تهدید «تحدید نسل»

تهدید «تحدید نسل»

خبرگزاری تسنیم: مسأله افزایش جمعیت یک مسأله‏ حیاتى و راهبردى براى هر جامعه‌اى است که داراى آینده‏‌نگرى و چشم‏‌انداز در فتح قله‌ها است، به‏‌طورى‏که در جامعه اروپا به‌علت فقدان جهان‏بینى معرفتى، بنیان خانواده‌ها متلاشى شده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، در بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام، ایشان بار دیگر بر لزوم افزایش زاد و ولد و بالارفتن رشد جمعیت تأکید کردند. آیا با ادامه روند کنونى نرخ رشد جمعیت، ما دچار تهدید خواهیم شد؟

مقوله افزایش جمعیت و تغییر هرم جمعیت از مباحثى بوده که همواره جوامع دور و نزدیک انسانى بدان پرداخته‌اند، زیرا که جمعیت به‏‌خصوص جمعیت جوان، تداوم‏بخش و استمرارگر تمدن‌ها بوده و هستند. و امروزه نیز به‌انحاى مختلف، بحث جمعیت و البته به‏‌شکلى ظریف‏تر، بحث ترکیب جمعیت از انگاره‏‌هاى امنیت ملى یک کشور تعریف مى‏‌گردد و چه‏‌بسا از آن به‏‌عنوان سلاحى گاه براى تهدید و گاه براى ارعاب روانى در جنگ نرم بهره جسته مى‏‌شود. یکى از بدترین نوع بهره‏‌کشى از این نوع سلاح نرم را در مسأله فلسطین شاهد هستیم که امروزه نرخ موالید بالاى اندک فلسطینیان ساکن سرزمین‏هاى اشغالى، بزرگ‌ترین تهدیدى است که مشروعیت نداشتن اسراییل غاصب را تهدید مى‏کند که نسل‏‌کشى و به‏‌خصوص قتل و کشتار وحشیانه مادران و فرزاندن کوچک، پاسخى وحشیانه به افزایش جمعیت مسلمانان فلسطینى است.
هرچند بهره‏‌جویى از آفندهاى غیرانسانى چون آلوده‏ کردن منابع آبى فلسطینیان به مواد کاهنده نرخ موالید و افزاینده سقط جنین یک روى دیگر وحشى‏گرى این رژیم نژادپرست در کنترل جمعیت مسلمانان است و این در صورتى است که اسراییل غاصب تنها کشورى است که از برنامه‏‌هاى کنترل جمعیت سازمان بهداشت جهانى مستثنى است و هم‏ اکنون بالاترین نرخ رشد جمعیت را دارد، به‌طورى‏که در آموزه‌هاى فراماسونى صهیونیست، ازدواج و تولید مثل جایگاه ویژه‏اى دارد.
کشور ایران به‏عنوان ام‏القراى مسلمین از این توطئه‏ها مصون نمانده است و شاهدیم چطور سالهاى سال در دوران طاغوت، دستگاه‏هاى دنیا با چنان ذوق‏زدگى و در قالب پیام‏هایى چون بهداشت و سلامت، جمعیت ایران را به پایین‏ترین سطح خود تنزل دادند.


پس از انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامى، با تدبیر حضرت امام و با درک زیرکانه از شرایط، این توطئه‏ها نقش بر آب شدند و ایران یک نرخ بى‏سابقه رشد 2/3% را تجربه کرد اما پس از پایان جنگ و متأسفانه رفته رفته ناتوى فرهنگى بر فرهنگ مقاومت چربید، استحاله‏اى فرهنگى شروع شد و باز پارامترهاى سبک زندگى غربى خودى نشان داده و خودنمایى کردند و در سبک زندگى ایرانیان فرصت عرض‌اندام پیدا نمود به‏طورى‏که سیاست تک‌فرزندى با سرمایه‏گذارى کلان دولت‌ها و با حجم تبلیغات فریبنده گسترده، خواه ناخواه فرهنگ غالب خانواده ایرانى گشت، به‌طورى‏که در سالهاى 72 کمترین شیب نزولى رشد جمعیت را ایران تصاحب مى‏نماید و این نرخ در 1390 به 3/1% درصد تنزل پیدا مى‏کند به‏طورى‏که نرخ رشد جمعیت ایران در سال‏2005 به پایین‏ترین سطح خود در خاورمیانه مى‏رسد یعنى کمتر از 2 فرزند براى هر خانوار یعنى حداقل فرزندى که یک جامعه مى‏تواند داشته باشد و این نوع سیاست‏گذارى که معلول کم‏کارى‏ها و ناتوانى‏هاى دولت‏ها در برنامه‏ریزی‌ها و ایجاد اشتغال بود که در نهایت دولت‌ها با پاک‏کردن صورت مسأله با کاهش جمعیت به حل این مشکل اقدام مى‏نمودند که تابه‏حال هیچ‏یک از دولت‌ها نتوانستند مشکل بیکارى را که یک مشکل مدیریتى است حل نمایند.
سال گذشته رهبرى معظم در خراسان شمالى با تیزبینى و هوشیارى خاص و در اقدامى عملیاتى به این مبحث وارد شده و سیاست‏هاى اتخاذشده بعد از نیمه دوم دهه ‏70 را اشتباه دانستند و این اشتباه آن‏قدر جدى بود که رهبرى نیز حتى خود را در اقدامى متواضعانه مقصر دانسته و از خدا طلب عفو مى‏نماید که بیانگر اوج احساس خطر معظم‌له نسبت به این امر است و هرچند ایشان همواره در تذکر و رهنمودهاى خود به مردم و مسئولین ظرفیت جمعیتى ایران را 200-150 میلیون نفر برآورد کرده‏اند که کاملاً منطبق بر مطالعات علمى و برآوردهاى دقیق از منابع ایران‌زمین است به‏طورى‏که خیلى از متخصصین امر کشاورزى و اکولوژى از منظر امنیت غذایى معتقدند اگر سرمایه‏گذارى‏هاى صحیح و توجه‏هاى مناسب به کشاورزى تنها در استانى مثل خوزستان گردد، به‏دلیل داشتن منابع عظیم زمینى و زیرزمینى، این استان به‏تنهایى مى‏تواند مثلاً در بخش علوفه دام، تمامى علوفه مورد نیاز خاورمیانه را تأمین و ارزآورى به‏اندازه تمام چاه‏هاى نفت خوزستان داشته باشد.
مسأله افزایش جمعیت یک مسأله‏اى حیاتى و راهبردى براى هر جامعه‏اى است که داراى آینده‏نگرى و چشم‏انداز در فتح قله‏ها است، به‏طورى‏که در جامعه اروپا به‏علت فقدان جهان‏بینى معرفتى، بنیان خانواده‏ها متلاشى شده و ازدواج و ادامه بقا با تفکرات مادى حاکمه در جامعه صنعتى اروپا در تضاد شدید است به‏همین‏دلیل نرخ رشد منفى را در این کشورهاى مرفه و ثروتمند تجربه مى‏کنیم و با ترفندهاى مختلف غیراخلاقى و با تمنا از روشهاى مذموم از جمله تلقیح مصنوعى، شبیه‏سازى انسان و حتى رحم‏هاى اجاره‏اى زنان فقیر، به‏دنبال ادامه حیات خود هستند.
کشور ایران که امروز به‌عنوان یکى از کشورهاى جوان در دنیا مطرح است، برآورد مى‏شود درسال 2030 به کشورى با هرم سنى معکوس و با ترکیب جمعیتى پیر مبدل گردد. بدون شک منابع انسانى جوان، موتور متحرک و پیش‏برنده هر جامعه‏اى هستند و چرخهاى پیشرفت و توسعه با نیروى خلاق و جوان به حرکت در مى‏آید و جامعه مصرف‏زده، وابسته و بى‏خاصیت که جرأت هیچ‏گونه نوآورى و شجاعت ابتکار ندارد و تن به هر ذلت و خوارى مى‏دهد، از مختصات جامعه‏اى ایستا، سکون و پیر و فرتوت مى‏باشد که از دیدگاه امنیت ملى و پایدار در استراتژى‏هاى هر مملکتى، جمعیت جوان نکته‏اى غیر قابل اغماض مى‏باشد.
از نگاه دیگر، شیعه به‏عنوان یک مکتب جهانى و رهایى‏بخش و اسکتبارستیز براى اثربخشى در جامعه ظلمانى، نیازمند آن است که همواره عقبه جمعیتى بالا و بانشاط و شجاع را داشته باشد. این مکتب جهان‏شمول هرچند گستره و بعد معنوى آن به‏واسطه مبناى فطرى که دارد دیر یا زود سیطره عالم را فرا خواهد گرفت و خواه ناخواه این تفکر ناب، بندهاى درهم تنیده استکبار را مضمحل خواهد ساخت ولى نباید غفلت کرد که این دشمنان مکتب سرخ شهادت و سبز مهدویت از هیچ سنگ‏اندازى و از هیچ ابزارى در تحقیرساختن و محدودساختن آن ابا ندارند و نخواهند داشت به‏گونه‏اى‏که حتى مایلند قشر مسلمان غیرشیعه خنثى جمعیتى افزون‏تر از شیعه علوى داشته باشد که نیازمند آن هستیم ضمن حفظ وحدت، نسبت به این اقدامات خبیثانه که نشأت‏گرفته از آبشخور صهیونیست است با نگاهى جامع بنگریم.
در اثناى این ترفند تغییر جمعیت ترکیبى مسلمان غیرشیعه ایران هدف اصلى آماج حملات بوده و تلاش‏هاى بى‏شمارى شده که با حمایت‌هاى مالى و معنوى در قالب‌هاى گوناگون قومى و قبیله‏اى، زبانى و لهجه‏اى و حتى امنیتى، جمعیت غیرشیعه را افزایش دهند که در این بین سهم نحله ضالّه وهابیت، این نطفه حرام‌زاده انگلیسى ــ عربى بیش از بیش بوده است.
متأسفانه در خواب غلفت خودمان، ترکیب جمعیت در استان‌هاى استراتژیک کشور به‏صورت خزنده و پنهان در حال تغییر است، به‏طورى‏که در استان‌هاى آذربایجان غربى، سیستان و بلوچستان و خوزستان و برخى استان‌هاى دیگر رفته رفته شیعه به یک اقلیت محدود و بى‏تأثیر تبدیل گردیده است و باز متأسفانه به‏علت غفلت مسئولین امنیتى، شاهدیم در استانى بسیار استراتژیک مثل خوزستان که مهد و دروازه ورود شیعه به ایران بوده، وهابیت از فقر حاشیه‏هاى اهواز و سایر شهرهاى خوزستان سوءاستفاده کرده و با سیاست تطمیع، فریب و اغوا و تهییج احساسات متعصبانه نسبت به زبان و قومیت، پایگاهى اجتماعى با عقاید خاص وهابیت براى خود دست‏وپا کرده است که داشتن جمعیت بالاى افراد خانواده‏هاى حاشیه‏نشین به اینان این فرصت را داده که به‏شکلى نرم و حساب‏شده، فرهنگ و مذهب مدنظر خود را غالب نمایند و حتى شاهدیم هم‏اکنون وهابیت با این لشگر حاشیه‏نشین، داراى وزن مخصوص در انتخابات محلى و استانى گردیده است.
امروزه به‏نظر نیاز مبرم است تا کار از کار نگذشته با بازگشت به خویشتن خویش و بازتعریف ارزش‏هاى معنوى خود و تمسک به ارزش‏هاى دینى و ملى خودمان و رهنمودهاى قرآن کریم، بنیان خانواده را محترم و مقدس شمردهبدان احترام بگزاریم و سرمایه‏هاى معنوى از جمله ازدواج، مهر و مودت و سکینه به‏عنوان سنت مؤکده پیامبر و احیاى واژگان از جمله فرزند موهبت الهى، فرزند صالح گلى از گلهاى بهشت و ایجاد راهکارهاى آسان دستیابى به ازدواج دایمى به‏عنوان تنها ابزار بقاى نسل، مسأله افزایش جمعیت و تکثر اولاد را جدى بگیریم. بلاشک با حاکم‏شدن نگاه معرفتى بر روابط اجتماعى‏مان، ازدواج‏ها به امرى آسان و تسهیل‏شده مبدل گردیده و بدعت‌هاى مذموم که به‏عنوان تهدیدهاى جدى زندگى مشترک بیان مى‏گردند از جمله مهریه‏هاى سنگین و تجملات غیرلازم و پیش‏شرط‌هاى غیرمنطقى که سعادت‏آور نیستند، برچیده خواهد شد و شاهد تقویت بنیان خانواده و کاهش پدیده طلاق و تبعات طلاق از جمله افزایش بزهکارى در جامعه خواهیم بود. باید به قانون طبیعت که همانا بقاى نسل است احترام بگزاریم و یادمان باشد کارى نکنیم که به قانون طبیعت بربخورد.
با ادامه نرخ رشد کنونى جمعیت که حدود 6/1 است، هرم سنى کشور به‌سوى افزایش جمعیت میانسال پیش مى‏رود که تهدیدى براى اقتدار ملى ایران است و ما با خطر سونامى پیرى جمعیت مواجه هستیم که اگر تدبیرى اندیشیده نشود در چاله جمعیتى قرار مى‏گیریم.
مطابق گزارش‏هاى سازمان‏هاى بین‏الملل در صورتى‏که کاهش رشد جمعیت کشور با نرخ فعلى ادامه یابد، در 80 سال آینده، ایران جمعیتى حدود 31 میلیون نفر خواهد داشت که نیمى از آن ‏را افراد بسیار پیر تشکیل مى‏دهند. بنابراین با توجه به کمبود نیروى انسانى کافى، عملاً کشور دچار تحدیدهاى بزرگ امنیتى و اقتصادى خواهد شد.
کمبود نیروى جوان که از ویژگى‏هایى همچون، نشاط، انرژى فراوان، ابتکار، خلاقیت و استعداد بهره‏مند هستند، باعث این خواهد شد که در آینده‏اى نه چندان دور، کشور دچار بحران عدم نیروى جوان شده و در روند پیشرفت کشور تزلزل ایجاد شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار کارگزاران و جمعى از مسئولان نظام اسلامى که در این هفته برگزار شد، نکاتى را درباره سیاست‏هاى کلى افزایش جمعیت مطرح کردند و توصیه‏هایى را درباره طرح اخیر مجلس براى تصویب طرحهاى مشوق افزایش جمعیت داشتند. ایشان در بخشى از سخنانشان تأکید کردند: مسأله تحدید نسل براى کشور ما خطر است؛ من به شما عرض بکنم. محدودکردن نسل، براى کشور ما یک خطر بزرگى است. ما در منطقه خطر، مبالغ زیادى پیش رفتیم، باید برگردیم؛ مى‏توانستیم جلوى این‏کار را بگیریم، نگرفتیم. آنچه متخصصین و کارشناسان، با نگاه‏هاى علمى، با دقت علمى بررسى کرده‏اند، ما را به این نتیجه مى‏رساند که با این روند کنونى، کشور در آینده دچار مشکل فراوان خواهد شد؛ کشور دچار پیرى عمومى خواهد شد. این تحدید نسل، چیز بدى است. البته شنیدم در مجلس طرحى در حال بررسى است؛ منتهى آن‏طور که براى ما نقل کردند، آن طرح جواب نمى‏دهد؛ این مقدارى‏که در این طرح دیده شده، جوابگو نیست. مسئولین و علاقه‏مندان و آشنایان با مقتضیات این‏کار در مجلس، باید توجه کنند و درست انجام دهند.
کلیدواژه بسیار مهمى که رهبرى عزیز در بیاناتشان از آن استفاده کردند، کلیدواژه «تحدید نسل» بود، تفکرى که نسل جامعه و مردم ما را تحدید کرده و آن‏ را به خطر مى‏اندازد، تحدیدى که موجب شده ما در آینده‏اى نه چندان دور شاهد کشورى باشیم که دچار کمبود نیروى جوان است و این یعنى سدى برابر پیشرفت‏هاى بعدى کشور ما. نمى‏توان انکار کرد که در طول دهه گذشته به‏دلایل متعددى، ازجمله بحران‏هاى اقتصادى و بى‏ثباتى و عدم‏اطمینان در چشم‏اندازها در این زمینه، شاهد بالارفتن شدید سن ازدواج و کاهش شدید نرخ بارورى بوده‏ایم. هرچند این روندها، روندهایى جهانى نیز هستند اما در ایران شتاب بیش از حد استاندارد خود بوده است.
یکى از عوامل این پدیده شوم در کشور بیکارى و کمبود شغل براى جوانان است. وقتى‏که کارى براى جوان نباشد، ازدواجى هم وجود نخواهد داشت و وقتى سن ازدواج بالا برود و بعد از ازدواج توانایى اقتصادى به‏جهت اداره بیش از یک فرزند نباشد، پدیده تک‏فرزندى به‏وجود خواهد آمد. با وجود این‏که تنها 4 میلیون فرصت شغلى در سال‏هاى 89 و 90 توسط دولت دهم در کشور ایجاد شده، اما همچنان شاهد این هستیم که بیش از این آمارها به اشتغال‏زایى نیازمندیم.
همچنین توجه به مسأله آموزش و فرهنگ‏سازىبین مردم جامعه یکى از راه‏هاى مبارزه با این تفکر غلط و شعارزدگى غربى مى‏باشد، امرى که در حال حاضر در کشور ما در حال رواج است، مدت‏ها پیش در غرب و به‏وسیله سران غربى به‏جهت سوءاستفاده از افراد جامعه اجرا شد تا شاهد این باشیم که بنیان خانواده در غرب از هم پاشیده و مفهوم خانواده در کشورهاى غربى ناآشنا و غریب بشود. شاید بتوان گفت این سبک زندگى که در حال حاضر گریبانگیر خانواده‏هاى ایرانى در موضوع زاد و ولد شده است، نوعى تفکر غربى و سبک زندگى غربى مى‏باشد که رفته رفته به‏وسیله غرب در کشور ما فرهنگ‏سازى و جا افتاده است.
شاید وقت آن رسیده که تعارف را کنار بگذاریم و به‏دنبال برنامه‏ریزى دقیقى براى ثبات جمعیت در کشور ایران اسلامى باشیم.
در غرب و کشورهاى غربى از 50 سال قبل، مشوق‏هاى جمعیتى در نظر گرفته شده است اما به‏دلیل تغییر هرم سنى و تغییرات فرهنگى و نگاه لذت‏گرا به انسان، این مشوق‏ها نتوانسته است کارایى لازم را داشته باشد و اگر هم‏اکنون براى پیرى جمعیت کشور تدبیرى اندیشیده نشود، کار، تولید و توسعه اقتصادى کشور با بحران مواجه مى‏شود.

هدف کشورهاى غربى از تبلیغ سیاست کنترل جمعیت در ایران و کشورهای اسلامی
در سال‏هاى اخیر بحث کنترل جمعیت با تبلیغ گسترده این سیاست در رسانه‏هاى غربى، اهمیت ویژه‏اى یافته است. به‏نظر مى‏رسد مقصد این تبلیغات، بیشتر کشورهاى جهان سومى (به‏خصوص کشورهاى اسلامى) هستند.
برخى تحلیل‏گران بر این باورند که آمریکا به‌بهانه پروژه نظم نوین جهانى، همواره پیگیر کاهش جمعیت ملل مختلف در خارج از مرزهاى خود بوده است، البته در داخل آمریکا نیز این برنامه روى اقلیت‏هاى نژادى همچون سرخ‏پوستان و سیاه‏پوستان اجرا شده است. گزارش‏هایى وجود دارد که نشان مى‏دهد برخى از زنان سرخ‏پوست بر اثر برنامه‏هاى واکسیناسیون عقیم شده‏اند.
آمریکا و متحدانش ادعا مى‏کنند که عامل اصلى معضلات و مشکلات امروز جهان، افزایش جمعیت در جهان سوم است و با اشکال مختلف سعى بر کنترل جمعیت این کشورها دارند، از تبلیغات کاهش زاد و ولد و سقط جنین تا عملیات‏هاى بى‏پرده و برنامه‏ریزى‏شده از طریق کشتارهاى بزرگ به‌بهانه‏هاى مختلف، شیوع‏دادن عوامل بیمارى‏زا و عقیم‏سازى از طریق برنامه‏هاى واکسیناسیون.
طبق تعریف سازمان بهداشت جهانى اگر در کشورى میزان گروه سنى بالاى 65 سال بین 4 تا 7 درصد باشد، آن کشور رو به سالمندى، اگر بین 14 تا 20 درصد باشد، آن کشور سالمند تلقى مى‏شود و اگر بیش از 20 درصد باشد، آن کشور سالخورده است. هم‏اکنون بیش از 5 میلیون نفر از 77 میلیون نفر جمعیت کشورمان سالمند هستند که حدود 3/7 درصد جمعیت را تشکیل مى‏دهند. ادامه روند کنونى و با توجه به عدم وجود نیروى انسانى کافى، عملاً کشور دست‏خوش تهدیدهاى بزرگ امنیتى و اقتصادى خواهد شد. هم‏اکنون ایران یکى از 10 کشورى است که جمعیت آن به‏سرعت به‏سمت کهنسالى پیش مى‏رود و متأسفانه هنوز هم تبلیغ کاهش زادآورى حتى در رسانه‏هاى رسمى و دولتى ادامه دارد.
این خطر براى ایران به‏قدرى جدى است که برژینسکى یکى از سیاست‏گذاران کهنه‏کار آمریکایى در مصاحبه‏اى با روزنامه وال استریت ژورنال مى‏گوید: از فکرکردن به حمله پیش‏دستانه علیه تأسیسات هسته‏اى ایران اجتناب کنید و گفت‌وگوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه، بازى طولانى‏مدتى را انجام دهید، چون زمان و آمارهاى جمعیتى و تغییر نسل در ایران به‌نفع رژیم کنونى نیست.
از سوى دیگر هفته‏نامه انگلیسى اکونومیست در گزارشى با مطالعه وضعیت زاد و ولد و میل به ازدواج در کشورهاى مختلف جهان پیش‏بینى کرد که با تداوم روند کنونى و تغییر ترکیب جمعیتى و در صورت عدم اصلاح الگوى بارورى در 83 کشور جهان از جمله ایران، در آینده تعداد کافى دختر براى جایگزینى مادران امروز وجود نخواهد داشت. اکونومیست براى بررسى این موضوع، مورد هنگ‌کنگ را مثال زده و با تخمین‏هاى آمارى نتیجه گرفته که تا 25 نسل دیگر از جمعیت 3 میلیون و هفتصد و پنجاه هزار نفرى این منطقه تنها 1 زن باقى خواهد ماند.
چندى پیش در همین زمینه رییس مرکز مطالعات جمعیتى آسیا و اقیانوسیه اعلام کرد: اگر روند کاهش نرخ رشد جمعیت به‏همین‏صورت ادامه داشته باشد، رشد جمعیت به صفر مى‏رسد چرا که وقتى بارورى به زیر 1/2 درصد برسد، قطعاً بعد از دو نسل با کاهش نرخ رشد جمعیت مواجه هستیم، در چنین وضعیتى رسیدن به رشد نرخ جمعیت صفر را نیز تجربه مى‏کنیم. ازاین‏رو لازم است با تجدید نظر در سیاست‏هاى جمعیتى کشور و تنظیم قوانین براى افزایش موالید در خانواده‏ها، این چالش را مهار کنیم تا به بحرانى جبران‏ناپذیر در آینده تبدیل نشود.

 آیا واقعاً ما دچار وضع نگران‏کننده‏اى از نظر جمعیت هستیم؟
در مقایسه با بسیارى از کشورهاى جهان، نرخ فرزندآورى در ایران بسیار نگران‏کننده است. زنان ایرانى با دارا بودن 87/1 فرزند در مکان 144ام جدول جهانى فرزندآورى قرار مى‏گیرند. در حالى‏که اسرائیل در رتبه 75، آفریقاى جنوبى 97، برزیل 106، ترکیه 110، فرانسه 118، آمریکا 122 و انگلیس رتبه 137 را در این جدول به خود اختصاص داده و در مکان‏هاى بالاتر از ایران قرار گرفته‏اند.
کاملاً آشکار است که اسرائیل و کشورهاى اروپایى سیاست‏هاى جدى تشویق به زاد و ولد را اجرا مى‏کنند و در این میان با توجه به آمارهاى منتشر شده صهیونیست‏ها از دیگران پیشى گرفته‏اند. در حالى‏که سیاست تبلیغ کاهش جمعیت از سوى دنیاى غرب شروع و پیگیرى شده، امروز این رتبه ایران است که در جدول آمارى فرزندآورى بیش از 20 پله از آمریکا عقب بوده و این رتبه براى اسرائیل دو برابر ایران است. بدین‏معنى‏که تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانى، کمتر از تعداد فرزندان در یک خانواده صهیونیست اسرائیلى یا یک خانواده آمریکایى است.
در حالى‏که در دهه هفتاد شمسى برنامه‏ریزان ایران به‏شدت دنبال کاهش نرخ رشد جمعیت بودند و رسانه‏هاى مختلف سعى در ربودن گوى سبقت تبلیغ کافى‏بودن «دو بچه» براى خانواده‏هاى ایرانى را داشتند؛ رئیس جمهور وقت آمریکا بوش پدر با برنامه‏هاى تنظیم خانواده در آمریکا مخالفت کرد و افزایش جمعیت را تأیید نمود که نتیجه این دو سیاست، اختلاف بیش از 20 پله‏اى ایران و آمریکا و عقب‏بودن بیش از 70 پله‏اى ایران از اسرائیل در جدول جهانى زادآورى است.
یکى از موارد مطرح‏شده توسط ولادیمیر پوتین در فعالیت‏هاى تبلیغاتى انتخابات اخیر ریاست جمهورى روسیه (که به پیروزى او منجر شد) موضوع کاهش جمعیت روسیه و تلاش براى دگرگون‏کردن سیر نزولى آن بود. کارشناسان جمعیتى روسیه اعلام کرده‏اند که در صورت ادامه روند کاهشى کنونى، جمعیت این کشور که در حال حاضر بالغ بر 143 میلیون نفر مى‏باشد؛ در سال 2050 میلادى با نزدیک به 40 میلیون کاهش به 107 میلیون نفر خواهد رسید. پوتین قبل از انتخابات در دیدارى با دانشگاهیان روسیه قول داد که در صورت در اختیار گرفتن مقام ریاست جمهورى، برنامه‏هاى اجتماعى جدیدى را براى جلوگیرى از وقوع چنین فاجعه‏اى به اجرا درآورد به‏طورى‏که در صورت اجراى آنها، جمعیت روسیهطى 40 سال آینده نه‌تنها کاهش نیافته بلکه به 154 میلیون نفر نیز افزایش خواهد یافت.
این موضوع نشان مى‏دهد که امروزه اهمیت استراتژیک موضوع «جمعیت» و کاهش یا افزایش آن بیش از پیش و به‏طور اورژانسى مد نظر سیاست‏مداران کشورهاى تأثیرگذار قرار داشته و جایگاه بسیار مهمى در عرصه برنامه‏ریزى‏هاى کلان داخلى و بین‏المللى داشته و توان تأثیرگذارى بر مسیر انتخابات‏هاى مهم کشورهایى همچون روسیه را نیز پیدا کرده است.
از سوى دیگر، محافظه‏کاران و نومحافظه‏کاران دستگاه سیاسى آمریکا که پروژه نظم نوین جهانى را طراحى کرده و در حال اجراى آن هستند، به‏عنوان بخش مهمى از این پروژه در خارج از مرزهاى آمریکا همواره پیگیر کاهش جمعیت ملل مختلف بوده‏اند. بر اساس ایده‏هاى نظم نوین جهانى، کنترل جمعیت جهان دو گروه فعالیت عمده را مى‏طلبد. نخست: تبلیغ کاهش زاد و ولد و سقط جنین و محدودکردن اندازه جوامع انسانى و کنترل فعالیت‏هاى افراد در این جمعیت‏ها و دوم: کاهش‏دادن برنامه‏ریزى‏شده کل جمعیت جهان به‌خصوص جهان سوم از طریق کشتارهاى بزرگ به‌بهانه‏هاى مختلف، ایجاد تخاصم‏هاى جهت‏دهى‏شده منطقه‏اى، شیوع‏دادن عوامل بیمارى‏زاى جدید و عقیم‏سازى از طریق برنامه‏هاى گسترده واکسیناسیون.
با نگاه کوتاهى به تاریخ جهان در دهه‏هاى اخیر، اجراى این برنامه‏ها به اشکال مختلف قابل ردگیرى است. کاهش‏دادن برنامه‏ریزى‏شده کل جمعیت جهان از طریق کشتار خاموش مردم کشورهاى فقیر روى مى‏دهد. آمریکا و هم‏پیمانانش همواره تلاش دارند وانمود کنند که عامل اصلى معضلات و مشکلات امروز جهان، افزایش جمعیّت در جهان سوم است. از همین‏رو تبلیغ کاهش زاد و ولد از موارد عیان و آشکارى است که همگان روزانه با آن برخورد مى‏کنند.
این تبلیغ منحصر به ایران نبوده و در تمامى کشورهاى جهان سوم (به‏خصوص کشورهاى اسلامى) با قدرت در حال اجراست. جنگ‏افروزى در مناطق مختلف جهان به‏خصوص در خاورمیانه و در نتیجه کشته‏شدن صدها هزار نفرى مردم این مناطق نیز صدر اخبار رسانه‏اى سال‏هاى اخیر بوده است. بیمارى‏هاى ناشناخته و صعب العلاج و عوامل بیمارى‏زایى که سابقه‏اى در تاریخ علم پزشکى نداشته‏اند، در دهه‏هاى اخیر به‏وفور توجه رسانه‏ها و مجامع علمى را به‏خود جلب کرده‏اند.
برنامه عقیم‏سازى بخشى از جمعیت آفریقا توسط برنامه‏هاى واکسیناسیون سازمان بهداشت جهانى از معروف‏ترین قسمت‏هاى برنامه کنترل جمعیت جهان محسوب مى‏شود. واکسن‏هاى دوگانه کزاز و دیفترى ساخته‏شده در کمپانى‏هاى داروسازى آمریکایى، زنان و مردان زیادى در کشورهاى فقیر را در قالب برنامه‏هاى به‏ظاهر انسان‏دوستانه واکسیناسیون براى همیشه عقیم کرده است. این اتفاقات گاهى آن‏چنان بى‏پرده روى مى‏دهد که حتى برخى از رسانه‏هاى خدمت‏گزار دنیاى استکبار نیز ناگزیر به آن اشاره مى‏کنند. به‏دنبال استفاده پنهانى گسترده از واکسن‏هاى ضدبارورى در سال 1995 شبکه خبرى ‏BBC طى برنامه مستندى با عنوان «آزمایشگاه انسانى» به این موضوع پرداخت و فاش کرد که در فیلیپین واکسن‏هاى ضدکزاز آلوده‏اى استفاده شده که زنان این کشور را عقیم کرده است.
همچنین در یک رویکرد کاملاً ظالمانه، برنامه‏ریزان نظم نوین جهانى تا جایى‏که مى‏توانند از به‏کارگیرى یافته‏هاى علمى نجات‏بخشى که مى‏توانند به افزایش جمعیت کمک کنند جلوگیرى مى‏کنند، براى مثال در سال 1970 آکادمى ملى علوم آمریکا اعلام کرد: «در کمتر از دو دهه آینده ماده DDT از مرگ 500 میلیون انسان بر اثر بیمارى مالاریا جلوگیرى خواهد کرد». این خبر به مذاق مدافعان کنترل جمعیت جهان خوش نیامد و بلافاصله پس از یک عملیات رسانه‏اى وسیع استفاده از این ماده را غیرقانونى اعلام کردند. تا سال 1970 تمامى منابع علمى معتبر بر کارایى و همچنین بى‏خطربودن DDT براى انسان و جانوران اذعان داشتند.
در واقع این ماده سالم‏ترین نوع از مواد شناخته‏شده براى مبارزه با مالاریا و بسیار ارزان هم بود. در نتیجه جهان سوم به‏راحتى مى‏توانست به آن دست پیدا کرده و بیمارى‏هاى حاصل از حشرات ناقل را کنترل کند. این اتفاق براى برنامه‏هاى کنترل جمعیت جهان به‏هیچ‏وجه خوشایند نبود و به‌بهانه خطرناک‏بودن این ماده براى محیط زیست، استفاده از آن‏ را ممنوع اعلام کردند و داستان‏هایى ساختند که مثلاً مى‏گفت DDT باعث نازک‏شدن پوسته تخم پرندگان و در نتیجه برهم خوردن تعادل طبیعت مى‏شود و یا از طریق نفوذ در خون انسان موجب تهدید سلامتى او مى‏شود. گزارش‏هایى وجود دارد که بر ساختگى‏بودن همه این ادعاها اشاره دارند. هدف تنها جلوگیرى از کمک به مردم کشورهاى فقیر بوده است. مردمى که به‏زعم بنیان‏گذاران نظم نوین جهانى در برنامه‏هاى آینده جهان جایى ندارند و باید به‌روش‏هاى مختلف از روى زمین محو شوند.
در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 میلادى ایجاد هراس از افزایش جمعیت جهان در رسانه‏هاى دنیاى غرب به‏خصوص آمریکا شروع شد، مثلاً در آن زمان گفته مى‏شد که در اوایل دهه 70 مردم هند به‏خاطر افزایش جمعیت و در نتیجه شدت گرسنگى و نبود بهداشت دچار فاجعه بزرگى خواهند شد که تا مرز نابودى هندوستان پیش خواهد رفت. اکنون بیش از چهل سال از موعد تعیین‏شده از طرف رسانه‏هاى زیر نظر نظم نوین جهانى مى‏گذرد و ملت و سرزمین هند همچنان با اقتصادى رو به جلو پابرجاست و هیچ بحران غذایى و یا جمعیتى نیز براى این کشور پیش نیامد. حتى چنین نسخه‏اى براى خود آمریکا نیز پیچیده شده بود که بیشتر متوجه اقلیت‏هاى نژادى ساکن این کشور مى‏شد.
پائول ارلیش از طرفداران سرسخت کنترل جمعیت جهان طى دهه 60 میلادى در مقالات متعددى مردم آمریکاى شمالى را از افزایش جمعیت ترسانده و پیش‏گویى کرده بود که در اواسط دهه 80 میلادى به‏دلیل افزایش جمعیت، قحطى دهشتناکى آمریکاى شمالى را فرا مى‏گیرد. این در حالی است که نه‌تنها قحطى غذایى رخ نداده بلکه هم‏اکنون در سراسر آمریکا و کانادا افراد بسیارى با مشکل اضافه وزن حاصل از پرخورى نیز دست به گریبان هستند! و کتاب‏هاى آموزشى در مورد کاهش وزن و نیز کلینیک‏هاى کنترل وزن و عادات غذایى رونق ویژه‏اى در این کشورها دارند!
انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon