جامعه شناسی ایران در تعریف و رویکرد به آسیب های اجتماعی موفق بوده است یاخیر؟

جامعه شناسی ایران در تعریف و رویکرد به آسیب های اجتماعی موفق بوده است یاخیر؟

خبرگزاری تسنیم: پرداختن به مباحث آسیب شناسی اجتماعی در جامعه‌شناسی ایران در حاشیه قرار گرفته است. هر چند که مطالعات زیادی در این مورد انجام گرفته ولی اساساً به عنوان یک رشته حاشیه ای به آن نگاه شده است وشأن کافی به آن اختصاص داده نشده است.

علوم انسانی به ویژه رشته هایی مانند جامعه شناسی وروانشناسی ،ابزارهایی هستند که با توسل به آنها می توان به کالبدشکافی درونی یک جامعه پرداخت وضمن برآورد وشناسایی آسیب ها وتهدیداتی که متوجه آن جامعه شده است به تبیین راهکارها وزمینه هایی بپردازد، تا جامعه  در برابر این تهدیدات محافظت شود.متخصصین این علوم می توانند نتیجه تحقیقات وپژوهش های خودرا بعنوان یک نقشه راه، به مدیران سیاسی جامعه ارائه نمایند. آما آیا متخصصان این علوم درکشورمان با رویکردبه آسیب های اجتماعی موفق بوده اند؟به گزارش خبرنگاراجتماعی خبرگزاری تسنیم ، دکترسیدحسین سراج زاده ، دکترمحمدامین قانعی راد ،دکتر غلامعباس توسلی ودکترسعید معیدفر در همایش بررسی آسیب‌های اجتماعی در ایران حضورداشتند و به سومین سوال پاسخ گفته اندکه :آیا جامعه شناسی ایران را در تعریف و یا رویکرد به آسیب های اجتماعی موفق ارزیابی می کنید؟ اگر نه مشکل را در کجا می دانید ؟
دکترسراج زاده :به میزانی که دانش اجتماعی در ایران شکل گرفته و جامعه شناسی رشد کرده، در همان حد محققان، پژوهشگران و متفکران اجتماعی درباره مسایل اجتماعی تحقیق کرده اند و اطلاعاتی را تولید کرده اند. گاهی این اطلاعات توصیفی هستند، یعنی از وجود برخی مسایل پرده برمی دارند و نشان می دهند ابعاد و میزان مسایل چقدر هست. رویکردهای متفاوتی در علوم اجتماعی وجود دارد که در ایران هم نمایندگانی دارد که از منظرهای مختلف مسایل اجتماعی را تحلیل می کنند و از این حیث می توان گفت که نوعی بصیرت در فهم تبیین مسایل اجتماعی توسط جامعه شناسان و پژوهشگران اجتماعی در ایران و نیز توسط رشته های نزدیک به علوم اجتماعی تولید شده است ولی به دلایلی کافی نیست. یکی از دلایل این است که اصولاً در تحقیقات اجتماعی خصوصاً در مسایل اجتماعی، گاهی تحقیقات نیازمند بودجه هایی هستند و این بودجه ها نیز به غیر از بخش دولتی امکان تأمین ندارد و هر موقع که اراده مدیران سیاسی این بوده که از دانش اجتماعی برای حل مسایل اجتماعی استفاده کنند، آن وقت مقداری تحقیق و پژوهش رشد پیدا کرده است. در مجموع ظرفیت هایی وجود دارد ولی پژوهش در این عرصه مربوط است به اراده سیاسی است. دلیل دیگر این است که پژوهش در حیطه برخی مسایل اجتماعی نیاز به اطلاعاتی دارد که باز در دستیابی به آنها به اراده و موافقت مدیران سیاسی بستگی دارد. مثلاً آمار مربوط به جرم ممکن است محرمانه فرض شوند و عدم دسترسی به آنها پیش آید در نتیجه امکان تحلیل و تفسیر هم از بین می رود. بخشی از موفقیت جامعه شناسی برمی گردد به توانمندی های این رشته و افرادی که در این حوزه فعالیت می کنند و بخشی از آن هم برمی گردد به این که دولت و مدیران سیاسی چقدر نگرش شان نسبت به استفاده از ظرفیت های علمی مربوط به این موضوع مثبت است وچقدر فضا را برای استفاده از این ظرفیت های علمی فراهم می کنند و چقدر اطلاعات و منابع در اختیارشان قرار می دهند. اگر این فاکتورها را در نظر بگیریم آن وقت با محدودیت هایی روبرو هستیم اما به معنی این نیست که جامعه شناسی و علوم اجتماعی ایران پتانسیل و ظرفیت و توانایی در واقع تبیین و تحلیل مسایل اجتماعی را ندارد. البته باید انتظار داشت در ارتباط با مسایل اجتماعی فضای آزاد آکادمیکی وجود داشته باشد که صاحبان نحله ها و دیدگاه های مختلف بتوانند از منظرهای مختلف موضوع را مطرح کنند، اگر چنین فضایی نباشد رشد و رونق مناسب و قابل توجهی نه تنها در رابطه با مسایل اجتماعی بلکه در حوزه های دیگر هم برای جامعه شناسی و علوم اجتماعی نمی توان متصور بود.

 

 

دکترقانعی راد:به نظر می آید پرداختن به مباحث آسیب شناسی اجتماعی در جامعه‌شناسی ایران در حاشیه قرار گرفته است. هر چند که مطالعات زیادی در این مورد انجام گرفته ولی اساساً به عنوان یک رشته حاشیه ای به آن نگاه شده است و در سلسله مراتب رشته ها و شاخه ها در حوزه جامعه‌شناسی شأن کافی به آن اختصاص داده نشده است. در حالی که جامعه‌شناسی از بدو پیدایش اش معطوف به حل مسائل اجتماعی بوده، در فضای ایران به این موضوع کم توجهی شده است. برخی معتقدند که جامعه‌شناسی در ایران دارای استقرار معکوس بوده است یعنی باید جامعه‌شناسی از بعد نظری و تاریخی اش در ایران شکل پیدا می کرد ولی از مسائل و  آسیب‌های اجتماعی آغاز شده است. کسانی که این موضع را دارند ممکن است بهای بیشتری به جامعه‌شناسی تاریخی، فرهنگی و نظری بدهند تا به مسائل اجتماعی. گرایش دیگری که وجود داشته، ضدیت فضای جامعه‌شناسی با رویکرد مهندسی اجتماعی و جامعه‌شناسی سیاستی بوده است و به این نوع جامعه‌شناسی به عنوان یک دانش دولتی و فاقد ارتباط با دغدغه های روشنفکری نگریسته شده است. بنابراین به آن بهای لازم داده نشده و این امر موجب شده که مطالعات آسیب شناسی اجتماعی در ایران تضعیف شود. در عوض مطالعات جامعه‌شناسی انتقادی و پسامدرن رشد پیدا کرده که با بحث آسیب شناسی اجتماعی ارتباط برقرار نمی کنند. جامعه‌شناسی انتقادی و مطالعات فرهنگی ما هنوز با نگاه خاص خودشان معطوف به مسائل و  آسیب‌ها( اعتیاد، خودکشی و خشونت خانگی و ...) نشده اند بلکه بیشتر نقدهای کلانی نسبت به حاکمیت عقلانیت ابزاری و یا بوروکراتیزه شدن جامعه دارند؛ در واقع هنوز روی زمین قرار نگرفته اند که به طور ملموس تری با مسائل و  آسیب‌های اجتماعی ارتباط برقرار کنند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم حاکمیت دیدگاه گذار در جامعه‌شناسی است. این نوع نگاه موجب انفعال ما در بررسی مسائل اجتماعی می شود. این دیدگاه را در نظریات مربوط به نوسازی و جهانی شدن می توان یافت. گفته می شود چون جامعه ایران در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است پس طلاق امری طبیعی است، دیدگاه گذار با این نگاه که ما در شرایط گذار هستیم مسائل را امری طبیعی جلوه می دهد. این بی توجهی ها که ما به حوزه  آسیب‌های اجتماعی داشته ایم باعث شده مطالعاتی که در این حوزه انجام می گیرند فاقد رویکرد مفهومی مناسب و تئوریک باشند. رویکردها بیشتر توصیفی با غلبه نگاه کمّی است. در بخش زیادی از این مطالعات با فقدان بینش جامعه شناختی مواجه هستیم. تأثیر دیگر این بی توجهی عدم ترجمه کتب مهم این حوزه به فارسی است.

 

 

دکترمعیدفر:جامعه شناسی علمی است که تلاش کرده با درک فرایندهای مدرن شدن و علل و پیامدهای آن و هم چنین درک تغییرات اجتماعی و آثار و عوامل آن ها به درمان بخشی از مشکلاتی که جامعه در روند مدرن شدن پیدا می کند کمک کند. اگرچه همه کار جامعه شناسی این نیست اما به هر حال بخش عمده ای از کارش به این مهم اختصاص دارد. خوشبختانه جامعه شناسی در ایران سابقه ای طولانی داشته است، حداقل از زمانی که رشته ای به این نام در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در دهه 1330 تأسیس شده و بعداً تأسیس مؤسسه و مطالعات و تحقیقات اجتماعی در دهه 1340که بسیار در مطالعه مشکلات اجتماعی کارهای بزرگی انجام داده حتی با همکاری نهادهای بین المللی و آثار بسیار شگرفی را تولید کرده، خصوصاً در همان دهه 40 که دورانی است که تغییرات در جامعه ما شتاب پیدا می کنند و بعدها هم تأسیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و بعد هم مراکز مختلفی که در سراسر کشور جامعه شناسی را به عنوان یک رشته تدریس می کنند. در این زمیینه تعداد دانشجویان بسیار زیادی در سطوح مختلف داریم، می شود گفت جامعه شناسان در این مدت کارهای بسیاری انجام داده اند، از طریق پایان نامه ها، تحقیقات و مطالعاتی که انجام داده و پیش بینی هایی که کرده اند، انجمن جامعه شناسی طی دو دهه فعالیت اش چندین سمینار و همایش را برای آسیب ها و مسائل اجتماعی داشته است. همه این ها حاکی از آن است که جامعه شناسی طی این مدت بیکار نبوده و مطالعه و تحقیق می کرده و یافته های خودش را ارائه کرده است. اما در واقع طی این مدت جامعه شناسی مشکلات جدی ای هم داشته، خصوصاً پس از انقلاب، قبل از انقلاب در دهه 40 رابطه وثیقی با مراکز صنعتی و سیاسی کشور داشته است. در دهه 40 رابطه مناسبی بین صنعت و دانشگاه و کارفرما وجود داشت به همین دلیل است که در آن دهه ما شاهد تأثیرات بسیار خوبی در حوزه جامعه شناسی و صنعت و جامعه شناسی و آسیب های اجتماعی هستیم. در آن دوره برنامه ریزان و مدیران جامعه و خصوصاً سازمان برنامه و بودجه ارتباط نزدیکی با این رشته از طریق مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی داشتند، نتیجتاً محصولات مطالعات جامعه شناختی به سرعت مورد استفاده واقع می شد. اما متأسفانه از دهه 50 و خصوصاً پس از انقلاب این رابطه، رابطه ای بسیار ضعیف بوده است.

 

 

در این دوره نتایج این علم در عمل به کار گرفته نشده ، تحقیقاتی که توسط نهادهای دولتی سفارش داده می شود شکل زینتی داشته و در حد یک سمینار بوده است. اگر این نتایج به کار گرفته می شد جامعه شناسان ضعف های خود را درمی یافتند و بر اساس این یافته ها می شد تغییری در واقعیت و محیط داشته باشیم و برای کاهش آسیب ها از آن ها استفاده کنیم که تا حدی آسیب ها تعدیل شوند، اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد. به دلیل سوءمدیریت در جامعه، مشکلات آماری در جامعه، عدم ارتباط وثیق بین دانشگاه و صنعت جامعه شناسان امروز به جدیدترین نتایج تحقیقات و یافته های علمی و نظریه ها در حوزه آسیب ها و مسائل اجتماعی مجهزند اما این ها نمی توانند آن ها را به موفقیت کامل برسانند. در جامعه ما فضای ابهام آلود و بی اعتمادی و نگرانی از حرف زدن وجود دارد و به همین دلیل معلوم نیست که جامعه شناس آن چیزی را که در جامعه مطالعه کرده دقیقاً رصد شده باشد.

دکتر توسلی:یکی از زمینه‌های کاری که در زمینه جامعه‌شناسی در اکثر کشورها موفق بوده،کار کردن و تجربه کردن و آمار جمع کردن برای آسیبهای اجتماعی است. در این مورد جامعه‌شناسی اگر امکان دسترسی به اطلاعات آماری را داشته باشد میتواند برای مثال روی افزایش اعتیاد کار کند ولی آن چه که من مشکل جامعه‌شناسی میدانم و همانطور که گفتم آسیبها به صورت هماهنگ با هم عمل میکنند و بستر مشترکی برای اینها وجود دارد این است که تئوریزه نشدهاند، با این که به صورت مطالعه موردی روی آنها کار شده و تحلیل آماری صورت گرفته است. در جامعه ایران مبانی و دلایل به وجود آمدن این نوع رفتارها و روابط بین این ها غیر از کتابی که من نوشتم که در آن تضاد و تناقض بین مشارکت اجتماعی و آسیبهای اجتماعی را مطرح کرده‌ام که هر چه مشارکت اجتماعی افزایش پیدا کند آسیبهای اجتماعی کاهش مییابد و بالعکس، موارد دیگری من ندیدهام. ما دزدی، چپاول اموال عمومی، اختلاس، چک بی محل و امثالهم را داریم که گاهی میتواند نشانه ای از یک واقعیت باشد، گاهی تصادفی باشد و گاهی هم میتواند زیربنای مشترکی داشته باشد که میتوانیم با آن برخورد تئوریک و نظری انجام دهیم. بنابراین از لحاظ کار میدانی، کار زیادی صورت گرفته ولی از لحاظ تئوریک هنوز با شرایط خاص جامعه ایران به یک سلسله اصول متقن قطعی دست پیدا نکردهایم. از سطح جمع آوری اطلاعات و آمار خارج نشده ایم.

ادامه دارد.....

انتهای پیام /

 

اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon