آیین‌ها، نمادها و سمبولیسم نامتغیر

آیین‌ها، نمادها و سمبولیسم نامتغیر

نمایش‌های آیینی چندان میانه خوبی با نوآوری ندارند و عموماً همانی هستند که همواره هستند. آیا آیین‌ها نمی‌توانند از یک نماد سلب به جریان خلاق و ایجابی بدل شوند؟

باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم

داوود فتحعلی بیگی در نشست خبری جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی تأکید کرد نمایش‌های حاضر در این جشنواره، به خصوص آثار آیینی به سبب انتقال مفاهیمی که ریشه در تاریخ دارند، نباید چندان دستخوش تغییر و تحول شوند. به معنای ساده این آثار به مثابه یک شی صلب، می‌بایست به درستی نگهداری شود و از گزند بدعت‌ها در امان باشد.

روز گذشته در محوطه تئاتر شهر نمایشی آیینی از شهرستان بناب اجرا شد که داستان آن همانند بیشتر داستان‌های چنین نمایش‌هایی است. دختر و پسری در آستانه ازدواج اسیر دست نیرویی اهریمنی می‌شوند. پسر در جدال با این نیروی اهریمنی - که عموماً بخشی از طبیعت است - جان می‌بازد و زن به همراهی یک نیروی اهورایی - که او نیز از طبیعت است - بر نیروی اهریمنی غلبه می‌کند. در این نمایش همه چیز نمادین است. شخصیت‌ها مثبت سرخپوش و رقصان، همچون آتش می‌چرخند و بالا و پایین می‌شوند. آنان در کنار قهرمان اسطوره‌ای و دختر دالی بر بهار می‌شوند تا در مقابل مرد سفیدپوش جان‌گیر، دلالت بر زمستان باشد.

در این میان بهاریه‌ها لزگی می‌رقصند و مرد زمستانی به هیچ عنوان از حرکات رایج لزگی بهره نمی‌برد. حرکاتش ساختگی و بیشتر شبیه طراحی‌های مدرن است. با این حال به سبب ارزش‌های فرهنگی پشت ماجرا، بار استعاری خود را به مخاطب می‌رساند؛ اما یک پرسش در ذهن بدعت‌گرایان مبنی بر اینکه آیا این شیوه نمایشی نمی‌تواند داستانی نو دراندازد؟ آیا این نمایش مبتنی بر فرم است یا محتوا؟ این داستان است که چنین فضایی برای اجرا خلق می‌کند یا فرم اجرایی توانایی بدل شدن به بستر روایت‌گری می‌شود؟

پاسخ به این پرسش‌ها دوگانه بوده، برخی موافق بر فرم بودن شیوه اجرایی هستند؛ همانطور که در سال‌های اخیر در بستر نمایش‌های سنتی همچون تعزیه و شبیه‌خوانی، چیزی ورای متون گذشته اجرا شده است. حتی می‌توان به داوود فتحعلی بیگی و نمایش سیاه‌بازی امیرارسلان نامدار اشاره کرد که از هر نظر در شیوه اجرایی نمایش بدعت به حساب می‌آمد. حتی رویکرد ارسطویی در شیوه روایت برخلاف اسلوب عمومی نمایش‌های ایرانی بود.

اما برخی معتقد به رفتار سلبی نسبت به آیین هستند. رویه آنان به نحوی است که باید آیین در شکل و شمایل خود باقی بماند تا آیندگان به درک مستقیم از آن نائل شوند. چنین نگاهی با تمام دلسوزی‌هایش متهم به موزه‌ای کردن هنر می‌شود. منتقدان چنین نگاهی بر این مسئله تأکید می‌کنند که این رویه نیت هنری را می‌کشد و اثر را بدل به شی‌ای برای نمایش دادن می‌کند.

به حرف نخست بازگردیم. به گفته داوود فتحعلی بیگی که آیین‌ها چندان انعطاف برای تغییر ندارند. این استاد دانشگاه در این باره استدلال می‌‌کند که آیین‌ها از آن رو که در مسیر تاریخ شکل گرفته‌اند این گونه خواهند بود؛ پس باز باید پرسید مگر نه آنکه متفکران مکتب کمبریج تئاتر را محصول آیین می‌دانستند، پس می‌توان برای آیین‌های کنونی و اجرا شده نیز چنین تصوری داشت که مبدل به تئاتر شوند. اگرچه چنین مسئله‌ای رخ داده است. همانطور که اشاره شد در حوزه نمایش‌های سنتی چون سیاه‌بازی یا شبیه‌خوانی این اتفاق رخ داده است؛ اما مسئله اصلی در حوزه نمایش‌های آیینی است. نمایش‌هایی که همیشه همانند و نه در فرم رشد می‌کنند و نه در محتوا. اصولاً همگی درگیر نمادپردازی و سمبولیسم هستند و از بد ماجرا آیین‌های مناطق شرقی و غربی به شدت شبیه یکدیگرند؛ چراکه عموماً برآمده از طبیعت‌نگری اقوام است.

حتی در این آیین‌ها رنگ اسطوره پررنگ نیست یا اینکه تلاش برای احیای اشکال از میان رفته نمایش‌های آیینی نمی‌شود. شاید بشود با کمی نگاه ایجابی و البته درک درست فتحعلی بیگی مبنی بر نگرش پژوهشی به این مسئله بتوان هم به نوآوری در گونه‌های نمایشی دست یافت و هم اشکال از میان رفته را احیا کرد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران