نقدی بر "همایش تامین اجتماعی ،گذشته ، حال و آینده"

نقدی بر "همایش تامین اجتماعی ،گذشته ، حال و آینده"

خبرگزاری تسنیم:همواره با خود درگیر این ماجرا بودم که مدیران سازمان معظمی چون تامین اجتماعی چگونه تدبیر کرده اند که سازمان امروزه گرفتار و مبتلا به مسائل عدیده و متنوع شده است .

به این مسئله واقف هستم که بین تئوری های مدیریت و اجرا و عمل در مدیریت فاصله از زمین تا آسمان است ولیکن این انتظار وجود داشت که در قبال مسئولیت پذیرفته شده حداقل پاسخگویی نیز  از مدیران مشاهده می شد .
چرا امروز همه از اصطلاح "کشتی به گل نشسته" برای این سازمان استفاده می کنند و مدام اصرار دارند که وضعیت سازمان خراب است. حداقل بنده اعتقاد دارم که حال و روز سازمان خوب است چون در ادبیات این مرز و بوم داریم که  "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو" ! چه اصراری است که ما باید با دیگران فرق داشته باشیم چرا مثبت اندیش نیستیم و عینک خوشبینی به چشم هایمان نمی زنیم مگر نمی دانیم هوای این روزها بهاریست...
الغرض در این همایش و ضیافت زیبای برگزار شده بنده به عنوان کوچکترین عضو شرکت کننده خانواده بزرگ تامین اجتماعی بودم و از ذوق و شوق دیدن چندین مدیر عامل و بزرگان دیگری در کنار هم و در یک مکان ، با دوستی بزرگوار به عنوان اولین شرکت کنندگان همایش و نیم ساعت مانده به شروع مراسم وارد سالن شده و در ردیف دوم و دقیقا محل استقرار مدیران عامل سابق قرار گرفتیم . حس کنجکاوی هر لحظه بیشتر می شد و گوش های من تیزتر که این بزرگان چه خواهند گفت؟ و چگونه می اندیشند؟ و چه برنامه هایی را برای هدایت این سازمان ارائه خواهند داد؟ دیگران برای چه آمده اند ؟ گروه زیادی به عشق سازمان و ارائه راه حل برای رفع مشکلات و گروهی اندک و قلیل فقط برای لقمه ای نان!!!
بالاخره پس از گپ و گفت های غیر رسمی و معمول هر مراسمی جلسه رسمیت یافت جناب آقای دکتر امیر به عنوان دبیر همایش به جلسه رسمیت داد. ایشان با دلسوزی مشابه بسیاری از مسئولان بلند مرتبه کشور و با استعانت گرفتن از حافظ ، سعدی و مولانا وضعیت مدیریت اجرایی گذشته و حال را به چالش کشیدند.
دکترسلیمانی امیری ،هر چه می گفت عین واقعیات امروزین جامعه بود و بعضا واقعیات به مذاق همه خوش نمی آید .سخنان نغز ایشان را جناب آقای دکتر فرشاد مومنی به صورت مستدل و با استناد به آمار و ارقام و نیز گزارش های واقعی و قابل درک و فهم برای همه تکمیل کردند و الحق و الانصاف که بسیار مختصر و موجز و مفید فایده واقع شد.
در اثنای همایش ،ذهنم درگیر این مسئله شد که یک تمثیل زیبا برای سازمان پیدا کنم که ملموس تر درک کنیم معنای گذشته ، حال و آینده سازمان را :
در گذشته ای نه چندان دور و قریب به حدود 60 سال پیش جوانی توانا و برومند پس از استخدام در سازمانی با آبرو و با حقوق و مزایای مکفی و کسب رضایت خاطر فراوان ، سودای ازدواج و تشکیل خانواده را در سر پروراند. پس از بررسی گزینه های پیش رو بالاخره دختری بسیار نیک سیرت و خوش صورت را برمی گزیند. دوران شیرین نامزدی شروع شده و اندکی بعد دخالت های گاه و بیگاه اطرافیان دو طرف که در فرهنگ ما عجین شده آغاز می گردد. دخالت ها و سنگ اندازی ها جوان قصه ما را به فکر برگزاری مراسم عروسی می اندازد .
جشن عروسی بالاخره سرمی گیرد و به دلیل تمکن مالی خانواده عروس و داماد کادوهای گران قیمتی در مراسم عقد و فردای آن مراسم پاتختی به عروس و داماد هدیه می شود. این وضعیت مالی خوب ماه عسلی رویایی را برای عروس و داماد جوان قصه ما رقم می زند و در ادامه نیز بریز و بپاش و انواع سفرهای مختلف داخلی و خارجی و...یک شروع رویایی به نحوی که حتی ایشان برای دریافت کمک هزینه ازدواج به سازمان تامین اجتماعی مراجعه هم نکرد!!!
علیرغم تحصیلات خوبی که جوان داشت ولیکن عقل معاش و سرمایه گذاری برای آینده را سرلوحه امور خود قرار نداد و شاید هم با این وضعیت خوب مالی نیازی نبود که اصلا به فکر مسائل آینده ای باشد که کسی هنوز آنرا ندیده است. از فرط شادی و سر خوشی، زوج جوان در پی ایجاد مسئله برای خود شدند و تصمیم گرفتند این زندگی شیرین را با حضور فرزندانی شیرین تر کنند. فرزند اول ، فرزند دوم ، .....و بالاخره فرزند هفتم هم بدنیا آمد.
حال بچه ها آهسته و پیوسته در حال بزرگ شدن هستند . دو تا از بچه های ایشان فارغ التحصیلانی هستند که بیکار هستند و دو نفر دیگه دانشجوی دانشگاه آزاد و سراسری هستند ، یکی از بچه ها در مقطع دبیرستان و متاسفانه یکی از بچه های کوچک که هنوز به مدرسه نمی رود دچار بیماری خاص است و گرفتار دارو و درمان و اسف ناک تر اینکه آخرین نفرپسری است که در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می شود . و از همه بدتر اینکه پدر خانواده که دیگر توانایی زمان جوانی و درآمد و تمکن مالی آن زمان را نداشت بدلیل مشکلات فراوان پیرامون  و به تبع آن دچار شدن به انواع و اقسام بیماری های شناخته شده و ناشناخته و بالاخره زدن سکته سوم در تاریخ 25/04/1392 به رحمت خدا رفت .
در گرماگرم برگزاری مراسم ختم و به منظور آبروداری برای آن به رحمت خدا رفته ، همسر محترم ایشان سری به تامین اجتماعی می زند تا اندکی از هزینه های مراسم تامین شود ، ولیکن هزینه اندک کفن و دفن کفاف تمامی هزینه ها را نمی دهد و تا حدودی خانواده مجبور به دریافت قرض از اقوام و دوستان می شود.
آینده این خانواده چه خواهد شد ؟ اداره کردن این خانواده و رسیدگی به مسائل سیر کردن شکم بچه ها ، اشتغال بچه ها، تحصیلات ، مشکلات اخلاقی و اجتماعی حادث شده  و بیماری خاص فرزند کوچکتر، همه و همه دست به دست هم دادند تا این کانون گرم به کانون و منشاء انفجار و بروز اختلال در جامعه گردد.  به نظر شما چه کسی و با چه برنامه ای می تواند این خانواده بزرگ را به سرانجام برساند طوری که همزمان مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و... را حل کند ؟
دوصد گفته چون نیم کردار نیست...

سعید تاجیک دوستدار تامین اجتماعی!!!

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon