یادداشت| طالبان در فردای بعد از جمهوریت

یادداشت| طالبان در فردای بعد از جمهوریت

شکست آمریکا در افغانستان حاصل اصرار بر الگوهای پوسیده برای کشورهای منطقه بود که شکست خود را از میانه نیمه دهه اول قرن ۲۱ متوجه شد اما برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای خود و تبدیل افغانستان به پایگاهی برای سنگ‌اندازی در روابط کشورهای منطقه‌ای ادامه داد.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - فرزاد سلیمی‌فر و علی کریمی‌مقام پژوهشگران مسائل افغانستان و دانش‌آموختگان دانشگاه تهران در یادداشتی به تشریح وضعیت افغانستان و چالش‌های پیش‌روی دولت جدید این کشور پرداختند که در ادامه می‌خوانید:

شکست آمریکا در افغانستان حاصل اصرار بر الگوهای پوسیده این کشور برای کشورهای منطقه بوده که شکست خود را از میانه نیمه دهه اول قرن بیست و یک متوجه شده اما برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای خود و تبدیل افغانستان به پایگاهی برای فشار و سنگ‌اندازی در روابط کشورهای منطقه آن را ادامه داده است.

آمریکا هیچ کمکی به دولت-ملت‌سازی در این کشور نکرد و توافق دوحه را در جهت منافع خود پیش برد. توافق دوحه توافقی برای تامین امنیت افغانستانی‌ها نبود. بلکه توافقی برای کاهش حملات به نیروهای آمریکایی و فراهم کردن شرایط خروج از افغانستان بود. سیاست‌های آمریکا د
ر 20 سال اشغال افغانستان فقط به قیمت جان هزاران افغانستانی تمام شد و نهایتا با بی‌مسئولیتی آمریکا در خروج مفتضحانه از افغانستان نمایان شد.

طالبان پیش از موعد و صرفا طی 72 ساعت حیاتی به دروازه‌های کابل رسید و شاهد برپایی مجدد امارت اسلامی افغانستان بودیم. در این میان، کمتر به خود پدیده طالبان پرداخته می‌شود و اینکه این گروه پس از تشکیل امارت اسلامی برای بار دوم چه چالش‌هایی را در پیش دارد. به طور کلی چالش‌های طالبان در اداره افغانستان به چند حوزه تقسیم می‌شوند.

جامعه افغانستان طی 20 سال گذشته تغییرات بسیاری داشته و سواد، انتظارات، فناوری و ارتباطات خارجی مختلفی را تجربه کرده است. به همان میزان که سطح تحصیلات در افغانستان بالا رفته، پیروی از آداب و سنن و دیگر قوانین محلی کاهش‌ می‌یابد. از سوی دیگر، علی رغم اعلام حمایت طالبان از تحصیلات دختران و پسران حتی تا سطح دانشگاه، کماکان مشخص نیست که آیا تفاوتی میان تحصیلات مدرن و سنتی قائل هستند و چه تغییراتی در برنامه‌ریزی تحصیلی در افغانستان رخ خواهد داد. افزایش نسبی سطح سواد طی 20 سال گذشته سبب بروز انتظاراتی شده است که حق اشتغال و تحصیل زنان و استفاده از فناوری‌های مدرن را با چالش مواجه می‌سازد. طالبان بارها بر تضمین این حقوق تاکید کرده است اما در عرصه عمل تفاوت‌هایی در اجرا وجود دارد. برای مثال در برخی مناطق از حضور زنان در مشاغل ممانعت به عمل آمده اما در کابل برای فعالیت زنان ممنوعیتی گزارش نشده است. به نظر می‌رسد نوع برخورد با پدیده‌های اجتماعی چالش برانگیز بسیار به نیروهایی بستگی داشته باشد که در مناطق مختلف مستقر هستند. از این رو هماهنگ کردن این نیروها برای طالبان چالش برانگیز خواهد بود. از سوی دیگر، نوع ارتباطات اقتصادی مردم در 20 سال گذشته دچار تحولاتی شده است. برای درک این موضوع باید به اقتصاد جنگ اشاره کرد.

اقتصاد جنگ گرایشات منفعت‌طلبانه مادی و غیرمادی از جنگ و تداوم آن است. طی سال‌ها جنگ در افغانستان بسیاری از زمین‌های کشاورزی و کانال‌های آبیاری عملا نابود شد و ناامنی گسترده موجب عدم امکان برای برنامه‌ریزی کشاروزان شد ضمن آنکه عملا محصولات فاقد قیمت و خریدار مناسب ماندند. همین سبب شد تا کشت مخدر به عنوان یک جایگزین اقتصادی مطرح شود. ارتباط مستقیمی میان ناامنی و افزایش کشت مخدر مشاهده شده است. طالبان کشت و استعمال مخدر را ممنوع کرد اما تجارت مخدر مغفول مانده و همین‌ می‌تواند چالش اساسی برای طالبان باشد. حجم پول ناشی از تجارت مخدر می‌تواند سرمایه تاسیس یک ارتش را فراهم سازد و ناامنی را به طور موثر گسترش دهد. چالش‌های اقتصادی برای طالبان محدود به مواد مخدر نیست. سیاست طالبان در کنترل بازار صدور نرخ دستوری است. این مسئله ممکن است در کوتاه مدت حمایت‌هایی را از جانب مردم عادی و تجار محلی حاصل کند خصوصا هنگامی که این نرخ دستوری برای محصولات خارجی اعمال شود اما به تدریج از جذابیت‌های اقتصادی افغانستان برای کشورهای خارجی کاسته و این کشور را دچار بحران‌های اقتصادی می‌سازد.

افغانستان به عنوان یک کشور محصور در خشکی و کمتر توسعه یافته برای توسعه و رشد نیازمند ارتباط با کشورهای خارجی است. هرگونه محدودیت نتایج خسارت‌باری دارد. توسعه و تجارت مستلزم امنیت است و در این روزها پیام‌های مخابره‌ای از افغانستان بر نحوه تصمیم‌گیری در قبال این کشور موثر است. طالبان نیازمند شناسایی بین‌المللی است و همین سبب شده است تا طالبان بسیار در برخورد با سفارت‌خانه‌ها محتاط عمل کند. طالبان می‌داند که هرگونه همکاری بین المللی اعم از تداوم ارتباط اقتصادی و توسعه‌ای مستلزم مشارکت و حضور خارجی‌ها است؛ اما در این خصوص چالش‌هایی چند لایه وجود دارد. نخستین مسئله چالش برانگیز، مسئله امنیت اماکن دیپلماتیک است. مهمترین واقعه 20 سال اخیر شهادت دیپلمات‌های جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف بوده است که سبب شده امروزه حفظ امنیت اماکن دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیت نمادین برای طالبان باشد. دیگر سفارت‌خانه‌ها اعم از روسیه، ترکیه و اندونزی چشم به این اهمیت نمادین داشته و بعد از برآورد خود از وضعیت کشور برای حفظ امنیت اماکن دیپلماتیک خود با طالبان وارد مشورت شده‌اند. اما گستره چالش از این فراتر است؛ مهمترین چالش به نظر می‌رسد موضوع اماکن و کادر دیپماتیک کشورهایی باشد که در این 20 سال اشغال افغانستان مشارکت فعال و نظامی داشته‌اند. هم‌اکنون تقریبا تمام سفارت‌خانه‌ها تعطیل هستند و چالش طالبان در تنظیم روابط و نوع مدیریت احساسات نیروهای عملیاتی را بیش از پیش مسجل می‌کنند.  

بخش مهمی از ماهیت این چالش‌ها برآمده از نوع تعاملات درونی طالبان است. به عبارت دیگر، پویایی درونی طالبان متشکل از نیروهای محرکه متفاوتی است که گرایشات مختلفی را گرد اخراج اشغالگران غربی از افغانستان و برپایی یک حکومت اسلامی جمع کرده است. عمده چالش‌ها در جزئیات این پویایی درونی است. با تصرف کابل، مشروعیت داخلی ملا آخوندزاده در بالاترین حد خود قرار گرفته است اما دو رقیب مهم و قدرتمند در داخل هسته مدیرت گروه وجود دارد. ملا محمد یعقوب عمری و سراج الدین حقانی که هردو بسیار صاحب نفوذ و باانگیزه‌ بوده و هرکدام طیف ویژه و قدرتمندی را رهبری می‌کنند. این دو نفر تفکرات خود را به صراحت و بلندی بیان‌ می‌کنند. از ابتدایی‌ترین این اختلافات را باید مخالفت ملایعقوب و حقانی در مذاکره با آمریکا و تاکید بر گفتگوهای بین الافغانی دانست. حال در نظر بگیرید که فاکتور جامعه سیاسی کنونی افغانستان نیز که تسلیم طالبان شده‌اند در این ساختار نقش داده شوند در این صورت باید دید چه واکنش‌هایی در سطح مقامات طالبان، نیروهای میانی و میدانی صورت می‌گیرد.

مدیریت یک جامعه متکثر با مدیریت یک گروه چریکی متفاوت است و باید مولفه‌های مختلفی درنظر گرفته شود که می‌تواند سبب جدایی و اختلاف در میان رده‌های مختلف این گروه شود. این گروه طی 20 سال به سمت کمرنگ کردن ابعاد پشتونوالی و شکل‌دهی یک ملی‌گرایی مذهبی با مشارکت همه اقوام افغانستان حرکت کرده است. از این رو، امروزه شاهد نیروها و مقامات غیرپشتون و حتی غیرسنی بیشتری در صفوف طالبان هستیم. این گرایشات موجب چالش‌هایی است و با تشکیل امارت اسلامی دوم ادامه‌دار خواهد بود. حضور نیروهایی از ایغورها و آسیای مرکزی نیز بر ابعاد این چالش می‌افزایند. طالبان برای این نیروها یک امیدواری بوده است و چشم به حمایت طالبان داشته‌اند. نوع تعامل طالبان با همسایگان افغاستان خصوصا نوع تعامل‌های آتی طالبان با چین و روسیه بی‌شک از چشم این نیروها دور نمی‌ماند. از این گذشته، تشکیل حکومت ذاتاً چالش‌زا است. چالش‌های بسیاری درباره نوع حکومت، قانون اساسی، نحوه مشارکت اقلیت‌های دینی و مذهبی، مشارکت سیاسیون و اختلافات و مسائل مرزی و آبی پیش‌روی طالبان قرار‌ دارد. در روزهای آتی باید دید چه رخدادهایی سرنوشت مردم و کشور افغانستان را شکل خواهند داد و چه آینده‌ای برای این مردم رقم خواهد خورد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon