هوای هنر ایرانی ــ اسلامی بس ناجوانمردانه سرد است
هنرمعماری در دانشگاهها تدریس میکنیم اما محتوای ایرانی ندارد بعد میگوییم چرا ساختمانهای شهر از معماری ایرانی ــ اسلامی تهی شده است، داستان اسفبار سایر هنرها هم همین طور است و هیچکدام از دانشگاهها هنر ایرانی-اسلامی را به فرزندان ایران نمیآموزند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، یکی از مهمترین دغدغههای هر کشوری حفظ و نگهداری هنر و فرهنگ خود است که برای آن دست به هر کاری میزنند، درست است که دور زمانی، دولتها بهایی به تاریخ و فرهنگخود نمیدادند و مظاهر آنها را با بیتوجهی نابود میکردند اما در قرن اخیر شاهد آن هستیم که این موضوع، اهمیت ویژهای برای دولتها و ملتها دارد و آنها به این موضوع حساس شدهاند.
شاید یکی از شواهد این اتفاق بسیار مهم را بتوان پرداختن کشورهای مختلف به ساخت فیلمهای تاریخی از خود دانست، فیلمهایی کرهای و چینی از تاریخ خود، فیلمهای هالیوودی از پرداختن به تاریخ کشورهای دیگر مانند فیلم 300 شاهد این مدعا هستند؛ شاید جالب است که برخی کشورها هم تاریخسازی میکنند تا قدمت خود را بالا جلوه دهند که شاهد این ادعا را هم میتوان دعوای چندین ساله خلیج فارس و خلیج عربی دانست، که نقشههای بینالمللی از وجود خلیج فارس حکایت میکنند ولی هنوز کشورهایی روی خلیج عربی پافشاری میکنند؛ یا اینکه امارات با 7 میلیون دلار درخواست ساخت موزه لوور 2 را به فرانسه داده است.
همه این تلاشها برای نشاندادن قدمت تاریخی و تمدنی است، چرا که امروز، جنگ فرهنگی و علمی است که میتواند دلها را به سمت خود بکشاند، حتی در برخی از موارد مانند برگزاری موزه تاریخ هفت هزار ساله ایران در برخی کشورهای اروپایی، موجب شد که خیلیها در موضعگیریهایشان در باره ایران عقبنشینی کنند.
ایرانی با تمدن تاریخی بیش از 7 هزار سال از این لحاظ در جهان میدرخشد و همه دنیا، ایران را کشوری تمدنساز میخوانند، در این بین اظهار نظر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان هم جالب است که گفت: « به فردی که لاف قدرت میزد، آثار استاد فرشچیان را هدیه کردم و گفتم که با ایران جز با بزرگی، احترام و اکرام نمیتوانی صحبت کنی».
اما امروز، برای نگهداشتن آن تمدن تاریخساز چه کار میکنیم؟ آیا به اندازه گذشتگانمان که برای ساختن این تاریخ زحمت کشیدند، ما برای نگهداری از این تاریخ تلاش میکنیم؟ شواهد نشان میدهد که تلاش میشود اما نه در شأن میراث و آثار تاریخی ایران که تخریب روزانه آثار تاریخی و تپههای باستانی نشاندهنده کمیها و کاستیهای نگهداری جلوههای این تمدن بزرگ است.
یکی از مهمترین عواملی که به نگهداری و رشد فرهنگ ایرانی در ایران و دنیا کمک شایانی میکند، حوزه آموزش است، آموزشی که کشورهای مختلف برای رشتههای هنری خود سرمایهگذاری میکنند و اجازه نمیدهند رنگ مُردگی به خود بگیرند و از صحنه روزگار محو شوند.
ایران هم در این موضوع متثنی نیست و بر همین اساس هم از 10 سال گذشته، استاد بزرگ فرهنگ و هنر ایران، استاد محمود فرشچیان، درخواست تأسیس دانشگاه هنرهای سنتی ایران کرده است تا آموزش هنر ایرانی به شکل درست موجب شود که این هنرها، بمانند و نابود نشوند.
از این بگذریم که این درخواست 10 سال در اتاقهای مسئولان از این اتاق به آن اتاق شد و اینکه اگر کشوری فردی به نام استاد فرشچیان داشت، در این 10 سال ساختمان دوم و سوم دانشگاه را هم تأسیس کرده بود اما شاید یکی از سوالات مهم این باشد که چرا باید برای تأسیس این دانشگاه هزینه کرد و اینکه ضرورت تأسیس آن چیست؟
شاید نخستین دلیل این سوال اساسی و مهم این باشد که طبق بررسیها در حال حاضر هیچکدام از دانشگاههای ایران، هنرهای سنتی ایرانی ــ اسلامی را تدریس نمیکنند، در حال حاضر همه رشتههای تدریسشده، با محتوای غیر ایرانی و غربی است که با ادامه این روند باید فاتحه هنر ایرانی را خواند.
هنرمعماری تدریس میکنیم اما محتوای ایرانی ندارد، بعد میگوییم چرا معماری شهرمان، آرامارام از معماری ایرانی ــ اسلامی تهی میشود، هنر نقاشی و طراحی تدریس میشود اما محتوای غربی دارد، در حالی که اساتید بنامی در این حوزه وجود دارند و داشتند.
موضوع دوم گوشهگیری و کنار گذاشتن اساتیدی هستند که سالهای سال خاک این حوزه را خوردهاند و گنجینههای این علوم محسوب میشوند، این اساتید الان به جای اینکه در دانشگاهها، هنرجویانی را که شیفته یادگیری و گسترش فرهنگ ایرانی هستند، را پرورش دهند، در کنج کارگاهها مشغول به فعالیت هستند و فراموش شدهاند؛ نتیجه این شده است که بر اساس نظام ترمیواحدی، دانشجویان چند جلسهای را میخوانند و امتحان میدهند به قول خودشان پاس میکنند اما آیا واقعاً این هنر را یاد گرفتهاند، با فوت و فن این هنر در هم آمیختهاند، فوت کوزهگری را بلد شدهاند؟؛ همه ما میدانیم که نقش استاد در یادگیری و ترغیب ورود دانشجویان به یک رشته و ادامه راه استاد، بسیار مهم است اما آیا اساتیدی که فقط درس میدهند و امتحان میگیرند و میروند، برای انتقال روح فرهنگ و هنر ایرانی به دانشجو کفایت میکنند؟
یکی دیگر از موضوعات مهم در تعلیم این هنر و علم به دانشجویان، انتقال روح و آداب این هنر به دانشجویان است و انتقال این آداب به فضایی متفاوتتر از دانشگاههای موجود دارد، چرا که باید تبادل فرهنگی بین دانشجو و استاد برقرار شود و تا این پیش نیاید، استاد همه آنچه دارد را به دانشجو منتقل نمیکند.
همه این موارد نشان میدهد که در حال حاضر به فضایی غیر از دانشگاههای موجود برای انتقال، حفظ و صیانت از فرهنگ ایرانی ــ اسلامی نیاز داریم و تا این فضای متفاوت تشکیل نشود، نمیتوان به حفظ فرهنگمان امیدوار بود؛ امیدواریم که مسئولان، امید این اساتید فرهنگ و هنر ایرانی را ناامید نکنند و هر چه سریعتر به تأسیس این دانشگاه رضایت دهند.
انتهای پیام/