امکان حضور در جبهه مقاومت را نداریم؛ از راه دور مدافع حرم میشویم
همسر شهید محمدجواد روزیطلب میگوید: هدف از حضور در پویش «مدافعان دور از حرم»این است که به مدافعان حرم بگوییم اگر اکنون مقدور نیست که با دشمن وارد جنگ بشویم در پشت جبهه و از راه دور به رزمندگان کمک میکنیم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، پویش مردمی «مدافعان دور از حرم» با هدف ایجاد فرهنگ ایثار در جامعه و روحیهدهی به رزمندگان اسلام در جبهه مقاومت توسط مرکز نشر فرهنگ اسلامی در شهرهای تهران, نجفآباد اصفهان, بابلسر, زنجان, شیراز, کرمانشاه و نیشابور راهاندازی شد.
در این پویش مردمی که از 15 آذر آغاز شده است مردم لباس گرم، بافتنی و مواد خوراکی به مراکز مشخص اهدا کرده و پس از جمعآوری به جبهه مقاومت در عراق و سوریه ارسال میشود.
ستاد مردمی تکریم مدافعان حریم آلالله "انصار المجاهدین" بنای مقدس کاظمیه واقع در بلوار سیبویه، نبش چهارراه شاهزاده قاسم(ع) به عنوان پایگاه اول و یک دبیرستان دخترانه واقع در بلوار میرزای شیرازی را به عنوان پایگاه دوم شیراز در این پویش معرفی کرده است.
برای آشنایی بیشتر با این پویش هفته گذشته به یکی از مساجدی سر زدیم که بانوان زیادی با توسل به حضرت زینب(س) برای اعلام همدلی با رزمندگان اسلام در آنجا هنرنمایی میکنند. فاطمه برهانیان، فرمانده پایگاه مسجد رقیه (س)، در این زمینه گفت: این مرحله دوم است که در مسجد ما این کار انجام شده است.
مرحله اول با استقبال خوبی از اهالی مسجد روبهرو شدیم سری دوم هم با پیشنهاد همسر شهید روزیطلب فراخوان زدیم و به یاری خدا حتی کسانی داشتیم که امشب کاموا را تحویل گرفتند و فردا کلاهها را تحویل میدادند و مدام میپرسیدند کی برای مدافعان میفرستید؟ استقبال مردم ما را به وجد آورد امیدواریم که با این قبیل برنامهها بتوانیم گام کوچکی برای حمایت از مدافعان برداریم.
همسر شهید محمدجواد روزیطلب و خواهر شهید عبدالحمید حسینی که حضورش حال و هوای خاصی به مجلس داده بود، درباره این پویش توضیح داد: هدف ما این است که به مدافعان جهان اسلام بگوییم اگر اکنون مقدور نیست که با دشمن وارد جنگ بشویم مثل دهه شصت که در پشت جبهه به رزمندگان کمک میکردیم الان هم همان راه را ادامه میدهیم. ما معتقدیم خون شهدای ما امتداد خون شهدای عاشوراست این نبردها زمینهساز ظهور است. هرکس باید در حدتوان نقش خود را بیابد.
جمیله حسینی خاطرنشان کرد: ما همانطور که در دهه 60 عزیزان خود را به میدان رزم میفرستادیم و در مساجد جمع میشدیم و با پخت و پز، شستشو و مرمت لباس رزمندگان برای پشتیبانی از آنها تلاش میکردیم الان هم در مساجد مختلف دور هم جمع میشویم و هر آنچه برای ابراز همدلی با مدافعان از دستمان بربیاید انجام میدهیم که اعلام کنیم ما انقلابی بودیم و هستیم و انقلابی خواهیم ماند.
وی تصریح کرد: وقتی در دهه 60 برادر 20 ساله و همسر 25 سالهام شهید شدند وظیفه حفظ و نگهداری مسیر آنها به دوش ما افتاد. حضور خانواده شهدا در این جمعها نشان میدهد که هنوز هم بر سر آرمانهایمان ایستادهایم و از فرستادن عزیزانمان به میدان رزم و خرج کردن توان، هنر، جان و مالمان در راه اعتقادمان ابایی نداریم. تمام هستی ما به اعتقادات و روحیه انقلابیمان وابسته است.
این بانوی انقلابی خاطرنشان کرد: برخی خیال میکردند راه جهاد و شهادت دیگر بسته شده اما مبارزه جانانه جوانان دهه شصت و هفتاد خارج از مرزهای جغرافیایی نشان میدهد مبارزه همچنان ادامه دارد و پیروزی تنها در گرو مقاومت و استقامت حاصل میشود. امروز بچههای ما برای دفاع از ناموس و حریم آل الله دفاع میکنند و این کار بزرگ یاری بانوان را میطلبد ما هم تا پای جان پای ادای این وظیفه ایستادهایم.
اهالی مسجد رقیه (س) در این پویش میزبان همسران شهدای مدافع حرم هم بودند. همسر شهید بهزاد سیفی که پس از 8 سال زندگی مشترک سال گذشته سایه سرش را فدای جبهه مقاومت کرده و با دو یادگار هفت ساله و چهار ساله از شهید سیفی به مسجد آمده تا در پویش «مدافعان دور از حرم» نیز نقش خود را ایفا کند.
او میگوید: بافتن و فرستادن لباس گرم برای رزمندگان کار قشنگی است من خودم ساک همسرم را بستم چیزی کم نداشت اما ارسال این اقلام همدلی مردم را نشان میدهد و روحیه رزمندگان را تقویت میکند.
بهزاد سیفی از اهالی شهرستان «رستم» بود که مدتی قبل به یگانهای «مدافع حرمِ آل الله (ص)» در «عراق» پیوست و در تاریخ 26 آبان 1394 هنگام عبور از منطقه عملیاتی با کمین نیروهای تکفیری مواجه و به شهادت رسید.
سمیه احمدی در مصاحبه با خبرنگار ما توضیح داد: همسرم 38 ساله بود که در سامرا شهید شد. داوطلبانه رفت عراق اوایل که حرف از رفتن می زد مخالف بودم اما دیدم که خیلی علاقمند هست و راضی شدم. او مرتب با من تماس داشت چیز خاصی نمیگفت همین که صدایش را میشنیدیم آرام میشدیم.
وی میگوید: علیرضا و احمدرضا هم عاشق این بودند که باباشان زنگ بزند و صدایش را بشنوند الان علیرضا که هفت سالش هست بهتر شرایط را درک میکند اما احمدرضا خیلی بیتاب پدرش هست هر وقت بهانهگیریهایش اوج میگیرد بیشتر جای خالی پدرش را حس میکنیم.
احمدی میافزاید: شهید سیفی همیشه میگفت نگران نباش جای ما امن هست. میگفت که من تو آشپزخانه کار میکنم بعد از شهادتش متوجه شدم برای اینکه نگران نشویم این حرفها را میزده است.
همسر شهید میگفت درست است رزمنده ما شهید شده اما دوست دارم در پویش مدافعان دور از حرم شرکت کنم و برای رزمندهها هر کاری از دستمان بربیاید انجام دهم. علیرضا وقتی دید همراه لباسهای بافتنی نامه و نقاشی بچههای مسجد هم قرار است برای رزمندگان ارسال شود شروع کرد به نقاشی کشیدن و تاکید میکرد صبر کنید نقاشی من هم تمام بشود و برای دوستان پدرم ببرید.
همسر شهید حجت باقری هم مهمان مدافعان دور از حرم مسجد رقیه (س) بود. مریم قاسمی همسر شهید باقری اولین شهید مدافع حرم شهرستان فراشبند استان فارس است و تنها یک سال قبل از شهادت همسرش در بهمن ماه 94، برادرش قاسم را در تیرماه 93 در مبارزه با گروهک تروریستی پژاک از دست داده بود و حالا پویش مدافعان دور از حرم را با جدیت دنبال میکرد تا ثابت کند راه برادر و همسرش همچنان ادامه دارد و برای نقش آفرینی در این راه از هیچ چیز دریغ ندارد.
خانم قاسمی در مصاحبه با خبرنگار ما درباره نحوه آشناییاش با شهید توضیح داد: واسطه ازدواجمان برادر شهیدم قاسم قاسمی بود. حجت از دوستان بسیار صمیمی و همکار برادر بزرگم قاسم بود که همین رابطه دوستی سبب ازدواج ما شد.
او میگوید: هنگامی که قضیه خواستگاری مطرح شد قاسم آن قدر از خوبیهای محسن برایم گفت که من نتوانستم هیچ حرفی بزنم. از ایمانش، از صبرش، از مهربانیاش و از اینکه بین دوستان به عبد صالح معروف بود قاسم متولد 31 شهریور ماه سال 1363 و حجت متولد اول خرداد سال 1364 بود از 18سالگی که هر دو به سپاه رفته بودند همراه و همرزم هم بودند تا لحظه شهادت.
قاسمی میگوید: مادر شوهرم تعریف میکرد که هنگام تولد محسن روزهدار بوده و او را از همان ابتدا به حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت علی (ع) سپرده بود. به همین خاطر همسرم علاقه بسیار شدیدی به حضرت زهرا (س) داشت و مراسم عقدمان 31 فروردین سال 93 مصادف با سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) برگزار شد.
دو ماهی از عقدمان گذشته بود که همسرم به همراه برادرم قاسم عازم مأموریت شمالغرب شدند. هر کدامشان خواب شهادت خودشان را دیده بودند. سه روز پس از اعزام، خواب برادرم به حقیقت پیوست و 13 تیر 1393 در درگیری با ضد انقلاب به شهادت رسید اما انگار هنوز وقت تعبیر خواب همسرم فرا نرسیده بود.
کمی بعد همسرم هم راهی سوریه شد. بار اول که رفت ما هنوز نامزد بودیم اما بار دوم که 26 آذر 94 رفت، پنج ماه قبلش ازدواج کرده بودیم. در چهل و هشتمین روز اعزام دومش در تاریخ 13 بهمن 94 حین عملیات آزادسازی شهرکهای شیعهنشین نبل و الزهرا بر اثر اصابت ترکش خمپاره 120 به سر و صورتش به شهادت رسید.
وی تاکید کرد شهادت برادرم و همسرم پیام مهمی دارد که دشمنان ما بدانند چه به اسم داعش باشند چه به اسم پژاک فرقی ندارد، از جوانانمان سیلی میخورند.
همسر شهید از خاطرات زندگی مشترک کوتاه و شیرینش برایمان تعریف میکرد و میگفت: تا مدتی بعد از اعزام اولش در حال و هوای آنجا بود. شعر «با اذن رهبرم از جانم بگذرم در راه این حرم…» را با صدای بلند میخواند. من هم پیش خودم میگفتم یعنی واقعاً از جانش و از زندگیاش میگذرد؟
این بانوی صبور میگوید: الان هم هر وقت این آهنگ را گوش میدهم خاطرات آن روزها در ذهنم تداعی میشود و تن صدای همسرم در گوشم طنینانداز میشود. حالا متوجه شدم که آری واقعاً در راه این حرم از جانش خواهد گذشت.بعد از شهادت همسرم توفیق نصیبم شد و به سوریه مشرف شدم.
وقتی غربت حضرت زینب (س) را دیدم خطاب به همسرم گفتم حق داشتی بگذری از من و تمام زندگیات. واقعاً آدم از اینکه بخواهد زبان به شکوه باز کند شرمسار بیبی میشود. اصلاً چرا شکوه؟ خدمت به بیبی سعادت میخواهد خدایا شکرت.
تلاش اهالی مسجد رقیه شیراز هفته گذشته با ارسال کلاه، شال گردن، دستکشهای اهدایی، نقاشیها و نامههای بچه مسجدیها به پایان رسید اما پویش مدافعان دور از حرم همچنان ادامه دارد و پذیرای اقلام اهدایی علاقمندان است.
انتهای پیام/