از «خنجر و شقایق» تا «تنها میان طالبان»

از «خنجر و شقایق» تا «تنها میان طالبان»

سال ۷۱ وقتی گروهی از همکاران سیدمرتضی آوینی برای شکستن کلیشه‌ گزارش‌های خبری بی‌‌خاصیت آن روز صداوسیما و برای تهیه فیلم مستندی از نسل‌کشی مسلمانان توسط صرب‌ها،«خنجر و شقایق» را ساختند،گمان نمی‌کردندبه یکی از جنجال‌های فرهنگی زمانه‌ خودتبدیل شود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تابستان سال 71 وقتی گروهی از همکاران سیدمرتضی آوینی از جمله نادر طالب‌زاده برای شکستن کلیشه‌ گزارش‌های خبری بی‌‌خاصیت آن روز صداوسیما و برای تهیه فیلم مستندی از نسل‌کشی مسلمانان توسط صرب‌ها، با پذیرش خطرهای بی‌شمار جانی به دل مناطق جنگ‌زده بوسنی در قلب اروپا زدند و «خنجر و شقایق» را ساختند، شاید گمان نمی‌کردند این تلاش آنها بعدها با مثله شدن فیلم‌شان توسط مدیریت وقت صداوسیما به یکی از مهم‌ترین جنجال‌های فرهنگی زمانه‌ خود تبدیل شود. اما آن حاشیه‌ها نه‌تنها نشان‌دهنده‌ خصومت مدیریت سازمان صداوسیما و تیم سازنده بود، بلکه با نگاهی دیگر نشان‌دهنده‌ عدم درک اهمیت «مستند بحران» و لزوم بی‌نیازی رسانه‌های ایرانی از تصاویر جهت‌دار رسانه‌های خارجی از چنین وقایعی نیز بود. 

کمی به عقب بازگردیم. سال 1337 وقتی ابراهیم گلستان با سرمایه دولتی و به قصد ساخت مستندی سفارشی برای شرکت نفت فیلمی درباره مهار یکی از بزرگ‌ترین آتش‌سوزی‌های تاریخ نفت ایران با نام «یک آتش» ساخت و یکی از نخستین جوایز سینمای ایران از جشنواره‌های جهانی را از ونیز به دست آورد، شاید خودش هم به این نکته دقت نکرده بود که علاوه بر باز کردن پای ایران به جشنواره‌های جهانی، ساخت نخستین نمونه‌های مستند بحران را هم به نام خود ثبت کرده است. اگرچه او پیش از آن نیز تجربه تهیه فیلم و گزارش از کودتای 28 مرداد را برای شبکه بی‌بی‌سی در کارنامه داشت. 

بعد از آن اما شاید بتوان مهم‌ترین مستندها از درگیری‌ها و بحران‌ها را در میان فیلم‌های تهیه‌شده از دل انقلاب اسلامی یافت. مهم‌ترین فیلم این دوره را حسین ترابی با نام «برای آزادی» ساخت که بعدها قسمت‌های مختلفش به کرات در بسیاری از آثار تصویری که با محوریت انقلاب ساخته شد، مورد استفاده قرار گرفت و در سال‌های گذشته نیز توسط «مارک کازینزز» مورخ و منتقد سینما در موسسه بی‌اف‌ای لندن به عنوان 10 فیلم مستندی که دنیا را تکان داد، در کنار آثاری از لنی ریفنشتال و مایکل مور انتخاب شد.

هرچند کیانوش عیاری نیز در مستند «تازه‌نفس‌ها» تصویر مطلوب خود را از انقلاب و انقلابیون به تصویر کشید. پس از انقلاب و با آغاز جنگ، مستندسازان بحران راهی مناطق جنگی شدند و به ثبت تصاویر دفاع‌مقدس مشغول شدند. در این میان سیدمرتضی آوینی و مجموعه‌ روایت فتحش تبدیل به نام‌های ماندگار مستندسازی از دفاع 8 ساله شدند و مهم‌ترین تصویر را از جنگ ایران و عراق در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت کردند. پس از پایان جنگ اما مستندسازان که به ثبت دفاع 8 ساله مشغول بودند به چند گروه تقسیم شدند. عده‌ای باز هم به مستندسازی درباره جنگ ایران و عراق ادامه دادند و عده‌ای دیگر به دل بحران‌های کشورهای مختلف جهان سفر کردند.

رضا برجی از چهره‌های شاخص گروه دوم است که از مهم‌ترین خبرنگاران جنگی جهان نیز به حساب می‌آید. او که سابقه عکاسی در جبهه و همکاری با گروه روایت فتح را داشت پس از پایان دفاع‌مقدس بیشتر عمر خود را در جنگ‌ها و آشوب‌های نقاط مختلف دنیا سپری کرد و 14 جنگ مهم از جنگ‌های عراق و افغانستان تا تاجیکستان، کشمیر، قره‌باغ، چچن، بوسنی، کوزوو، لبنان، سومالی، سودان، غزه و جنگ‌های خلیج‌فارس را از دریچه دوربین خود ثبت کرد.  برجی تنها خبرنگار و مستندساز جهان است که توانسته است مدتی را با اسامه بن‌لادن، رهبر القاعده، زندگی کند. او همچنین به همراه محمدحسین جعفریان، دیگر مستندساز بحران مهم سینمای مستند ایران که سال‌های طولانی از عمر خود را در افغانستان گذراند و درگیری‌ها و جنگ‌های آنجا را از نزدیک دید، جزو 6 خبرنگار و مستندساز دنیا هستند که توانسته‌اند «ملامحمد عمر» رهبر طالبان افغانستان را از نزدیک ببینند و با او گفت‌وگو کنند.

حاصل تلاش‌ها و حضورهای مستمر برجی و جعفریان در مناطق مختلف دنیا اما ساخت مستندهایی مانند «شیر دره پنجشیر» با محوریت زندگی احمدشاه مسعود، «سفر به جمهوری طالبان»، «افغانستان سلام» و «چه کسی ما را کشت؟» درباره کشتار دیپلمات‌های ایران در مزارشریف از محمدحسین جعفریان، «سواحل اشک و زیتون» درباره جنگ 33 روزه لبنان و «مادران سربرنیتسا» درباره فجایع بوسنی از رضا برجی و «نسل گمشده» درباره جنگ کوزوو به‌صورت مشترک است. در این سال‌ها البته مستند بحران ایران تنها محدود به جنگ‌ها نماند و با وقوع بلایای طبیعی مانند زلزله مستندهایی مانند مستند «آن شب که...» از فرهاد مهرانفر درباره زلزله رودبار و مستند «آسیاب‌های بادی» از مهرداد اسکویی. اما همچنان مهم‌ترین مستندهای بحران ایرانی را آثاری با محوریت درگیری‌های منطقه‌ای تشکیل می‌داد.


«سهیل کریمی» که با به اسارت درآمدن توسط نیروهای آمریکایی در عراق همراه با سعید ابوطالب در سطحی گسترده در جامعه شناخته شد تنها فیلمسازی بود که فیلمی با محوریت کشتار شیعیان در پاراچنار با نام «زخم پیوار» ساخت. او همچنین «فتنه شام»، «زیتون تلخ»، «ما چند نفر» و «همه بچه‌های سیداعلا» را با محوریت اتفاقات سوریه ساخت.

محمدرضا عباسیان مستند «قانا» را با محوریت بمباران روستای قانای لبنان توسط اسرائیل ساخت و محسن اسلام‌زاده پس از برجی و جعفریان بار دیگر به افغانستان و به میان طالبان سفر کرد و با ساخت مستند تحسین‌شده «تنها میان طالبان» تصویری واقعی‌تر از طالبان به مخاطب ارائه کرد. در این میان بیداری اسلامی نیز سوژه برخی مستندسازان شد و محسن برمهانی با سفر به تونس در زمان وقوع انقلاب تونس مستند «کریم» را ساخت. سعید فرجی و سلیم غفوری نیز سراغ بحران سومالی رفتند و «سفر به موگادیشو» و «آخرین فرزندان سومالی» را درباره وضعیت اسفبار این کشور آفریقایی ساختند.

در چند سال اخیر نیز اتفاقات سوریه و عراق و مساله‌ داعش فصل جدیدی از مستندهای بحران را در سینمای مستند ایران رقم زده است و مستندهای مختلفی مانند «خالد و مجتبی»، «نبرد بلد» و «فرمانده جواد» از روح‌الله رفیعی، A157 از بهروز نورانی‌پور، «پل» از امیرحسین نوروزی، «تک‌تیرانداز» از وحید فراهانی، «نبرد پالمیرا» ساخته ساسان فلاح‌فر و ده‌ها مستند دیگر با این موضوع ساخته شدند که علاوه بر جذب مخاطب بالا توانستند در محافل و جشنواره‌های مختلف نیز حضوری چشمگیر داشته باشند.

از بهمن‌ماه 89 که جنگ در سوریه و پس از آن مساله‌ داعش به موضوع اصلی رسانه‌های جدید تبدیل شد در مستندسازی بحران در سراسر جهان نیز فصل جدیدی آغاز شد، چه مستندهایی که از سوی خود داعش و در حمایت از آنها ساخته می‌شد و چه آثار علیه آنها. در ایران نیز به دلیل ارتباط مستقیم با ماجرا و حضور مستشارهای نظامی ایرانی در مناطق عملیاتی سوریه و عراق شاهد جریانی از آثار مستند مرتبط با بحران داعش و مدافعان حرم بودیم که سینمای مستند ایران را کاملا تحت تاثیر خود قرار دادند و به اصلی‌ترین دریچه‌ آگاهی و شناخت مردم از اتفاقات کشورهای درگیر جنگ تبدیل شدند.

در این بین بسیاری از مستندهای مرتبط با داعش و مدافعان حرم علاوه بر اینکه توانسته‌اند طیف گسترده‌ای از مردم را جذب خود کنند، در جشنواره‌ها و محافل سینمایی نیز مورد تحسین قرار گرفتند. از جمله مستند «157A» که با دستمایه قرار دادن مضمون امنیت، به داستان 3 دختر نوجوان می‌پردازد که توسط نیروهای داعش مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، مستندی که توانست جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره فجر را به دست بیاورد و تبدیل به نخستین مستند ایرانی شود که در بخش بین‌الملل جشنواره فجر نیز مورد تقدیر قرار گرفته است. بعدها مستند «بازگرد» به کارگردانی ماریا ماوتی بار دیگر جنگ را از منظر زنان نگاه کرد و زندگی زنان ایزدی در مناطق تحت کنترل داعش را روایت کرد.

مستند «پل» از امیرحسین نوروزی نیز در نهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت توانست دیپلم افتخار بهترین کارگردانی مستند نیمه‌بلند را به‌دست بیاورد. مستندی که در آن مستندساز به همراه دوربینش با یک گروه از مدافعان شیعه عراقی همراه می‌شود که باید با وجود حضور تک‌تیراندازهای داعشی در آن‌سو، از روی پلی کوتاه و کم‌عرض بگذرند و آن‌طرف نهر با نیروهای داعش درگیر شوند و در این بین مستندساز نیز در صف اول مبارزه با تروریست‌ها حضور دارد. جز مستند تحسین‌شده‌ «پل» اما مستندهای دیگری نیز با محوریت عملیات‌های مختلف مبارزه با تروریست‌ها ساخته شده است.

از جمله «روز ناتمام فرمانده و من» ساخته‌ محسن اسلام‌زاده که روایتگر فعالیت گروهی از مستندسازان ایرانی است که بهار سال 94 با یکی از فرماندهان نظامی عراق در حمرین همراه شدند تا بخشی از عملیات آزادسازی شهر تکریت را ثبت کنند اما در اواسط کار، فیلمبردار مستند به همراه فرمانده عراقی توسط نیروهای داعش مجروح شدند و ساخت مستند نیمه‌تمام باقی ماند. مستند 3 ‌قسمتی «بدون مرز عشق» به کارگردانی وحید فراهانی نیز آزادسازی استان صلاح‌الدین عراق را روایت می‌کند. فراهانی در مستند «بی‌جی» هم روایتگر عملیات آزادسازی پالایشگاه بی‌جی از دست نیروهای تکفیری است و در فیلم «با مرگ، زندگی» روزهای آزادی 2 شهرک استراتژیک نبل و الزهرا را روایت می‌کند.

در مستند «آقای ژنرال» نیز سیداحسان اصغرزاده دست روی یکی دیگر از عملیات‌ها گذاشته و با تیمی از ارتش سوریه که برای پاکسازی یک اردوگاه فلسطینی در سوریه اعزام شده‌اند همراه شده است.  در این میان بسیاری از مستندها نیز دست روی شهدا و شخصیت‌های شاخص جنگ گذاشته‌اند. از «ابووهب» حسین پالیزدار که روایتگر زندگی سردار شهید حسین همدانی ا‌ست تا «عارف مسلح» وحید فراهانی که درباره شهید هادی ذوالفقاری است و «فرمانده» به کارگردانی محمدهادی نعمت‌اللهی  که روایتی ا‌ست از زندگی شهید علیرضا توسلی بنیانگذار و فرمانده لشکر فاطمیون و همچنین «فرمانده جواد» از روح‌الله رفیعی که دست روی زندگی و شهادت فرمانده گردان خط‌شکن سرایا‌الخراسانی گذاشته است که پیش از جنگ فارغ‌التحصیل رشته مدیریت از دانشگاه کربلا بوده است.

«شیر غوطه» از علی‌محمد ذوالفقاری نیز با محوریت شخصیت سرتیپ شهید محمد محمودعلی از فرماندهان ارتش سوریه ساخته شده است که با شعله‌ور شدن آتش بحران سوریه داوطلبانه به رسته‌های عملیاتی پیوست و نقش بارزی را در آزادسازی مناطق بیابانی اطراف دمشق و فرودگاه بین‌المللی آن ایفا کرد.  اما همه‌ مستندهای شخصیت‌محور تولیدی با موضوع داعش و جنگ‌های سوریه و عراق دست روی شهدای مدافع نگذاشته‌اند و در این بین آثاری مانند «ایرانی‌های مرتد» از زاویه نگاه طرف مقابل به روایت جنگ پرداخته‌اند. مستندی به کارگردانی حمید عبدالله‌زاده که با مصاحبه با یکی از سران گروه داعش که در اجرای حکم اعدام 1700 سرباز عراقی دست داشته ساخته شده است. لیست بلند مستندهای چند سال اخیر سینمای مستند ایران با محوریت جنگ‌های منطقه شامل ده‌ها اثر با موضوعات و ساختارهای دیگر نیز هست.

از «مدافعان آمرلی» ساخته‌ محسن اسلام‌زاده که درباره مقاومت مردم آمرلی در محاصره‌ 84 روز‌ه‌ داعش ساخته شده است تا مستند «دو برادر، خالد و مجتبی» که دست روی مساله‌ وحدت مذاهب گذاشته است و در آن خالد و مجتبی دو جوان سنی و شیعه هستند که در منطقه زینبیه به دفاع از کشورشان می‌پردازند و همچنین «نبرد پالمیرا» از ساسان فلاح‌فر که در آن برای نخستین‌بار تصاویری از رزم تیپ فاطمیون دیده می‌شود. با این وجود به نظر می‌رسد با تسلط بیشتر مستندسازان بر سوژه و همچنین حضور جدی‌تر آنها در مناطق عملیاتی در سال‌های آینده نیز طبعا شاهد تولید و پخش چندین مستند پرمخاطب‌تر و جدی‌تر با محوریت جنگ‌های منطقه و شخصیت‌های تاثیرگذار آن از جمله شهدای مدافع حرم خواهیم بود.

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/

بازگشت به سایر رسانه ها

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon