درسهای شکست اصولگرایان
خبرگزاری تسنیم: شاید مرور و بازخوانی این واقعه عظیم، مقدمات و نتایج آن ضرورتی باشد که از راهگذار آن هم ابزار وقوع حماسه و هم ضروریات امتداد آن برای تحقق موفقیتهای بزرگتر و حل چالشها و مسایل کشور شناخته شود.
اینک که مدتی هرچند کوتاه از برگزاری شکوهمند انتخابات ریاست جمهوری و شورای اسلامی شهر و روستا در کشور گذشته است و پس از شکر نعمت زیستن در زمانهای مقارن با این ملت عظیم، بصیر و حماسهساز که بار دیگر چشم جهانیان را از حضور و ولایتمداری خویش خیره ساختند، همچنین شکر الطاف دایمی حضرت حق که همواره عنایت و لطف خویش را شامل این ملک، ملت و نظام ساخته است، شاید مرور و بازخوانی این واقعه عظیم، مقدمات و نتایج آن ضرورتی باشد که از راهگذار آن هم ابزار وقوع حماسه و هم ضروریات امتداد آن برای تحقق موفقیتهای بزرگتر و حل چالشها و مسایل کشور شناخته شود.
نخستین انگاره قطعی این انتخابات، نقش بیبدیل ولایت در نظام سیاسی کشور، همچنین در ارتباط وثیق با ملت است که جمهوری اسلامی را به بزرگترین مردمسالاری منطقه و همچنین عرضه کننده مدل حاکمیتی مردمسالاری دینی می سازد.
در سالهای پس از انتخابات 88 و در حالی که نزدیکترین دوستان نظام نیز نگران لطمه خوردن اعتماد عمومی و ساز و کارهای انتخاباتی کشور بر اثر حوادث پس از انتخابات بودند، وعده محکم مقام معظم رهبری در تحقق حماسه سیاسی به پشتوانه وعده لایتغیر الهی، شناخت عمیق از ملت و همچنین پیروی امت از امام در قالب مشارکت کمنظیری به حقیقت پیوست که این سطح از مشارکت حتی در قدیمیترین مردمسالاریهای دنیا نیز کمتر به چشم میخورد و این موضوع، دیگر بار نشان داد که تندبادهای حوادث، فتنهها، دسایس داخلی و خارجی در پرتوی این ارتباط محکم میان امت و امام کوچکترین اثری به جای نخواهد گذاشت.
فارغ از اصل انتخابات و مشارکت مردم که ملت و نظام را به برنده اولیه و قطعی آن بدل ساخت، انتخاب برادر عزیز جناب حجت الاسلام دکتر روحانی خود واجد شرایط ویژهای بود که بهطور خاص در مواضع پیش و پس انتخابات ایشان قابل بررسی است. تأکید بر اعتدال، تدبیر و پیشرفت کشور در سایه عقلانیت، استفاده از تمامی ظرفیتهای باورمندان به نظام، برخورد فراجناحی و تعلق رییس جمهور به تمامی گروهها و نهفقط یک جریان خاص، نکاتی بود که موجبات امید و اعتماد همگانی را فراهم نمود.
پیروزی ایشان را بیش و پیش از هرچیز باید پیروزی گفتمان انقلاب، امام و رهبری، اعتدال، عقلانیت، عدالت، پیشرفت، پرهیز از سیاسی کاری و جنجال، پرهیز از قبیله و گروه گرایی، دوری از رفتارهای پرهزینه و بدون پشتوانه علمی دانست و امیدواریم که این اندیشه در قالب یک کابینه تخصصی، فراجناحی و کاری و همچنین روشهای مناسب به دستاوردهایی بزرگ برای کشور بدل شود.
نکته دیگر در این میان رفتار فعالان جریان اصولگرایی در انتخابات گذشته است. هرچند گفتمان اصولگرایی با تکیه و تأکید بر مبانی و اصول و اصلاح طلبی در روشها برنده قطعی انتخابات بود اما در حوزه عمل، انتقادهای جدی به فعالان سیاسی اصولگرا وارد است. رفتارهایی که گاهی در تعارض با مبانی تفکر اصولگرایی قرار داشت و شائبه سهمخواهی، منفعت گرایی و تکروی را در جامعه ایجاد نمود.
شکست گروههای اصولگرا و نه تفکر اصولگرایی شاید درس مهمی باشد که اولاً ملت با هیچ فرد و جریانی عقد اخوت نبسته و اعتماد ایشان منوط به همخوانی روشها با مبانی است و ثانیاً عدم شناخت از مناسبات، دغدغهها و الویتهای جامعه در طراحی شعارها و برنامه ها نتیجهای جز شکست به جای نخواهد گذاشت.
در پایان شایسته است بار دیگر به یاد بیاوریم اگر تا روز قبل از انتخابات، تکلیف بر رقابت و تلاش برای افزایش مشارکت عمومی بود، امروز همه علاقمندان به نظام، الویتی جز کمک به دولت منتخب برای رفع مسایل و مشکلات جامعه بهویژه دغدغههای اقتصادی و همت بر استقرار روشها بر ریل عدالت، توسعه، پیشرفت و موفقیتهای داخلی و بین المللی نداشته و امیدواریم که پس از تحقق حماسه سیاسی، از راهگذار این عزم و وحدت ملی شاهد تحقق هرچه سریعتر حماسه اقتصادی نیز باشیم.
مرتضی طلایی، عضو شورای شهر تهران
انتهای پیام/*