گویی «کورده‌وآری» را پس از زلزله ساخته‌ایم

گویی «کورده‌وآری» را پس از زلزله ساخته‌ایم

آراس رجبی نوازنده‌ی گروه «مولانا» از موسیقی کُردی و ظرفیت‌هایش می‌گوید و معتقد است که این موسیقی تنها به آهنگ‌های شاد خلاصه نمی‌شود.

خبرگزاری تسنیم - نزدیک به شانزده سال است که در گروه مولانا ساز می‌زند و در آلبوم‌ها و کنسرت‌ها، محمد جلیل عندلیبی را همراهی می‌کند. آراس رجبی، نوازنده نی و سه تار است. او امشب همراه با گروه مولانا، کنسرت کورده واری را روی صحنه می‌برد. محمد جلیل عندلیبی، آهنگساز و نوازنده کهنه کار که حدود هفت سال را در سکوت به سر برد، پس از یازده سال از نزدیک با مخاطبانش روبرو می‌شود؛ سکوتی که به زعم آراس رجبی به معنای دوری او از موسیقی نبوده است. با رجبی به گفت‌وگو نشستیم و او از کنسرتی می‌گوید که با حادثه تلخ زلزله کرمانشاه تلاقی شده است. این نوازنده گروه مولانا را یکی از ابرگروه های ایران می‌داند و البته از تفکری می‌گوید که پشت کارهای این گروه قرار دارد.
در ادامه حاصل گفت و گوی ما با آراس رجبی را می‌خوانید:

تسنیم:‌ ابتدا کمی در مورد فضای گروه مولانا صحبت کنید. چه مدتی است که با محمد جلیل عندلیبی همکاری می کنید.

من حدود پانزده، شانزده سال است در گروه مولانا فعالیت می کنم و با استاد محمد جلیل عندلیبی کارهای مختلفی را انجام داده ام، چه با آقای افتخاری، چه با آقای عزیزی و چه با بسیاری از خوانندگان دیگر ولی برنامه ای که ایشان به تازگی ترتیب داده و پارت هایی که طراحی کرده اند، به نظرم خیلی جذاب است.

تسنیم: جذابیت‌های کنسرت امشب از چه نظر بیشتر از دیگر اجراهاست.

از این لحاظ که موسیقی سنتی و موسیقی کُردی ترکیب شده اند، به صورتی که نه موسیقی سنتی و نه موسیقی کُردی حالت بدی پیدا نکرده اند. در واقع تلفیق به معنای واقعی رخ داده است. یک سری از دوستان تلفیق می کنند اما در عمل، شبه تلفیق رخ می دهد ولی من تلفیق استاد عندلیبی را بسیار آگاهانه دیدم. مخصوصا جاهایی در کار وجود دارد که وُکال، کُردی می خواند ولی کُرال که همان ارکستر باشد، فارسی جواب می دهد. این کار بسیار نوین است، به خصوص ترکیب سازبندی و جاهایی که برای سازهای کوبه ای گذاشته شده، خیلی تازه است. ما بسیار می بینیم خیلی از آهنگ هایی که ساخته می شوند، سازهای کوبه ای را از اول تا آخر در خود دارند ولی در کنسرت ما نقش محدودی دارند.

بیشتر بخوانید:‌جای خالی مکتب کردستان در موسیقی ردیف دستگاهی

 

تسنیم: نگران نیستید که نبود ریتم و سازهای کوبه‌ای مخاطب را دلزده کند؟

به نظر من این اتفاق بسیار قشنگ است. شما در کار می توانید ببینید که نی، نقش سولو دارد که این موضوع در ارکستر ایرانی و حتی در ارکستر سنتی کُردی و فولکلوریک بسیار کم پیش می آید. من در این ارکستر، نوازنده ای نمی بینم که نقشی نداشته باشد. معمولا در خیلی از ارکسترها همه از اول تا آخر با هم ساز می زنند اما در گروه مولانا اگر دقت کنید، می بینید که از اولین تا آخرین آهنگ، همه نوازنده ها نقش دارند. مثلا نی، چهار مضراب می رود و بعد تار، آواز می زند. در واقع همه نقش دارند و از تمام انرژی اعضای ارکستر استفاده می شود. البته قطعا این اتفاق زیر نظر استاد عندلیبی است که خیلی رتبه بالاتری می گیرد.

تسنیم:‌ تلاقی کنسرت پیش رو با زلزله کرمانشاه را چه طور می بینید؟ می دانیم که قرار است بخشی از عواید کنسرت به آسیب دیدگان اهدا شود.

به هر حال موسیقی می تواند نقشی را در این میان ایفا کند، چه موسیقی گروه مولانا و چه موسیقی گروه های دیگر. به هر حال کنسرت ما «کورده واری» نام داشت و متأسفانه حادثه تلخی نیز برای مردم این مناطق رخ داده که با کار ما تلاقی پیدا کرده است.

تسنیم: موسیقی چه قدر می تواند نقش داشته باشد؟ چون  می خواهید به مردم بی پناه کمک کنید و همیاری شما نیز بیشتر رنگ معنوی دارد.

نمیتوانم بگویم قسمت این گونه بوده چون چیدمان این نوع از موسیقی و شعرها خیلی آگاهانه بوده است. معمولا شعرهای کُردی طراوت آنچنانی دارند و بیشتر در غم، غصه و اندوه غوطه ور است. حالا کنسرت ما مصادف با این حادثه تلخ شده اما می توان از این راه استفاده کرد تا خیلی ها به این کنسرت بیایند و کمک کنند و حتی کنسرت برای چند روز تمدید شود. مردم، ارگان ها و سازمان ها کمک کنند تا گروه مولانا به مناطق زلزله زده برود و در دل کرمانشاه و اماکن آسیب دیده کنسرت برگزار کند. چون فضای کار ما کاملا معنوی است. اگر شعرها را بررسی کنید، متوجه حرف من می شوید. اصلا اسم ارکستر که نام مولانا را بر خود دارد، سازهای سنتی و حتی پوشش نوازندگان هم گواه این مدعاست. ریتم های سنگینی داریم که به اثربخشی کار کمک می کند. جالب است بدانید که بسیاری از شعرهای ما به این حادثه می خورد، مثل آهنگ «کورده واری» که انگار این حادثه پیش آمده و سپس ما این ملودی را ساخته ایم. پیشنهادم این است که مسئولان اجرای گروه مولانا را برای چند روز تمدید کنند چون برای آسیب دیده ها هم خوب است. این کار شاید بهانه ای باشد که خیلی ها با این موسیقی بیشتر عجین شوند چون متأسفانه همیشه وقتی اسم موسیقی کُردی روی پوسترها و بیلبوردها می آید، یعنی بزن و بکوب! اما این گونه نیست. البته موسیقی شاد هم در کُردی وجود دارد، همان طور که در موسیقی فارسی و موزیک همه جای دنیا هست. بالاخره شادی هم مانند غم جزوی از موسیقی محسوب می شود ولی معمولا موسیقی کُردی را به شادی می شناسند. بهتر است که دید متفاوتی داشته باشیم و بپذیریم که موسیقی کُردی می تواند کارهای بسیار دیگری هم انجام دهد، مثل کارهایی که بزرگان موسیقی کُردی انجام دادند یا کارهایی که استاد عندلیبی و گروه کامکارها و خیلی های دیگر کردند.

تسنیم:‌ موسیقی محمد جلیل عندلیبی برای خودتان کجای موسیقی سنتی ایران است؟ به هر حال ایشان بعد از حدود هفت سال سکوت برگشته است. حضور آدم هایی در سطح و تیپ کاری محمد جلیل عندلیبی چه قدر می تواند به بهبود اوضاع موسیقی ایرانی کمک کند.

موسیقی ایرانی متأسفانه رو به موت است. البته من این سکوت را به معنای دوری قلمداد نمی کنم چون استاد در این مدت مشغول کار بودند. شاید ایشان از رسانه و تلویزیون دور بودند ولی نمی توان گروهی که دوباره جمع شده را با سکوتی 7 ساله جمع کرد و به نتیجه مطلوب کنونی رسید.

تسنیم: به هر حال آخرین اجرای محمد جلیل عندلیبی به سال 1385 برمی گردد و حالا بعد از یازده سال قرار است به روی صحنه برود...

بله. البته از نظر اجرایی می توان گفت چون موزیسین است و کنسرتش؛ اما بسیاری اوقات کسی که دید متفاوتی دارد و می خواهد تفکر والایی به جامعه القا کند، نیاز به فکر و تفکر دیگری دارد که مستلزم مطالعه بیش از حد است. می بینیم که ارکستر مولانا چه قدر از سال 1385 تا کنون چه فرق زیادی کرده است. همان چیدمان و همان سازهای سنتی و گاه خیلی کمتر در گروه هستند اما نسبت به گذشته تفاوت دارد. اگر گذشته را بررسی کنید شاید بیست نوازنده در ارکستر مولانا بیشتر بودند و جای تمرین هم خیلی بهتر بود اما حالا می بینیم تفکر پشت گروه است که ارکستر را به جای دیگری سوق می دهد. استاد عندلیبی مثل کارگردان، بازیگران را جهت می دهد و ما نوازنده ها راهی را پیش می بریم که سرپرست مان می گوید. در حقیقت یک راه نوشته شده نیست بلکه یک تفکر پشت کار وجود دارد.

تسنیم: شما به شخصه این تفکر را می پسندید؟

من پانزده، شانزده سال است که در این گروه حضور دارم و قطعا مورد تأیید من است. اگر اشتباه می کردم نهایتا یکی، دو سال یا چند اجرا دوام می آوردم اما آلبوم های زیادی با استاد عندلیبی کار کرده ام. اگر صاحب نظر باشم یا درست باشد که نظر بدهم، اعتقاد شخصی ام این است که گروه مولانا یکی از ابَرگروه های ایران در فاز خودش محسوب می شود و سبک و سیاقی که ادامه می دهد، بسیار ممتاز است. البته کسی هم نیست که این راه را تقلید کند.

تسنیم: این تفاوت غیر قابل تقلید از چیدمان ناشی می شود؟

چیدمان را رها کنید چون همه ارکسترها همین هستند. موسیقی ایرانی همین 4 سازی است که وجود دارد اما تفکری که در این گروه حاکم است را شما در جای دیگر نمی توانید پیدا کنید.

تسنیم: کمی بیشتر در مورد این تفکر صحبت کنید. این تفکر چیست؟

خیلی ها موسیقی کُردی با آن معنویت و تفکر موسیقی کُردی را شاد می پندارند؛ گویی تمام موسیقی کُردی، یک آهنگ خیلی شاد است که همه باید برقصند اما در موسیقی استاد عندلیبی، عرفان آمده و شعر خیلی مهم شده است. متأسفانه یا خوشبختانه در موسیقی فولک به شعر اهمیت زیادی نمی دهند و همه جا نیز همین طور است اما شعرهایی که استاد عندلیبی انتخاب می کنند، فکر زیادی پشت خود دارد و بسیار قابل تأمل است. هم شعرها و هم موسیقی انتخاب شده متمایز هستند؛ این همان تلفیق مد نظر من است.

تسنیم:‌ پس محمد جلیل عندلیبی از موسیقی کُردی، نوای عارفانه بیرون می کشد؟

وقتی حرف موسیقی عارفانه می شود، می گویند تنبور و دف را بیاورید اما کار ما این نیست و تنبور ندارد اما عارفانه است. می تواند شاد هم بزند اما سرنا و دهل نیز ندارد، بلکه با دل آدم ها بازی می کند. فکر می کنم 90 درصد به خاطر انتخاب شعر و چیدمان، این اتفاق در کار افتاده است. بسیاری از آهنگ ها را می بینید که شعر غمگین اما موسیقی شاد است یا موسیقی غمگین و شعر شاد دارد؛ اینجاست که تلفیق اهمیت زیادی پیدا می کند و به نظر من بسیار عالی است. هر چند در آینده باید ببینیم که چه قدر این موسیقی پیشرفت می کند. البته از گذشته تا کنون پیشرفت داشته ولی راه استاد عندلیبی، راه جدیدی در موسیقی ایرانی است.

تسنیم: در پایان چه صحبتی با مردم آسیب دیده کرمانشاه دارید؟

این یک بلای آسمانی بود که انسان نمی تواند دخالتی در آن کند. فقط می توانم بگویم که امیدوارم تنها 10 روز به فکر آنها نباشیم. زندگی این افراد به هر دلیلی نابود شده است، خیلی ها جوگیر می شوند و نهایتا یک ماه به آنها کمک می کنند اما خوب است که این کمک ها تداوم داشته باشد. کمک هایی که انجام می دهند، حجمش آن قدر زیاد نباشد که بعدا کم شود. منظورم این است که صفر و صدی عمل نکنیم. از همکاران خودم که می توانند کار رسانه ای انجام دهند، کنسرت بگذارند و به هر نحوی کمک کنند، تقاضا دارم که حرکت مورد نظر خود را انجام دهند. می توانند دسته دسته شوند و هر ماه، یک گروه به آنها کمک کنند و کمک ها نیز تداوم داشته باشد تا مردم سر پا شوند. این طور نباشد که 10، 20 روز به آنها رسیدگی کنیم و بعد رهای شان کنیم. این حرف مختص کرمانشاه نیست و باید همه مردم ایران و حتی دنیا را دریابیم. بهتر است که صفر و صدی نباشیم و همیشه یادمان بمانند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران