تمام اما و اگرهای یک ادغام پرسروصدا در وزارت ارشاد

تمام اما و اگرهای یک ادغام پرسروصدا در وزارت ارشاد

اعلام وزارت ارشاد در ادغام موسسات متولی امور هنری با مخالفت‌های زیادی روبه‌رو شده است و آنچه مشخص است جزییات این ادغام در یک سکوت خبری پنهان مانده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم، مجموعه‌ای از کلمات در مورد ارتقای بهره‌وری، افزایش بازدهی، ایجاد ساختار و روش بهینه، استفاده مطلوب از منابع موجود، بررسی‌های کارشناسی  و دو کلیدواژه "بنیاد فرهنگی هنری رودکی "و"موسسه دیگر" از معدود چیزهایی است که از تجمیع مؤسسات همکار معاونت هنری به دو موسسه می‌دانیم. اینها را هم یکی از مدیران میانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته است. شده حکایت کسر 10 درصد از فروش کنسرت‌های موسیقی که یکی از معاونان ارشاد گفت اصلاً در جریان تصویب این قانون نبوده و مشخص شد یکی دیگر از معاونان این وزارتخانه همه‌کاره ماجرا بوده است. حالا هم در ماجرای تجمیع مؤسسات دریغ از یک کلمه در مورد این موضوع از زبان معاون هنری و مدیران کلش. اما‌ ماجرا چیست؟

معاونت امور هنری با سه موسسه تخصصی، انجمن هنرهای نمایشی، انجمن موسیقی و موسسه هنرهای تجسمی به عنوان بازوان اجرایی و کمک بگیر از دولت برای فعالیت‌های مرتبط همکاری می‌کند. این همکاری در طی سال‌های اخیر فراز و نشیب داشته است. غالب هنرمندان این سه حوزه، با این مؤسسات آشنایی دارند و حمایت‌های دولت از فعالیت‌های هنری و برگزاری جشنواره‌ها از طریق این مؤسسات انجام می‌شود. این همکاری به ویژه در استان‌ها و شهرستان‌ها از صرف حمایت‌های مالی مقطعی فراتر رفته و برخی از این مؤسسات  که دارای شعب هستند جایگاه نهادی مؤثری در شهرستان‌ها یافته‌اند.

بیشترین تخصیص اعتبار از محل سه برنامه قانون بودجه یعنی «حمایت وصیانت از موسیقی ملی»، «حمایت و گسترش هنرهای تجسمی» و«حمایت و گسترش هنرهای نمایشی» به این سه موسسه اختصاص می‌یابد. اما چگونه؟ گزارش حمایت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از مؤسسات و اشخاص حقیقی در سال 97 که چند روز پیش منتشر شد بخشی از مشکلات را شفاف کرده است.

از محل برنامه «حمایت و گسترش هنرهای نمایشی» انجمن هنرهای نمایشی به عنوان موسسه تخصصی تئاتر یک میلیارد و 780 میلیون تومان دریافت کرده است. در اخبار پیشین منتشر شده، فقط برای جشنواره تئاتر فجر بیش از 5 میلیارد تومان توسط این انجمن به عنوان مجری جشنواره هزینه شده است. پس سایر هزینه‌های انجام شده توسط این انجمن مثل حمایت از آثار نمایشی به ویژه آثاری که در تالارهای زیرمجموعه اداره کل هنرهای نمایشی به صحنه رفته‌اند و مورد حمایت قرار می‌گیرند، حمایت از جشنواره‌هایی مثل کودک و نوجوان و عروسکی و خیابانی، حمایت از انتشار مجله نمایش و انتشارات نمایش از چه محلی انجام شده است؟

تمرکز در این  مرحله به نظر نویسنده آشکار کننده ایراد بزرگی است که در این سال‌ها متوجه معاونت هنری بوده است.بیشترین دریافتی از محل برنامه‌های نمایشی و تجسمی و موسیقی را موسسه‌ای دریافت کرده که کمترین فعالیت اجرایی را در سال‌های اخیر داشته است.

در گزارش اخیر وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، موسسه توسعه هنرهای معاصر فقط از محل برنامه "حمایت و گسترش هنرهای نمایشی"، 4 میلیارد و 760 میلیون تومان دریافتی داشته است و در پرداخت‌های ترکیبی از محل سه برنامه (حمایت از الگوسازی مدو لباس اسلامی ایرانی، تجسمی، موسیقی و نمایشی) که در گزارش تفکیک نشده‌اند، 10 میلیارد تومان دریافت کرده است. این موسسه دقیقاً با پول دریافتی چه کرده است؟  نه اینکه فعالیت نداشته- منظور فعالیت متناسب با میزان پول‌های دریافتی است- بلکه   پول‌های دریافتی  به مؤسسات تخصصی داده شده است.

اما یک سؤال بسیار ساده اما فوق‌العاده مهم. وقتی قرار است پول پرداختی به موسسه توسعه هنرهای معاصر به مؤسسات تخصصی داده شود، چرا باید این پول به قول معروف یک دست بچرخد. ضرورت این تصمیم چیست؟ معاون هنری و معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت  فرهنگ و ارشاد اسلامی مناسب‌ترین افراد برای پاسخگویی به این سؤال  بسیار ساده ولی مهم هستند.

گزارشات و اخباری در سال‌های اخیر در رسانه‌ها منتشر شده که مدیران عامل مؤسسات تخصصی و مدیران کل تخصصی معاونت هنری، برای دریافت پول اجرای برنامه‌های خود چه منت‌ها که نکشیده‌اند. البته که پاسخگوی اصلی در این مسئله  معاونین وقت هنری و توسعه مدیریت و منابع در دولت‌های دهم، یازدهم و دوازدهم هستند.

حالا در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این تصمیم رسیده‌اند که‌ موسسات تخصصی حذف شوند و "بنیاد رودکی "و "یک موسسه دیگر"، کار دریافت پول و فعالیت‌های حمایتی پس از آن را انجام دهند.  اینکه این مؤسسات می‌توانند به لحاظ قانونی توسط وزارت ارشاد حذف شوند یا منظور این است که وزارتخانه دیگر پولی به آنها از محل برنامه‌های قانون بودجه نمی‌دهد را زمان مشخص می‌کند. به دیگر مؤسسات مرتبط با وزارت ارشاد نمی‌پردازم اما تجمیع مؤسسات در معاونت هنری را باید از دو منظر موردتوجه قرارداد:

1.درک ذهن طراحان این ایده
2.دلیل تعجیل در اجرایی کردن آن

تصور نویسنده این است که درک طراحان تجمیع از کارکرد مؤسسات تخصصی همکار معاونت فقط و فقط تغییر در شیوه توزیع پول است، پس می‌توان با تجمیع آنها این توزیع پول را متمرکزتر انجام داد. نمونه عملیاتی آن هم در 9 سال اخیر وجود دارد: موسسه توسعه هنرهای معاصر. حالا به برخی نکات و سؤالاتی که طراحان حتماً در بررسی‌های کارشناسی خود برای آنها پاسخی یافته‌اند، اشاره می‌کنم.

انجمن هنرهای نمایشی  به صورت سراسری و انجمن موسیقی در برخی استان‌ها و شهرستان‌ها شعبه دارند. این شعبه‌ها در طول سال‌های اخیر تبدیل به نهادهای اثرگذار فرهنگی شده‌اند. حمایت‌های مالی از این شعب در سال‌های اخیر به کمترین میزان خود رسیده است؛ اما این شعب نه تنها سرپا مانده‌اند، بلکه به واسطه تجمیع تجارب اجرایی در بسیاری موارد مدعیان مدیریت مجتمع‌های فرهنگی هنری در حال واگذاری از سوی دولت و برگزاری رویدادها و جشنواره‌های تخصصی درون استانی، منطقه‌ای و سراسری هستند. این توان یک روزه به‌وجود نیامده است. خوانندگان اهل تئاتر و موسیقی ساکن شهرهایی به غیر از تهران، می‌توانند به خاطرات خود از فراز و نشیب روابط هنرمندان همکار با این انجمن‌ها با ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادهای دولتی در طول 20 سال اخیر رجوع کنند. این روابط که در سال‌های اخیر با سیاست‌های نظام و دولت در خصوص کاهش تصدی و واگذاری امور اجرایی به انجمن‌های هنری همراه شده است، هیچ تناسبی با تصمیم به تجمیع مؤسسات ندارد.

این خوش‌بینانه‌ترین تحلیل ممکن در مورد تجمیع مؤسسات است و حالا باید پرسید چرا این قدر تعجیل در تجمیع؟ چرا معاونت‌های دیگر وزارت ارشاد که هویت آنها یکپارچه‌تر است، پیش قدم تجمیع نشده‌اند و چرا معاونت هنری که سه حوزه زیرمجموعه‌اش (تجسمی، نمایشی و موسیقی) حوزه‌هایی کاملاً متفاوت از نظر نظام تولید، حمایت از تولید و برگزاری جشنواره‌ها هستند پیش‌قدم شده است؟

پروژه تجمیع موسسات‌ از معاونت هنری که منطقاً باید آخرین معاونت برای این کار باشد شروع می‌شود و بدون اینکه معاون و مدیران کل او کلمه‌ای در مورد این تجمیع عجولانه به افکار عمومی بگویند، به بنیاد رودکی با پول فراوان و اختیارات زیاد خواهد رفت.

به نظر می‌رسد که یک  مجموعه دولتی (معاونت هنری و معاونت توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و  ارشاد اسلامی)، بدون یک کلمه توضیح از جانب متولیانش (معاونین و مدیران کل زیرمجموعه)، با تعجیلی حیرت‌انگیز، در حال مهیا کردن شرایط برای پذیرش مدیریت یک نهاد غیردولتی؛ اما کمک گیرنده از دولت (بنیاد رودکی) توسط یک شخص غیردولتی است. این یک مورد مطالعاتی کم‌نظیر در تاریخ نظام اداری فرهنگ و هنر کشور خواهد بود.

به لحاظ منطقی، تجمیع مثلاً بنیاد فارابی با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی یا موسسه نمایشگاه ای فرهنگی با خانه کتاب که چیزی به نام شعب ندارند کار سهل‌تری به نظر می‌رسد؛ اما چرا سراغ مؤسساتی رفته‌اند که برخی از آنها شعب سراسری دارند و هنوز خیلی از شعب آنها نمی‌دانند در تهران برای آنها چه تصمیماتی گرفته شده است و اگر این ایده نویسنده درست نباشد باید منتظر ماند تا درباره "موسسه دیگر" اطلاع‌رسانی شود.

شاید "موسسه دیگر"موسسه کمک به توسعه فرهنگ هنر باشد که در سال 97 یک میلیارد تومان از محل برنامه "حمایت و گسترش هنرهای نمایشی‌" برای "انجام فعالیت‌های هنری" دریافت کرده است. موسسه‌ای که تنها عنوان مرتبط با فرهنگ در ارکان آن "مدیر فرهنگی و گردشگری" است. رجوع به تاریخ و مشکلاتی که موسسه‌ای به همین نام در سال‌های ابتدایی دهه 80 داشت، برای درس گرفتن از تاریخ خوب است. آن هم درحالی‌که در قیاس با آن سال‌ها با تصمیم "‌مجموعه نظام تصمیم‌گیری کشور‌" این روزها بخش غیردولتی واقعی با محوریت اهالی فرهنگ و هنر در حال رشد است و رقیب تراشی برای این فعالان واقعی غیردولتی، با این سیاست به ویژه در این روزها که باید از هر عمل کاهنده امید اجتماعی دوری کرد، در تضاد است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران