روایتی از نشست سران متفقین و اعلامیه‌ای که برای ایران رویای کاغذی بود


روایتی از نشست سران متفقین و اعلامیه‌ای که برای ایران رویای کاغذی بود

سران متفقین در روز پایانی نشست خود در تهران، اعلامیه‌ای منتشر کردند که یک بند از آن درباره تمامیت ارضی ایران بود و آن بند تنها یک رویای کاغذی بود که عملی نشد.

گروه تاریخ خبرگزاری تسنیم - نشست سران سه کشور متفق روز نهم آذر ماه 1322 با انتشار اعلامیه‌ای در تهران به پایان رسید. در ادامه روایتی از حضور سران سه کشور در تهران را می‌خوانید:

از سال 1943 تا 1945 رهبران متفقین در نشست‌هایی چندگانه در قاهره، تهران، یالتا و پوتسدام به توافقات مهمی در زمینه پیشبرد جنگ رسیدند و تصویر جهان بعد از جنگ را ترسیم کردند.

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

تهران - آذر ماه 1322 -باغی در زرگنده شمیران (سفارت شوروی)

روزولت، چرچیل و استالین به عنوان رهبران جبهه متفقین به ایران آمده‌اند تا با توافقاتی نفس آلمان را که در سراشیبی شکست افتاده ببرند و برای جهان بعد از جنگ تصمیم بگیرند. هیچ یک از اعضای حکومت ایران از این نشست با خبر نیستند. علی سهیلی نخست‌وزیر وقت ایران هم در روز ورود رهبران متفقین در جریان سفر این سه نفر قرار می‌گیرد.  

در این نشست، استالین خواب هایی که برای آلمان دیده را به حقیقت نزدیک می کند، چرچیل جشن تولد شصت و نه سالگی اش را برگزار می کند و روزولت در حرکتی نرم، با پیشنهاد صدور اعلامیه ای در خصوص استقلال و تمامیت ارضی ایران، دست دو رقیب دیگر را از سفره ایران کوتاه می کند تا در اولین فرصت فن دموکراسی و آزادی خواهی و بشردوستی را روی ایران پیاده کند و آن را به خاک استعمار مدرن بنشاند.

ظاهرا ترس از ترور شدن توسط ایادی هیتلر این ابر قدرت ها را آواره قاهره و تهران و کمی بعدتر یالتا و پوتسام کرده است.

البته که جنگ جهانی دوم، بعد از نوشیدن خون ده ها میلیون انسان، سال های پایانی ماموریتش را سپری می کند و فاتحان باید برای تقسیم غنائم پای میز مذاکره بنشینند. بی دلیل نیست که نقشه های شومشان را در چمدان هایشان ریخته اند، سیرک سیار نمایش قدرت راه انداخته اند تا نظم نوین جهانی و استعمار مدرن را به رخ جهانیان بکشانند.

از این نشست، مستنداتی تصویری در قالب فیلم و عکس به جا مانده است. عمیق شدن در حرکات و سکنات حاضرین در تصاویر، دوایی است برای عبرت گرفتن از تاریخی که مرتب خودش را تکرار می کند.

استالین

استالین دوست نداشت در اوج بحبوجه جنگ با آلمان ها مسکو را ترک کند. او حتی در نشستی که پیش از کنفرانس تهران، در قاهره برگزار شده بود هم شرکت نکرده است. اما ادامه جنگ و رسیدن به پیروزی نیاز به توافقات جدید رهبران متفقین دارد. برگزاری نشست در تهران پیشنهاد استالین است. پایتخت کشوری که خیلی با شوروی فاصله ندارد و هنوز سایه شوم چکمه های سربازان متفقین از سرش کم نشده است. استالین که همیشه با قطار سفر می کند برای اولین بار سوار هواپیما شده و به تهران آمده است.

از چهره اش پیداست که علی رغم تمام دودلی هایی که در مورد این سفر داشته از نتیجه کار راضی است. حتی راضی تر از دو متفق دیگر. از طرفی طرح او در مورد  ایجاد جبهه دوم علیه آلمان ها در سواحل نورماندی فرانسهبا وجود مخالفت های چرچیل مورد توجه روزولت قرار گرفته و در نهایت به امضای هر سه نفرشان رسیده و از طرف دیگر توافق با روزولت برای تجهیز ارتش سرخ شوروی توسط آمریکا باعث شده که از همین الان مارش پیروزی در نبرد استالینگراد در گوشش نواخته شود. استالین از اینکه توانسته اعتماد روزولت را جلب کند و به متحد آمریکایی اش نزدیک شود خرسند است. او از یخبندان پیش رو بی خبر است و نمی داند چندی بعد شوروی برای سال های متمادی  وارد جنگی سرد با آمریکا خواهد شد.

او با دستی پر به مسکو باز خواهد گشت و ارتش آلمان را در استالینگراد نابود خواهد کرد. هر چند پیشنهاد او در مورد مذاکره در مورد منابع نفتیایران و کشورهای ساحلی خلیج‌فارس توسط چرچیل به نشست های بعدی موکول شد.

فرانکلین روزولت

رهبران متفقین یکی یکی از پله های ایوان سفارت شوروی بالا می روند، کنار هم می نشینند و عکس یادگاری می گیرند. اما چرا تصویری از بالارفتن روزولت از پله ها ثبت نشده است؟ ابتلای روزولت به فلج اطفال در کودکی توان پاهایش را گرفته و او برای بالا رفتن از پله ها نیاز به کمک دیگران دارد. مسلم است در این سفرهای چندگانه نمایش قدرت، نباید هیچ ضعفی از ابرقدرت ها، حتی اینقدر جزئی، به تصویر کشیده شود.

 جنگ برای ابرقدرت ها یک بازی شطرنج است و ملت ها مهره های این بازی. در این نشست با پیشنهاد روزولت مبنی بر تقسیم آلمان به دو نیمه شرقی و غربی موافقت شده و روزولت خونسرد، مغرور در برابر دوربین لبخند می زند و در ذهنش برای نشست های بعدی برنامه ریزی می کند بی خبر از این که عمر او پیش از پایان جنگ به پایان خواهد رسید.

 چرچیل

بالا بردن روزولت از پله ها تنها قسمت سانسور شده این تصاویر نیست. رهبران متفقین در این نشست علاوه تصمیم گیری برای آینده جنگ، جشن تولد 69 سالگی چرچیل را نیز جشن گرفتند. چرچیل در مراسم جشن تولدش به پاس شجاعت و دلاوری نیروهای ارتش شوروی در دفاع از شهر راهبردی استالینگراد یکشمشیرتیغه بلند دولبه تشریفاتی از طرفجرج ششم، پادشاه بریتانیا به استالین هدیه می دهد. استالین بوسه ای بر شمشیر می زند و آن را به وزیر نظامی اش وروشیلوف می سپارد. شمشیر از دست وروشیلوف به زمین می افتد. مسلم است که صحنه افتادن شمشیر نیز از تصاویر به جا مانده از نشست حذف شده است.

سه قلم از صنایع دستی نفیس ایران به عنوان هدیه تولد به چرچیل داده شد اما شاه ایران جایی در این مهمانی نداشت. چرچیل حتی حاضر نشد به ملاقات شاه این مملکت برود. تنها چند دقیقه در حیات سفارت شوروی با تکبری انگلیسی به گفت و گو با محمدرضا پرداخت.

محمدرضا پهلوی

چهره کمی مسن ترش این روزها از در و دیوار فضای مجازی آویزان است همراه با کپشن هایی (معادل فارسی) در رابطه با اعتبار و اقتدارش در دنیا و بهشتی خیالی که از ایران ساخته بود. درست کنار تبلیغات قرص های لاغری معجزه آسا و عصاره های ریزش موی شفابخش که هیچ چاقی را لاغر و هیچ کچلی را مودار نکردند.

تصویر او اینجا به واقعیتش نزدیک تر است. سعی می کند صاف بایستد و در حد توانش شق و رق راه  برود اما دستان مشت کرده و نگاه سرگردانش دست پاچگی اش را لو می دهد. اضطرابی که تا آخرین روز حضورش در ایران در چشمانش موج می زد. پیش چرچیل ایستاده و به حرف هایش گوش می دهد اما انگار فکرش جای دیگری است. شاید نگران این است که سفیر انگلستان به گوش چرچیل رسانده باشد که مدتی به رادیوی نازی ها گوش می کرده و نقشه های آلمان را در کشوی میزش داشته است. اگر گفته حتما این را هم گفته که محمدرضا با اولین تشر سفیر انگلستان، پیچ رادیو را برای همیشه پیچانده و نقشه ها را پاره کرده است.

شاید اضطرابش به خاطر ذوق زدگی است. انتظارش را نداشت به این زودی ها بتواند این سه ابر قدرت را یکجا ببیند. دیگران از کجا خواهند دانست  که آنها او را حتی لایق حضور در جشن تولد چرچیل ندانستند و در تحقیری تاریخی نه تنها در مدت حضورشان در ایران حتی یک بار به دیدار او نرفتند بلکه حتی پیش پای او بلند نشدند. به جز استالین  که سر حال از توافقات حاصله با روزولت و چرچیل، به محمدرضا اجازه داد به شمشیری که تازه هدیه گرفته بود دست بزند و بعد از لابی های فراوان سهیلی راضی شد چند دقیقه ای به دیدار شاه جوان برود. هر چه که بود سربازان شوروی در حال خوردن گندم ایران بودند و تسلیحات آمریکایی موعود قرار بود با عبور از راه آهن این سرزمین به دست استالین برسد.

بعید هم نیست این دستپاچگی از جنس شادی باشد. امروز برای اولین بار بعد از به سلطنت رسیدنش احساس می کند پشتش به کسی گرم است. آنقدر گرم که حتی در رابطه اش با فوزیه احساس ضعف نمی کند و در خود می بیند که می تواند تکلیف این داستان را یکسره کند.

شاید هم دارد کلمات را در ذهنش بالا و پایین می کند تا خیلی نرم از روزولت بخواهد تبعیدگاه بد آب و هوای پدر را عوض کند. شاید این اضطراب ناشی از وحشت حاصل از عاقبت پدر است. وحشتی که تا همیشه از او در برابر ابر قدرت ها بره ای رام خواهد ساخت و کلکسیونی از برخورد های تحقیر آمیز غربی ها با او را در تاریخ به یادگار خواهد گذاشت. کلکسیونی که هیچگاه در موزه عوام فریب فضای مجازی به نمایش گذاشته نخواهد شد.

بعد از مذاکره سهیلی با مولوتف و ایدن وزیران خارجه شوروی و انگلستان و ژنرال پاتریک هرلی مشاور مخصوص رئیس جمهوری آمریکا به ایران اجازه داده شده یادداشتی در مورد «مساعی ایران در دوره جنگ به نفع متفقین» تسلیم رهبران متفقین کند. یادش باشد به سهیلی بگوید در نوشتن مطالبات ایران محتاط باشد و خاطر مبارک رهبران متفقین را مکدر نکند. اصلا بهتر است ترتیبی بدهد تا سه خیابان از بهترین خیابان های تهران به نام این سه نفر نامگذاری شود تا از حسن نیتش باخبر شوند.(1)

نشست تهران بعد از چهار روز به پایان رسید و رهبران متفقین پس از امضای یک اعلامیه مشترک عازم کشورهای خود شدند. در یک بند از این اعلامیهدرباره ایران نوشته شدهبود «سه دولت نامبرده تصدیق دارند که این جنگ مشکلات اقتصادی خاصی برای ایران فراهم آورده و موافقت دارند که با در نظر گرفتن احتیاجات سنگینی که عملیات جنگی جهانی بر آنها تحمیل می‏‌کند و کمی وسایل حمل و نقل در دنیا و همچنین کمی مواد خام و سایر حوائج کشوری، کمک‏های اقتصادی خود را تا حد امکان به دولت ایران ادامه بدهند.» هم چنین در بندی دیگر به استقلال و تمامیت ارضی ایران  تصریح شده بود.

البته این بند از اعلامیه نشست تهران بیشتر  رویاهایی کاغذی بود گه هرگز جامه عمل بر تن خود ندید.

  1. شهرداری تهران در روز 12 خرداد 1323 چند ماه پس از برگزاری کنفرانس مهم رهبران سه کشور در ایران، سه خیابان را در پایتخت به نام رهبران سه کشور نامگذاری کرده بود و‌‌ همان زمان سخنان گلشائیان، شهردار تهران در این‌باره جنجال‌های فراوانی به پا کرد. شهردار در افتتاح و گشایش این خیابان‌ها با نام‌های جدیدشان، طی نطق بلندبالایی اعلام کرد «تهران تاریخ نوینی را به چشم خواهد دید، چرا که خیابان‌های آن به نام سه تن از تعیین‏‌کنندگان مسیر جنگ جهانی دوم نامگذاری می‌شود.

نویسنده: فاطمه موسی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon