آقای مشایی! میراث فرهنگی ستاد انتخاباتی بود یا است؟


آقای مشایی! میراث فرهنگی ستاد انتخاباتی بود یا است؟

خبرگزاری تسنیم: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، کارنامه مشخصی در دولت‌های گذشته و حال دارد. کارنامه‌ای که مشحون از رفتارها و گفتارهایی است که یک سوی آن به جاده سیاست‌ورزی و سیاست‌آزمایی منتهی می‌شود.

 

نگاهی گذرا به فعل و انفعالات به اصطلاح مدیریتی در این سازمان گواه این مدعاست که طی 8 سال در دولت نهم و دهم توسط سیاسی ترین افراد نزدیک به شخص رئیس جمهور، اداره شد و البته آن‌گونه که قابل پیش‌بینی بود، در نهایت نیز اسفندیار رحیم مشایی؛ نخستین رئیس همین سازمانی - که قرار بود در دو دولت احمدی‌نژاد «سیاست زده» نشود- به عنوان داوطلب نامزدی انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ثبت‌نام کرد. تا باردیگر رویای دوری گزینی این سازمان از رفتارهای سیاسی رنگ ببازد!


اما آیا به راستی - با توجه به شواهد و قرائن و مستندات فراوان- سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در دولت دهم نیز یک ستاد انتخاباتی نیست که به دولت یازدهم تحویل داده می شود؟

تنها ارائه یک مصداق کافی است؛ آیا جشن هایی که به بهانه های میراث فرهنگی و گردشگری برپا می شود و در آن، دولتمردان به صف کشیده می شوند و «نشان ها» رد و بدل می شود و ساعت ها رئیس جمهور، پای سخنرانی یک فرد، می ایستد و طولانی ترین زمان های حضورش در همایش ها و مراسم را در برنامه های سازمان میراث فرهنگی، ثبت می کند، جای شکی را باقی نمی‌گذارد جز اینکه مدتهاست این سازمان، انتخاباتی شده است؟

اسفندیار رحیم مشایی، در اواخر دوره ریاستش در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اظهار نظری مدعی شده بود: «من ده ها بار گفته ام، یکی از اقدامات مهم این دوره سازمان این است که سیاست زده نباشد نه اینکه سیاسی نباشد... اینکه من سیاسی حرف می زنم ممنوع نیست... تأکید می کنم که سیاست زدگی چیز دیگری است که ما آن را به شدت در سازمان، نفی کرده ایم و اتفاقاً چوب آن را هم داریم می خوریم.»

اما وارونگی این ادعا به سرعت آشکار شد.اظهار نظر جنجالی او در سال 87 درباره «دوستی با مردم اسرائیل »هنوز از اذهان پاک نشده است، اظهارنظری که تا مدت ها جو جامعه را به هم ریخته بود و انرژی های بسیاری را برای رفع اثرات سوء آن به هدر داد.

به گواه بسیاری از کارشناسان و فعالان دور و نزدیک در این سازمان، سیاست در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تا سال 1388 به قدری آمیخته شده بود که حتی حمید بقایی که قائم مقام مشایی در 4 سال دولت نهم بود و به واسطه او توانسته بود بر کرسی ریاست این سازمان، تکیه بزند هم نتوانست بر این «سیاست زدگی»، سرپوش بگذارد و به محض تکیه بر صندلی رئیس این سازمان،مدعی شد: «مسائل سیاسی در سالهای اخیر فشار روانی خاصی را به این سازمان وارد کرد و طبیعی بود که آقای مشایی به دلیل نوع ارتباطی که با شخص آقای احمدی نژاد داشت گاهی برخی اظهار نظرهای ایشان، اثرات سیاسی را بر مجموعه وارد می کرد.»

البته بقایی در سال 1388 در واکنش به گسترش انتقادات از رفتارها و بازی‌های سیاسی در این سازمان ادعا کرد که «سنگ بنای سیاسی شدن سازمان در دولت هشتم نهاده شد در آن دولت، افرادی در این سازمان به کار گرفته شد که کاملاً برچسب سیاسی داشتند و فضای حاکم بر سازمان را از فضای فرهنگی آن دور کرده بودند.»

اما هر چند که هر کسی که رئیس این سازمان شد، وعده داد از «سیاست» فاصله می گیرد و به فرهنگ، هنر، تاریخ و سفر می پردازد اما از اظهار نظر بقایی درباره «جاسوس بودن مارکوپولو» یا «قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی» تا مشکوک بودن حسن موسوی« به دست های دشمنان در تغییر اقلیم کشور» و این روزها هم برپایی «جشن های انتخاباتی» به میزبانی محمدشریف ملک زاده، نشان می دهد که گویی سیاست از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، رخت بر نمی بندد.

اما در کندوکاوهای پژوهشی- سیاسی این پرسش پدید آمده که اصولا چرا رئیس جمهور در این سالها سیاسی ترین افراد خود را به عنوان رئیس یک سازمان فرهنگی منصوب کرد؟کسانی که هر کدام پس از خداحافظی از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، جای خود را در نهاد ریاست جمهوری یافتند.

مهمترین پاسخ را می‌توان در این سطور جست‌وجو کرد که رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری طبق قانون، توسط  رئیس جمهور منصوب می شود و نیازی به رأی اعتماد از مجلس ندارد از سوی دیگر مجلس هم آن را نمی تواند استیضاح کند، در نتیجه افراد مورد تأیید رئیس جمهور با خیالی آسوده در این جایگاه می توانستند مانورهای سیاسی خود را بدهند و با آزمون و خطاهای مکرر، به قدری پرورش یابند تا به اندازه قامت یک کاندیدای ریاست جمهوری بتوانند روی پنجه بایستند!

به گزینه دیگر، آنچه که سال گذشته احمدی نژاد به صورت تلویحی، در مراسم تودیع سید حسن موسوی و معارفه محمد شریف ملک زاده در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اعلام کرد: «یک رئیس جمهور باید این سازمان را اداره کند.» ماهیت پنهان این سازمان و مهمترین علت علاقه‌مندی روسای جمهور به این سازمان را آشکارتر کرد.

احمدی نژاد تلاش می کرد تا القا کند کسی که سازمان میراث فرهنگی را می تواند اداره کند به عنوان یک رئیس جمهور نیز می تواند یک کشور را هم بگرداند.

با این تفاسیر اگر مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سال 1384 سازمانی سیاست زده را که به عنوان ستاد انتخابات دولتمردان پیشین بوده تحویل گرفته اند، این سازمان پس از گذشت 8 سال باز هم به عنوان یک ستاد انتخاباتی به دولت یازدهم تحویل داده می شود و آنچه باقی می ماند تنها قول ها و وعده هایی است که با سیاست، رنگ و لعاب گرفته بودند و حباب آنها نیز با تغییر دولت می ترکد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon