نمرات ضعیف دانش آموزان و ضرورت خانه‌تکانی در بدنه کارشناسی آموزش و پرورش

نمرات ضعیف دانش آموزان و ضرورت خانه‌تکانی در بدنه کارشناسی آموزش و پرورش

عملکرد ضعیف دانش آموزان پایه چهارم و هشتم ایران در آزمون‌‌های بین‌المللی حکایت از ضرورت بازنگری عملکردهای پیشین دارد و یک خانه تکانی جدی در بدنه کارشناسی نظام آموزشی در رأس هر اقدامی نیاز است.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، مطالعات تیمز و پرلز نشان می‌دهد که جایگاه و عملکرد ایران در تمام دوره‌ها همواره از میانگین عملکرد بین‌المللی  پایین‌تر بوده است. در برخی کشورها نتایج آزمون‌های تیمز و پرلز برخلاف ایران، مبنای ارزشیابی عملکرد تیم ستادی و میزان کارآمدی نظام آموزشی آن کشور است اما در کشور همانطور که به راحتی از کنار نتایج آزمون پرلز 2016 گذشتیم و صرفاً به انتشار  ارزیابی سازمان پژوهش از آن بسنده شد و هیچ عزمی در کمیسیون آموزش وقت مجلس صورت نگرفت تا از وزارت آموزش و پرورش درباره چرایی کسب چنین نتایجی پاسخ بخواهد؛ چرا با وجود تایید و اجرای بخشی از سند تحول بنیادین مجدد ناکامی و کسب نتیجه‌ای در مجموع پایین تر از میانگین جهانی  حاصل شد!

قرار بود خروجی تغییر نظام ارزشیابی ابتدایی از کمی به کیفی توصیفی به نیت کاستن از استرس‌ها و بهبود فرآیند باشد اما مجدد با وجود کسب رتبه 50 از بین 58 کشور شرکت کننده در آزمون تیمز 2019 که مورد تحلیل پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش قرار گرفت‌،  حساسیت لازم را از کمیسیون آموزش مجلس فعلی هم نمی‌بینیم تا وزارت آموزش و پرورش را بطلبد که چرا بعد از نزدیک به یک دهه از اجرای سند تحول بنیادین کماکان نظام آموزش ما در رقابت‌های شاخص جهانی چون تیمز و پرلز کارنامه در تراز نظام جمهوری اسلامی ندارد و چگونه می‌توان با وجود کشورهای منطقه همچون قطر، ترکیه، ارمنستان و ... که از ایران جلوتر هستند تا سال1404 کسب رتبه اول منطقه را محقق کرد؟

دلایل این برون‌داد در مقایسه با 58 کشور شرکت کننده در آزمون اخیر تیمز( 2019) بسیار گسترده است و از جهات مختلف قابل طرح و بررسی  است.

واکاوی عملکردهای پیشین

در این مقطع کوتاه 5 ساله باقی مانده از چشم انداز 1404  می‌طلبد تا  در جهت اصلاح و بهبود فرآیند از حیث منابع، محتوا، شیوه‌های آموزشی، منابع مالی و انسانی و نظام ارزشیابی معلمان اقدام کرد.

عملکردهای پیشین باید مورد بازنگری و واکاوی کارشناسانه قرار گیرد، اینکه تیم بازنگری متشکل از چه گروهی باشد  از اهمیت بالایی برخوردار است چون با تیمی که برونداد بیش از دو دهه تلاشش در دولت‌های مختلف، جایگاهی پایین‌تر از میانگین جهانی بوده است نمی‌توان انتظار تحول داشت و خانه تکانی جدی در بدنه کارشناسی نظام آموزشی در رأس هر اقدامی است چون هر آسیبی که هست دقیقاً از این محل ریشه می‌گیرد.

اما سوال این است که چگونه می‌توان چنین تحولی را متصور بود؟ قبل از هر اقدامی پیشنهاد می‌شود ضمن ورود موثر کمیسیون آموزش مجلس به موضوع و هم‌اندیشی با صاحب‌نظران و دریافت برنامه‌های کیفیت بخشی از معاون آموزش ابتدایی و از سوی دیگر معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش،  برای ارتقای جایگاه دانش آموزان پایه چهارم  و هشتم در آزمون‌های بین المللی تیمز و پرلز چاره‌اندیشی شود اینکه چرا با وجود همه تلاش‌ها  چنین برون‌دادی حاصل می‌شود و آیا در چنین شرایطی،  توانمندی این را داریم که در 5 سال پایانی منتهی به 1404 با پیشی گرفتن از کشورهای منطقه،  جایگاه بهتری را برای دانش آموزان ایران رقم بزنیم؟  یعنی بالاتر از میانگین جهانی و دست یافتن به جایگاه برتر منطقه ؟ ( مورد تاکید سند تحول بنیادین و سند چشم انداز 20 ساله است. )

خلاء نبود نهاد تخصصی نظام معلمی به عنوان بازوی تخصصی موثر در حوزه آموزش مدرسه‌ای بیش از پیش احساس می‌شود  جمعی برآمده از انتخاب معلمان سراسر کشور  با سازوکاری از پیش تعیین شده مبتنی بر قانون مجلس با شخصیت حقوقی مستقل،  بر هر طرح و لایحه‌ای در این حوزه نظارت و مهر تایید آن شرط لازم اجرای هر برنامه‌ای باشد و به وقت مقتضی هر گونه انحراف از اهداف و برنامه‌ها را گوشزد کند.

مهارت خواندن،‌ نوشتن و درک مفاهیم علمی دانش آموزان باید تقویت شود

بازنگری در تولید محتوا و نزدیکتر کردن آن به استانداردهای روز دنیا  از حیث ساعت تخصیص یافته در برنامه درسی، میزان افزایش مهارت خواندن،  نوشتن و محاسبات ریاضی و درک مفاهیم علمی  که یکی از آیتم‌های مهم در اصلاح فرآیند آموزشی دوره ابتدایی و روزآمدی آن است و ارزیابی از عملکردها و بازخوردها.

آسیب‌های نقل و انتقال بی ضابطه معلمان

ارزشیابی توصیفی ملزومات و شرایط خود را می‌طلبد و مهمترین آن عدم  جذب معلمان غیر تخصصی از دوره متوسطه در دوره ابتدایی به ویژه در کلان شهر تهران که متاسفانه با وجود تلاش معاونت ابتدایی از سطح ستادی تا شهر تهران، چاره ای جز استمرار این فرآیند وجود نداشته و  به واسطه بازنشستگی‌های هر ساله معلمان ابتدایی و عدم تناسب نیروهای ورودی دانشگاه فرهنگیان بخشی از نیروی لازم دوره ابتدایی از دبیران خانم متوسطه متقاضی انتقال به تهران تامین می‌شود که با وجود موفقیت برخی و تلاش فراوان به واسطه عدم تخصص کافی در حوزه آموزش ابتدایی،  استمرار این شیوه یکی از دلایل کاهش کیفی فرآیند یاددهی و یادگیری در دوره ابتدایی بوده است.

تاکنون هم مجلس توضیح مشخصی از وزیران قبلی و فعلی بابت این نوع تامین معلم مدارس ابتدایی نخواسته است که چرا یک دبیر موفق در متوسطه را صرف تمایل انتقال به تهران باید به شرط ابتدایی جذب کرد با علم به آسیب‌های بالقوه آن.

این شیوه ساماندهی برای یک دوره گذار قابل توجیه بود اما نه برای یک دهه؛  جذب نیروهای غیرکیفی برای دوره ابتدایی از طریق طرح‌هایی همچون خرید خدمت، سرباز معلم و حق‌التدریس حتی با وجود افرادی موفق در این بین،  نیازمند بازنگری جدی یا لااقل اصلاح شیوه است چراکه در سند تحول بنیادین صرفاً بر جذب معلم  از محل فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی تاکید شده است و نهایت ماده 28.

اما آسیب قابل ذکر دیگر در دوره ابتدایی، مشغول شدن آموزگاران به برنامه‌های تکلیفی جنبی به جای پرداختن به متن است، برنامه‌های این دوره در دهه اخیر سال به سال از لحاظ کمی افزایش و از لحاظ کیفی کاهش یافته یا فاقد برون داد متناسب با اهداف برنامه‌ها بوده است و چندان که باید در افزایش سطح سواد خواندن، نوشتن، محاسبات  و درک مفاهیم علمی موثر نبوده و کمتر به اهداف مد نظر دست یافته‌اند.

باید دید آیا تاکنون خود را جای آموزگاری گذاشته‌ایم که هم باید بر مهارت خواندن و نوشتن،  درک مطلب ، درک مفاهیم علوم پایه و محاسبات ریاضی دانش آموزش متمرکز باشد هم به برنامه‌های متعدد و متنوع تکلیفی همچون تدبیر، جابر، نویسنده کوچک اندیشمند فردا، بوم، تکالیف مهارت محور ( دوره اول)  شهاب (دوره دوم)  و...بپردازد؛ واقعا این حجم از برنامه‌ها چه ضرورتی داشته و به پشتوانه کدام پژوهش میدانی گسترش یافته است؟

آیا  میزان رضایت مندی آموزگاران از حجم ماموریت‌های محوله جایی در برنامه‌ریزی‌ها داشته است؟ مشاهدات بنده در بازدیدهای میدانی از مدارس طی مسئولیت در دوره ابتدایی نشان داد با وجود نکات مثبتی که شاید در برخی برنامه‌ها  بتوان یافت اما بواسطه حجم بالای ماموریت‌های محوله، چندان مشاهده نشد و اگر پای درد دل آموزگاران بنشینیم، کاستن از حجم بالا و افزودن بر کیفیت را بوضوح خواهیم دید چراکه در بلند مدت فرسایش ذهنی و دل زدگی شغلی را رقم خواهد زد که خود از دلایل کاهش راندمان کاری  آموزگاران، بر خلاف دهه‌های پیشین خواهد شد.

مدارس ابتدایی محیط با نشاط و معلم شاداب می‌خواهد  که می‌طلبد در بسیاری از فرآیندهای موجود بازنگری کنیم از جمله مدرسه محوری را از سطح شعار خارج شود و بگذاریم شورای مدرسه در همه امور مدرسه مبتنی بر قوانین و اسناد بالادستی، برنامه ریزی امور آموزشی و تربیتی را بر اساس نیاز سنجی دانش آموزان عملیاتی اقدام کند و در طول سال بر عدم انحراف از برنامه‌های اعلامی نظارت کنیم، دولت‌ها با ساخت، تعمیر و تجهیز  مدارس به امکانات زیر ساختی در این بخش و توسعه عدالت آموزشی متمرکز شوند  تا نشاط لازم را در ارکان مدارس شاهد باشیم. برای دست یافتن به جایگاه اول منطقه در حوزه آموزش و پرورش تا سال 1404 گریزی نیست تا نتایج آزمون‌های تیمز و پرلز را بهبود بخشیم که این مهم میسر نخواهد شد مگر اصلاح اساسی در فرآیندها و دوری از تمرکز گرایی و تحقق مدرسه محوری.

محمودرضا اسفندیار ( فعال حوزه تعلیم و تربیت)

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon