ترامپ از «روح برجام» چه میخواهد؟
آمریکا با عدم توفیق در گنجاندن مسائل غیر هستهای در روند مذاکرات برجام، حالا مسیرهایی را در پیش گرفته تا این هدف را جامه عمل بپوشاند که آغاز آن را باید اظهارات ترامپ دانست.
به گزارش خبرنگار گروه سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم، رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا در گزارشی که هفته گذشته درباره برجام به کنگره ارائه داد از پایبندی ایران به برجام خبر داده است.
وزیر خارجه، پل رایان رئیس مجلس نمایندگان را از این ارزیابی آگاه کرده که ایران تا روز 18 آوریل (30 فروردین ماه) به تعهدات خود براساس برجام عمل کرده است.
دولت آمریکا موظف است هر 90 روز گزارشی را درباره برجام به کنگره ارائه کند و این اولین گزارشی است که دولت ترامپ از زمان سر کار آمدن در کاخ سفید، به کنگره ارائه میکند.
همچنین چندی پیش جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا در دیدار با لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اذعان کرد: ایران به مفاد توافق هستهای پایبند بوده و این توافق همچنان پابر جا است. این تمام آن چیزی است که میتوانم درباره برجام بگویم.
علیرغم این اعترافات صریح از سوی مقامات ارشد آمریکایی درباره پایبندی ایران به برجام، ترامپ اخیرا ادعا کرد که ایران به روح برجام پایبند نیست. موضوعی که روز جمعه در مصاحبه با خبرگزاری «آسوشیتدپرس» بیشتر درباره آن سخن گفته و اعلام داشت که منظورش از عدم پایبندی به روح برجام، فعالیتهای منطقهای ایران است.
وی در این مصاحبه ادعا کرده است که «فعالیتهای ثباتزدای ایران در خاورمیانه» بر خلاف روح برجام است.
حال این سوال مطرح میشود که آیا فعالیتهای منطقهای ایران در برجام قید شده است یا خیر؟
نگاهی به برجام نشان میدهد که در این توافقنامه هیچ اشارهای حتی غیر مستقیم به فعالیتهای منطقهای ایران نشده و تنها موضوعات فنی و سیاسی مرتبط با برنامه هستهای کشورمان و تحریمهای اعمال شده در این خصوص مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
اگرچه مقامات آمریکایی بارها تلاش داشتند که مسائل منطقهای و به قول خود همکاریهای منطقهای را وارد مذاکرات کنند اما این موضوع با تاکیدات مقام معظم رهبری و در پیش گرفتن سیاست مذاکرات در چارچوب هستهای از سوی تیم مذاکره کننده به سرانجام نرسید.
در همین خصوص محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیسجمهوری در خرداد ماه سال 93 در مصاحبه با خبرگزاری رسمی نروژ گفته بود که ایران و آمریکا در مقطع کنونی تنها در موضوع هستهای و در قالب گروه 5+1 گفتوگو میکنند.
مقامات آمریکایی بعد از شکست تلاشهایشان برای وارد کردن ایران به بحثهای منطقهای در قالب مذاکرات برجام و در واقع استفاده از کارت برجام برای محدود کردن ایران در منطقه به پیاده سازی این سیاست در عرصه داخلی و در مواجهه با اعضای کنگره پرداختند تا بتوانند آنها را برای برجام اقناع کنند.
در این باره دولت اوباما با این ادعا که ایران با برجام رویکرد متعادلی در منطقه خواهد داشت، برجام را به کنگره «فروخته» بود.
اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در جولای 2015 در مصاحبه با رسانهها و مقامات آمریکایی بر این نکته تاکید داشته که این توافق مسیرهای جدید برای تعامل با ایران را باز میکند. وی با اشاره به اختلافات با ایران بر سر مسائل منطقهای، حقوق بشر و تروریسم، یاداور شده است که این توافق فرصتی برای حرکت در مسیر جدید ایجاد خواهد کرد.
نشریه نیویورک تایمز نیز در همان ایام به این موضوع اشاره دارد که «بن رودز» معاون وقت مشاور امنیت ملی اوباما با نفوذ در رسانههای آمریکایی و خبرنگارانی که موضوعات هستهای را پوشش میدادند، تلاش داشت اینطور القا کند که این توافق، سیاست ایران در منطقه را نرم کرده و میتواند زمینه تغییر تدریجی سیاست منطقهای را فراهم میکند.
پس از آن بود که مقامات آمریکایی به تفسیر در برجام و مذاکرات خود با طرف ایرانی برای رسیدن به برجام پرداختند که این توافقنامه میتواند فعالیتهای منطقهای ایران را نیز در بر بگیرد. احتمالاً منظور آنها برنامه موشکی ایران بوده و تلاش دارند تا آن را به کل اقدامات منطقهای جمهوری اسلامی تعمیم دهند.
از این دست تفسیرها به کرات در مذاکرات طرف آمریکایی با جمهوری اسلامی ایران به طور خاص و سایر کشورهای دنیا قابل ملاحظه است. به طوریکه میتوان این سیاست تفسیر به رای و استفاده از واژگانی که بتوان از آنها بیشترین تفسیر به سود خود و کمترین تفسیر به سود طرف مقابل داشت را در بیشتر توافقنامههای آنها مشاهده کرد.
در همین باره مثالی قابل ذکر است که به مذاکرات ایران و آمریکا در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران که منجر به قرار داد الجزایر شد اشاره دارد.
در توافق الجزایر میان ایران و آمریکا اسنادی که طی سالهای گذشته از طبقه بندی خارج شدهاند به نکات جالبی اشاره دارند. در یک سند که در سال 2006 از حالت طبقه بندی خارج شده است ذکر شده که: «رئیس جمهوری(رونالد ریگان) دستور داد که توافق الجزایر را به نحوی اجرا کنیم که امتیازات طلبکاران آمریکایی را به حداکثر برساند و تعهدات آمریکا در قبال ایران را به شکل باریکی تفسیر کند.»
همچنین نکته جالب توجه دیگری نیز در این مذاکرات وجود دارد و آن اینکه رونالد ریگان، توافقی که رئیس جمهور سابق(جیمی کارتر) به این توافق انتقاد داشته و در سخنان خود بازنگری در آن را خواستار شده بود اما بعد از مدتی به این نتیجه میرسد که این توافق دست نخورده باقی بماند بهتر است.(همان سیاستی که ترامپ در حال حاضر درباره برجام در پیش گرفته است).
حالا مرور دوباره بر مصاحبه ترامپ نکات بیشتری را برای ما روشن میسازد.
آمریکا از خلال مذاکرات هستهای به دنبال محدود کردن سایر فعالیتهای ایران از جمله فعالیتهای موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران بود و تلاش داشت این موضوع را در مذاکرات و توافق هستهای به گونهای وارد کند تا ایران امکان عبور از این خط به واسطه قوانین سخت بینالمللی درج شده در موافقتنامه را نداشته باشد.
شاید بر همین مبنا و با همین دیدگاه بود که مقام معظم رهبری مذاکرات را محدود به بحث هستهای خوانده و اجازه ندادند که خارج از این چارچوب با طرف آمریکایی مذاکرهای انجام گیرد.
امروز سخن ترامپ مبنی بر پایبند نبودن ایران به «روح برجام» به واسطه ادامه سیاست منطقهای خود (ایران)، برای ما و همه محافل بینالملل تعجب آور و خنده دار است در حالیکه اگر راهبرد رهبر انقلاب نبود تحت همین سیاست، شاید در برجام بندهایی قید میشد که امروز مجبور بودیم برای حفظ این توافقنامه دست به عقب نشینی از مواضع منطقهای خود بزنیم.
حالا اما آمریکا برای خود دو مسیر در پیش گرفته تا به هدفش برسد. اول، تلاش برای پیوند دادن اقدامات منطقهای ایران با برجام؛ یعنی دولت ترامپ با طرح موضوع نقض روح برجام از سوی ایران در پی آن است تا در فضایی که برجام توسط طرف غربی به نحو مطلوب اجرا نمیشود ایران را مقصر جلوه دهد.
مسیر دوم هم این می تواند باشد که دولت آمریکا با طرح مسائل منطقهای، به بهانه غیرهستهای به ایران فشار آورده و تحریمهایی را وضع کند. این فشارها در سایه ربط دادن موضوعات منطقهای به برجام، شاید با هدف تحریک و تحت فشار قرار دادن ایران برای خروج از برجام است. در این مسیر، آمریکا نه تنها به تعهدات خود را در برجام عمل نکرده، بلکه در تلاش است هزینه هر گونه نقضی را متوجه ایران سازد.
گزارش از علی حیدری
انتهای پیام/