسب‌وکار آشنا بشود تا در آینده از شکست و فروپاشی گسترده در کسب‌وکارها کاسته شود.

در منابع فیزیکی و زیرساخت‌ها، موقعیت جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران بسیار بی‌بدیل است. کشورمان با 7 کشور مرز خاکی دارد که جمعیتی حدود 430 میلیون در قالب 40 میلیون خانوار با نرخ رشد سالیانه 5.2 درصدی تا پایان سال 2025 هم‌جوار است. به‌علاوه این‌که آثار تاریخی و طبیعی کشور یکی دیگر از منابع فیزیکی ارزشمندی است که این قابلیت ضمنی را در بدارد که گردشگران فروانی از آن بازدید کند تا صنعت گردشگری کشور بیش‌ازپیش رونق یابد.

در منابع سرمایه ذکر این نکته ضروری است کهتنوع اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بزرگ‌ترین سرمایه این کشور است. معادن غنی مس، روی به‌علاوه آب‌وهوای بی‌نظیر و چهارفصل این کشور و دسترسی به آب‌های آزاد، همگی سرمایه‌های بی‌نظیری است که می‌تواند زمینه‌ساز جهش چندباری تولید شود. اگر در بعضی کشورها از پشت‌بام‌ها با هزینه‌های فراوان برای فضای سبز و کاشت محصول استفاده می‌کنند درعین‌حال باید زمین‌های حاصلخیز کشور که به‌واسطه فقدان مدیریت کارآمد معطل‌مانده است را از یاد برد. 

3- عوامل تقاضا:

جمهوری اسلامی ایران جهت حمایت از تولید داخل تاکنون تنها از یک ابزار سیاست‌گذاری یعنی وضع تعرفه گمرکی استفاده کرده است و این در حالی است که تولید کشور نتوانسته است در رقابت با دیگر کشورها و در بازارهای جهانی زمینه رونق بیش‌ازپیش تولید را فراهم کند. بعلاوه اینکه همین امر سبب نشده است که کالای تولید ایرانی با استقبال در داخل کشور مواجه شود حتی به‌واسطه قیمت پایین‌تر چراکه شرایط اقتصادی امروزه همانند شرایط اقتصادی بعد از جنگ جهانی نیست که قیمت مهم‌ترین مؤلفه تصمیم‌گیری در خرید کالا باشد. اکنون مهم‌ترین مؤلفه تصمیم‌گیری در امر خرید، کیفیت است که تولیدکنندگان ایرانی و مسئولان امر نتوانسته‌اند ذهنیت حداقل مردم خودمان را پیرامون کیفیت کالای ایرانی تغییر دهند این در حالی است که ژاپن تا همین چند دهه پیش جهت تغییر افکار عمومی نسبت به کالای بی‌کیفیت ژاپنی، با وضع استانداردهای سخت‌گیرانه دولت و فراهم کردن زمینه واردات تکنولوژی‌های جدید برای تولیدکنندگان و به صفر رساندن ضایعات خط تولید در کنار فرهنگ‌سازی و آگاهی بخشی توانست در ابتدا ذهنیت مردم خودش را تغییر دهد و توجه آنان را به کالای با کیفیت ژاپنی متوجه سازد. فقدان تدابیری جهت تغییر افکار عمومی داخل کشور اکنون سبب شده است که مردم ادراک ضعیف و بدی نسبت به کیفیت کالای ایرانی داشته باشند و در نتیجه به نشان استاندارد داخلی بی‌اعتماد شده‌اند. این بی‌توجهی مسئولین نسبت به وضع استانداردهای سخت‌گیرانه تولید و کنترل بیشتر کیفیت کالاها باعث شده است تا نشان استاندارد کالای ایرانی بیشتر شبیه یک شوخی به نظر رسد زیرا پراید استاندارد دارد!

در کنار برخوردهای سلبی و قهرآمیز با کالاهای تولید خارج که حتماً ضروری است مثل وضع تعرفه یا آتش زدن کالای قاچاق بایستی در جنبه ایجابی تولید داخل نیز کوشا بود. اما چطور؟ در ابتدا باید با فعالیت‌های ترفیعی بازاریابی مثل تبلیغات صداوسیما، اشاره و حمایت افراد تأثیرگذار در جامعه مثل روحانیون، سلبریتی‌ها و...تولید داخل را بیشتر از گذشته ترویج نمود تا تعصبی نسبت به «ساخت ایران» شکل گیرد. همچنین تولیدکننده را جهت شناسایی بازارهای جدید داخلی و خارجی کمک کرد تا جهش تولید، لباسی از جنس واقعیت بر تن کند.

4- صنایع پشتیبان و مرتبط:

صنعت خدمات مالی، صنعت حمل‌ونقل و صنعت ارتباطات را می‌توان از مهم‌ترین بخش‌های صنایع پشتیبان و مرتبط دانست که توجه به هرکدام زمینه‌ساز رشد و پیشرفت تولید می‌شود. 

در صنعت خدمات مالی ابتدا باید از چالش‌های ایجادی از سوی بانک‌ها برای تولید مانع‌زدائی نمود. بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی اقتصاد مبتنی بر تولید، بانک‌های کشور هستند که هریک با خلق پول خسارت‌های جبران‌ناپذیری به اقتصاد وارد کرده‌اند. مؤسسات مالی غیرمجاز که ورشکسته شدند و دولت با تزریق پول، حجم نقدینگی غیر مولد را چنان افزایش داده که هنوز آثار مخربش در اقتصاد جاری است. به‌علاوه اینکه بانک‌ها خود بزرگ‌ترین دلال‌های بازارهای غیر مولد هستند که منابع بانکی را به‌نظام غیر مولد می‌آورند تا سود بیشتری کسب کنند و هیچ نظارتی هم از سوی بانک مرکزی وجود ندارد تا منابع بانکی به سمت تولید و برطرف نمودن مشکل نقدینگی بنگاه‌های تولیدی سوق داده شود. همچنین باید خاطرنشان ساخت که در دنیا برای ارائه خدمات مالی به بنگاه‌های تولیدی امتیازهای بیشتری قائل هستند و برای خود بنگاه یک هویت و اعتبار قائل هستند درحالی‌که در ارائه خدمات مالی از سوی بانک‌هایمان چنین نگرشی و امتیازهایی وجود ندارد. و این دسترسی دشوار به خدمات مالی برای بنگاه‌های کوچک، دشوارتر نیز هست زیرا از عهده ارائه وثیقه یا ضمانت مدنظر بانک‌ها  برنمی‌آیند. بنابراین باید بازار سرمایه و بازار پول به‌صورت کارآ و آسان‌تر در خدمت نظام تولید قرار گیرد.

در صنعت حمل‌ونقل نوسازی ناوگان تجاری یک امری ناگزیر است؛ زیرا حمل‌ونقل زمینی بخصوص با کامیون‌ها و تریلرها بیشتر از حمل‌ونقل ریلی و هوایی مورد اقبال تولیدکنندگان است که دلایل متعددی دارد؛ ازجمله دسترسی آسان‌تر، قیمت ارزان‌تر و دلایل فرهنگی تولید. رقابتی کردن این صنعت و کاهش هزینه‌های حمل‌ونقل سبب می‌شود تا تولیدکنندگان دسترسی سریعی‌تری برای دریافت مواد اولیه یا عرضه کالای تولیدی خود داشته باشند که درنهایت هزینه انبارداری و تولید را کاهش خواهد داد. مطابق پیش‌بینی‌ها این فرصت وجود دارد تا در 15 سال آینده حدود 800 هزار فرصت شغلی به این صنعت افزوده شود. البته این منوط به عوامل دیگری مثل دیپلماسی اقتصادی با همسایگان جهت صادرات و ترانزیت بیشتر کالا است. 

صنعت ارتباطات امروز، در دنیای محصور در تکنولوژی و آمیخته با اینترنت معنا یافته است که حتماً بر مسئله تولید نیز تأثیرگذار بوده است. ضریب بالای نفوذ تلفن همراه و استفاده روزافزون مشترکین از اینترنت داده تلفن همراه خود می‌تواند خدمات مرتبط با تولید کالا را تسهیل کند و ضمن کاهش هزینه‌ها برای مصرف‌کنندگان، اشتغال‌زایی نیز به همراه داشته باشد. کافی است تصور کنید که تولیدکننده برای راه‌اندازی سایت شرکت و فروشگاه اینترنتی خود به‌علاوه ارائه خدمات جانبی برای کالاهای خود ضمن کاهش هزینه‌های نهایی تولید چگونه می‌تواند برای مهندسین IT اشتغال ایجاد کند و در کنار آن بتواند زمینه آگاهی و مقایسه پیش از خرید و وفاداری مشتریان بعد از خرید را فراهم کند. لذا نباید نقش صنعت ارتباطات اعم از وب‌سایت، شبکه اجتماعی و اپلیکیشن‌های تلفن‌های هوشمند را جهت ترویج و بازاریابی و ارائه خدمات جانبی فراموش کرد.

 خلاصه آن­که، ساده‌سازی مسئله تولید همان‌طور که تاکنون در سخنان مسئولین و پژوهشگران وجود داشته است جز کم‌همتی و آرمان‌گرایی به‌دوراز واقعیت، ارمغان دیگری برای اقتصادمان نداشته است. از سوی دیگر بزرگ‌نمایی این مسئله هم جز تکرار ضعف اراده که کم‌کم به باور تبدیل خواهد شد نتیجه‌ای نخواهد داشت و جامعه مصرف‌کننده را به سمت اقتصادی ضعیف و سرسپرده در قبال دشمن سوق خواهد داد. اصلاح پیش‌فرض‌های ذهنی مردم جامعه، اصلاح سبک زندگی و به همان اندازه اصلاح‌های ساختاری و اداری اهمیت دارد. بنابراین شکوفایی تولید نیازمند پشتیبانی‌ها برای آموزش‌های مهارت محور در بستر خانواده‌ها و ترویج آن از طریق رسانه‌ها و ساختارهای آموزشی است. به علاوه، این پیشرفت نیازمند مانع زدائی از کلیشه‌های نادرست ذهنی و اصلاح سبک زندگی و همت بیش‌ازپیش مسئولین دارد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon