انتخاب امانوئل ماکرون و چشم انداز جمهوری پنجم فرانسه


انتخاب امانوئل ماکرون و چشم انداز جمهوری پنجم فرانسه

در حالی ماکرون به‌عنوان یک کاندیدای مستقل به مرحله دوم انتخابات هفتم رسیده بود که به احزاب کلاسیک چپ و راست یعنی حزب سوسیالیست و جمهوری خواهان فرانسه تعلق نداشت.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، بعد از اعلام نتایج انتخابات دور اول ریاست جمهوری فرانسه در بیست و سه آوریل، تقریبا تمامی سیاست مداران حاکم در اروپای غربی مثل خانوم مرکل  و ترزا می برای ماکرون آرزوی موفقیت در دور دوم انتخابات کردند و پیشاپیش به استقبال انتخاب او به عنوان رئیس جمهور جدید فرانسه رفتند. در این باب شایان توجه است که ماکرون به عنوان یک کاندیدای مستقل به مرحله دوم انتخابات هفتم می رسیده بود که به احزاب کلاسیک چپ و راست یعنی حزب سوسیالیست و جمهوری خواهان فرانسه تعلق نداشت. در نظام های سیاسی اروپای غربی اجماع و گردش قدرت بین احزاب میانی چپ و راست، نشانه ثبات نظام سیاسی است. با نگاهی به تاریخ اروپا، هر کجا که احزاب میانی راست و چپ قدرت اقناع عمومی را از دست داده اند؛ نظام های سیاسی دچار استحاله شده اند. نمونه بارز آن جمهوری وایمار (1918ـ1933) است که در آن احزاب محافظه کار چپ و راست قدرت اقناع عمومی شان را از دست دادند و از آغاز ده سی میلادی خیابان های شهری های آلمان محل لشکرکشی  جریانات راست و چپ افراطی بر علیه یکدیگر شده بود که نتیجه آن قدرت رسیدن هیتلر و آلمان نازی بود. برای فهم این مسئله اشاره‌ای کوتاه به مصاحبه یورگنهابرماسیکی از مطرح ترین فیلسوف سیاسی آلمان قبل از دور اول انتخابات فرانسه در قالب پروژه مشترک روزنامه ی لموند فرانسه و دی سایت آلمانلازم است. هابرماس در این مصاحبه مطرح می کند: این که احزاب میانی چپ و راست توان اجماع و ایجاد دیالوگ ندارند و در این قالب فردی مستقل (ماکرون) برنامه هایش را به شکل فراحزبی مطرح می کند؛ این اتفاق زنگ خطر برای نظام های سیاسی غرب است. دموکراسی های غربی پاشنه ی آشیل شان همان طور که به درستیهابرماس اشاره می کند، آسیب رسیدن به پروسه ی اجماع احزاب اصلی ـ میانی ساختار سیاسی است. چرا که عدم توان ایجاد اجماع و البته اختلال در روند تغییر قدرت سیاسی میان آنها به معنای باز شدن فضای سیاسی برای گروهای افراطی چپ و راست است.

حال در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نماینده جمهوری خواهان فرانسوا فیون در ابتدا مطلوب ترین گزینه برای رهبران اروپا به عنوان رئیس جمهور فرانسه بود که البته به علت فساد‌های مالی اساسا از اول کارزار انتخاباتی شانس پیروزیاش را از دست داد و تنها 20 درصد از آرا را به خود اختصاص داد. رئیس جمهور کنونی فرانسه از حزب سوسیالیست هم که ماکرون برای دو سال وزیر اقتصاد او بود، اساسا برای دور دوم به علت عملکرد ضعیفش کاندید نشد. از همین رو از حزب سوسیالیستبنواآمون کاندید شد که او هم  تنها 6 درصد آرا را به خودش اختصاص داد. از همین رو، جمهوری پنجم فرانسه برای اولین بار در تاریخش دور دوم انتخابات را با نامزدهای آغاز کرد که به هیچ کدام از احزاب میانی قدرت تعلق نداشتند. ماکرون مستقل با مارینلوپن جبهه ملی مبارزه کرد که در عین اختلافات اساسی شان، وجه مشترک آنها زیر سوال بردن معادلات کلاسیک کسب قدرت در فرانسه بود. به معنای دقیق تر، ماکرون اساسا سیاست‌های چپ و راست را ناکارآمد قلم داد می کند و در قالب جنبش «En Marsche» تلاش برای ترسیم خطوط جدیدی برای سیاست ورزی در فرانسه دارد. در مقابل، مارینلوپن برآمده از جریان راست جدید اروپا خواستار بازگشت به عصر دولت های ملی و خروج از اتحادیه ی اروپا و بی اعتبار کردن ارزش های به اصلاح جهانی به مانند حقوق بشر است. اما نهایتا براساس پیش بینی ها ماکرون با کسب بیش از 65 درصد آرا به قدرت رسید و آرزوی لوپن را برای ریاست جمهوری بر باد داد.

اما انتخاب ماکرون با توجه به نکات مطرح شده به معنای آغاز عصر جدیدی در فرانسه است که ارزش های جمهوری پنجم فرانسه را قطعا تحت شعاع قرار خواهد داد. اگرچه ماکرون مبنای سیاست اش در حوزه داخلی و خارجی در قالب ارزش های  اتحادیه اروپا مطرح کرده است، اما این به معنای رابطه بدون تنش او با سایر دول اروپایی غربی خصوصا آلمان نیست. ماکرون در کارزار انتخاباتی اش شدیدا آلمان را مورد انتقاد قرار داده بود که با قدرت اقتصادی اش اساسا بر اتحادیه اروپا حکومت می کند. او خواستار اصلاحات بنیادی در ساختار اتحادیه اروپا و قدرت گیری بیشتر بروکسل برای مدیریت مشترک حوزه یورو است. اما این سیاست های اروپا سازی رادیکال در حکومت آینده ماکرون وتفکر نئولیبرال او در حوزه اقتصاد به گفته بسیاری از کارشناسان، راه را برای جبهه ملی در سال 2022 برای رسیدن به قدرت و فروپاشی اتحادیه اروپا هموار خواهد کرد. چرا که اساسا اکثریت جامعه فرانسه از مناسبات حاکم بر اتحادیه اروپا ناراضی هستند و بابت نگرانی از به قدرت رسیدن لوپن، بخش عظیمی از آنها به ماکرون رای دادند. به بیان دیگر، ماکرون قمار جریان های حاکم سرمایه دار و بانکدار در غرب برای خروج از بحران های فرهنگی و سیاسی در فرانسه است. چرا که آنها خود به ناکارآمدی نظام سیاسی جمهوری پنجم واقف هستند. نشانه این بحران را هم می توان در عدم اعلام حمایت حزب چپ به رهبری ملانشن از ماکرون در دور دوم انتخابات دانست. این عدم حمایت عملا به عنوان نزدیکی یک حزب چپ افراطی به حزب راست افراطی لوپن بر علیه جریان حاکم نظام سرمایه دار بروکسل است. این عدم حمایت بر خلاف سنت حزب چپ فرانسه بود که در سال 2002 در دور دوم انتخابات از شیراک جمهوری خواه  در برابر ژان ـ ماری لوپن جبهه ملی، پدر مارینلوپن حمایت کرده بود. فارغ از این مسئله، انتخابات پارلمانی هفتم ماه ژوئن و نتیجه آن روشن خواهد کرد که اساسا تا چه حد ماکرون برای اعمال سیاست هایش در اتحادیه اروپا دست باز خواهد داشت. چرا که احتمال این که حزب تازه تاسیس ماکرون یعنی جنبش پیشرو کرسی های زیادی را کسب کند، چندان قابل تصور نیست و از همین رو به نظر می رسد می بایست با یکی از احزاب جمهوری خواه یا سوسیالیست، ائتلافی را برای تحقق سیاست هایش شکل دهد.

دکتر سید علیرضا موسوی (آلمان، تورینگن)

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان