«امپراطوری جنگ» به روایت پروفسور آمریکایی؛ بمباران اتمی برای نجات جان یا ارعاب کمونیست‌ها

«امپراطوری جنگ» به روایت پروفسور آمریکایی؛ بمباران اتمی برای نجات جان یا ارعاب کمونیست‌ها

در بخشی از این کتاب به بررسی علل اصلی اولین و آخرین حملات اتمی تاریخ البته تا امروز پرداخته است که امریکایی‌ها هدف از آن را تسلیم کردن ژاپن و پایان جنگ جهانی دوم عنوان کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، کتاب «امپراطوری جنگ» نوشته پروفسور پال لوئیس آتوود، مدرس ارشد دانشگاه ماساچوست که به تازگی توسط موسسه پژوهشی و آموزشی امام خمینی(ره) و با ترجمه علی فتحعلی آشتیانی در 280 صفحه منتشر شده است، قصد دارد ناآگاهی افکار عمومی از حقایق و ناگفته‌های پشت پرده ایالات متحده آمریکا را با ارائه اسناد معتبر و توضیحاتی روشن بیان کند.

در بخشی از این کتاب به بررسی علل اصلی اولین و آخرین حملات اتمی تاریخ  البته تا امروز پرداخته است که امریکایی‌ها هدف از آن را تسلیم کردن ژاپن و پایان جنگ جهانی دوم عنوان کردند. در هفتاد و سومین سالگرد بمباران اتمی شهر هیروشیما بخش‌هایی از این کتاب را در ادامه می خوانید.

*بمباران‌های اتمی؛ برای نجات جان یا ارعاب کمونیست ها؟

اصل ایدئولوژی آمریکایی درباره جنگ جهانی دوم بر این محور است که بمباران اتمی ژاپن برای نجات جان آمریکاییان و پایان دادن به جنگ و پرهیز از تهاجم به جزایر سرزمینی ژاپن لازم بوده است. رئیس جمهور هری ترومن که بعد از مرگ روزولت در 12 آوریل 1945 جانشین او شد، در تاریخ ششم آگوست 1945 که بمباران هیروشیما را به اطلاع مردم آمریکا رساند، فقط به همین اندازه بسنده کرد.

وی و هنری استیمسون، وزیر سابق جنگ، در سال های بعد اظهار کردند که استفاده از بمب اتمی به نجات جان بیش از یک میلیون آمریکایی منجر شده بود. در هیروشیما و ناکازاکی دست کم 170 هزار نفر تقریبا بعد از فرود بمب و بیش از 200 هزار نفر دیگر نیز بعدها بر اثر جراحات یا مسمومیت ناشی از تشعشعات از بین رفتند.

هیچ سند و مدرک مستندی که ادعاهای آنان درباره نجات جان آمریکاییان را تائید کند، وجود ندارد. به اکثر سربازان و شهروندان آمریکایی چنین القا کرده بودند که مانند تهاجم به اروپا، باید هرآن منتظر پیاده شدن نیروهای آمریکایی در ژاپن باشند. در حالی که برای حمله به ژاپن در نوامبر 1945 و احتمالا بعد از آن نیز در مارس 1946 طرح های احتیاطی از قبل آماده شده بود، ژاپنی ها در تابستان 1945 خود را تسلیم می کردند.

در آن زمان، اصلا کسی خوش نداشت تلفاتی به آمریکاییان وارد شود؛ اما خسارت بالقوه آمریکاییان در این دو تهاجم احتمالی در بدبینانه ترین حالت، به مراتب کمتر از میزان مورد ادعای ترومن و دیگران می شد. به هر حال، با اطلاعات حاصل از رمزشکنی های سیستم مجیک در آخرین مراحل جنگ مسجل شده بود که ژاپنی ها شکست را پذیرفته و مایل اند با شروطی که از نظر خودشان شرافتمندانه محسوب می شد، سلاح خود را زمین بگذارند.

مانع اصلی اینجا بود که آمریکا بر «تسلیم بی قید و شرط» پافشاری می کرد و این از نظر ژاپنی ها یعنی محاکمه و اعدام امپراتور به عنوان جنایت کار جنگی. به اعتقاد بسیاری از رهبران نظامی آمریکا، صرف نظر کردن از ماده تسلیم بی قید و شرط و دادن تضمین جانی و قول ادامه یافتن حکومت امپراتور، جنگ را در اوایل ژوئن 1945 پایان می بخشید و عقیده داشتند که اصرار بر چنین شرطی باعث به درازا کشیدن جنگ و افزایش تلفات آمریکاییان می شود.

جوزف گروو، سفیر سابق آمریکا در ژاپن و جانشین وقت وزیر خارجه، صراحتا بیان کرد: «قصد ما برای محاکمه امپراتور به عنوان جنایت کار جنگی قطعا به طولانی شدن جنگ و به قیمت مرگ انسان های زیادی تمام خواهد شد». دریاسالار ویلیام دانیل لیهی، بلندپایه ترین افسر و رئیس ستاد کارکنان ترومن، می گفت: « اصرار بر تسلیم بی قید و شرط، فقط ژاپنی ها را در موضع استیصال قرار داده و تلفات ما را افزایش خواهد داد». حتی ژنرال جرج مارشال، رئیس ستاد مشترک ارتش، نیز نسبت به درشت نمایی عبارت «تسلیم بی قید و شرط» هشدار می داد.

تحلیل موشکافانه نگرش مقامات موثر در تعیین تکلیف استفاده از بمب اتمی در آن زمان به روشنی نشان می دهد که عموم نظامیان ضرورتی به استفاده از بمب برای پیروزی نمی دیدند و بسیاری از آنها ازجمله ژنرال دوایت آیزنهاور و لیهی چنین کاری را «وحشیانه» و «غیرانسانی» تلقی می کردند. حتی ژنرال کرتیس امرسون لامی، فرمانده حمله ننگین به توکیو در مارس 1945 با بمب های ناپالم که نیمی از شهر را نابود کرد و دست کم 100 هزار نفر را به کشتن داد، می گفت: «پایان دادن جنگ ربطی به بمب اتم ندارد». تصمیم گیران غیرنظامی که بیش از هرچیز دغدغه نحوه استفاده از بمب به عنوان ابزاری برای شکل دادن نظم بعد از جنگ را داشتند، بر استفاده از بمب اتمی اصرار می ورزیدند.

کمیته ویژه ای متشکل از سیاست مداران، نظامیان و دانشمندان کلیدی با این توجیه که تمام ژاپن برای تهاجم به آمریکا بسیج شده است و بنابراین مفهومی به نام «غیرنظامی» در مورد این کشور مصداق ندارد، سرانجام تصمیم به استفاده از بمب علیه «سکونتگاه های کارگران» گرفتند. آمریکا طرح‌هایی احتیاطی برای تهاجم به ژاپن آماده کرده بود؛ اما بنا نداشت که آنها را در صورت نیاز تا نوامبر 1945 به اجرا درآورد. گزارش های سیستم مجیک حاکی از این بود که فرماندهی عالی ژاپن در صورت اطمینان از تامین اسباب راحتی و آسایش امپراتور، حاضر به تسلیم است.

همچنین، به اطلاع واشنگتن رسانده بود که ارتش ژاپن محل احتمالی پیاده شدن نیروهای آمریکایی را پیش بینی کرده و انبوهی از قوای خود را در آنجا متمرکز نموده است. در اینجا فرصت زدن ضربه ای مهلک به قوای محافظ کشور فراهم شده بود؛ اما هیچ سندی به دست نیامده که ثابت کند درباره انداختن بمب اتمی بر سر سربازان بحثی شده باشد. اگر این بمب سلاحی نظامی بوده است، پس چرا عمدا علیه غیرنظامیان به کار رفت؟ توان صنعتی ژاپن قبلا از بین رفته بود و قوایش در سرزمین اصلی آسیا به وسیله قوای اتحاد شوروی تارومار شده و دیگر چیزی از نیروی دریایی و هوایی‌اش باقی نمانده بود. ستادهای سپاه دوم ژاپن در بیرون از هیروشیما استقرار داشتند اما مورد هرف قرار نگرفتند؛ بلکه قلب هیروشیما و ناکازاکی «نقطه هدف» بود. آمریکا با این اقدام، نخستین «عملیات شوک و بهت» خود را به نمایش گذاشت و بدین ترتیب، پیامی ترسناک و سرنوشت ساز به دنیا داد که استالین آن را به خوبی فهمید.

در بخش دیگری از این کتاب آمده است: در تحقیقات جدید معلوم شده است که روسیه بسیار مایل بود به انتقام شکست خفت بارش از ژاپن در سال 1905 و ضمیمه شدن بخشی از قلمروش در خاور دور به خاک این کشور، شمال ژاپن را به اشغال خود درآورد و از موقعیت سوق الجیشی آنها به نفع خود بهره برداری کند. بنابراین ویرانی های ناشی از انفجار بمب های اتمی در هیروشیما و ناکازاکی باعث شد تا ژاپن پیش از پیاده شدن قوای روسیه در خاکش، تسلیم را بپذیرد و بدین ترتیب، از تقسیم شدن این کشور مغلوب که اهداف آمریکا برای ایجاد نظمی نوین در آسیا بعد از جنگ جهانی دوم را مختل می کرد، جلوگیری کند.

استالین به هم قطارانش گفته بود که از شنیدن خبر انفجار بمب اتمی شوکه شده است. از آنجایی که جاسوسان او از برنامه ساخت بمب اتمی خبر داشتند، چنین اظهاراتی عجیب به نظر می آید؛ زیرا انسان گمان می کند چیزی نمی تواند یکی از سفاک‌ترین دیکتاتورهای تاریخ را بترساند. اما چنین برداشت می کنیم که او از کاربرد سلاح اتمی علیه کشوری تسلیم شده و غیرنظامیان بی پناه یکه خورده باشد زیرا اکنون می دانست که آمریکا هم می تواند همچون او سفاک باشد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران