گمنامی جانبازان ویژه‌ای که هر روز شهید می‌شوند

گمنامی جانبازان ویژه‌ای که هر روز شهید می‌شوند

هر نوع نادیده گرفتن جانبازان خاص یا شرایط ویژه غفلت نابخشودنی از سوی مسئولینی است که پرونده‌های این افراد را در اختیار دارند اما سال‌ها از آنان و مشکلاتشان سراغی نمی‌گیرد.

خبرگزاری تسنیم-نجمه السادات مولایی

به لطف مصاحبه دیرهنگام برخی رسانه‌ها، بعضی‌هایشان را می‌شناسیم و یا دست کم چهره‌شان برایمان آشناست. اما هر بار آنقدر دیر توسط رسانه‌ها کشف شده‌اند که چند ماهی بیشتر در کانون توجه رسانه‌های دلسوز جانبازان قرار نگرفته‌اند. چون نفس‌هایشان به شماره افتاده و خیلی زود راهی دیار شهیدان شدند. هرچند همه رسانه‌ها وظیفه دارند که در کوچه پس کوچه‌های کوچکی که کمتر دوربینی به آن وارد شده، بروند و سراغ مردان خدا را بگیرند اما شاید پیش از رسانه‌ها این وظیفه مسئولین است که به دیدار شهیدان زنده‌ای برود که نایی برایشان نمانده تا در جامعه ظاهر شوند. حتی نفسی برای خانواده‌هایشان نمانده که بعد از چند دهه پرستاری از آنان، از کسی طلب کمکی داشته باشند. قبل از هر کسی بنیاد شهید که به خاطر نوع وظایفش، لیست جامعی از جانبازان کشور در اختیار دارد، از وجود جانبازانی که با شرایط ویژه جسمانی روزگار را به سختی می‌گذرانند، با خبر است یا بهتر بگوییم که باید با خبر باشد. هر نوع نادیده گرفتن این جانبازان غفلت نابخشودنی از سوی مسئولینی است که پرونده‌های این افراد را در اختیار دارند اما سال‌ها از آنان و مشکلاتشان سراغی نمی‌گیرد.

شهید رجب محمدزاده

حاج رجب محمدزاده نانوای بسیجی، متولد 1317 بود. او از سال 1359 به همکاری با جهاد سازندگی پرداخت و از سال 1363 پنج بار به عنوان بسیجی داوطلب به جبهه اعزام شد و در سال 1366در منطقه هور عراق بر اثر اصابت خمپاره صورت خود را از دست داد. او که به بابا رجب معروف بود بیش از 25 بار تحت عمل جراحی قرار گرفت. جانباز 70 درصد مشهدی که سال‌ها تنها آرزویش دیدار با مقام معظم رهبری بود، پس از پیگیری‌های متعدد از سوی رسانه‌ها موفق شد در نوروز 94 با مقام معظم رهبری دیدار داشته باشد و به آرزوی دیرینه خود برسد. بابا رجب در 14 مرداد ماه 95 بعد از تحمل سال جانبازی به یاران شهیدش پیوست.

جانبازان مدافع حرم , جانبازان دفاع مقدس , جانبازان اعصاب و روان , جانبازان شیمیایی ,

غذا خوردن برایش مشکل بود، بویایی‌اش را از دست داد و چشمانش نیز بسیار کم‌سو شده بود. حاج رجب دوست داشت بعد از 28 سال لقمه نانی را در دهانش بگذارد اما سال‌ها با سرنگ غذا خورد. سال‌ها به او به چشم یک بیمار یا جذامی نگاه می‌کردند و در جریان وضعیت جانبازی‌اش نبودند. چهره‌ای که بر اثر شدت خمپاره از بین رفته بود باعث می‌شد تا در فضای کوچه و خیابان همه از او فرار کنند. برای حضور در جامعه دچار مشکل بود تا جایی که مجبور به ترک محل زندگی قبلی خود در یک مجتمع مسکونی شده بود. جانباز 70 درصد بود اما تا چند سال قبل از شهادتش نه برای شناختش در میان جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کرد کاری انجام شد و نه امکاناتی برای کم کردن مشکلاتش در اختیار گرفت. او تا روز آخر یک مستأجر بود.

جانبازان مدافع حرم , جانبازان دفاع مقدس , جانبازان اعصاب و روان , جانبازان شیمیایی ,

شهید محمد جعفری منش

«محمد جعفری‌منش» جانباز 70 درصد دفاع مقدس، متولد 1340 و اهل ورامین بود. او در ابتدای جوانی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و در دوران جنگ تحمیلی در عملیات‌های مختلف حضور داشته و همپای دیگر رزمندگان جنگیده است. 22ساله بود که در 19 تیرماه سال 62 وارد جبهه شد و در عملیات والفجر4 مجروح شد. وقتی در ارتفاعات کانی مانگا ترکش به سرش اصابت کرد، چهار شب و سه روز در منطقه بیهوش افتاده بود. به‌گفته اطرافیان بخشی از مغزش هم پیدا بود، دیگر شکی برای کسی باقی نماند که به شهادت رسیده است. اما در سردخانه ستاد معراج شهدا متوجه می‌شوند که هنوز نفس می‌کشد.

جانبازان مدافع حرم , جانبازان دفاع مقدس , جانبازان اعصاب و روان , جانبازان شیمیایی ,

مجروحیت جعفری‌منش از یک ترکش بزرگ توی سرش آغاز شد و عوارض آن 30 سال پی در پی ادامه داشت. سمت چپ بدنش لمس شد. چشم چپش را تخلیه کرده و کام مصنوعی داشت. وقت و بی‌وقت تشنج می‌کرد. لگنش چندین بار عمل شد، کلیه‌هایش را از دست داد و چندین سال دیالیز شد. موج‌گرفتگی شدید داشت و پای راستش نیز از زیر زانو قطع شده بود. به‌قول همسرش شاید دیگر بیماری‌ای نباشد که او دچار نشده است و همه ناراحتی‌هایش از همان ترکش‌های توی سرش آغاز شد. محمد جعفری‌منش سال‌ها قبل از شهادتش نمی‌توانست راه برود و حتی به‌خاطر مشکلات متعدد جسمانی هیچ بیمارستانی حاضر نشد برایش جراحی پروتز چشم انجام دهد. همسرش هر صبح ملحفه‌ و لباس‌هایش را عوض و پنبه چشمشان را برداشته و ضدعفونی می‌کرد، کام دهانش را می‌شست زیرا که او به‌تنهایی قادر به غذاخوردن و نشستن نبود.

او با این همه مشکلات 65 درصد جانبازی داشت. همین 5 درصد کمبود درصد جانبازی، مانع از این می‌شد تا تسهیلات جانبازان 70 درصد به او تعلق بگیرد و به همین جهت خانواده او تمام هست و نیستش چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ توان جسمی را گذاشت تا بتواند از او پرستاری کند. با اطلاع رسانی و پیگیری‌های مداوم تسنیم نهایتا فروردین ماه 1393 یعنی فقط 5 ماه قبل از شهادتش 70 درصد جانبازی او تأیید شد. 16 مرداد 93 و بعد از سال‌ها تحمل درد و رنج ناشی از جراحت جنگ به کاروان شهدا پیوست.

جانبازان مدافع حرم , جانبازان دفاع مقدس , جانبازان اعصاب و روان , جانبازان شیمیایی ,

شهید سید نورخدا موسوی

سید نورخدا موسوی مفرد یکم شهریورماه سال 1349 در شهر خرم‌آباد به دنیا آمد. در سن جوانی وارد نیروی انتظامی شد و پس از فارغ‌التحصیلی در دانشگاه علوم انتظامی تهران مشغول به کار شد. بعد از اتمام دانشگاه افسری به‌همراه خانواده مدتی ساکن تهران بود و سپس به خرم‌آباد آمده و پس از چند سال زندگی در خرم‌آباد به او مأموریت داده شد که به زاهدان برود. در زاهدان فرماندهی یگان تکاوری را به‌عهده می‌گیرد؛ مأموریت او در منطقه دوساله بود که حدود 1 سال و 7 ماه در زاهدان زندگی کرده و حدود پنج ماه به پایان مأموریتش باقی مانده بود که در 17 اسفندماه سال 87 در منطقه لار با گروهک تروریستی ریگی درگیر شده و مورد اصابت مستقیم تک‌تیرانداز دشمن قرار گرفت و یک گلوله دو زمانه به سرش اصابت کرد.

جانبازان مدافع حرم , جانبازان دفاع مقدس , جانبازان اعصاب و روان , جانبازان شیمیایی ,

در عملیاتی که با گروهک تروریستی اشرار عبدالمالک ریگی انجام شد، جانباز شد. اولین نفری که خبر شهادتش در این عملیات اعلام شد، سید نورخدا بود. بخشی از مغزش روی زمین افتاده بود اما بعداً متوجه شدند نبضش هنوز کار می‌کند و پس از طی کردن یک مسیر 85کیلومتری جاده خاکی با ماشین حمل سربازان، او را به بیمارستان انتقال دادند. در سن 36 سالگی با یک زندگی نباتی، 10 سال در کما بود. او سال‌ها ساکت و آرام به‌روی تخت قرار گرفت. همسرش می‌گفت: سید نورخدا ارتباط کلامی با دنیا ندارد ولی دارای ارتباط روحی با دنیاست که هر وقت مشکلی برای ما پیش می‌آید به خواب خودم یا یکی از اقوام می‌آید. سرانجام در 16 آبان ماه 97 به شهادت رسید.

جانبازان مدافع حرم , جانبازان دفاع مقدس , جانبازان اعصاب و روان , جانبازان شیمیایی ,

جانباز حسین خسرو خاور

حسین خسروخاور جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی از روستای هفتهر و ساکن میبد یزد است.او در 35 سالگی در 24 بهمن 1362 از سوی تیپ الغدیر یزد به جبهه اعزام شد و پس از حضور در خط مقدم جبهه، بر اثر موج و ترکش‌های انفجار دچار مصدومیت شدید شد. در واقع در اثر اصابت ترکش، اجزای اصلی صورتش از جمله فک و بینی و چشم از دست داده و 35 سال است که در خانه خود واقع در شهر میبد یزد خانه‌نشین شده است. او یادآور شهید رجب محمدزاده(بابا رجب) است. اجزای مهمی همچون بینی و فک بالایی را ندارد و از طرف دیگر هر دو چشمانش در همان زمان مجروحیت بینایی خود را از دست داد. حتی در نفس کشیدن هم با مشکل مواجه است و با توجه به اینکه بینی خود را به‌صورت کامل از دست داده، همیشه باید از دهان نفس بکشد و این موضوع به‌ویژه آن زمانی سخت می‌شود که می‌خواهد غذا بخورد و هنگام غذا خوردن امکان نفس کشیدن را از دست می‌دهد. از وجود فک بالایی در صورتش هم محروم است و به همین دلیل امکان جویدن غذا را ندارد و مجبور است همیشه یا از غذاهایی مثل سوپ بخورد و یا اینکه دیگر غذاهایی مثل برنج را بدون جویدن قورت دهد. نمی‌تواند غذا را نشسته بخورد، حتماً بخوابد و غذا را در دهانش بگذارند.

جانبازان مدافع حرم , جانبازان دفاع مقدس , جانبازان اعصاب و روان , جانبازان شیمیایی ,

برای بهبود پیدا کردن اجزای صورتش بیش از 25 عمل جراحی در داخل و خارج کشور بر صورتش انجام داد. اما بسیاری از این اعمال جراحی نه‌تنها سبب بهبود وضعیت صورت وی نشد بلکه مشکلاتش را هم بیشتر کرد. از اینکه صورتش سبب ناراحتی دیگری شود بسیار ناراحت می‌شود به همین دلیل و برای جلوگیری از ناراحتی مردم سعی می‌کند هیچ زمانی از خانه بیرون نرود. خانه نشینی حاج حسین به‌آن دلیل است که کودکان و برخی افراد به‌ویژه از بین زنان با دیدن صورتش وحشت می‌کنند. خوشبختانه جانباز خسرو خاور هنوز در قید حیات است و وجود بابرکتش نیاز به قدردانی مردم دارد. مردمی که به واسطه مسئولین و رسانه این افراد را می‌شناسند.

این چند نفر فقط مثال‌هایی بودند از جانبازانی با شرایط خاص که بیش از دیگر ایثارگران نیاز به توجه و رسیدگی دارند. قطعا در روستاهای مختلف، شهرهای کوچک و مناطق دورافتاده هنوز بسیارند جانبازانی از این جنس که در گمنامی و غربت روزگار می‌گذرانند. نه به دنبال دیده شدن هستند و نه از کسی سهمی می‌خواهند. شاید حتی در سایه سنگین سیاست در شهرهای بزرگ هم چنین افرادی حضور داشته باشند که در بی خبری خود را از چشم پرسشگر مردم پنهان کرده‌اند. قطعا به خاطر دست و پنجه نرم کردن با وضعیت وخیم جسمانی نیاز به امکانات بهتری دارند و مراقبت پزشکی چند برابر حق آن‌هاست اما هیچ وقت در طلب این امکانات نجابت ایثارگری خود را زیر سوال نبرده‌اند. با همه این اوصاف قبل از اینکه رسانه‌ها سراغ این جانبازان ویژه برود، نه خبری از مسئولی برای پیگیری احوالات آن‌ها شده است و نه حتی مطالباتشان از دستگاه‌های مسئول به درستی پاسخ داده شده است. اما بلافاصله بعد از شهادتشان پیام‌های تسلیت مسئولین راهی صفحات مختلف رسانه‌ها می‌شد و ... خبرگزاری تسنیم چند روز پیش مراسم نکوداشتی برای جانباز حسین خسرو خاور برگزار کرد. نکوداشتی که می‌بایست سال‌ها پیش توسط مسئولین رده بالای کشور برای او برگزار می‌شد.

امام خامنه‌ای در دیداری که با خانواده شهید رجب محمدزاده داشتند از او بسیار تعریف کرده و یادش را گرامی داشتند. رهبر معظم انقلاب او را یکی از "جانبازان ویژه دفاع مقدس" خوانده و خطاب کردند. بهترین عنوانی که می‌بایست در مورد این نوع جانبازان به کار برد شاید همین واژه "ویژه" باشد. جانبازان ویژه‌ای که چندین دهه بعد از جنگ هم در حال جنگیدن بودند اما این بار با شرایط سخت مجروحیت. و مسئولی که بیش از سایر مسئولین توجه بسیاری به این قشر از ایثارگران دارد، شخص مقام معظم رهبری است. حالا می‌بایست اگر سایر مسئولین نمی‌توانند دردی از دردهای این جانبازان کم کنند، دردی هم اضافه نکنند و به مطالبه‌هایشان پاسخ به حقی بدهند. اگرچه بسیاری از پیگیری‌ها در رجوع به قوانین بنیاد شهید بعد از فراز و نشیب بسیار به سرانجام می‌رسد اما گاهی نتیجه وقتی به دست می‌آید که خیلی دیر شده است، ناتوانی اعضای خانواده زیاد شده است، سن جانباز بالا رفته و عوارض بر او فشار بسیاری وارد کرده است و تحت این مشکلات، اعصاب اطرافیان او نیز به‌شدت تحت فشار است.

جانبازان مدافع حرم , جانبازان دفاع مقدس , جانبازان اعصاب و روان , جانبازان شیمیایی ,

چرا در مراسم‌هایی که هر سال به صورت روتین برای تقدیر از جانبازان و قهرمانان جنگ برگزار می‌شود، اثری از این افراد نیست؟ چرا گروه‌های پایش سلامت بنیاد شهید که کار بررسی وضعیت سلامت ایثارگران را در شهرستان‌ها انجام می‌دهند ، چنین افرادی را به صورت رسمی به جامعه معرفی نمی‌کنند تا ضمن اینکه مردم قهرمان‌هایشان را بهتر بشناسند، تقدیر درخوری نیز از آنان انجام دهند؟ چرا آقای رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید که سال‌هاست از توجه به ایثارگران می‌گویند، راهی منزل این قبیل افراد نمی‌شوند. آیا فیلتر خاصی برای انتخاب جانبازان جهت معرفی در مقابل دوربین رسانه‌ها وجود دارد؟

یادمان نرود که رسیدگی به مشکلات جانبازان یک موضوع سیاسی نیست، حتی اجتماعی هم نیست، یک موضوع ملی است، چنانچه صیانت از نظام مقدس جمهوری اسلامی را واجب می‌دانیم، می‌بایست رسیدگی به مردانی را که عهده‌دار این صیانت بوده‌اند نیز بر خود واجب بدانیم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران