فاجعه‌ای به نام سوختن سالیانه ۱۴۰۰۰ هکتار از جنگل‌های کشور!/ آیا مسئولان سازمان جنگل‌ها و محیط زیست محاکمه می‌شوند؟!

فاجعه‌ای به‌نام سوختن سالیانه 14000 هکتار از جنگل‌های کشور!/ آیا مسئولان سازمان جنگل‌ها و محیط زیست محاکمه می‌شوند؟!

درحالی‌که سالیانه حدود ۱۴هزار هکتار از جنگل‌های کشور در آتش‌سوزی‌ها از بین می‌رود، دقیقاً وظیفه سازمان جنگل‌ها چیست؟! آیا وظیفه این سازمان این است که با تفاهم‌نامه‌ای بستر رودخانه‌ها را بفروشد؟! آیا تا به امروز برخورد قضایی لازم با مقصّران صورت گرفت؟

به گزارش خبرنگار حوزه محیط زیست خبرگزاری تسنیم، آتش‌سوزی جنگل‌ها و مراتع طی سال‌های اخیر افزایش قابل توجهی یافته، به طوری که در سال گذشته، بیش از 21 هزار هکتار از اراضی جنگلی کشور در آتش سوخته است که بخش اعظم و نگران‌کننده این آتش‌سوزی‌ها در حیطه مراتع و جنگل‌های زاگرس بوده است.

بر همین اساس و برای حفاظت مؤثر از جنگل‌ها و عرصه‌های طبیعی کشور و در مرحله اول با تمرکز بر جنگل‌های زاگرس، طرح ملی با عنوان "پویش ملی حیات" راه‌‌اندازی شده است.

برای تشریح آخرین وضعیت مسئله آتش‌سوزی در جنگل‌های کشورمان و جزئیات پویش ملی حیات، میزگردی با حضور سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی، پدرام جدی، سخنگوی پویشملی حیات و نیز سجاد باقری، مجری جمعیت درخت‌یاران و پویش ملی حیات در تسنیم برگزار کردیم.

در بخش نخست این میزگرد، «سمیه رفیعی»، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس و نماینده مردم تهران، مباحثی را درباره لزوم شکل‌گیری این پویش و نیز نواقص و کاستی‌های موجود و همین‌طور، ناکارآمدی‌‌ها، برای مهار آتش‌سوزی‌های جنگل‌ها و مراتع کشور مطرح کرده است که در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: متأسفانه سالانه حدود 14 هزار هکتار از جنگل‌های کشورمان در آتش‌سوزی‌هایی با منشأ انسانی (عمدی و غیرعمدی) و غیرانسانی می‌سوزد و اگر همین روند فاجعه‌بار ادامه یابد، تا چند دهه آینده، در کشورمان جنگلی باقی نخواهد ماند! چرا این فاجعه تلخ هر سال تکرار می‌شود و نهادهای متولی تا به امروز هیچ اقدام مبنایی و ریشه‌ای برای توقف آن انجام نداده‌اند؟!

رفیعی: ما هر ساله مناطق جنگلی را از دست می‌دهیم و تقریباً اتفاقی خاصی برای مقابله با آن نمی‌افتد، رسیدگی به این وضعیت، تقریباً از حالت "فورس ماژوی" و ضرب‌الاجلی، مقداری گذشته و ما جنگل‌های خود را به راحتی داریم از دست می‌دهیم. نه تنها جنگل‌ها، بلکه همه اکوسیستم‌های ارزشمند کشورمان در حال از بین رفتن است‌!

چون هیچ وقت در هیچ دوره‌ای ارزش‌گذاری اقتصادی محیط زیستی انجام نشده است و ما اصلاً نمی‌دانیم که دقیقاً چه چیز ارزشمندی را داریم از دست می‌دهیم و برایمان قابل لمس نیست! اگر بدانیم که مثلاً از دست دادن یک مترمربع از جنگل، برابر با از دست دادن چه سرمایه ارزشمندی است، قطعاً تلاش‌های بیشتری در حفاظت از این عرصه‌ها خواهیم داشت. ارزش این عرصه‌های طبیعی به ریال و سرمایه مادی خیلی بالا است؛ اما این برآوردها اصلاً صورت نگرفته است.

جنگل‌های هیرکانی را به راحتی نمی‌توانیم ارزش‌گذاری کنیم. این جنگل‌ها به فسیل‌های زنده مشهور هستند؛ این قابل ارزشیابی نیست اما یک حداقل یا حداکثرهایی برای ارزیابی وجود دارد که می‌توان درباره آنها صحبت کرد. شخصاً بارها این ارزش‌گذاری‌های اقتصادی را پیگیری کردم اما هر بار صحبت‌هایی از طرف مجموعه‌ای که باید این کار انجام دهد، مطرح شده است. مثلاً می‌گفتند وقتی ارزش‌گذاری می‌کنیم، بر اساس تورم این اعداد و ارقام با هم جور در نمی‌آید! ما به آنها گفتیم که براساس نرخ جهانی قیمت‌گذاری و ارزش‌گذاری کنید اما در پاسخ ما گفتند به ریال عددش متغیر می‌شود! که البته اینها بهانه است. در نهایت می‌بینیم که مِتُدی برای ارزش‌گذاری احصا نشده است.

دومین مطلبی که وجود دارد این است که ما در حوزه "سیاست‌گذاری کلان" خیلی خلأ داریم که این از همان مؤلفه‌های سیاست‌گذاری است. سیاست‌گذاری کلان دومین و مهم‌ترین عامل‌ آن، سیستم یکپارچه است؛ مدیریت منابع طبیعی به صورت بخش‌بخش، تکه‌تکه و مجزا امکان‌پذیر نیست!

به عنوان مثال نمی‌شود 500 هزار هکتار از کل جنگل‌های زاگرس در اختیار سازمان محیط زیست و 5 میلیون هکتار نیز در اختیار سازمان‌ جنگل‌ها و مراتع باشد! این روش مدیریتی صحیح نیست! با این روش، شاهد مدیریت یکپارچه نخواهیم بود البته در سایر عرصه‌های طبیعی نیز این قضیه در حال رخ دادن و به همین منوال است.

وقتی که اتفاقی روی دهد یا جنگل‌ها آفت‌زده شده یا درختی دچار حریق شود، جنگل در این شرایط حد و حدود وظایف دستگاهی را نمی‌شناسد و حریق به دیگر مناطق جنگل‌ها نیز گسترش می‌یابد. این یعنی اینکه مدیریت یکپارچه در سیستم‌های ارزشمند وجود ندارد. نه سازمان جنگل‌ها که زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی و نه سازمان محیط زیست که 11 درصد از عرصه‌های طبیعی کشور را مدیریت می‌کند، این مدیریت یکپارچه را ندارند.

تسنیم: به نظر شما عمده‌ترین مشکلات بر سر راه ایجاد نشدن مدیریت یکپارچه در حفاظت از منابع طبیعی و عرصه‌های جنگلی چیست؟ مگر غیر این است که سازمان‌های محیط زیست و جنگل‌ها و مراتع هر دو زیرمجموعه دولت محسوب می‌شوند؟ 

رفیعی: نمی‌دانم چرا دستگاه‌های متولی نظیر جنگل‌ها و مراتع و سازمان محیط زیست بر سر یک میز نمی‌نشینند و حداقل وظایف مشارکتی برای خودشان تعریف نمی‌کنند! این کار شدنی است. هر دو دستگاه سازمان جنگل‌ها و سازمان محیط زیست، ارکان یک دولت محسوب می‌شوند، این کار هیچ وقت انجام نشده است.

یک دانشجوی سال دوم یا سوم اکولوژی هم می‌داند که با توجه به شرایط کشور و نیز نوع خشکسالی‌ها و توپوگرافی منطقه و براساس اقلیم و تمامی مؤلفه‌ها و متغیرهای جوی، طبیعی و...، امکان آتش‌سوزی یا حتی سایر موارد دیگر نظیر سیل، قابل پیش‌بینی است البته نه به طور دقیق. این‌طور نیست که نتوان پیش‌بینی کرد و ما با یک اتفاق، شگفت‌زده شویم، اصلاً این‌طور نیست!

در حال حاضر در دنیا نیز سیستم‌های هواشناسی خیلی پیشرفته است و تصاویر ماهواره‌ای نیز وجود دارد. در دنیا نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای متفاوتی وجود دارد که بتوان اتفاقات را از قبل پیش‌بینی کرد؛. در بازدیدهایی که از سازمان جنگل‌ها داشتم، توضیحات برای به‌کارگیری تجهیزات خیلی قانع‌کننده نبود. ما تجهیزات خوبی برای پیش‌بینی حوداث داریم البته اینکه این دستگاه‌ها و امکانات تا چه اندازه در کشور به‌کارگیری می‌شود، مسئله دیگری است.

مثلاً سازمان هواشناسی یک معاونت در وزارت راه و شهرسازی است. جالب است که این سازمان باید برای سال کشاورزی و هم برای ترددها، پیش‌بینی‌هایی داشته باشد. اطلاعات اولیه برای برنامه‌ریزی‌های اقتصادی به عهده این دستگاه است اما بماند که بودجه این سازمان بسیار محدود است.

دستگاه‌های مبنایی برنامه‌ریزی برای کشور، "طفیلی" شمرده می‌شوند حتی در سهمیه‌بندی‌ها و چینش رئیس برای این دستگاه‌ها می‌بینیم که دچار سهمیه‌های سیاسی می‌شوند یا سهم حزبی و تشکیلاتی برای این دستگاه در نظر گرفته می‌شود و افراد تخصصی برای این دستگاه‌ها به‌کارگیری نمی‌شوند! مثلاً سازمان زمین‌شناسی که دستگاه بسیار مهمی است و یا حتی سازمان استاندارد، فردی که کارآمد نیست و ناکارآمدی او بر همه مشخص شده، به ریاست سازمان استاندارد منصوب شده است، به طوری که همگان می‌دانند دارای چه تیپ ویژگی‌های مدیریتی است. بنده فکر می‌کنم که این نوع انتصابات، به نوعی دهن‌کجی به مردم و پیشرفت کشور است اما در هر صورت، بلایای طبیعی قابل پیش‌بینی است و ما در این زمینه، ضعف عمده‌ای داریم.

مجلس شورای اسلامی ایران , نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران , آتش سوزی جنگل ها و مراتع , آتش‌سوزی ,

بنده در ابتدای امسال بازدیدی از سازمان جنگل‌ها داشتم. اقدامات خوبی در زمینه پیش‌بینی بلایای طبیعی صورت گرفته بود. از نرم‌افزاری استفاده کرده بودند که از طریق آن و با استفاده از سنسورهای حرارتی آتش‌سوزی‌ها را اطلاع دهد؛ البته دیتاسنتری نیز ایجاد کرده بودند و از طریق اتاقکی به صورت آنلاین و با یک نرم‌افزار، نه به صورت صددرصدی بلکه با پیشرفت 70 درصدی اقداماتی انجام داده بودند. در توضیحاتی که ارائه دادند، معتقد بودند که می‌توانند آتش‌سوزی‌ها را در هنگام وقوع، با استفاده از این امکانات اعلام کنند. مثلاً یک شماره تلفن چهار رقمی هم در نظر گرفته شده بود که از این طریق ارتباطاتی برقرار می‌کردند تا از اتفاقات مطلع شوند. البته خودروهای گشتی نیز به "جی ‌پی‌اس" مجهز شده بودند. اما نکته‌ای که وجود داشت این بود که به آنها گفتم که در این شرایط فقط با این وضعیت می‌توانید از وقوع آتش‌سوزی مطلع شوید، چه اقدامی برای پیش‌بینی و پیشگیری انجام شده است؟ مهم‌تر از همه این است که بتوانیم از آتش‌سوزی‌ها و حوادث، پیش از وقوع مطلع شویم.

تسنیم: آیا تجهیزاتی در کشورهای مختلف جهان وجود دارد که بتوان با استفاده از آنها از حوداث، پیش از رویداد اتفاقات مطلع شد؟

رفیعی: بله! امروزه تجهیزاتی در دنیا وجود دارد که می‌تواند براساس پارامترهای محیطی، قبل از اینکه اتفاقی بیفتد، به شما هشدار بدهد که امکان این اتفاق مثلاً تا چه میزان وجود دارد. چرا راه دوری برویم؟ مثلاً در همین دانشگاه امیرکبیر، توانایی این کار توسط دانشجویان و مبتکران فراهم شده است و به راحتی از طریق هوش مصنوعی، این قابلیت را فراهم کرده‌اند. برای پیش‌بینی از وقوع آتش‌سوزی‌ها، اصلاً نیازی به امکانات و تجهیزات گسترده‌ یا حتی تخصیص بودجه‌‌های زیادی نیست، این اقدامات فقط نیازمند یک انگیزه مدیریتی و آگاهی است. البته برای اینکه بخواهیم در حوزه اطفاء حریق نیز اقدامات خوبی انجام دهیم، می‌توانیم از هوش مصنوعی استفاده کنیم.

یکپارچه کردن ظرفیت‌ها در کشور امر مهمی است که باید مور توجه قرار گیرد. مثلاً اگر تفاهمی با یکی از نیروهای مسلح، مثل ارتش صورت گیرد و احتمال امکان وقوع آتش‌سوزی پیش‌بینی شود و حتی خسارت‌های وارده به مردم نیز مورد ارزیابی و پیش‌بینی قرار گیرد، ارتش، سپاه و سایر نیروهای مسلح، حتماً وارد عمل خواهند شد. کما اینکه همواره در شرایط موجود و در آتش‌سوزی‌هایی که اتفاق افتاده، می‌بینیم که ارتش و نیروهای مسلح برای اطفاء حریق، وارد عمل شده‌اند. اینها مسائل مهمی است. آگاه کردن دستگاه‌ها از مسئله و پیش از وقوع آتش‌سوزی، خیلی مهم‌تر از اطفاء حریق است.

خوشبختانه همواره نیروهای مسلح با تمامی مشغله‌هایی که دارند، در بروز آتش‌سوزی‌ها، همواره پای کار بوده‌اند بنابراین استفاده از ظرفیت‌های کشور برای موضوع آتش‌سوزی جنگل‌ها و حفاظت از عرصه‌های طبیعی، موضوع مهمی است که باید مدنظر جدی قرار گیرد. ما باید در این حوزه سیاست‌گذاری داشته باشیم و محورهای فعالیت‌ها و اقدامات مشخص باشد. دستگاه‌های تخصصی باید خودشان اعلام کنند که در آینده چه برنامه‌هایی دارند. دستگاه‌ها تکالیفشان برای حوزه مقابله با آتش‌سوزی‌ها در عرصه‌های جنگلی مشخص، و در قانون تعیین شده است.

به عنوان مثال، طی هفته‌های گذشته نشستی با یک تیم دانش‌بنیان کشورمان داشتیم که راه‌حلی برای آفت‌های جنگل و کرم بلوط‌خوار داشتند و می‌گفتند که این قابلیت را دارند تا بدترین نقطه جنگل را اصلاح کنند، اخیراً نیز تماسی با سازمان جنگل‌ها برای قصد معرفی این شرکت‌ دانش‌بنیان داشتم اما متأسفانه هیچ پیگیری‌ای از سوی آنها صورت نگرفت و بعد از گذشت 3 ماه در جلسه‌ای که برگزار شد، نسبت به وظایفشان گله‌مند شدم و گفتم که چرا از این شرکت‌‌‌های دانش‌بنیان که اقدامات خوبی در راستای حفاظت و احیای جنگل‌ها انجام می‌‌دهند حمایت نمی‌شود! دقیقاً وظیفه سازمان جنگل‌ها چیست؟! آیا وظیفه این سازمان این است که با تفاهم‌نامه‌ای بستر رودخانه‌ها را بفروشد؟! این نشان‌دهنده نبود عزم برای بهبود اوضاع در پیش‌بینی وقوع آتش‌سوزی‌ها است.

سیاست‌گذاری امر بسیار مهمی است که ما نقشه راهی برای مقابله با آتش‌سوزی‌ها و حفاظت از عرصه‌های طبیعی داشته باشیم. نکته بعدی این است که در سیاست‌گذاری، حتماً نیاز داریم که در سیستم‌های اکوسیستم طبیعی مدیریت یکپارچه داشته باشیم؛ این خیلی مهم است. در مرحله بعدی نیز پیشگیری، کنترل و جلوگیری از به وقوع پیوستن شرایط جدید بحرانی و بحران‌های جدید، حائز اهمیت است که این کارها باید انجام شود. این اقدامات سخت، اما شدنی است.

تسنیم: یکی از مسائلی که در حوزه حفاظت از منابع طبیعی وجود دارد، تخلفات و احیاناً کوتاهی‌هایی است که از سوی برخی مدیران در دستگاه‌های اجرایی برای حفاظت از این عرصه‌ها اتفاق می‌افتد. به نظر شما چرا بعضی از مدیران با وجود تخلفاتی که انجام می‌دهند، بعضاً با حاشیه امنی روبه‌رو هستند؟ چرا با این مدیران متخلف در سازمان جنگل‌ها و سازمان محیط زیست که لطمات زیادی به منابع کشور وارد می‌کنند حداقل از باب "ترک فعل" برخورد قضایی صورت نمی‌گیرد؟

رفیعی: متأسفانه برخوردها آن طور که باید صورت نمی‌گیرد. بعضی از مدیران، تخلفاتشان کاملاً محرز است و امکان شکایت کیفری نیز از آنها وجود دارد. دستگاه امنیتی نیز صد هزار مورد پرونده دارد و تخلفات را تأیید می‌کند؛ اما در برخوردهایی که با این افراد صورت می‌گیرد، حق و حقوق نداشته‌شان را طلب می‌کنند! این نکته خیلی جالبی است! نمی‌دانم این حد از وقاحت یعنی چه؟ البته برخی مدیران متخلف تا حدودی از نظارت‌های مجلس واهمه دارند اما متأسفانه با همه نمایندگان لابی می‌کنند.

تسنیم: مشخّصاً در مجلس کدام کمیسیون وظیفه نظارت بر عملکرد این مدیران را دارد؟

رفیعی: مشخّصاً کمیسیون کشاورزی مجلس باید به موضوع مدیران متخلف در حوزه جنگل‌ها و مراتع ورود کند. بالاخره باید مشخص شود که مشکل در کجاست. وظیفه مجلس نظارت است اما نظارت سوری کارآمد نیست! معتقدم نظارت باید تخصصی و کارشناسی باشد؛ البته دادستان‌ها نیز می‌توانند به عنوان مدعی‌العموم به موضوع آتش‌سوزی جنگل‌ها و مراتع و تخلفات مدیران ورود کنند.

رسیدگی به این تخلفات در مجلس، سیکل اداری دارد که مجلس از طریق ماده 234 می‌تواند ورود کند. بر اساس این ماده، تخلفات با رأی اکثریت نمایندگان مجلس به قوه قضاییه ارجاع داده می‌شود؛ مثلاً تخلّفات و ترک فعل‌هایی در اجرای قانون هوای پاک صورت گرفته و 23 دستگاه در قانون هوای پاک، ترک فعل‌های گسترده‌ای دارند. از سال گذشته رسیدگی به این گزارش، در فرآیندهای اداری کمیسیون کشاورزی معطل مانده است!

مجلس شورای اسلامی ایران , نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران , آتش سوزی جنگل ها و مراتع , آتش‌سوزی ,

تسنیم: معمولاً عللی برای آتش‌سوزی‌های جنگل‌ها و مراتع وجود دارد. به نظر شما مهم‌‌‌ترین علل این آتش‌سوزی‌ها در جنگل‌ها و مراتع کشور چیست؟

رفیعی: متأسفانه بسیاری از این آتش‌سوزی‌ها در کشورمان عمدی است! متأسفانه خیلی وقت‌ها کسانی که در مناطق جنگلی زندگی می‌کنند و به منطقه مسلط هستند، خودشان جنگل‌ها را آتش می‌زنند! ممکن است حتی هدف زغال‌گیری نیز داشته باشند! در هر صورت با این کار قصد دارند به هر نحوی زمین را تصاحب کنند. مثلاً قصدشان این است که با آتش‌سوزی جنگل، آن را به مرتع تبدیل کرده و سپس مرتع را به زمین کشاورزی تبدیل کنند تا ارزش اقتصادی در آینده نصیبشان شود و از آن بهره‌برداری کنند!

تسنیم: چه برخورد قضایی‌ای با عوامل آتش‌سوزی جنگل‌ها و مراتع صورت می‌گیرد؟

رفیعی: غالباً با مردم برخوردهایی صورت می‌گیرد؛ اما معمولاً پیدا کردن مقصّران و مسبّبان این حوادث به راحتی انجام نمی‌شود. بعضی اوقات ممکن است این آتش‌سوزی‌ها به صورت تیمی و از سوی چند نفر انجام شود. برای اینکه این مشکل رفع شود، طرحی به مرکز پژوهش‌های مجلس ارائه داده‌ایم و می‌خواهیم قانونی در مجلس تصویب کنیم که به قوانین حفاظت از جنگل‌ها یا حفاظت از بِه‌سازی، الحاق شود که اگر زمین و اراضی، به هر طریقی دچار حریق شد، امکان تغییر کاربری اراضی، حتی پس از وقوع آتش‌سوزی، به هیچ‌وجه امکان‌پذیر نباشد. این به صورت پیشنهاد اولیه است و ابعاد آن باید بررسی شود.

تسنیم: آماری وجود دارد که چه میزان از 14 هزار هکتاری که سالانه از اراضی و جنگل‌ها، به واسطه آتش‌سوزی‌ها از دست می‌دهیم را توانسته‌ایم جایگزین و احیا کنیم؟

رفیعی: بنده از این آمار بی‌اطلاع هستم. سازمان جنگل‌ها این برنامه را باید داشته باشد و جزو وظایفش نیز تعریف شده است اما مطمئنّاً در برنامه احیاء جنگل‌ها به شدت عقب هستیم. سازمان جنگل‌ها، نهالستان‌هایی در اختیار دارد، اما برای احیاء جنگل‌ها، اقدام به کاشت درخت "کاج" می‌کند و در بیان علت آن می‌گویند که امکان کاشت درختان مُثمر وجود ندارد!

تسنیم: چرا امکان کاشت نهال مُثمر برای احیای جنگل‌ها وجود ندارد؟

رفیعی: زیرا طبق یک قانون فقهی، ظاهراً اگر کسی، زمینی را احیا کند، متعلق به خودش می‌شود! بنابراین آنها برای جلوگیری از تصاحب زمین‌ها، نمی‌توانند درختان مثمر بکارند! معتقدم یک جای کار در به‌کارگیری مشارکت مردمی برای احیای جنگل‌ها و مراتع مشکل دارد. سازمان جنگل‌‌‌ها نمی‌خواهد برای احیای عرصه‌های جنگلی از ظرفیت‌های مردمی استفاده کند؛ به این بهانه که با استناد به همین قانون فقهی، در آینده افراد ادعای تصرف و مالکیت بر این زمین‌ها را نداشته باشند! مثلاً در تهران مشکلاتی از این دست داریم؛ نظیر دماوند و کن. مثلاً در بخش کن امکان وقوع سیل داریم و مردم خودشان آب‌بند درست کرده‌اند یا برای احیای اراضی، نهال گیلاس کاشته‌اند اما سازمان جنگل‌ها این نهال‌ها را از ریشه درآورده است تا در آینده مردم، مدعی مالکیت زمین نشوند! جالب است که در جلسه‌ای که با اهالی روستای کن داشتیم، مردم بیشتر از هر ارگانی، نسبت به عملکرد سازمان جنگل‌ها گلایه داشتند.

تسنیم: مردم همواره در اتفاقاتی که برای جنگل‌ها و عرصه‌های طبیعی روی داده، پیشقدم بوده و حتی برای مهار آتش‌سوزی‌‌ها جانشان را نیز از دست داده‌اند. به نظر شما چرا سازمان جنگل‌ها و مراتع به نمایندگی از دولت از نیروهای مردمی و داوطلب استفاده یا حتی حمایت نمی‌کند؟

رفیعی: پیام‌های متعددی از سوی مردم منطقه برای بنده ارسال شده که در این پیام‌ها مردم درخواست کمک‌رسانی در آتش‌سوزی‌ها دارند اما دولت به آنها اجازه کار نمی‌دهد! مسئله بعدی که وجود دارد، این است که هنوز افرادی که جانشان را در جریان این حوادث از دست داده‌اند، خسارت و حتی بیمه‌ای به آنها پرداخت نشده است و حتی از آنها دلجویی نیز نشده است! فردی را در کهگیلویه و بویراحمد می‌شناسم که با داشتن یک بچه کوچک، به صورت داوطلبانه در مهار آتش‌سوزی‌های جنگل‌ها کمک‌رسانی کرد و جانش را از دست داد اما کوچک‌ترین حمایتی از خانواده این فرد نشده است! 

قانون مدیریت بحران نیز به تازگی در مجلس شورای اسلامی و بیش از یک سال است که تصویب شده است. در این قانون، گروه‌های داوطلبی برای آتش‌سوزی‌ها و بحران‌ها ایجاد شده و مدنظر قرار گرفته که این مسئله باعث شده که دستگاه‌های تخصصی از خودشان سلب مسئولیت کرده‌اند و همه موارد را به سازمان مدیریت بحران ارجاع می‌دهند. برای سازمان مدیریت بحران نیز به دلیل گستردگی و پراکندگی بحران‌ها و اتفاقات ایجاد شده، بحران‌های طبیعی علی‌السویه و تقریباً عادی است. با این قانونی که تصویب و آیین‌نامه‌هایش نیز در هیئت دولت تصویب شده، دست سازمان جنگل‌ها و سازمان حفاظت محیط زیست برای رسیدگی به آتش‌سوزی‌ها بسته شده و شاید این سازمان‌ها در این زمینه، پر بیراه هم نگویند. آنها می‌گویند که قانون تکلیف را روشن کرده و مسئولیت را بر عهده سازمان مدیریت بحران قرار داده است!

تسنیم: نقش "پویش ملی حیات" را در تجهیز و به‌کارگیری نیروهای مردمی برای مواجهه با آتش‌سوزی‌ها چطور ارزیابی می‌کنید؟

رفیعی: جمعی از دوستان در پویش ملی حیات، اقدامات خوبی را آغاز کرده‌اند. معمولاً موضوعی که از دید دستگاه‌های دولتی دور می‌‌ماند، نقش گروه‌‌های مردمی در حفاظت و احیای جنگل‌ها و مراتع است. این است که این پویش با مشارکت مردم انجام می‌شود و دقیقاً این موضوعی است که دولت به شدت از آن دوری می‌کند و اگر مردم در مواقع بحران به کمک نیایند و حتی در صورتی که برنامه‌های متعددی نیز اجرا شود، بدون کمک و همیاری مردم به ثمر نمی‌نشیند.

درست است که خیلی از عوامل آتش‌سوزی‌‌ها عمدی است اما به طور جدی به عدم آگاهی مربوط می‌شود. بعضاً افراد بومی این طور عنوان می‌کنند که وقتی از سکونت در کنار جنگل‌ها چیزی عایدشان نمی‌شود، چرا باید برای آن دلسوزی کنند! البته تا حدودی حق دارند وقتی این فرد می‌بیند که تعدادی گردن‌کلفت و ژن خوب از تهران، اصفهان و شهرهای بزرگ در بهمئی و مناطق جنگلی کهگیلویه و بویراحمد، اقدام به ساخت ویلا و باغ‌ویلا ‌می‌کنند و برای دسترسی به این ویلاها، جاده‌‌سازی اختصاصی می‌‌شود! این تبعیض از سوی افراد بومی این مناطق قابل تحمل نیست؛ این ژن‌های خوب با ساخت جاده‌ در نزدیکی این ویلاها، درختان را از بین می‌برند و به کسی هم پاسخگو نیستند! اما وقتی یک جوان محلی یک درخت بلوط را قطع می‌کند، دولت او را 30 میلیون تومان جریمه می‌کند! در چنین شرایطی چرا افراد بومی، باید دلشان برای محیط زیست و فضاهای جنگلی و مراتع بسوزد؟!

مجلس شورای اسلامی ایران , نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران , آتش سوزی جنگل ها و مراتع , آتش‌سوزی ,

اصل آورد غذایی، اکولوژی و حفاظت از فلات مرکزی، یک پایه‌اش به جنگل‌های زاگرس و منطقه زاگرس مربوط است. وقتی با افراد قدیمی و بومی منطقه صحبت می‌کنیم، عنوان می‌کنند که حتی در سخت‌ترین دوران قحطی در کشور نیز، شرایط برایشان خیلی سخت نبوده است زیرا توانسته‌اند خدمات متقابل اکوسیستم به خودشان را دریافت کنند؛ مثلاً با خمیر بلوط، نان تهیه کرده یا از میوه‌های جنگلی، برای گذران اموراتشان ارتزاق کرده‌اند. افراد مسن و بومی منطقه، ارزش این جنگل‌ها را می‌دانند و با احترام از این جنگل‌ها یاد می‌کنند. حتی معتقدند که جنگل‌های زاگرس، مادرشان است! اما به قدری برنامه‌‌های مدیریتی در دوره نسل‌های جدید ساکنان و بومیان، ناکارآمد بوده و اینها به قدری تبعیض و بی‌درایتی از مدیران دیده‌اند که دیگر نسل جدید این منطقه، مانند نسل‌های قبلی، به عرصه‌های جنگلی و مناطق، تعلق خاطر ندارند. البته در این شرایط، تا حدودی مردم حق دارند که نسبت به حفاظت و احیای جنگل‌ها و مراتع بی‌تفاوت باشند.

جنایتی در ابتدای دولت یازدهم، توسط یکی از زیرمجموعه‌های وزارت جهاد کشاورزی رخ داد و آن این بود که، کشاورزی زیر اشکوب جنگل‌های زاگرس را آزاد کردند. مدت‌ها برای ممنوعیت کشاورزی زیر اشکوب برنامه‌ریزی شده بود و مردم عادت کرده بودند که کشاورزی زیر اشکوب نداشته باشند اما به محض اینکه دولت یازدهم مستقر شد، این مجوز را داد و برنامه محافظتی را از حیّز انتفاع ساقط کرد! بعد از دو سال دولت متوجه شد که چه کاری کرده اما متأسفانه با مدیر مربوطه برخورد که نشد هیچ، بلکه وی به مدیرکل جهاد استان ایلام منصوب شد! با این اقدام جنایتی در حق اکوسیستم منطقه کردند که بعد از دو سال حجم زغال‌گیری در جنگل‌های زاگرس افزایش پیدا کرد؛ طوری شد که این کار شیوع پیدا کرد زیرا حرمت نگهداری از زاگرس از بین رفت.

پس از آن نیز آن طرح‌هایی مثل «خائیز» و نیز سد «تنگ سرخ» در مناطق ارزشمند اجرا شد. با این اقدامات نیز حرمت حفاظت از این مناطق نگه داشته نشد. در این شرایط وقتی مردم دیدند که دولت به جای حفاظت، دست‌اندازی می‌کند و یک سری گردن‌کلفت نیز ساخت و سازهایی به نفع شخصی خودشان انجام می‌دهند، مردم نیز انگیز‌ه‌ای برای حفاظت از این جنگل‌ها و مراتع پیدا نکردند.

معتقدم اقدام خوب "پویش حیات" و یا شاید سختی کارشان نیز این است که دوباره مردم را به ماهیت حفاظتی از این جنگل‌ها برگردانند و مردم بتوانند مشارکت در حفظ و نگهداری از جنگل‌‌ها را لمس کنند و به ارزش سرمایه‌ای این جنگل‌ها پی ببرند. به نظرم این کار مهمی است که حتماً باید در این پویش انجام شود.

تسنیم: نقش دستگاه قضایی کشور در برخورد با متخلفان در حوزه جنگل‌ها و مراتع را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا دستگاه قضایی ورود به موقع و کافی داشته است؟

رفیعی: در زمانی که دستگاه قضا، متولی‌اش آقای رئیسی بود، مقداری حال و هوای محیط زیست بهتر شد؛ این را کسی نمی‌تواند کتمان کند. نمی‌توانم بگویم که صددرصدی بوده اما در موضوعات شاخص و واضح، حرکت‌‌ها و اقدامات مثبتی انجام شده است زیرا آقای رئیسی شخصاً به محیط زیست اعتقاد داشته است؛ کما اینکه طبق قانون نیز محیط زیست یک حق عامه است که مدعی‌العموم باید از آن حفاظت و حتماً آن را استیفا کند.

اصلا نمی‌دانم در سند تحول قوه قضاییه، موضوع محیط زیست به عنوان یک حقّ عامه مدنظر قرار گرفته شده یا خیر اما حتماً نیاز داریم که بخش مربوط به منابع طبیعی، محیط زیست و سرمایه‌‌های طبیعی در سند تحول قضایی مدنظر جدی قرار گیرد. اگر به این موضوعات به صورت ساختارمند توجه نشود، امکان دارد که برخوردهای سلیقه‌ای صورت گیرد یا رئیس بعدی قوه قضاییه یا دادستان‌‌های کل کشور برایشان این موضوعات، اهمیت نداشته باشد. این مهم است که این حوزه ساختارمند شود؛ هر چقدر دیرتر این مسئله محقق شود، به همان میزان بیشتر خسارت وارد خواهد شد.

انتهای پیام/؛

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon