گزارش تاریخ| چگونه مردم خوزستان مانع از تجزیه‌طلبی خلق عرب شدند؟

گزارش تاریخ| چگونه مردم خوزستان مانع از تجزیه‌طلبی خلق عرب شدند؟

نیروهای ضدانقلاب که با حمایت رژیم بعث عراق و با هدف تجزیه خوزستان از ایران دور شیخ شبیرخاقانی گرد آمده بودند، با مداخله و حضور مردم عرب خوزستان در دستیابی به اهداف خود ناکام ماندند.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – 10 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروهی با دیدگاه‌های ناسیونالیستی و قوم‌گرایانه در خرمشهر سر برآورد. این گروه که رهبرش شیخ شبیر خاقانی بود و پیش از انقلاب، از مبارزه با رژیم پهلوی کنار کشیده بود، تلاش داشت در فضای پس از انقلاب، در رقابت با گروه‌ جوانان مسلمان، میدان را به دست بگیرد.

عناصر افراطی و نیروهای ضدانقلاب پیرامون شیخ شبیر خاقانی گرد آمده بودند و گروه‌های دیگری هم در استان خوزستان موسوم به جریان خلق عرب به وجود آمدند که از خاقانی حمایت کردند. آنان اگرچه ادعا می‌کردند که تجزیه‌طلب نیستند و تجزیه‌طلبی را محکوم می‌کنند؛ اما درخواست‌هایشان بر مبنای قوم‌گرایی و در راستای خودمختاری و تجزیه‌طلبی بود.

تا آن زمان مردم عرب خوزستان آنچنان از ماهیت آنان مطلع نبودند و تصور می‌کردند که این گروه‌ها به دنبال به دست آوردن حقوق از دست رفته مردم عرب در دوران رژیم پهلوی هستند. از این رو با آنان همراهی می‌کردند؛ اما گروه‌های انقلابی که از ماهیت فعالیت‌های آنان اطلاع داشتند و می‌دانستند که در تدارک اقدامات امنیتی علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی هستند، ابتدا تلاش کردند با گفتگو و مذاکره آنان را از مسیر تجزیه‌طلبی خارج کنند، اما خاقانی نپذیرفت و به تشویق حامیان خود پرداخت.

از اردیبهشت سال 58 و با تشدید حمایت‌های رژیم بعث عراق، جریان خلق عرب وارد فاز امنیتی و نظامی شد و اقدام به بمب‌گذاری، ترور و خرابکاری در خوزستان و شهرهای مهمی همچون خرمشهر و آبادان کرد. از این پس به تدریج ماهیت گروه‌های موسوم به جریان خلق عرب برای مردم عرب خوزستان مشخص شد. مردم از گرد آنان دور شدند و در ادامه خود مانع از اقدامات آنان شدند؛ به گونه‌ای که مردم خوزستان در برخی موارد خود به دفاتر این گروه‌ها حمله کردند و از نیروهای انقلابی و پاسدار حمایت کردند.

نیروهای ضدانقلاب پیرامون شیخ شبیر خاقانی گرد آمده بودند و گروه‌های دیگری هم در استان خوزستان موسوم به جریان خلق عرب به وجود آمدند که از خاقانی حمایت کردند. آنان اگرچه ادعا می‌کردند که تجزیه‌طلب نیستند و تجزیه‌طلبی را محکوم می‌کنند؛ اما درخواست‌هایشان بر مبنای قوم‌گرایی و در راستای خودمختاری و تجزیه‌طلبی بود.

 

تشکیل گروه‌های خلقی با شعارهای ناسیونالیستی

سوم اسفند ماه سال 57 کمیته ستاد انقلاب اسلامی به وسیله عده‌ای از شیوخ عشایر و با حمایت شیخ شبیرخاقانی در خرمشهر تشکیل شد. تشکیل این کمیته انتقاداتی را از سوی عناصر مذهبی و انقلابی در پی داشت. به نظر آنان کمیته مزبور از عناصری تشکیل شده بود که نه تنها نمی‌توانند پاسدار دستاوردهای انقلاب باشند، بلکه عامل مهمی در بازگرداندن اوضاع و روابط پیش از انقلاب خواهند بود. گفته می‌شد که عناصری چون سرپرست حزب رستاخیز و چند شیخ عشیره که آن‌ها نیز اتهاماتی داشتند، در این کمیته بودند.

این اقدام موجب تشدید رویارویی دو جریان قومی و مذهبی در خرمشهر شد که اولی حول محور شیخ شبیرخاقانی شکل گرفته بود و دومی جوانان مسلمان و انقلابی بودند.

گروه خلق عرب در روز 13 اسفند 57 اجتماعی تشکیل داد و شیخ شبیرخاقانی در آن اجتماع به سخنرانی پرداخت. روز بعد گروهی که خود را "روشنفکران عرب خوزستان" می‌خواندند، در جلسه‌ای در اهواز خواستار شناسایی حقوق فرهنگی و ملی خلق عرب ایران شدند. گروه مذکور در پایان از رسانه‌های گروهی خواستند به جای لفظ "عشایر عرب" عنوان "خلق عرب" را به کار گیرند و جمعیت واقعی خلق عرب ایران را که بیش از ارقام ذکر شده در رسانه‌هاست، ذکر کنند.

روز 18 اسفند، اجتماعی با شرکت عده‌ای از عرب‌های ایرانی در مسجد امام صادق (ع) خرمشهر و با حضور شیخ شبیر خاقانی برگزار شد. خاقانی در سخنانی گفت: «ما هرگونه تجزیه‌طلبی را محکوم می‌کنیم، زیرا با تجزیه‌طلبی دیگر دولتی به نام دولت شیعه جعفری ایران وجود نخواهد داشت.» آنان ضمن همبستگی با جمهوری اسلامی ایران، بر دریافت حقوق خود تاکید کردند. خاقانی در اجتماع روز سوم فروردین در ورزشگاه اهواز تختی نیز تجزیه‌طلبی را محکوم کرد. به نظر می‌رسد خاقانی از سخن گفتن در مورد تجزیه‌طلبی در میان مردم عرب خوزستان واهمه داشت.

در روز 26 اسفند نیز گروهی با عنوان "روشنفکران انقلابی عرب" ساختمان سازمان زنان در خرمشهر را که خالی بود، اشغال کردند و کانون فرهنگی خلق عرب را تشکیل دادند. این کانون در اعلامیه‌هایی ادعا کرد که هدف مبارزه خلق عرب در چارچوب ایرانی مستقل است.  

چند روز بعد تشکیلاتی به نام "جبهه رزمندگان عرب" در خرمشهر تاسیس شد. این جبهه در ساختمان سابق کنسولگری آمریکا در خرمشهر و توسط گروهی از اعراب این شهر از جمله شیوخ منطقه همچون مکی‌فیصلی، آل‌علی، مزاری‌پور و زبیدی تشکیل شد. شیخ شبیرخاقانی این جبهه را تایید کرد.

احمد فروزنده عضو سپاه خرمشهر در این رابطه گفته است: «یکی از عناصری که از این شیوخ در جلسات کمیته انقلاب اسلامی شرکت می‌کرد، دیگر شرکت نمی‌کند و بعد یک ساختمان دیگر کنار ساختمان کمیته انقلاب گرفته و آن را کمیته عرب‌ها نامیدند... پس از مدتی نام ستاد رزمندگان خلق عرب به خود گرفت و در آخر نیز به سازمان سیاسی خلق عرب خوزستان تبدیل شد.»

عباسی از فرمانداران سابق خرمشهر نیز گفته است: «تلاش سازمان سیاسی خلق عرب خوزستان در وهله اول، بالا بردن روحیه عصبیت قومی بود. تمام کسانی که آنجا رفت و آمد می‌کردند، باید لباس محلی پوشیده باشند و از بلندگوهای ستاد نیز مرتب سرودهای عربی پخش می‌شد و به این وسیله اعلام وجود می‌کردند.»

جریان خلق عرب در روز 28 اسفند سال 57 راهپیمایی‌ای در اهواز برگزار کرد. همچنین در آخرین روز سال 57 و در جریان سفر مهندس بازرگان به خوزستان، خرمشهر شاهد نمایش قدرت سازمان‌های موسوم به خلق عرب بود. وقایع آن روز به ضعف پایگاه انقلاب اسلامی در خرمشهر و نیز گرایشات قومی محلی تعبیر شد. مطبوعات نیز با عباراتی همچون "مذاکرات خرمشهر" به توهمات معارضین خلق عرب درباره جایگاه قدرت و نقش خویش دامن زدند.

بازرگان که قرار بود در مسجد امام صادق (ع) خرمشهر سخنرانی کند، به دلیل ازدحام بیش از حد و تظاهرات و تیراندازی هوایی، موفق به سخنرانی نشد. بارزگان به منزل خاقانی رفت و تا آبادان اسکورت شد. در آن روز و در جریان تیراندازی سه پسربچه در خرمشهر بستری شدند.

در روز 18 فروردین 58 هم تشکلی به نام کانون فرهنگی خلق عرب مسلمان ایران در اهواز اعلام موجودیت کرد. این کانون در اولین اطلاعیه خود تاکید کرد که هدفی جز اشاعه فرهنگ خلق عرب مسلمان ایران ندارد.

حرکت در مسیر تجزیه‌طلبی

از فروردین سال 58 حساسیت‌های قومی و خودمختاری در خوزستان به آهستگی و به تدریج، اما به نحوی سازمان یافته ترویج و دنبال می‌شد.

کانون فرهنگی خلق عرب با انتشار اعلامیه شماره 2 خود به نحوی طلبکارانه وقوع یک درگیری در حوالی ساختمان کمیته انقلاب را گزارش داد و به فضاسازی لازم برای برخوردهای پرخاشگرانه بعدی پرداخت. این کانون، کمیته انقلاب خرمشهر را متهم کرد که به سوی راهپیمایان روز ششم فروردین تیراندازی کرده است.

در فروردین 58 اقدامات به سوی تجزیه‌طلبی میل پیدا کرد و درگیری‌های پراکنده‌ای در شهرهای مختلف از جمله در خرمشهر به وجود آمد.

همچنین در همان زمان اعتصاب‌هایی در استان خوزستان شکل گرفت که گروه‌های چپ در شکل‌گیری‌ آن اعتصابات نقش داشتند. در فروردین 58 با اعتصاب گروهی از کارگران تخلیه بار در بندر آبادان، بارگیری از چهار کشتی باری در اسکله‌های شرکت ملی نفت متوقف شد. از سوی دیگر حدود 60 نفر از کارگران شرکت ایران ترمینال در بندر خرمشهر به ساختمان شرکت و بندر حمله کردند.

شبیر خاقانی در روز 2 اردیبهشت با انتشار اعلامیه‌ای تهدید کرد که به عنوان اعتراض کشور را ترک خواهد کرد. در پی اعلامیه شیخ شبیر، آسوشیتدپرس در گزارشی او را رهبر مسلمانان اهل تسنن در خوزستان خواند! و به نقل از وی خبر داد که اوضاع موجود در ایران به صورت غیرقابل تحملی درآمده است. چند روز بعد آیت‌الله شریعتمداری در تلگرافی به آیت‌الله شبیر خاقانی تلویحاً از او اعلام حمایت کرد. البته شبیرخاقانی چند روز بعد از ترک ایران اعلام انصراف کرد.

شیخ شبیرخاقانی با انتشار اعلامیه‌ای تهدید کرد که به عنوان اعتراض کشور را ترک خواهد کرد. در پی اعلامیه او، آسوشیتدپرس در گزارشی او را رهبر مسلمانان اهل تسنن در خوزستان خواند! و به نقل از وی خبر داد که اوضاع موجود در ایران به صورت غیرقابل تحملی درآمده است. چند روز بعد آیت‌الله شریعتمداری در تلگرافی به آیت‌الله شبیر خاقانی تلویحاً از او اعلام حمایت کرد.

 

مذاکرات بی‌نتیجه با گروه‌های خلق عرب

به دنبال اوج‌گیری اختلافات در خرمشهر در روز 27 فروردین، گروهی از روحانیون این شهر از جمله آقایان سجادی، موسوی، محمدی، صداقت و نوری به منظور سر و سامان دادن به اوضاع آشفته شهر با آیت‌الله شبیرخاقانی ملاقات کردند.

در این ملاقات اصرار روحانوین برای خلع سلاح نیروهای موسوم به خلق عرب و نیز نیروهای مذهبی مقابل آنان و جایگزینی نیروهای رسمی اعزام دولت به جایی نرسید و شبیرخاقانی با بروز حساسیت‌های قومی پیشنهادهای آنان را نپذیرفت.

همچنین یک هیات سی‌نفره از اعراب خوزستان به دعوت مهندس بازرگان به تهران سفر کردند تا مسائل خود را در امور اقتصادی، اجتماعی و بی‌عدالتی در کار اداری را مطرح کنند؛ اما درخواست‌های آنان برمبنای قوم‌گرایی و در راستای خودمختاری و تجزیه‌طلبی بود.

آغاز اقدامات مسلحانه

گروه‌های خلق عرب از سوی رژیم بعث عراق مسلح شدند. در روز 23 اسفند 57، 15 قبضه تفنگ و 440 فشنگ کشف شد و هفت نفر از حاملان این سلاح‌ها در اهواز توسط پاسداران انقلاب دستگیر شدند. این سلاح‌ها در روستاهای اطراف سوسنگرد، پس از درگیری‌های بین نیروهای انقلابی و قاچاقچیان اسلحه به دست آمد. پیش از آن نیز 5 قبضه تفنگ در جاده اهواز – سوسنگرد کشف شده بود.

آیت‌الله کرمی یکی از روحانیون خوزستان در مصاحبه‌ای با خبرنگار روزنامه اطلاعات فاش کرد: «برخی از افرادی که حدود 10 تا 12 سال پیش از ایران گریخته‌اند، در چند کشور عربی آموزش دیده‌اند و به ایران بازگشته‌اند. این افراد در منطقه دست به تحریک‌های تجزیه‌طلبانه می‌زنند و با ضدانقلابیون داخلی هم‌صدا شده‌اند. اخیراً نشانه‌هایی از این تحریک‌ها در آبادان، خرمشهر و سپس در اهواز دیده شده است.»

اولین اقدام تروریستی جریان خلق عرب حمله به کانون فرهنگی – نظامی جوانان مسلمان خرمشهر بود که به تحریک شیخ شبیر و آمریکایی خواندن عناصر کانون در روز 23 اردیبهشت 58 انجام گرفت. در این حمله مسلحانه ساختمان کانون به آتش کشیده شد و سه طبقه ساختمان فروریخت.

 

 

همچنین از دو خانه مسکونی در آبادان 14 قبضه اسلحه کلت و دو قبضه تفنگ و یک دستگاه بی‌سیم و مقادیر قابل توجهی فشنگ کشف شد.

عناصر سابقه‌دار جبهه‌التحریر و برخی عناصر وابسته به رژیم پهلوی گرد شیخ شبیر خاقانی گرد آمده بودند. جریان قومی که قصد تسلط بر شهر را داشت به کمک عراق به شدت مسلح و با حمایت‌های سیاسی شیخ و کمک‌های مالی و تسلیحاتی عراق به نیرویی قدرتمند در شهر تبدیل شد و تلاش برای از صحنه خارج کردن سایر رقبا را آغاز کرد.

اولین اقدام این جریان حمله به کانون فرهنگی – نظامی جوانان مسلمان خرمشهر بود که به تحریک شیخ شبیر و آمریکایی خواندن عناصر کانون در روز 23 اردیبهشت 58 انجام گرفت. در این حمله مسلحانه ساختمان کانون به آتش کشیده شد و سه طبقه ساختمان فروریخت و 18 نفر از اعضای کانون از جمله محمد جهان‌آرا به اسارت عناصر سازمان سیاسی خلق عرب درآمدند.

همچنین هنگامی که مردم در حمایت از مردم فلسطین در خیابان امام خمینی راهپیمایی می‌کردند، به مقابل ساختمان خلق عرب که رسیدند، از بالای ساختمان که از قبل سنگربندی شده بود، به سوی جمعیت تیراندازی شد.

هنگامی که مردم در حمایت از مردم فلسطین در خیابان امام خمینی راهپیمایی می‌کردند، به مقابل ساختمان خلق عرب که رسیدند، از بالای ساختمان که از قبل سنگربندی شده بود، به سوی جمعیت تیراندازی شد.

 

در پی این حوادث دولت مرکزی سیاست خلع سلاح عمومی را اعلام کرد و نیروهای کمکی از شهرهای مختلف کشور عازم خرمشهر شدند. اما سازمان سیاسی خلق عرب با حمایت شیخ شبیر از تحویل سلاح خودداری کرد و اقدام به سنگربندی و ایجاد استحکامان در شهر کرد.

جریان خلق عرب که توسط عراق مسلح شده بود، در راستای جدایی خوزستان از ایران، روز 31 اردیبهشت سال 58 را آخرین‌ مهلت تعیین‌‌شده برای تخلیه ساختمان‌های دولتی اعلام کرد. از همین زمان درگیری‌های مسلحانه بین خلق عرب و نیروهای مردمی، سپاهی و کمیته آغاز شد که اوج آن درگیری‌ها در روز 9 خرداد بود.

درگیری‌ها از ساعت 4 صبح آغاز شد. ابتدا یک ماشین سفیدرنگ به‌سمت مسجد جامع خرمشهر رفت و پس از شلیک چند تیر و پرتاب کوکتل مولوتف متواری شد. سپس عوامل خلق عرب وارد شهر شدند و اقدام به سنگربندی کردند. طبق گفته شهید محمد جهان‌آرا آن‌ها پمپ‌ بنزین خیابان فردوسی را به‌آتش کشیدند، خیابان مولوی را بستند، طرف مرز شلمچه، دو یا سه انبار مخابرات را به‌آتش کشیدند و تعدادی خانه و مغازه را هم غارت کردند.

البته درگیری‌های روز 9 خرداد در خرمشهر و روزهای قبل و بعد از آن تمام اقدامات خلق عرب در خوزستان نبود و خرابکاری‌های دیگری هم در خرمشهر و در دیگر شهرها و مناطق خوزستان انجام گرفت.

بیش از 12 مورد بمب‌گذاری در مراکز پرجمعیت خرمشهر، آبادان و اهواز و انفجار مداوم لوله‌های نفت از مهمترین اقدامات ضدامنیتی خلق عرب در خوزستان بود. انفجار قطار مسافربری در نزدیکی خرمشهر که سه واگن آن به‌طور کامل در آتش سوخت هم از دیگر اقدامات خلق عرب است. در پی این حادثه مسافرانی که در آن 3 واگن بودند، سوختند و جان خود را از دست دادند.

مخالفان نظام در خوزستان که عنوان «خلق عرب» را برای خود انتخاب کرده بودند، هواداران خود را در خرمشهر و در دیگر شهرها به خیابان‌ها آوردند و راهپیمایی مسلحانه کردند. آنان همچنین برخی از ادارات خوزستان همچون اداره کل آموزش و پرورش و دانشگاه اهواز را به‌اشغال خود در آوردند که توسط مردم و کارکنان آن ادارات به بیرون رانده شدند. خلق عربی‌ها دانشگاه اهواز را به هم ریختند و با کلاشینکف داخل دانشگاه سنگربندی کردند.

جریان خلق عرب وقتی که داخل شهرها راه به جایی نبرد و با نیروهای مردمی و کمیته و سپاه روبه‌رو شد، به مرز رفت و در آنجا به پاسگاه‌های مرزی حمله کرد. به‌گفته شهید جهان‌آرا خلق عرب به پاسگاه‌های مرزی حمله کردند تا آن‌ها را خلع سلاح کنند، اما با مقاومت نیروهای ژاندارمری و سپاه مواجه شدند.


عراق علاوه بر توزیع اسلحه بین مخالفان نظام و مردم خوزستان، به اعضای جریان خلق عرب آموزش نظامی هم می‌داد و برخی از گروه‌ها برای دوره آموزشی با پادگان‌های عراق ارتباط داشتند.

حمایت‌های صدام از خلق عرب

جریان خلق عرب وابسته به حزب بعث عراق و صدام بود و عراق پشتیبانی‌های مالی، تسلیحاتی، آموزشی و... از این جریان می‌کرد.

اساسی‌ترین اقدام رژیم بعث انتقال اسحله به مرزهای ایران و توزیع آن بین عوامل خود و مخالفان نظام بود؛ به‌گونه‌ای که در شهرهای خرمشهر، سوسنگرد و... اسلحه‌های زیادی در دست مردم بود. توزیع اسلحه از سوی عراق گسترده و کامیونی بود. محسن رضایی در کتاب خاطرات خود عنوان کرده است: «در غرب کرخه و مرز مشترک ایران و عراق، پاسگاه‌های بجلیه و صدام وجود داشت که هر رئیس عشیره با دادن کپی شناسنامه افراد خود از کانتینر سوار بر تریلی سلاح و نارنجک می‌گرفت. برخی از رؤسای عشایر که طرفدار نظام و انقلاب بودند، سلاح‌ها را گرفته و به سپاه دزفول تحویل می‌دادند.»

عراق علاوه بر توزیع اسلحه بین مخالفان نظام و مردم خوزستان، به اعضای جریان خلق عرب آموزش نظامی هم می‌داد و برخی از گروه‌ها برای دوره آموزشی با پادگان‌های عراق ارتباط داشتند.

حمایت مادی عراق از جریان خلق عرب نیز این‌گونه بود که استخبارات عراق به برخی از سران عشایر و عرب منطقه پول می‌داد تا اقدامات خرابکارانه در مناطق مختلف استان خوزستان انجام دهند. کنسولگری عراق در خرمشهر و مدرسه عراقی‌ها در این شهر نیز به کانون مخالفان و ستاد خلق عرب تبدیل شده بود.

ناخدا هوشنگ صمدی از فرماندهان وقت نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنوب کشور در گفتگو با حسین دهباشی گفته است: «در خرمشهر دو ساختمان وابسته به عراق وجود داشت؛ یکی مدرسه عراقی‌ها و دیگری مربوط به کنسولگری عراق. این ساختمان‌ها تبدیل به ستاد خلق عرب شده بود و برایشان از مرز عراق پول، اسلحه و مهمات می‌آمد که نیروهای ارتش چند بار این محموله‌ها را گرفته بودند... دریادار مدنی دستور داد که تکاوران نیروی دریایی در یک حمله هر دو ساختمان عراقی‌ها را بگیرند. از این ساختمان‌ها مقدار زیادی پول، پاسپورت و اسلحه به دست آمد.»

دریادار احمد مدنی استاندار وقت خوزستان که البته فعالیت‌های او مورد اعتراض نیروهای انقلابی بود، هم در تاریخ 15 اردیبهشت سال 58 در نامه‌هایی به وزیر کشور به نقش عراق در جریان خلق عرب اشاره کرد و نوشت: «کنسول عراق در خرمشهر با بعضی از عناصر مشکوک محلی رابطه دارد... این مسلم شده که کنسول عراق در خرمشهر یکی از فعالان دستگاه جاسوسی است و در خرابکاری دست دارد. اخیراً نامبرده سفارش کرده‌ است در نقاط مختلف خرمشهر، برای وی خانه اجاره کنند و اکنون خانه‌ها مهیاست. علاوه بر این گفته می‌شود که کارمندان حساس کنسولگری عراق از 4 نفر به 14 نفر که همه یا اغلب آن‌ها افسر می‌باشند، افزایش یافته‌ است.»

مدنی در مورد مدرسه عراقی‌ها در خرمشهر هم نوشت: «مدرسه عراقی‌ها در خرمشهر نیز کانون جاسوسی است. مسئول مدرسه عراقی‌ها، ولید سامرایی رایزن فرهنگی کنسولگری عراق می‌باشد که قبلاً مسئول جبهة التحریر خوزستان در عراق بوده‌ است و فعالیت‌های خود را از بصره اداره می‌کرد و از جاسوسان شناخته‌شده می‌باشد.»

صدام هم که تازه رئیس جمهور عراق شده بود، در نامه‌ای به شورای انقلاب اعتراف کرد که عراقی‌ها در خوزستان نقش داشته‌اند؛ البته او ادعا کرد که این اقدام به‌تلافی مداخله ایران در کردستان عراق بوده‌ است؛ مداخله‌ای که پیش از انقلاب اسلامی و در دوران رژیم پهلوی انجام گرفت و ارتباطی با انقلاب اسلامی نداشت.


انفجار قطار مسافربری در نزدیکی خرمشهر که سه واگن آن به‌طور کامل در آتش سوخت هم از دیگر اقدامات خلق عرب است. در پی این حادثه مسافرانی که در آن 3 واگن بودند، سوختند و جان خود را از دست دادند.

مقابله اعراب خوزستان با تجزیه‌طلبان خلق عرب

از روزهای پایانی اسفند 57 در مقابل تحرکات گروه‌های موسوم به خلق عرب، عده‌ای از اعراب ایرانی هوادار انقلاب نیز به تحرک سیاسی – تبلیغاتی دست زدند. براساس گزارشی که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده است، هزاران نفر از ایرانیان عرب‌زبان خوزستان با امضای یک طومار چهل متری پشتیبانی خود را از برقراری جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) اعلام کردند. آنان همچنین هرگونه تجزیه‌طلبی را محکوم کردند.

با شدت گرفتن فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه گروه‌های خلق عرب در روز 9 اردیبهشت اجتماعی در اهواز برگزار شد که در آن مراسم عده بسیاری از عشایر عرب خوزستان حضور داشتند و ضمن حمایت از نظام جمهوری اسسلامی هرگونه نغمه تجزیه‌طلبی را محکوم کردند. آن‌ها همچنین اعلام کردند که اعضای هیات سی‌نفری اعزامی به تهران مورد تایید مردم خوزستان نیستند.

مردم خوزستان که به ستوه آمده بودند در روز 23 تیر 58 به مراکز استقرار گروه‌های خلق عرب هجوم بردند و ضمن دستگیری عده‌ای از عناصر ضدانقلاب، بقیه را متواری کردند.

 

در روز 18 اردیبهشت نیز هزاران نفر با عنوان خلق عرب مسلمان خوزستان در اهواز دست به راهپیمایی زدند و پشتیبانی خود را از امام خمینی و دولت مهندس بازرگان اعلام کردند. روز بعد نیز عده‌ای از زنان عرب در اهواز اجتماعی برپا کردند.

عناصر گروه خلق عرب در ماه‌های اردیبهشت، خرداد و تیر 59 علاوه بر درگیری مسلحانه، به اقداماتی همچون ایجاد آشوب، بمب‌گذاری، ترور و سرقت سلاح و مهمات اقدام کردند. این اقدامات چنان افزایش پیدا کرد که مردم خوزستان به ستوه آمدند و در روز 23 تیر 58 به مراکز استقرار گروه‌های خلق عرب هجوم بردند و ضمن دستگیری عده‌ای از عناصر ضدانقلاب، بقیه را متواری کردند.

به این ترتیب، دوران حضور و فعالیت علنی ضدانقلاب وابسته به عراق در خرمشهر و به طور کلی در خوزستان خاتمه پیدا کرد. اگرچه از این پس اقدامات ایذایی صورت گرفت که با عنوان گروه "چهارشنبه سیاه" یا به طور مستقیم به دست عوامل عراق انجام می‌شد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon