نگاهی به سند تحول صدا و سیما

نگاهی به سند تحول صدا و سیما

عمارمنشی صداوسیما، یکی از مهمترین خروجی‌های سند تحول است و این فراخوان، نه تنها منافات و یا جلوافتادن و با دور زدن سند تحول را تداعی نمی‌کند، بلکه پازل نهایی قطعات کوچکتر در سند تحول رسانه ملی است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زندگی و خصوصیات شخصیتی عمار یاسر تعاریف متعددی در سندهای تاریخی وجود دارد که هرکدام مستحق توجهات و پردازش‌های ویژه است، اما در این برهه تاریخی دو گزینه بسیار مهم از ویژگی‌های عمار مدنظر قرار گرفته که با بهره‌وری بسیار بالا قابلیت الگوسازی یافته و جامعه امروز ما به خصوص افراد حقیقی و حقوقی مستقر در اردوگاه ارزش‌ها و انقلاب اسلامی از جمله رسانه ملی، محتاج و مشتاق الگوبرداری  از این دو خصوصیت‌اند.

یکی از این دو خصوصیت، صلابت و بصیرت و مداومت حضور مطلق عمار در جبهه حق زیر پرچم ولایت و همسنگری با امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگری قدرت روشنگری و شجاعت دفاع از ولایت تا واپسین دمان حیات است.

در شرایط امروز به برخی از چهره‌ها به‌ واسطه ایستادگی و مقاومت جهادی و نیز اراده، شجاعت و قدرت روشنگری در دفاع از مواضع ولایت و نقش‌آفرینی بارز و برجسته در خنثی‌سازی سلسله تهاجمات اندیشه‌محور جبهه‌های نفاق و الحاد به ارزش‌ها و ارکان و اعتقادات دینی و سیاسی ولایت مطلقه فقیه و حوزه‌های فکری منتسب به این جایگاه در عرصه جنگ نرم، تا مرز گذر از جان و پذیرش انواع و اقسام بدنامی‌ها و انگ‌ها، همانند مرحومین آیات عظام مهدوی کنی و مصباح یزدی و نیز چهره‌هایی مانند سیدالشهدای اهل قلم آقاسیدمرتضی آوینی و سردار دلها سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی عزیز و … لقب عمار ولایت اطلاق شد که البته هنوز هم عده‌ای در حال ایفای همین نقش غربت‌ساز بوده و هستند.

نگاهی به عملکرد مشحون از نور و وقار و افتخار این عزیزان به اندازه غرورانگیز و شعف آمیز است که احساس کنیم همیشه جامعه ما عمار دارد و ندای این عمار، بی‌لبیک نمی‌ماند. عمارگرایی نهضتی است که با مهارت‌ها و توانمندی‌های فکری و میدانی، از جبهه و خاکریز ولایت غربت‌زدایی کرده و علی‌رغم همه فشارهای تحمیلی، سربلندی ابدی را برای عمارهای زمان به ارمغان می‌آورد.

اما نکته‌ای که ذهنم را به شدت به خود مشغول کرده این است که ما باید پدیده‌های حقیقی عمارپیشگی را با الگوپذیری از تشکیلات و سازمان‌های حقوقی عمارساز مانند جشنواره فیلم فجر و برخی از برنامه‌های ارزشمند در شبکه‌های تلویزیونی سرایت داده تا گام‌های بلندی به سمت جریان‌سازی و جاری کردن فرهنگ روشنگرانه و مقاومت محور عمار در مجموعه بزرگ رسانه ملی که در دوران مدیریت جدید آغاز شده داشته باشیم.

رئوس گام‌هایی که مدیریت جدیدرسانه ملی برای عمارشدن رسانه ملی و اشاعه این فرهنگ در بستر جامعه ایجاد کرده می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1-شناخت دقیق موضوعات، حجم و جنس تهاجمات فکری دشمن در عرصه جنگ نرم

2-کشف ابزار، عوامل، مصادیق، مواضع و مهارت‌های عملیاتی تهاجم فرهنگی

3-شناسایی تعداد و مظاهر تجربه شده عملیات‌های روانی و جنگ‌های روانی دشمن که از گذشته‌های دور و نزدیک تا کنون جهت ریزش فکری و نفراتی در جبهه خودی به کار گرفته شده است.

4-آموزش فکری لازم به هسته رسانه‌ای برنامه ساز برای تعمیق بیشتر جهت کشف تهاجمات متنوع کلامی و یا نمادگرایانه

5-تولید برنامه‌ها و یا پیش تولیدهای قابل تزریق در برنامه‌های پرمخاطب جهت اجرای واکسیناسیون و تلقیح نگرش‌ها و یا بیمه‌سازی افکار عمومی در تقابل با انتشار گسترده ویروس‌های مسری در شبکه‌های ماهواره ای، اجتماعی و فضای مجازی

6-بکارگیری مستمر و گسترده پتانسیل‌های فکری و فنی مراکز فرهنگی و هنری و پرورشی بیرون از مجموعه رسانه ملی اعم از دستگاههای فرهنگی و آموزشی دولتی و یا خصوصی بویژه جبهه فرهنگی انقلاب در متن کار و پرهیز از حاشیه‌نشین کردن آنها در رسانه ملی و جایگزین شدن مدیریت خط سبزی.

7-راه اندازی مناظره‌های متنوع و قوی در شبکه های پرمخاطب بین افراد هم وزن و هم شأن در موضوعات مختلف فکری اعم از شبهات سیاسی، اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی با مدیریت هوشمند مجریان باسواد و عدم بکارگیری مجریان خنثی

8-ایجاد اتاق فکرهای قوی و مستمر برای تولید محصولات فاخر پس ازکالبد شکافی موضوعات و طرح‌ها

9-فراخوان گزارشگران، مجریان، نویسندگان و برنامه‌سازان مجرب و توانمند که بعضا بدلیل اعمال مدیریت خط قرمزی  از رسانه ملی جدا مانده‌اند.

10-انتقال محصولات تولیدی فاخر و عماراندیش رسانه ملی با شیب ملایم به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی

یادمان باشد که هالیوود بستر جهانی شدن اندیشه های لیبرالیسم فرهنگی است و خروجی بارز محافل مربوط به استراتژیست‌های فکری و فرهنگی، فیلمهای تأثیرگذار ساخته شده در هالیوود است که حتی مخاطبان خاکستری و بی‌طرف را نیز پای کار آورده و به تسخیر افکار و همراه‌سازی فرهنگی ملل و اقوام مختلف جهان با مواضع فکری غرب می‌پردازد تلاش  رسانه ملی تاکنون براین بوده که حفره‌های موجود در نظام فیلم‌سازی و سریال‌سازی را پر کرده و مانع از فتح اندیشه‌ها توسط بیگانگان و معاندان وعوامل نفوذی شود.

باید پذیرفت که رسانه ملی دردوره تحول نمی تواند مننتظر بماند تاسایر دستگاه‌ها ی هنری، فرهنگی و آموزشی جامعه از لاک دفاعی و یا انفعالی و استیصالی خود بیرون آمده و بخواهند کاری کنند.

امروز اکثر محافل یادشده اعم از دستگاه‌های فرهنگی، آموزشی وغیره....به اندازه کافی درگیر واقعیت‌های تلخ درون سازمانی خود اعم از موضع‌گیری‌ها و شبهه‌آفرینی‌ها و مسئله‌سازی‌ها و ذهنیت‌دهی‌های اساتید و دانشجویان و معلمان و برخی از دانش‌آموزان و هنرمندان و ورزشکاران و … بوده و واقعاً در تدبیر امور خود با مشکل مواجه‌اند و گاهی نمی‌دانند با حجم تأثیرپذیری‌های غافلانه فرهیخته نماهای خود که بعضاً مدعیان علمی و سیاسی و … هستند، چه سیاستی پیشه کنند، اما رسانه ملی همانند نهادهای بصیر، نه تنها اسیر وادادگی‌های فوق الاشاره نشده، بلکه مصمم‌تر از همیشه در تکاپوی تأثیرگذاری هرچه بیشتر در تقویت جبهه حق و توسعه روشنگری‌هاست.

در فراز پایانی ذکر نکات مهمی را ضروری می‌دانم:

الف: رسانه ملی دردوران تحول نماد سیاستهای کلی نظام است و با رد هرگونه تندروی و کندروی، تأکید شده که ما نمی‌توانیم در درون نظام، شاهد مانور ضدفرهنگی دگراندیشانی باشیم که با زیرگرفتن مواضع و مصالح مصوب در سطوح بالادست مدیریتی نظام، از اصول عدول کرده و مبلغ و مروج آموزه‌های تهاجم فرهنگی غرب‌اند.

ب: بالای 290شبکه بیگانه در حال مخاطب جویی از بین ملت شریف‌اند فلذا عمار شدن رسانه ملی، یکی از کارآمدترین سیاست‌های راهبردی رسانه ملی برای بصیرت‌افزایی و روشنگری در افکار عمومی و کاهش گرایش به شبکه‌هایی است که ماهیت کلی آنها برای مردم ‌روشن شده قطعاً قصور رسانه ملی در فرایند تنویر و بیدارگری اذهان عمومی می‌تواند مصداق عینی بی‌عملی و رسالت‌گریزی باشد که سند تحول بخش مهمی از خسارت‌های گذشته را جبران کرده است.

ج: رسانه ملی برای عمار شدن و استمرار بخشیدن و بلکه افزودن به مخاطبان، درحال ذائقه‌سازی است هرچند این کار در عصر پسااغتشاش، کاملاً دشوار به نظر می‌رسد و نیازمند تلاشی هنرمندانه و جهادگرانه است و از این رو با محوریت رسانه ملی، شاهد هم‌اندیشی سایر ارگان‌های ذیربط هستیم تا سازهای ناساز، سازگاری افکار عمومی با نگرش‌های عماری را خدشه‌دار نکنند‌.

د: از جمله الزامات عمارپیشگی رسانه ملی، هماهنگی فراشبکه‌ای در سازمان است، طوری که ضمن حفظ تنوع گرایش‌های فنی برنامه‌سازی، شاهد تفاوت نگاه و اندیشه‌های مجریان، گزارشگران و تهیه‌کنندگان در فرایند پردازش مسائل مهم جامعه نباشیم.

در پایان تأکید می‌کنم که قطع یقین، عمارمنشی رسانه ملی، یکی از مهمترین خروجی‌های سند تحول است و این فراخوان، نه تنها منافات و یا جلوافتادن و با دور زدن سند تحول را تداعی نمی‌کند، بلکه پازل نهایی قطعات  کوچکتر در سند تحول رسانه ملی است.

نویسنده: هادی ابراهیمی کیاپی/ دانشیار علوم سیاسی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران