پدیده‌ها چرا و چگونه امنیتی می‌شوند؟

پدیده‌ها چرا و چگونه امنیتی می‌شوند؟

خبرگزاری تسنیم: قطعا" یکی از راهبردهای مهم دشمنان در جمهوری اسلامی ایران «امنیتی کردن پدیده» می‌باشد تا از رهگذر فرصت‌های این راهبرد شرایط ثبات داخلی و منطقه‌ای نظام را تحت‌الشعاع قرار دهند.

خبرگزاری تسنیم - میرهاشم موسوی*:

شاید کمی پذیرش این موضوع سخت باشد که  حتی  مسائل خرد و کم اهمیت  اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با اندکی مدیریت و یا سوء‌مدیریت هدفمند ظرفیت تبدیل شدن به یک معضل بزرگ و حتی پدیده‌های امنیتی را نیز دارند.

نکته مهم در این موضوع وجود زمینه‌ها و تقویت برخی مسائل و به عبارتی طراحی و مهندسی محیط عادی و روزمره در جهت تبدیل شدن به یک محیط امنیتی است که  یکی از ویژگی‌ها‌ی این شرایط مدیریت سخت و احتمال ناکامی در مدیریت پدیده‌ها ست اما یکی از نکات اساسی در چنین شرایط، ترسیم موقعیت تهدیدی و حالتی است که در نتیجه تغییر اولویت‌های هدفمند را در ذهن مخاطبین (چه طرفدار و چه رقیب) بوجود می‌آورد.

به عبارتی دیگر در یک رویکرد مبتنی بر جنگ نرم القائات غیرواقعی در یک فضای مبهم و غیرواقعی به وقوع می‌پیوندد که حتی عاملین و نخبگان رسمی قدرت نیز در این ورطه دچار خطای استراتژیک و بعضا" ابهام‌آلود می‌شوند.

هر موضوع و پدیده‌ای وقتی امکان وجود می‌یابد، معمولا" با چهار سطح و لایه مواجهه دارد: لایه اول، سطح مواجهه با  فضای فردی است، لایه دوم فضای اجتماعی و لایه‌های بعدی فضای سیاسی و فضای امنیتی است.

به دور از نگاه سلبی و با رویکرد ایجابی، مدیریت پدیده‌ها در زمان مناسب و و بالاخص در لایه‌های ابتدایی و فضایی که پدیده‌ها در آن لایه مدیریت‌پذیرترند، حداقل انتظاری است که بایستی مسئولین اجرایی و قضایی و... در مواجهه با موضوعات، آن را برآورده سازند.

توجه به این نکته ضروری است که  اگر پدیده‌ها  مدیریت نشده و یا دچار سوء‌‌مدیریت گردند، معمولا" حالت پیشرونده داشته و به سرعت تمایل دارند از لایه ابتدایی که لایه مواجه پدیده در فضای فردی و شخصی است، خارج شده و در شبکه‌ای از روابط اجتماعی قرار گیرند که به اصلاح گفته می‌شود پدیده وارد فضای اجتماعی شده است.

حال اگر در این فضا نیز اقدام موثری و تعدیل کننده صورت نگیرد، در فضای دیگری که فضای مواجهه رسمی با قدرت بوده، وارد گشته که معمولا"  شرایط محیطی بیرونی و درونی و مواضع سیاسیون در این زمینه از تعیین‌کننده‌ترین عوامل مهم و موثر در مدیریت وضعیت فعلی و آینده پدیده مطروحه می‌باشد.

سخت‌‌ترین شرایط زمانی است که پدیده‌ای که در ابتدا موضوع و مساله‌ای  قابل تدبیر در لایه‌های فردی، اجتماعی و سیاسی بوده لیکن با یک روایت حاکی از بی‌تدبیری و احیانا" بنابر مهندسی صورت گرفته "  به جای مدیریت و تعدیل در راستای حل موضوع و مساله، با جامعیت بخشی در سطح گسترده و کلان وارد تضاد با قدرت و حاکمیت گردد و به نوعی بسترساز ناامیدی در مدیریت موضوع می‌گردد.

و این حالتی است که گفته می‌شود پدیده وارد لایه و حوزه امنیتی شده است اما مساله باز به اینجا ختم نمی‌شود و بنابر نظر بعضی اندیشمندان  برای امنیتی دیدن و یا ندیدن پدیده بایستی دو مشخصه اساسی در  این جا مطرح کرد:

نخست: موضوع پدید آمده باید جمع کثیری از شهروندان را به مخاطره بیندازد.

دوم ـ خارج از قوانین و قواعد موجود باشد؛ یعنی نتوان از طریق قانونی نسبت به کنترل و هدایت آن اقدام کرد. اگر تهدیدی رخ دهد که بتوان در چارچوب قانونی آن را فیصله بخشید، در آن موقع تهدید مزبور سیاسی است و دیگر امنیتی تلقی نمی‌شود.

حال با تو جه به چارچوب تحلیلی فوق می‌توانیم تحولات چند هفته اخیر را در یک پیوستگی با رویدادهای جهانی و منطقه‌ای به قضاوت بنشینیم و در مقام تحلیل و ارزیابی مسایل اجتماعی به دنبال  فهم صحیح موضوع و نسبت آن با واقعیت‌ها بپردازیم.

1- یک واقعیت اصیل این است که ذات انقلاب اسلامی هویتی امر به معروفی و نهی از منکری دارد؛ به عبارتی  معروف کلان حاکمیت خدا بر انسان در مقابل منکر بزرگ چون محوریت و حاکمیت شیطان بر انسان به ثمر نشسته است. انقلاب اسلامی پاسخ روشن مردم به منکرهایی ارزش‌ستیز در ابعاد هویتی-فرهنگی، استبداد و استکبارزدگی و وابستگی‌های عزت‌شکن حکومت وقت بوده است.

حال اگرچه روح حاکمیت معروف در مقابل منکر در متن و محتوای درونی انقلاب اسلامی( برخاسته از نگاه دینی)، بر کسی پوشیده نیست، به رغم آن وجود اصل هشتم قانون اساسی، مهر تاییدی در ایجاد بسترها و زمینه‌های تحقق این اصل به عنوان وظیفه حاکمیت و قوای حاکم می‌باشد.

2-  با گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی، زمزمه طرح تصویب قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر در مجلس شورای اسلامی در چند ماه اخیر،  به نوعی موجبات  بارقه امید و امنیت جامعه و فضای عمومی را فراهم آورد.

انتظار این بود که این طرح با توجه به چارچوب فوق‌الذکر که پدیده‌های را در فضای فردی و اجتماعی مدیریت می‌کند و ثقل مرکزی آن «امنیت» مردم می‌باشد، به عنوان رویکردی جدی توسط دیگر قوا و به ویژه قوه محترم مجریه مورد اهتمام قرار می‌گرفت اما در کمال ناباوری مواضع اخیر ربرخی مسئولان  و استفاده از واژه « ناامنی» به عنوان پیامد هرچند ناچیز این طرح از سوی  آنان  در کنار شرایطی که در قضیه «اسید پاشی» اصفهان که رسانه‌های دشمن خارجی در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های مجازی، پروژه سنگین القاء ناامنی اجتماعی را در دستورکار خود قرار داده‌اند، بسی جای تعجب و نگرانی از آینده و مواضع مشابه دارد، بدیهی است که «اسید پاشی» یک تهدید است اما بنابر شواهد و قرائن، تهدیدی است در حوزه و لایه فردی و حداکثر اجتماعی در یک منطقه محدود و خاص، که از طریق مبادی قانونی و ابزار مقابله و روش‌های مدیریت تهدید در همان محیط قابل تدبیر و مدیریت می‌باشد و نبایستی با مواضع ناصحیح و در کنار موضوعی چون امر به معروف و نهی از منکر که راهبردی امنیت‌آفرین هست، طوری در هم تنیده شود که القاء و تبدیل مفهومی ارزش به ضد ارزش و بر عکس آن را به ذهن متبادر سازد.

3- قطع نظر از اینکه جهان غرب و نظام بین‌الملل در یک بی‌ثباتی و بحران ناامنی به سر می‌برد یانه،  قطعا" یکی از راهبردهای مهم دشمنان در جمهوری اسلامی ایران «امنیتی کردن پدیده» است، تا از رهگذر فرصت‌های این راهبرد شرایط ثبات داخلی و منطقه‌ای نظام را تحت‌الشعاع قرار دهند. عدم توجه به این راهبرد توسط برخی مسئولان و موضع‌گیری اخیر آنها یادآور دروران اصلاحات هست که برخی مسئولان معمولا در شرایطی که می‌بایست در قبال سیاست‌ها و اقدامات خود بر اساس برنامه‌های اعلامی در انتخابات و ... پاسخ  مطالبات مردم را می‌دادند؛ با القاء شرایط امنیتی و عنوان «هر نه روز یک بحران» ضمن فراهم نمودن بستر روانی ایجاد چالش متعدد، به نوعی تلاش در جهت منحرف کردن اذهان عمومی در قبال تکالیفشان در راستای وظایف، ضرورت‌ها و اولویت‌های کشور مانند مسائل اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی می‌باشد.

* کارشناس مسائل راهبردی

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon