اثر مرکب انتخابات
امروز باید برای جامعه ایرانی جا بیندازیم که اگر کسی قرار است دلش به حال ما بسوزد خودمان هستیم، ایرانیای که در خارج از کشور نشسته و در حال تحریک کردن است و بحرانآفرینی میکند، قطعا مزدور است، قطعا در پازلی که دشمن طراحی کرده بازی میکند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، تبلیغات سنگین رسانههای استکبار و استعمار جهانی در کنار ضعف مدیریت و پاسخگویی برخی مسؤولان در این سالها سبب القای این حس به بخشی از مردم شده است که نظرات آنها در آینده سیاسی کشور و تصمیمات حاکمیتی توسط نمایندههای مجلس یا رؤسایجمهوری نادیده گرفته میشود و این مساله باعث شده است بخشی از مردم اساسا از رای دادن ناامید شوند و احساس کنند رای دادن در مسیر آینده کشور اثری ندارد. در این شراط تبیین این مساله که رای آحاد مردم میتواند اثر زیاد و مستقیمی بر آینده کشور داشته باشد ضروری به نظر میرسد. به منظور بررسی بیشتر این موضوع با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر سیدمحمدحسین هاشمیان، عضو هیات علمی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) گفتوگو کردیم.
* دکتر هاشمیان! در این سالها بخشی از مردم حس میکنند نظرات آنها در آینده سیاسی کشور و تصمیمات حاکمیتی توسط نمایندههای مجلس یا روسای جمهوری نادیده گرفته میشود و این مساله باعث شده است بخشی از مردم اساسا از رای دادن ناامید شوند و احساس کنند رای دادن در مسیر آینده کشور اثری ندارد. پاسخ شما اساسا به این مساله چه هست و رای مردم در فضای سیاسی و آینده کشور چه اثری دارد؟
ببینید! مهمترین مساله و چالش امروز بحث اثبات کارآمدی نظام جمهوری اسلامی است. یعنی حکمرانی که جمهوری اسلامی برای نخستین بار مبتنی بر نظریه ولایت فقیه عرضه کرده کارآمدی خودش را در 45 سالی که از عمر انقلاب میگذرد به هر حال در زمینههایی توانسته اثبات کند اما در زمینههایی همچنان راه در پیش داریم. برای مثال طبق فرمایش مقام معظم رهبری در زمینه عدالت اجتماعی عقب هستیم.
بنده 2 نکته میخواهم عرض کنم. نکته اول اینکه آنچه مهم است تبیین ساحت ذهنیت در برابر عینیت است. انسانها به لحاظ شناختی، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی، مبتنی بر عینیتها قضاوت نمیکنیم و تصمیم نمیگیریم. رویکرد، نگاه و قضاوت ما مبتنی بر ذهنیتمان است. ذهنیت یعنی برداشتی که از واقعیت داریم. عملکرد جمهوری اسلامی در یک زمینههایی در واقعیت یک چیزی است اما در فضای برساخت رسانهای و آن حوزهای که ذهنیتهای جامعه، توده مردم و حتی نخبگان شکل میگیرد چیز دیگری است. به تعبیری امروز واقعا در یک جنگ شناختی قرار داریم. نکته بنده به این معنا نیست که نقصان و ناکارآمدی نداریم، همانطور که عرض کردم مهمترین چالش اثبات کارآمدیمان است. منتها واقعا قضاوتها خیلی وقتها مبتنی بر ذهنیتهایی است که فضای رسانهای دشمن را چه در شبکههای اجتماعی و چه در حوزه رسانههای ماهوارهای در جامعه ایران شکل میدهد که نظام جمهوری اسلامی کارآمدی ندارد. وقتی به مردم تلقین شد مجلس یا هر قوه دیگری کارآمدی ندارد و به افکار عمومی اصلا ترتیب اثری نمیدهد لذا من نمیروم رای بدهم. این نکته مهمی است که اولا در این فضا به تعبیر رهبر انقلاب بحث جهاد تبیین را جدی بگیریم. هرکسی واقعا باید بتواند این برساخت بودن و این ذهنیت بودن را در زمینههایی نشان بدهد و از آن سمت هم منصفانه و عاقلانه نقصانها را هم تبیین کند. نکتهای که رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان تاکید کردند همین بود، بویژه در قبال جوانان تاکیدشان این بود که جوان امروز ایرانی جوان معقولی است، اهل منطق است، اهل تفکر است، خب! وقتی با چنین مخاطبی سروکار داریم نمیتوانیم از آن سمت با رسانه فقط برساخت ذهنی برای جوانمان و برای مخاطبمان شکل بدهیم. واقعا باید منصفانه و منطقی حرف بزنیم. مثلا فرض کنید همین اردوهایی که در بحث پیشرفت است، اردوهایی که میروند پیشرفتهای مختلف را نشان میدهند. یعنی فضای عینیت را به ذهنیت جوان امروز نزدیک میکنند. جوان میبیند چه اتفاقاتی افتاده در حوزه صنایع مادر، در حوزه پتروشیمی، در حوزه میدانهای گازی و نفتی. بچهها، جوانها و مخاطبان ما باید لمس کنند. از فضای ذهنیت به فضای عینیت بروند. بنابراین یک نکته بسیار مهم این تفکیک است. یعنی واقعا مخاطبانمان در عصر ارتباطات بشدت تحت تاثیر ذهنیتهایی است که رسانهها شکل میدهند و بر این اساس قضاوت میکنند و نگرششان شکل میگیرد.
نکته دوم این است در ادبیات حکمرانی قائلیم به اینکه تحولات اجتماعی، تحولات اقتصادی، تحولات فرهنگی و سیاسی، اینها تحولات دفعی نیستند که به یکباره اراده کنیم اتفاقی بیفتد و آن اتفاق رقم بخورد. کشورهای توسعهیافته را نگاه کنید. بالاخره یک مسیری را طی کردند. مسیر صعبالعبوری بوده، 200 سال، 150 سال بالا و پایین تا به یک نقطهای رسیدند. همین الان هم باز نگاه میکنیم میبینیم خود آنها در خیلی زمینهها جلو رفتند و در خیلی زمینهها عقب افتادند، مثلا خود آمریکا را نگاه کنید وقتی اعلام میشود 40 درصد مردم آمریکا زیر خط فقر هستند خب! این نشان میدهد الگوی توسعه الگوی کارآمدی نبوده، بنابراین میخواهم بگویم یک مسیر است که بالا و پایین و فراز و فرود دارد. ما هم باید تدریجگرایانه نگاه کنیم. یعنی تحولات دفعی نیست، نباید سطح انتظارات و توقعات را بالا برد. یکی از اشتباهات ما بویژه در همین ایام انتخابات که میشود چه انتخابات ریاستجمهوری چه انتخابات مجلس این وعدههای بیپایه و اساس و بالا بردن انتظارات و توقعات است. یک ماهه بورس را درست میکنیم، یک ساله چقدر مسکن میسازیم. بعد که شما این وعده را میدهید و عمل نمیکنید مصداق آن آیه شریفه قرآن قرار میگیرید که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ». چرا چیزی را میگویید که عمل نمیکنید بنابراین نکته مهم این است که مخاطبمان، به تعبیر رهبر مقام معظم مخاطب معقولی است، باید مقدوراتمان را بگوییم، مشکلات داخلیمان را بگوییم و ضعفهایی را که داریم بگوییم، از آن سمت هم به هر حال تحریمها و مشکلات بیرونی و سنگاندازیهایی را که دشمن دارد بیان کنیم. بالاخره واقعا این تحریمها نه تنها در بحثهای نظامی و تسلیحاتی حتی در حوزههای بهداشت و سلامت هم به ما رحم نمیکند.
واقعا امروز باید برای جامعه ایرانی جا بیندازیم که اگر کسی قرار است دلش به حال ما بسوزد خودمان هستیم، هیچ کسی حتی ایرانیای که در خارج از کشور نشسته و در حال تحریک کردن است و دامن میزند به بحرانها و بحرانآفرینی میکند، قطعا مزدور است، قطعا در پازلی که دشمن طراحی کرده بازی میکند. بنابراین این نکته بسیار مهمی است. ما در ادبیات سیاستگذاری به آن میگوییم الگوی تدریجگرایی، یعنی قدم به قدم، منتها باید مسیر ما مسیر رو به پیشرفت باشد. این مهم است. خدایی نکرده مسیرمان به پسرفت نباشد. واقعا جامعه ایران جامعه معقولی است. در فضای عینیت و ذهنیت عرض کردم که هردوی آن مهم است. هم با کار رسانهای و جهاد تبیین، هم در فضای عینیت واقعا مردم فقط حرف نشنوند در فضای رسانهای. در عمل ببینند. همین را ببینند که رو به بهبود است. مثلا موفق شدید واقعا تورم را از این میزانی که هست مهار کنید. توانستید به هر حال اشتغال و مسکن را در حوزههایی واقعا بهبود بخشید. در این عرصهها به هر حال با یک تاخیری موتور و چرخ دولت شروع به حرکت کرد و شروع کرده به یکسری کارها. همین که بتوانیم مسیر را به جامعه ایران نشان بدهیم و مشخص شود این مسیر، مسیرِ رو به تعالی و پیشرفت است، این امیدآفرینی میکند. اگر امید ایجاد شد مخاطب ایرانی پای کار میآید. دشمن تمام تلاشش را در فضای رسانه گذاشته پای یأسآفرینی. شما واقعا باید تبیین کنید. واقعا همین مجلس یازدهم ایرادها و ضعفهایی داشت اما خب قوانینی که به هر حال سالها مطالبه بود، چه مطالبه رهبری، چه مطالبه نخبگان، چه مطالبه آحاد مردم در بحث جوانی جمعیت و بحث افزایش جمعیت، در بحث قوانین حمایت از زنان و خانواده در دستور کار قرار گرفت. در حوزههای مختلف در همین بحث صدور مجوزها و رونق تولید و ساده کردن کار... آنها هم کارهای مهمی بود، ما سالها از این دم میزدیم که چرا اشتغال ایجاد نمیشود. بحث سر این بود که مجوز به کسبوکار به این آسانی داده نمیشود. در فلان کشور 3 روزه مجوز میدهند در ایران باید 2 سال بدوی و با پارتی و کلی رشوه اگر بتوانی مجوز بگیری. این اتفاق مهمی بود. درگاه ملی و صدور مجوزها ایجاد شد. این قانونی بود که مجلس تصویب کرد. میخواهم بگویم شما میتوانید واقعا دست بگذارید روی یکسری از حوزهها و این نقاط مثبت را نشان بدهید. پس 2 نکته شد؛ یکی تفکیک فضای عینیت و ذهنیت و دوم اینکه اقناع افکار عمومی مبتنی بر این است که تحولات اقتصادی و اجتماعی کنفیکون نیست. خداوند عالم وقتی میخواهد آسمان و زمین را خلق کند به تعبیری تدریجی خلق میکند. در 6 روز. میتواند اراده کند در یک لحظه. این حدیث از امیرالمومنین است. خدا میخواهد به ما یاد بدهد که باید کارها را طی زمان و با صبر و حوصله پیش برد. این مساله مهمی است.
متاسفانه دشمن واقعا زوم کرده و خلأها را شناسایی میکند. در حقیقت بعضی از اینها واقعا نیازمند تصمیماتی اساسی است. به تعبیر رهبر انقلاب ما انقلاب اسلامی کردیم و بعد از انقلاب اسلامی در دوره نظام اسلامی هستیم و بعد باید وارد دوره دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی شویم. ما هنوز ساختارها و فرآیندهایمان متاسفانه مشکل دارد. ما متغیر ساختار و فرآیند در تصمیمگیریمان خیلی موثر است. یعنی شما واقعا خیلی از افراد را انتخاب میکنید، افراد هم واجد صلاحیتهای علمی و تخصصی هستند و هم اخلاقی اما واقعا در این ساختارها و فرآیندها باید زمان داد تا در این ساختارها و فرآیندها تغییر و تحول ایجاد کرد.
بعضی از این ساختارها و فرآیندهای ما زیرساخت هستند. واقعا با این ساختار و فرآیندی که مثلا در حوزه بانکداری و نظام مالیاتیمان داریم مشکلات متعددی داریم. فرارهای مالیاتی داریم که حالا این یکی از نقاط مثبت عملکرد ما بوده که به هر حال سعی کردیم جلوی فرارهای مالیاتی را بگیریم و از طبقه مستضعف بیشتر نگیریم. مالیات به هر حال قانونی بود که مجلس وقت به اصلاح آن اقدام کرد تا عدالت کمی برقرار شود و کسی که درآمدش بیشتر است مالیات هم به تناسب بدهد. خب این ساختارها باید اصلاح شود. این ساختارها بازمیگردد به نکته اولم که به یک زمانی نیاز دارد. «انما الامور مرهونٌ به اوقاتها»... منتها باید مسیر شما رو به تعالی و پیشرفت باشد. نشان بدهید به جوان ایرانی که 10 سال دیگر این مشکلات را حل میکنیم.
* متاسفانه نزدیک هر انتخاباتی که میشود رقابتهای ناسالم سیاسی باعث میشود نامزدهای انتخاباتی عملکرد رقبا را تخریب میکنند، به طوری که اینطور به مردم القا میشود که در این سالها فقط ناکارآمدی و فساد بوده. این اتفاق طبعا این نکته شما درباره آگاه ساختن جوانان نسبت به پیشرفتها را خنثی و بیاثر میکند.
بله! الان یکی از مشکلات ما واقعا همین است. این لیستهایی که میآید واقعا فقط مناقشات سیاسیشان در فضای افکار عمومی بازتاب داده میشود. انگار جنگ قدرت است. خیلی بد است و به نظر میرسد ما بیش از اینکه نیاز به این سنخ بحثها داشته باشیم، باید برنامهها کنار هم قرار گیرد. مخاطب ما مخاطب اندیشهورزی است. برنامههای این لیستها را نگاه کنند و اولویتهایی را که مثلا هرکدام از این لیستهای انتخابانی دارند بسنجند. هرکدام 3 اولویت اقتصادی، 3 اولویت فرهنگی، 3 اولویت اجتماعی، 3 اولویت در حوزه سیاست خارجه و مسائل امنیتی را معین کنند. واقعا هم مردم نگاه کنند و بعد اگر رای دادند و رای آوردند از آنها مطالبه کنند که این اولویتها چه شد. ما به اولویتهای شما رای میدهیم. کاری به اسمها نداریم. واقعا نگاه میکنیم ببینیم وعدههای شما چیست لذا این نکته مهمی است که بتوانیم این فضا را به سمت اینکه انگیزه و امید ایجاد شود برای مشارکت حداکثری، هدایت کنیم. واقعا مشکلات و ضعفها را خیلی منصفانه بگوییم. ناکارآمدیهایمان را هم بگوییم. از این سمت هم حقیقتا اولویتها را ببینیم.
* به نظر شما راهحل اساسی برای گذر از این وضعیت چیست؟
یکی از مشکلاتی که باعث میشود ساختار انتخاباتی ما منسجم نشود ضعف تحزب در ایران است. متاسفانه احزاب ما فقط احزابی هستند که یک شکل سوری و ظاهری دارند و فقط در ایام انتخابات چه مجلس و چه ریاستجمهوری میآیند پای قصه و یک سر و صدایی میکنند. یعنی کارکرد احزاب فقط و فقط یک کارکرد انتخاباتی است و لاغیر. در حالی که احزاب در دنیا سرمایههای اجتماعی، سرمایههای اندیشهای و فکری، سرمایههای اقتصادی، همه اینها را جمع میکنند و سازماندهی میکنند. اگر یک کسی فرض کنید به عنوان یک نمایندهای از یک حزب رفت در یک مجلس، کرسیها را گرفتند واقعا آن حزب خودش را پاسخگو میداند ولی متاسفانه در ایران واقعا هیچ کس یک ناکارآمدی را برعهده نمیگیرد. برای اینکه ما تحزب نداریم. اگر تحزب داشتیم اینطور نبود که یک دفعه یک کسی فقط با یک نسبت فامیلی برود در یک لیست. مهمترین مزیت استراتژیک امروز جامعه ایران سرمایه انسانی جوان اندیشهورز است. این نخبگان و سرمایه انسانی ما باید سازماندهی و هدایت بشود؛ اینها تربیت باید بشوند. باید مسیری باشد که اینها در قالب احزاب شناسایی و هدایت شوند به سمتهای استراتژیکی مثل نمایندگی مجلس که واقعا جایگاه مهمی دارد، چه در سطح تقنین و چه در سطح نظارت که 2 وظیفه مهم مجلس طبق قانون اساسی است. ما متاسفانه چون تحزب نداریم فضا میرود به سمت سهمخواهیها و وعده و وعیدهای درونحزبی به همدیگر و بعد برای افکار عمومی سوال میشود که واقعا شفافیت کجا رفت و این آدم از کجا آمد و با چه وعدهای آمد. چه سازوکار نظارتی است؛ به هر حال این وکیل من است و من موکل او هستم. من باید از این آدم به هر حال دقیق بدانم که چه کرد و وعدههای آن چه بود و عملکرد آن چه بود، که نظارت بر آن بکنند که اگر فردا به مجلس رفت و در فضای مجلس با انواع و اقسام رانتها روبهرو شد، در دام مسائل فساد اقتصادی و اینجور مسائل نیفتد که رای خودش را به جای اینکه مبتنی بر مصلحت عموم جامعه بدهد، مبتنی بر مصالح شخصی بدهد. واقعا افرادی هستند که دیگر باید بازنشست شوند، یعنی چند دوره فرض کنید فرد نماینده مجلس بوده. خب! سرمایه این انسان در قالب ساختار حزب میتواند به افرادی که میخواهند به عنوان نمایندگان جوان وارد مجلس شوند منتقل بشود. ما فقط در ایام انتخابات است که یک تاملات میکنیم نسبت به این سنخ ساختارهای کلان کشور.
در بحث ساختار سیاسی هم به نظر من واقعا مساله تحزب را باید خیلی جدی بگیریم که بتواند سازوکاری باشد برای نخبهگزینی و پاسخگویی. پاسخگویی را بالا ببریم نسبت به افکار عمومی. وقتی این اتفاق بیفتد افکار عمومی انگیزه پیدا میکند که در انتخابات مشارکت بیشتری بکند. میبیند که من به این لیست و با این اولویتها رای دادم و یک سازوکار نظارتی است که فردا اینها میآیند جواب میدهند که آقا به اینها رسیدیم، به اینها نرسیدیم؛ به این دلایل هم نرسیدیم، نه اینکه فقط رای را میگیرد و تمام شد و رفت تا دوره بعد دوباره بیاید و با مناقشات سیاسی رای ما را بخواهد طلب کند. بنابراین اگر از این فرصتها استفاده شود و ساختار سیاسیمان در قالبی که عرض کردم ساماندهی و نخبهگزینی شود و پاسخگویی بالاتر برود به یاری خدا میتوانیم مشارکت حداکثری را رقم بزنیم.
* اشاره درستی فرمودید به مساله فقدان تحزب در ایران. حال که این انتخابات به اتمام رسید، توده مردم بویژه نخبگان چه اقداماتی میتوانند برای ایجاد تحزب واقعی در ایران انجام دهند تا در انتخاباتهای آینده دچار این مشکلات نشویم؟
به هر حال ما یا در قالب ساختار میخواهیم یک تحول را پیش ببریم یا در قالب یک کنشگر. اگر در قالب ساختار میخواهیم پیش ببریم نهادهایی که موثر هستند، چه در دولت و چه در مجلس نسبت به بحث احزاب اقدام کنند. یکی از مشکلات ما این است که واقعا یک کثرتگرایی عجیبی در فضای حزبی داریم. یعنی شما نگاه میکنید، میبینید که کسی میتواند با یک چارچوب نهچندان پیچیده حزب تاسیس کند. باید مفهوم حزب را یک بازنگری و ساماندهی کنیم. این در قالب بحث خود احزاب و قوانین لازم برای فعالیت اینها است که همین مجلس واقعا بیاید یک همتی و این مساله را ساماندهی کند؛ یعنی در قالب بحث قانونگذاری، که این در قالب ساختار است. در قالب کنشگریها حالا نخبگان دانشگاهی و دلسوزانی که در فضای اجتماعی کار میکنند؛ اینها باید با ابزارهای نظارتیشان در قالب رسانهها و تریبونهایی که در اختیار دارند اقدام کنند. در بحث نخبگانی که در دانشگاه هستند، باید فضای مطالبهگری نسبت به این مساله داغ شود. چطور مساله شفافیت مساله شد؛ به هر حال جامعه برایش مساله شد و همین مجلس مجبور شد در بحث شفافیت بالاخره ورود کند، هر چند به سرانجام کامل نرسید. تحزب هم باید مساله بشود که آقا واقعا ما یک ساختاری نیاز داریم برای تصمیمگیریهایمان. حزب وقتی میآید وعدههای اقتصادی و فرهنگی میدهد؛ همه چیزش شفاف است، چارچوب فعالیتیاش معلوم است که این از طریق رسانهها یک مطالبهای بشود، چه در سطح نخبگان و چه در سطح خود آحاد جامعه که ما به این نیاز داریم. واقعا زشت است؛ ما 290 نفر نماینده داریم، یک فردی برود در مجلس که ما اگر 290 هزار نفر هم میخواستیم باز جزو 290 هزار نخبه ایرانی نبوده. اینقدر افرادی جلوی ایشان هستند که نخبهتر و باتقواتر از ایشان هستند. مشکل، مشکل ساختار و فرآیند است. به علاوه مشکلات رفتاری هم هست. من نمیخواهم همه چیز را به ساختار و فرآیند ربط بدهم. ما مشکلات رفتاری هم داریم.
به تعبیر روایات ما «آخَرُ ما یَخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِدّیقین حُبُّ الْجاه»؛ جاه و مقام و پست دوست داشتن، منصب دوست داشتن و قدرتطلب بودن آخرین چیزی است که از قلب اولیای خدا که به مقام صدیقین میرسند از قلب شما خارج میشود. کم چیزی نیست. میخواهم بگویم مشکلات رفتاری هم هست، من منکر این نیستم. یکسری افراد واقعا بیاخلاقی و بیتقوایی میکنند در این فضا اما شما نیاز دارید ساز و کارهای نظارت جامعهات را از طریق رسانههای جمعی طوری تقویت کنید که واقعا افراد را پاسخگو کنید؛ نه اینکه خدایی نکرده رسانه هم حالا محملی برای تهمت زدن و بیاخلاقی مجدد قرار بگیرد، نه! بلکه منصفانه افراد پاسخگو شوند. این خیلی سازوکار خوبی است.
ما مغزهای متفکری داریم که توان اجرایی هم دارند. این آدم میتواند در قامت یک معاون وزیر، یک معاون بانک مرکزی و یک مدیرعامل بانک ظاهر شود. آدم خوشفکری هست و میتواند اقتصاد کشور را چند قدم جلو ببرد. متاسفانه فضای اقتصاد سیاسی ما فضایی است که زدوبندهایی در لایههای پنهان میشود و خروجیاش برخی لیستها و بعضی آدمها میشود که از دل این ناکارآمدیها درمیآید که متاسفانه یأسآفرینی میکند.
* متأسفانه یکی از عوامل مهم یأسآفرینی در میان توده مردم عدم گفتوگوی مسؤولان با مردم و توضیح ندادن مسائل و چالشهای پیش رو است.
در این زمینه 3 متغیر وجود دارد. یکی متغیر رفتاری که بازمیگردد به روحیه خود آن آدم؛ مهارت ارتباطی ندارد، بیان ندارد، نمیتواند با مردم حرف بزند. این یک ضعف است. نمیتواند گزارش دقیقی بدهد. کار هم کرده اما نمیتواند گزارش دقیقی بدهد. خب! ممکن است آن آدم به لحاظ اخلاق و به لحاظ مسؤولیتپذیری پاسخگو نباشد. حالا چنین اتفاقاتی میافتد و ما متاسفانه سازوکارهای نظارتیمان که این فرد اگر قصور یا تقصیری داشت در دوره مسؤولیتش و لطمهای زد و سوءاستفادهای کرد از بیتالمال این را واقعا از او مطالبه کنیم. این را بپذیریم. یعنی واقعا جامعه به این نتیجه رسیده که برخوردی نمیشود اگر یک جایی هم مچ فرد گرفته شود که آقا سوءاستفادهای کردهای و لطمهای به بیتالمال زدی و واقعا با آن برخورد بشود، چنین چیزی در فضای عینیت هم کمرنگ است. میخواهم بگویم ذهنیت و عینیت در این مسأله بینشان شکاف نیست. به نظر من ما باید قاطعانهتر برخورد کنیم. پس یک متغیر، متغیر انسانی است، دومین متغیر، متغیر ساختاری است که عرض کردم. گفتم ساختارهای ما عملکرد نمایندگان و مسؤولان را شفاف کنند، اموالشان را، عملکردشان را، رایشان را، حضور و غیابشان را؛ با رای استیضاح چه کسی موافق بود با چه کسی نه، در کدام طرح یا لایحه مشارکت داشتند، در فلان طرح و فلان لایجه رای دادند.
مثل همین بحث قانون افزایش سن بازنشستگی که داشت رقم میخورد، دیدید دیگر بعضی از نمایندگان رای موافق داده بودند، بعد میگفتند نه رای ما مخالف بوده. بنابراین ساختارها و فرآیندها میتواند آدمها را ملزم کند به اینکه شفاف بشوند و عملکردشان شفاف بشود و بالطبع از اینها مطالبه بشود.
متغیر سوم بعد زمینهای است، من این را در عرایضم نگفتم. یعنی من به نظرم 3 متغیر داریم. متغیر زمینهای یعنی چی؟ یعنی فضا و جو کلی جامعه و افکار عمومی باعث میشود بعضی افراد نتوانند یک مطلب حقی را بگویند، یعنی اگر یک مطلبی را بگویند ایجاد مفسده میکند، یعنی واقعا اگر اینجا شفاف عمل کنید و پاسخگویانه عمل کنید یک آسیب بزرگتری رقم میزند. میخواهم بگویم ما باید متغیر زمینهای را هم لحاظ کنیم. به هر حال حکمرانی کار پیچیدهای است، یعنی شما انواع و اقسام متغیرها را دارید، لذا میخواهم بگویم متغیر زمینهای را هم باید لحاظ کرد.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/