ماجرای ممانعت میرحسین موسوی از نوشتن مقاله علیه مجاهدین خلق

ماجرای ممانعت میرحسین موسوی از نوشتن مقاله علیه مجاهدین خلق

خبرگزاری تسنیم: نایب‌رئیس جبهه پیروان ماجرای ممانعت میرحسین موسوی از نوشتن مقاله علیه مجاهدین خلق را تشریح کرد.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، برنامه شناسنامه این هفته با حضور حسن غفوری‌فرد نایب‌رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری از شبکه سه سیما پخش شد.

غفوری فرد در ابتدای این برنامه تلویزیونی در مورد دوران مبارزاتی‌اش، گفت: بنده از دوران جوانی خواسته یا ناخواسته به‌سمت جریانات و مبارزات سیاسی کشیده شدم. نوجوانی ما با دوران فعالیت افرادی مثل نواب صفوی و آیت‌الله کاشانی و همچنین اتفاقاتی مانند 30 تیر، 28 مرداد و... مصادف بود و با این مسائل آشنا بودیم. از طرف دیگر بنده از 5سالگی وارد بازار کار شدم و از همان زمان به‌دلیل شرایطی که در بازار وجود داشت، با مسائل سیاسی آشنا شدم. از 13-14 سالگی هم وارد حوزه علمیه شدم که مصادف بود با اوج مبارزات روحانیت.

وی ادامه داد: اوج فعالیت‌های سیاسی بنده از 15 خرداد سال 42 آغاز شد. آن سال امام دستور داده بود که مردم مراسم روز عاشورا را با بیان جنایت‌هایی که رژیم شاه در جریان حمله به مدرسه فیضیه مرتکب شده بود، هماهنگ کنند و مراسم عزاداری امام حسین(ع) با مبارزه علیه شاه همراه باشد. مردم در آن سال در میدان قیام تجمع کرده بودند و شعارهای سیاسی ــ مذهبی می‌دادند.

نماینده ادوار مجلس افزود: سال 47 در دانشگاه شهید چمران اهواز تدریس می‌کردم که به‌دستور ساواک از دانشگاه اخراج شدم و تصمیم گرفتم به خارج از کشور مهاجرت کنم. سال 55 که به ایران بازگشتم، بلافاصله از سوی ساواک احضار شدم. حرف آن‌ها این بود: شما در آمریکا یک رهبر مذهبی بودید، و از من می‌خواستند که بگویم چه‌کسانی در این جلسات شرکت می‌کردند و چه مباحثی را مطرح می‌کردیم. بنده هم در پاسخ می‌گفتم: من رهبر مذهبی نیستم، اما شما کجا سراغ دارید که یک رهبر مذهبی بیاید و همراه خودش را لو بدهد؟ این حرف‌های من باعث می‌شد آن‌ها عکس‌العمل شدیدی نشان دهند و باعث شد که مرا ممنوع الخروج کنند و در کشور هم اجازه کار ندهند.

غفوری‌فرد همچنین گفت: در جریان یکی از حکومت‌های نظامی، امام(ره) اعلامیه دادند که سربازها از پادگان‌ها فرار کنند. بنده به‌همراه شهید قندی و دکتر نیک‌روش این اطلاعیه را بین سربازانی که برای حکومت نظامی در خیابان حضور داشتند، پخش می‌کردیم که همان روز ما را دستگیر کردند. جالب اینجا بود که چهار روز در زندان‌ها دنبال جای خالی می‌گشتند که ما را زندانی کنند اما همه زندان‌ها پر بود و در نهایت در خوابگاه یکی از پادگان‌ها ما را بازداشت کردند.

وی گفت: از سوی برخی فرماندهان ساواک لیستی تهیه شده بود که به رژیم شاه می‌گفتند اگر این افراد دستگیر و اعدام شوند کشور آرام خواهد شد. طبق اطلاعاتی که بعدها به دست ما رسید، نام بنده هم در آن لیست بوده و قرار بود اعدام شوم.

نماینده ادوار مختلف مجلس در بخش دیگری از این مصاحبه تلویزیونی در مورد دوران مهاجرتش به آمریکا نیز این‌طور گفت: قبل از اینکه به آمریکا بروم، یک سال در ژاپن و در رشته مهندسی زلزله‌شناسی ادامه تحصیل دادم. چون بنده به زبان انگلیسی آشنا بودم یا باید به انگلستان می‌رفتم یا آمریکا، اما چون از ابتدا از انگلستان به‌دلیل توطئه‌هایی که علیه ایران انجام داده بود، متنفر بودم، به آمریکا رفتم. همزمان با تحصیل در آنجا، انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا را راه‌اندازی کردیم.

غفوری‌فرد در ادامه اظهار داشت: وقتی از آمریکا به ایران بازگشتم، سازمانی به‌نام "اتم نیرو" بود که مسئولیت داشت تا برای آماده‌سازی نیروگاه اتمی بوشهر، مهندس تربیت کند. بنده به‌عنوان مسئول آموزش بخش فیزیک "اتم نیرو" مشغول شدم که بعد از مدتی به من گفتند: ساواک دستور اخراج شما را ابلاغ کرده، و بدون اینکه حقوق ما را پرداخت کنند، اخراج شدم. در آنجا ما مهندس‌هایی را تربیت می‌کردیم که بتوانند بعد از راه‌اندازی نیروگاه، آن را اداره کنند اما کسانی که مشغول راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر بودند، صد در صد خارجی بودند.

وی در بخش دیگری از سخنانش در مورد ارتباطی که با ابراهیم یزدی در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا داشته و همچنین موضعش در قبال ملی ــ مذهبی‌ها، اظهار داشت: در آن روزها ما تلاش داشتیم بگوییم مسلمانان همه یکی هستند. چون گروه‌های کمونیستی در مقابل ما قرار داشتند ما تلاش داشتیم مسلمانان را متحد نگه داریم و به خطوط فکری مختلف توجه نکنیم.

"در آن زمان در خارج از کشور فعالیت‌های دانشجویی زیادی صورت می‌گرفت، قبل از شکل‌گیری انجمن اسلامی، کنفدراسیون شکل گرفته بود که اعضای آن همه چپی بودند. اولین کنفرانس مذهبی که ما در تگزاس راه انداختیم با 17 نفر برگزار شد، اما بعدها به تجمعات چند هزار نفره تبدیل شد. لازم بود که ما وحدت خودمان را حفظ کنیم".

وی ادامه داد: از همان ابتدا اختلافاتی با آقای دکتر یزدی داشتیم اما تلاشمان این بود که مسلمانان یک گروه باشند و متفرق نشوند.

این نماینده ادوار مجلس همچنین در مورد دولت مهندس بازرگان نیز گفت: مهندس بازرگان شاید می‌توانست مدیر خوبی باشد، اما نه در شرایط انقلاب. 7-8 ماه قبل از انقلاب مهندس بازرگان راجع به زن‌ها گفته بودند که زن‌ها فقط به درد آشپزی می‌خورند و کاری نمی‌توانند انجام دهند که این موضوع باعث ناراحتی بانوان شده بود. تابستان سال 1357 در منزل شهید دکتر لواسانی جلسه‌ای برگزار شد و مهندس بازرگان هم حضور داشت، صحبت کردم و گفتم آقای مهندس بازرگان انسان بسیار خوبی هستند و اعتقادات مذهبی خوبی هم دارند اما به درد انقلاب نمی‌خورند. الآن هم چنین اعتقادی دارم.

غفوری‌فرد افزود: ملی ــ مذهبی‌ها از اول هم چندان انقلابی نبودند. هیچ‌کدام از این‌ها خصوصیات یک فرد انقلابی را نداشتند. آقای مهندس بازرگان در همان جلسه اعلام کرد: ما می‌خواستیم یک مجمع ساده‌زیستان تشکیل دهیم و اساسنامه آن را هم نوشتیم که طبق آن ساده زندگی کنیم اما کسی که مزاحم ما شد، خانم‌های ما بودند و می‌گویند: نمی‌شود جلوی مهمان فقط دو نوع خورش گذاشت! آقای مهندس بازرگان وقتی می‌خواستند ساده زندگی کنند جلوی مهمان خود دو نوع خورش می‌گذاشتند که تازه موفق به آن هم نمی‌شدند، اما در مقابل شهید رجایی یک بار به مشهد آمدند و ما برایشان یک غذای زوار حرم امام رضا(ع)، یک نوشابه و یک سیب دادیم، اما وی گفت: من سر سفره‌ای که غذا و نوشابه و میوه باشد، اصلاً غذا نمی‌خورم. این هویت انقلابی است.

وی در بخش دیگری از سخنانش در مورد حضورش در استانداری خراسان، گفت: زمانی که دولت موقت استعفا داده بود و آقای هاشمی وزیر کشور بود، آقای هاشمی به بنده گفت: همین الآن برو و استاندار خراسان شو! بنده در پاسخ گفتم: من نه این کار را بلد هستم و نه این کار را دوست دارم. کار من، کار فکری است و این‌طور کارها از من برنمی‌آید. وی گفت: احمدزاده (اولین استاندار خراسان بعد از انقلاب) آنجا را آتش زده و باید به آنجا بروی تا اوضاع سامان پیدا کند. آقای احمدزاده از ملی ــ مذهبی‌های قدیمی بود و حکم خود را از امام(ره) گرفته بود و اختیارات زیادی هم در خراسان داشت اما عملکرد چندان خوبی نداشتند. در نهایت آقای هاشمی بنده را متقاعد کرد و قرار شد به خراسان بروم.

این فعال سیاسی ادامه داد: یک روز به ما اطلاع دادند که آمریکا به طبس حمله کرده است. بنده با آقای مهندس میرسلیم تماس گرفتم و گفتم: می‌گویند آمریکا به طبس حمله کرده، وی در پاسخ گفت: دکتر، خواب دیده‌ای! واقعاً این موضوع قابل تصور نبود که آمریکا به جایی مثل طبس حمله کند و به همین دلیل شایعات فراوانی در این مورد و به‌خصوص در منطقه پخش شد و شرایط بدی به وجود آمده بود. اولین کاری که انجام دادیم این بود که دور مشهد را نیرو چیدیم تا اگر آمریکایی‌ها به شهر حمله کردند، جلوی آن‌ها مقاومت کنند.

غفوری‌فرد در بخش دیگری از سخنانش، گفت: سال 55 سازمان ملی دانشگاهیان را در ایران تشکیل دادیم. در آن زمان دانشگاه کانون مبارزه با شاه بود و به همین دلیل این سازمان را به‌همراه برخی از دوستان تشکیل دادیم که متأسفانه این کانون به‌دلیل نفوذی که اساتید نزدیک به چپ در دانشگاه داشتند، به‌تدریج به دست چپی‌ها افتاد. بعد از آن ما جامعه اسلامی دانشجویان را تشکیل دادیم که هنوز هم به فعالیتش ادامه می‌دهد. تابستان سال 1357، شهید باهنر با بنده تماس گرفت و گفت: ما می‌خواهیم حزبی تشکیل دهیم که مؤسسین آن آقایان بهشتی، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، خامنه‌ای [رهبر انقلاب] و بند  (باهنر) هستم. وی گفت: دوستان پیشنهاد کردند شما هم جزو این حزب باشید. و من هم گفتم: به این موضوع افتخار می‌کنم و در خدمت شما هستم.

وی ادامه داد: در واقع فعالیت حزبی بنده با حزب جمهوری اسلامی بود که استقبال بسیار خوبی از آن به عمل آمد. حزب جمهوری اسلامی هنوز هم هست و هیچ‌وقت منحل نشده است. افرادی که در این حزب بودند همگی ستاره بودند اما با یکدیگر تناسب نداشتند، به‌طور مثال شهید عراقی که شش نخست وزیر را ترور کرده بود در این حزب بود اما کسانی هم بودند که از اساس با مبارزه مسلحانه مخالف بودند. موارد مشابه دیگری هم از این دست وجود داشت که باعث شد از همان ابتدا اختلافاتی در حزب وجود داشته باشد.

** ماجرای ممانعت میرحسین موسوی از نوشتن مقاله علیه مجاهدین خلق

نایب‌رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در ادامه، تصریح کرد: بنده و مهندس موسوی اختلافات زیادی در آن زمان با هم داشتیم. البته بنده برای وی همیشه احترام زیادی قائل بودم، اما مثلاً وقتی روزنامه جمهوری اسلامی ایجاد شد، ما شب به دفتر روزنامه می‌رفتیم و مقاله می‌نوشتیم و خدمت وی می‌دادیم تا چاپ کنند اما وی (مهندس موسوی سردبیر وقت روزنامه) مقاله‌های من را چاپ نمی‌کرد. وی در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی این موضوع را مطرح کرد: آقای دکتر غفوری‌فرد مقالاتی می‌نویسد که ما را با سازمان مجاهدین خلق ایران درگیر می‌کند و ما الآن صلاح نمی‌دانیم که با مجاهدین درگیر شویم. این درحالی بود که بنده معتقد بودم مجاهدین از قبل از انقلاب برنامه درگیری داشتند و از روز اول با ما درگیر شده بودند. اما آقای مهندس موسوی می‌گفت: ما نباید علیه آن چیزی بنویسیم که باعث درگیری شود.

وی در ادامه در پاسخ به این سؤال "آیا قبول دارید مسئولین کمی از ساده‌زیستی فاصله گرفته‌اند" گفت: اوایل انقلاب و دوران جنگ همه مسئولین با تمام وجود به ساده‌زیستی اعتقاد داشتند و این موضوع در حد یک شعار نبود اما بعد از جنگ شرایط متفاوت شد. آقای هاشمی رفسنجانی بعد از جنگ به نماز جمعه آمد و گفت: حالا که جنگ به پایان رسیده باید کمی به رفاه مردم رسیدگی شود.

نایب‌رئیس جبهه پیروان همچنین در مورد فعالیت‌های هسته‌ای کشور نیز، گفت: بنده از ابتدا به استعدادهای ایرانی اعتقاد داشتم و می‌دانستم اگر شرایط فراهم باشد می‌توانیم در علم نوین دنیا به مراتب بسیار بالایی دست پیدا کنیم. اما باید شرایط مناسب باشد و باور کنیم دنیای امروز، جهان علم و دانش است و هر کاری که می‌کنیم باید دانش‌محور باشد. بنده همان ابتدا یقین داشتم که در حوزه فن‌آوری هسته‌ای به موفقیت‌های زیادی دست پیدا خواهیم کرد و هنوز هم معتقدم ما می‌توانیم به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا کنیم.

غفوری‌فرد افزود: در حال حاضر تمام دنیا یک طرف هستند و ما در طرف مقابل. 1+5 که ترکیبی است از قدرت‌های برتر دنیا در یک طرف میز مذاکره قرار دارد و ما هم در طرف دیگر میز و قاعدتاً وقتی دو نفر با یکدیگر مذاکره می‌کنند باید هموزن باشند. این نشان‌دهنده قدرت بسیار بالای ماست که البته هزینه زیادی هم برای آن پرداخت کرده‌ایم.

نایب‌رئیس جبهه پیروان در بخش دیگری از این مصاحبه تلویزیونی در مورد حضورش در سازمان تربیت بدنی، اظهار داشت: همه پست‌هایی که بنده در آن حضور داشتم اتفاقی بوده است. در مورد سازمان تربیت بدنی صبح یکی از روزها آقای دکتر حبیبی تماس گرفت و گفت: آقای هاشمی پیشنهاد کرده است شما رئیس سازمان تربیت بدنی شوید؛ وقتی با آقای هاشمی صحبت کردم، وی گفت: ما دو پست را برای شما در نظر گرفته‌ایم، یکی استانداری خراسان و دیگری ریاست سازمان تربیت بدنی، شما کدام را قبول می‌کنید؟ بنده در پاسخ گفتم: من استانداری خراسان را به ریاست‌جمهوری ترجیح می‌دهم زیرا در جوار حضرت امام رضا(ع) هستیم. وی گفت: ما برای هر وزارتخانه‌ای 7-8 کاندیدا داریم اما برای سازمان تربیت بدنی جز شما شخص دیگری کاندیدا نیست، بنده هم در پاسخ گفتم: اگر دستور این است، مشکلی نیست، و در نهایت به سازمان تربیت بدنی رفتم.

غفوری‌فرد در مورد استعفایش از این سازمان نیز، گفت: تحولی که ما در ورزش ایجاد کردیم، یک تحول بنیادی بود. در آن زمان ورزش به‌عنوان یک ضدارزش شناخته می‌شد اما ما ورزش را با فرهنگ اسلامی هماهنگ کردیم. در هر صورت بعد از مدتی به آقای هاشمی نامه زدم و نوشتم: ما طبق نظر شما سازمان تربیت بدنی را متحول کردیم و حالا اجازه می‌خواهم که به کار اصلی خودم، یعنی دانشگاه بازگردم. وی در پاسخ بنده نوشت: شما با قدرت به کار خود ادامه دهید. اما بعد از یک هفته اتفاقاتی افتاد که خوشایند نبود.

"در جلسه عمومی جامعه اسلامی مهندسین یک نفر سؤال کرد: چه شده که اوایل انقلاب به هرکس که پیشنهاد وزارت می‌شد می‌گفت فلانی از بنده بهتر است، اما الآن افراد کلی واسطه می‌‌آورند تا پست بگیرند. بنده در پاسخ گفتم: آن اوایل کسی که مسئولیت می‌گرفت هم احتمال داشت ترور شود و هم باید از منافع مالی خود دست می‌کشید. آن زمان گفتم (سال 72) که الآن تجمل‌گرایی است و دولت و مسئولین به‌سمت تجمل‌گرایی حرکت می‌کنند و بنده احساس خطر می‌کنم چون انقلاب با تجمل‌گرایی هم‌خوانی ندارد. این صحبت‌ها رسانه‌ای شد و دستور آمد: شما استعفا دهید".

وی در بخش دیگری از سخنانش در مورد حضور سیاسیون در عرصه‌های مدیریتی ورزش، یادآور شد: زمانی که بنده به کمیته ملی المپیک رفتم، خیلی‌ها گفتند: تو خود را با این کار سبک کردی اما از یک جایی به بعد ورزش به‌دلیل شرایطی که دارد به یک اهرم قدرت تبدیل شد و امروز برای نایب‌رئیسی یک فدراسیون هم کلی داستان وجود دارد.

نایب‌رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در مورد انتخابات مجلس پنجم و فضای رقابتی آن و چگونگی شکل‌گیری مجلس ششم، گفت: بنده به‌طور منفرد در انتخابات مجلس پنجم شرکت کردم و تنها نماینده‌ای هستم که در ادوار مختلف مجلس بدون حضور در هیچ لیستی رأی آوردم. به نظر می‌آید هنوز مردم را آن‌طور که باید و شاید نشناخته‌ایم.

** واقعاً فکر نمی‌کردیم ناطق‌نوری رأی نیاورد

غفوری‌فرد در بخش دیگری از سخنانش در مورد حمایتش از آقای ناطق‌نوری در انتخابات سال 1376، افزود: بنده با آقای ناطق سابقه طولانی دوستی دارم و از 14-15 سالگی با هم درس طلبگی می‌خواندیم. آن سال واقعاً فکر نمی‌کردیم که آقای ناطق رأی نیاورد. یک روز شخصی آمد و گفت: آقای غفوری‌فرد، بنده یک میلیون تومان از شما طلبکارم، گفتم: چطور؟ گفت: شما یک تومان به یک میلیون تومان با من شرط بستید که آقای ناطق‌نوری رأی می‌آورد! در واقع بنده در این حد مطمئن بودم که آقای ناطق‌نوری در انتخابات رأی می‌آورد.

** خاتمی سال 76 می‌گفت: دعا کنید 2-3 میلیون رأی بیاورم تا آبرویم نرود

عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه ادامه داد: آقای هاشمی در آن روزها از کسی حمایت نکرد، البته یک صحبتی کرد که به‌ضرر آقای ناطق شد. وی در نماز جمعه گفت که باید از آرا محافظت شود و همین صحبت‌ها باعث شد شایعه «بنویس خاتمی بخوان ناطق» در جامعه پخش شد و در مجموع به‌ضرر آقای ناطق تمام شد. از طرف دیگر یک عده حس کردند همه می‌خواهند از آقای ناطق حمایت کنند و به همین دلیل هم با رأی دادن به آقای خاتمی نوعی عکس‌العمل نشان دادند. خود ِآقای خاتمی هم فکر نمی‌کرد در آن انتخابات رأی بیاورد. قبل از انتخابات وی می‌گفت: دعا کنید 2-3 میلیون رأی بیاورم تا آبرویم نرود و زمانی که رأی آورد هیچ‌کس حتی خودش باور نمی‌کرد.

وی در مورد نامزدی‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 80، اظهار داشت: بنده دوبار کاندیدای ریاست‌جمهوری شدم. سال 60 آقای ربانی (دادستان کل کشور) با بنده تماس گرفت و گفت: از شما خواهش می‌کنم بروید و برای ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کنید. بنده خنده‌ام گرفت اما وی در توجیه این خواسته خود گفت که هنوز معلوم نیست امام با ریاست‌جمهوری یک فرد روحانی موافق باشند.

** ماجرای کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری

غفوری‌فرد ادامه داد: همچنین گفتند هنوز معلوم نیست آقای خامنه‌ای بعد از ترور سلامت خود را به‌طور کامل به دست بیاورند. دلیل اصلی که وی گفت و بنده راضی شدم این بود که گفت: اگر شما کاندیدا شوید، احتمال خطر روی آقای خامنه‌ای کمتر می‌شود و بنده در نهایت با کمال میل پذیرفتم و کاندیدا شدم. وقتی شورای نگهبان اسامی را تأیید کرد، تلویزیون به ما نیم ساعت وقت داد تا با مردم صحبت کنیم. بنده در برنامه‌ای که داشتم گفتم: افتخار می‌کنم در نظامی زندگی می‌کنم که به یک کارگرزاده فرصت کاندیدا شدن در ریاست‌جمهوری داده می‌شود و شورای نگهبان هم صلاحیت بنده را تأیید می‌کند اما از نظر بنده رئیس‌جمهور اصلح آقای خامنه‌ای هستند. وقتی هم که وی انتخاب شدند، اولین مقاله را بنده در روزنامه جمهوری اسلامی نوشتم و به ایشان تبریک گفتم.

وی ادامه داد: در سال 60 مسلم بود که آقای خامنه‌ای رأی می‌آورند. چون این موضوع وجود داشت کسی برای ثبت‌نام نمی‌آمد اما وقتی با آقایان خاتمی و هاشمی رفسنجانی مشورت کردم، تصمیم گرفتم برای گرم کردن تنور رقابت انتخابات شرکت کنم. آقای هاشمی گفت: فکر می‌کنید شما چقدر رأی می‌آورید؟ که بنده در پاسخ گفتم: فکر می‌کنم نهایتاً 5 میلیون رأی خواهم آورد که همین‌طور هم شد و حدود 5 میلیون رأی بین رقبای آقای خامنه‌ای تقسیم شد و بقیه آرا به آقای خامنه‌ای رسید.

** سال 84 به هاشمی و سال 88 به موسوی رأی دادم

عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه در پاسخ به این سؤال که در انتخابات ریاست‌جمهوری 84 و 88 به چه‌کسی رأی دادید، اظهار داشت: در سال 84 به آقای هاشمی رفسنجانی رأی دادم و در سال 1388 نیز به آقای موسوی رأی دادم. در آن زمان مواضع آقای موسوی مشخص نشده بود. من دو ــ سه روز بعد از انتخابات گفتم از رأی دادن به آقای موسوی پشیمان هستم. بعد از انتخابات هم با وی تماسی نداشتم چون فاصله بین ما آن‌قدر زیاد بود که آن را پرشدنی نمی‌دانستم.

نماینده ادوار مجلس در ادامه اظهار داشت: آقای موسوی حیات سیاسی خود را مدیون مقام معظم رهبری است و هرکسی جای وی بود، پس از دفاع و تعریفی که آقا از او در نماز جمعه انجام دادند، می‌آمد و عذرخواهی می‌کرد؛ متأسفانه وی قدر لطف‌های آقای خامنه‌ای را نداشت.

غفوری‌فرد در ادامه افزود: یکی از دلایلی که از دولت آقای موسوی استعفا دادم اختلافاتی بود که وی با آقای خامنه‌ای داشت و بنده ترجیح دادم که کنار آیت‌الله خامنه‌ای باشم.

** به روحانی رأی دادم

نماینده ادوار مجلس در مورد دولت یازدهم نیز، خاطرنشان کرد: بنده به آقای روحانی رأی دادم و هرروز هم برای موفقیت آن دعا می‌کنم. امید من به موفقیت این دولت خیلی بیشتر از دولت‌های قبلی است و فکر می‌کنم آقای روحانی در شرایط بسیار خوبی در رأس قدرت قرار گرفت و تا الآن نیز موفقیت‌های خوبی داشت و مردم به‌نوعی به آرامش دست یافته‌اند.

** متأسفانه تا امروز اعتدال چندانی از دولت ندیده‌ایم

غفوری‌فرد خاطرنشان کرد: اگر مردم خودشان را از دولت بدانند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و به همین دلیل دولت تا جایی که می‌تواند باید فاصله خود را با مردم کم کند. همچنین دولت باید تلاش کند به شعار اعتدال عمل کند. متأسفانه تا امروز اعتدال چندانی از دولت ندیده‌ایم و انتصابات طوری نبوده که بگوییم معتدل‌ترین افراد منصوب شده‌اند.

وی گفت: اگر امید در افراد زنده شود و اعتدال در کشور حاکم شود، شرایط خوبی حکم‌فرماست و می‌توانیم شاهد اتفاقات خوبی باشیم.

غفوری‌فرد در پایان این برنامه در مورد اسامی زیر نظراتی ارائه کرد که با هم مرور می‌کنیم:

امام خمینی: معجزه قرن

شهید بهشتی: همه فن حریف

بنی‌صدر: متکبر

شهید باهنر: نابغه در سخنرانی

عسکراولادی: فدایی امام

هاشمی رفسنجانی: مردی برای تمام تاریخ

ناطق‌نوری: وزیر محترم کشور

سیدمحمد خاتمی: فرزند آیت‌الله خاتمی

احمدی‌نژاد: مردی که در آسمان‌ها حرکت می‌کرد و تصوراتش فضایی بود

میرحسین موسوی: مردی که قدر نعمت نمی‌داند

حسن روحانی: رئیس‌جمهور جدید ایران.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon