روایتی از ناگفته‌های عملیات مرصاد / از جنگ تن به تن تا زمین‌گیر شدن منافقان با بهترین امکانات و تجهیزات


روایتی از ناگفته‌های عملیات مرصاد / از جنگ تن به تن تا زمین‌گیر شدن منافقان با بهترین امکانات و تجهیزات

فرمانده وقت لشکر ۷۱ روح الله با تشریح روایتی از ناگفته‌های عملیات مرصاد به ماجرای روزی‌ پرداخت که منافقان با بهترین امکانات و تجهیزات زمین‌گیر شدند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک ، عملیات مرصاد، نبردی بود که بین رزمندگان فداکار اسلام جمهوری اسلامی ایران و سازمان منافقین، بعد از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، در سال 1367 درگرفت.

عملیات مرصاد در پاسخ به عملیاتی به نام فروغ جاویدان صورت گرفت، که توسط نیروهای منافقین مستقر در عراق، طراحی و اجرا و از پشتیبانی کامل دولت وقت عراق برخوردار بود و با هدف فتح تهران، طی یک برنامه زمان‌بندی شده 33 ساعته، طراحی و تدارک یافته بود و در این نبرد فرماندهی سازمان مجاهدین به عهده "مسعود رجوی" بود که البته با رشادت و ایثار رزمندگان اسلام و مدافعان انقلاب اسلامی، این عملیات بعد از چند روز درگیری با پیروزی نیروهای جمهوری اسلامی، به پایان رسید.

احمد سلیم آبادی از فرماندهای دوران هشت سال دفاع مقدسی است که در مدتی مسئولیت فرماندهی سپاه استان مرکزی را نیز بر عهده داشت، در طول دوران دفاع مقدس کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشته است که اوج این دلاوری‌های وی٬ عملیات افتخارآمیز مرصاد و همرزم شدن او با امیرسپهبد صیاد شیرازی بوده است.

همزمان با فرارسیدن 5 مردادماه سالروز عملیات مرصاد فرصتی شد تا خبرنگاران خبرگزاری تسنیم استان مرکزی در مصاحبه‌ای تفصیلی با "سردار حاج احمد سلیم‌آبادی" فرمانده وقت لشکر 71 روح الله درباره این عملیات به گفت‌و‌گو بپردازند که مشروح این مصاحبه در زیر می‌آید:

حضور شهید صیاد از شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین خط درگیری

فرمانده وقت لشکر 71 روح الله با اشاره به آشنایی و همکاری وی با امیرسپهبد شهید صیاد شیرازی اظهار داشت: من٬ شهید صیاد شیرازی را نخستین بار در سال 60 با تعدادی از نیروهای اعزامی اراک که گروه ضربت سپاه مهاباد را تشکیل می‌دادند در اوج درگیری در پاکسازی عناصر ضد انقلاب در جاده میان‌دوآب- مهاباد دیدم، حضور ایشان در آن عملیات سبب موفقیت و پیروزی سریع شد، به‌طوریکه هرجای جبهه که شهید صیادشیرازی می‌آمدند٬ به نیروهای ارتش، بسیجیان و پاسداران روحیه مضاعف می‌بخشیدند.

وی افزود: این درحالی بود که این فرمانده بزرگ انقلاب٬ از شمالی‌ترین خط درگیری تا جنوبی‌ترین خط درگیری در عملیات‌هایی زیادی همچون عملیات قادر، حاج عمران که با شهید بروجردی و شهید کاوه و بسیاری از شهدای منطقه شمال‌غرب کشور حضور داشتند.

سلیم‌آبادی با اشاره به نقش شهید صیاد شیرازی در عملیات بزرگ و مهم مرصاد ادامه داد: نقش ایشان در هماهنگی با هوانیروز و نیروی هوایی ارتش و کمک به هدایت نیروها بر کسی پوشیده نیست، من فراموش نمی‌کنم که ایشان در ابتدای هر سخنرانی هرچند کوتاه دعای فرج امام زمان(عج) در راس سخنان ایشان بود.

باورش برای من دشوار بود که دشمن کرند و اسلام‌آباد را به اشغال خود درآورده است

فرمانده وقت لشکر 71 روح الله با اشاره به فعالیت خود در دوران دفاع مقدس به ویژه عملیات غرورآفرین مرصاد گفت: من در دوران 8 سال دفاع مقدس در سال 67 مسئولیت فرماندهی لشکر 71 روح‌الله استان مرکزی که از نیروهای اراک، خمین، ساوه، دلیجان، تفرش، محلات، آشتیان و شازند تشکیل شده بود را عهده‌دار بودم، همچنین همزمان با انجام وظیفه در لشکر 71 روح‌الله استان مرکزی، مسئولیت 2 گردان در جنوب، 3 گردان نزدیک کرمانشاه(سه راه پاوه) و «ویس قرنی» و 3 گردان نیز در مریوان حدود منطقه «دزلی» را نیز برعهده داشتم.

وی افزود: نیروهای حاضر در گردان‌ها عمدتا بعد از عملیات والفجر10 آنجا مانده بودند قرار براین بود که با لشکر 28 سنندج ارتش که در آن دوران فرماندهی این لشکر را امیر دادبین از امیران ارتش جمهوری اسلامی ایران برعهده داشت، با انجام عملیاتی در منطقه«شیلر» و با انهدام یکی از تیپ‌های عراق، از پیشروی دشمن جلوگیری کنیم، پس از برنامه‌ریزی‌های لازم، کار شناسایی عملیات جلوگیری از پیشروی دشمن انجام شد و قرار براین بود که این عملیات به صورت مشترک بین ارتش و سپاه انجام شود، ‌آن زمان لشگر ما زیر نظر«قرارگاه قدس» و فرماندهی لشگر برعهده«سردار حجازی» بود.

سلیم‌آبادی بیان کرد: تمام کارهای لازم انجام شد و قرار گذاشتیم فردا شب هنگام عملیات را انجام دهیم، اما از قرارگاه قدس من را فرا خواندند و درحالی که سراسر دلشوره بودم٬ در مقر قرارگاه حضور یافتم که با توجه به دستور امام خمینی(ره) انجام عملیات در منطقه شیلر منتفی شد و بعدازظهر آن روز از منطقه مریوان به سمت سه‌راه پاوه که تعدادی نیرو در آنجا داشتم، حرکت کرده و مسئول ستادی را که در منطقه دزلی داشتم توجه کردم تا بعد از آماده شدن کارها، به سمت جنوب حرکت کند.

فرمانده وقت لشکر 71 روح الله عنوان کرد: در منطقه کرمانشاه 3گردان و یک ستاد مستقر بود و ما نیز به سمت کرمانشاه حرکت کرده و به آنها پیوستیم، ساعت 10 شب بود که به مقرمان در«سه راه بانه» و«ویس قرنی» رسیدیم، جلسات متعددی را برگزار کردیم تا بتوانیم با برنامه‌ریزی درست و مناسب نیروها، هماهنگ و به موقع به 2 گردان موجود در جنوب ملحق کنیم که براساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده، قرار براین بود که صبح زود با مسئول عملیات به سمت جنوب حرکت کنم و این 6 گردان  نیز به ما ملحق شوند تا بتوانیم در مقابل عراقی‌ها در جنوب خوش بدرخشیم.

وی افزود: بعد از ساعت 11شب بود که برای استراحت به اتاق مخابرات رفتم تا 2 ساعتی در آنجا استراحت کنم زیرا در آن زمان ما نمی‌توانستیم و در اصل فرصت نداشتیم بیش از دو یا سه ساعت در شبانه روز استراحت کنیم، هنوز به خواب عمیق نرفته بودم که مسئول ستاد بیدارم کرد سراسیمه بیدار شدم که گفت می‌گویند کرند را گرفته‌اند، گفتم مرز کجا؟ کرند کجا؟ از کرند تا مرز فاصله زیادی است، بعید می‌دانم دشمن بتواند چنین کاری را انجام دهد، اما در راه جنوب مطلع شدم که ماجرا حقیقت داشته است.

سلیم‌آبادی ادامه داد: بعد از ساعت 12شب بود که مسئول ستاد دوباره مرا صدا زد و اعلام داشتند که اطلاع داده‌اند که دشمن اسلام‌آباد غرب را هم گرفته‌، گفتم شوخی می‌کنیدچراکه اسلام‌آباد غرب حدود 100 تا 150 کیلومتر با مرز فاصله دارد.

فرمانده وقت لشکر 71 روح الله تصریح کرد: از ساعت 2 نیمه‌شب گذشته بود که با بی‌سیم به من اطلاع دادند از قرارگاه مرا خواسته‌اند، من به قرارگاه منطقه کرمانشاه آشنا نبودم و نمی‌دانستم باید به کدام سمت بروم، ساعت 3 با چندتن از راه‌بلدان حرکت کرده و نزدیک صبح به قرارگاه در طاق بستان و نزدیک بیمارستان امام حسین(ع) رسیدیم، آنجا دیدم جمعیت زیادی در منطقه حضور داشتند که نشان از اتفاقی ناگوار می‌داد، باورش برای من دشوار بود که دشمن کرند و اسلام‌آباد را به اشغال خود درآورده است.

سلیم‌آبادی اضافه کرد: از قرارگاه که داخل رفتم "سردار رشید" را دیدم، تا مرا دیدمرا خطاب قرار داد و پرسید سلیم‌آبادی کجا هستید؟ سردار رشید گفت 2نفر خمپاره‌انداز ببرید چهارزبر، موشک‌اندازهای ضدزره را به منطقه ببرید و تعدادی دستور دیگر٬ در این حال  شوکه شده بودم و گفتم یک نفر به من توضیح بدهد که اینجا ‌چه خبر شده تا بتوانم با نیروهای خود عملیات کنم، در همین هنگام شهید صیاد شیرازی‌، دریابان شمخانی و سرلشکر حسنی‌ سعدی فرمانده وقت نیروی زمینی را دیدم و با هم احوالپرسی کردیم و پس از مدتی یک نفر از برادرانی که از مسئولان قرارگاه بود مرا توجیه کرد که چه اتفاقی افتاده و دشمن در چهارزبر گیر کرده است.

"سردار سلیم آبادی" فرمانده وقت لشکر 71 روح الله می‌گوید: در آن زمان تمام نیروهای خودی در تلاش بودند تا بتوانند لایه‌های گردنه اسد‌آباد و جاهایی را که منافقان بدنبال تصرف آنها بودند، از خطر نجات دهند چراکه وضعیت کرمانشاه به شدت مختل شده بود، به سردار رشید و شهید صیاد پیشنهاد انجام کار شناسایی را دادم و آنها با پیشنهاد من موافقت کردند و پس از آن من به همراه شهید صیاد شیرازی و مسئول عملیات، با خودرو به پایگاه هوانیروز کرمانشاه و از آنجا با هلی‌کوپتر 214 تا نزدیک چهارزبر رفته تا در آنجا فرود بیاییم...

 

دشمن با 15 هزار نیروی خود عملیات کرده بود

فرمانده وقت لشکر 71 روح الله با اشاره به توان دشمن در عملیات مرصاد و وضعیت کشور در آن برهه از نظر فعالیتی و دفاعی گفت: طبق توضیحاتی که به من دادند، دشمن با 15 هزار نیروی خود عملیات کرده بود که پنج هزار نفر از آنها در 25 یگان سازماندهی شده بودند، یگان‌های دشمن کوچک اما متحرک و مجهز به خودروهای توپدار و نفربرهای زرهی برزیلی جدید بودند.

وی افزود: نیروهای دشمن با بهترین امکانات و تجهیزات سازماندهی شده بودند تا بتوانند ظرف مدت 33 ساعت تهران را نیز تصرف کنند و برای رسیدن به این مسئله، کارها را در 5 مرحله سازماندهی کرده بودند.

فرمانده وقت لشکر 71 روح الله با اشاره به خیال خام دشمن که می‌خواستند در مدت 33 ساعت به تهران برسند گفت: زمانی‌که منافقان با کمک ارتش عراق حمله کردند، خط توسط ارتش عراق از منطقه قصرشیرین شکسته شده بود و عراقی‌ها سرپل ذهاب را گرفته و تا پادگان ابوذر پیشروی کرده و بخشی از آن را نیز تصرف کرده بودند، ستون منافقان نیز از بین عراقی‌ها عبور کرده و تا«پاتاق» و از آنجا نیز به «کرند» آمده بودند و نیروهای خودی نیز به سبب شکسته شدن خط اصلی نتوانسته بودند در برابر دشمن مقاومت کنند.

وی بیان کرد: ساعت حدود 9 شب سوم مردادماه بود که منافقان به اسلام‌آباد رسیده و تعداد زیادی از عناصر حزب‌اللهی، بسیجی، پاسداران و افراد مومن به انقلاب را کشته و حتی به زخمی‌های بیمارستان اسلام‌آباد نیز رحم نکردند و آنها را نیز به شهادت رسانده بودند، منافقان از اسلام‌آباد به سمت گردنه چهارزبر حرکت کرده بودند اما آنجا با نیروهای سپاه کرمانشاه که شامل نیروهای قرارگاه رمضان و نیروهای لشکر شش ویژه سپاه می‌شدند، برخورد کردند و نیروهای خودی توانسته بودند منافقان را در گردنه چهارزبر متوقف کنند.

سلیم آبادی خاطرنشان کرد: در آن زمان تمام نیروهای خودی در تلاش بودند تا بتوانند لایه‌های گردنه اسد‌آباد و جاهایی را که منافقان بدنبال تصرف آنها بودند، از خطر نجات دهند چراکه وضعیت کرمانشاه به شدت مختل شده بود، به سردار رشید و شهید صیاد پیشنهاد انجام کار شناسایی را دادم و آنها با پیشنهاد من موافقت کردند و پس از آن من به همراه شهید صیاد شیرازی و مسئول عملیات، با خودرو به پایگاه هوانیروز کرمانشاه و از آنجا با هلی‌کوپتر 214 تا نزدیک چهارزبر رفته تا در آنجا فرود بیاییم.

وقتی جنگ تن به تن اتفاق افتاد

فرمانده وقت لشکر 71 روح الله با اشاره به عملیات مرصاد گفت: از سمت ارتفاعات ملخ خور به سمت دزلی مریوان رفته و مستقر شدیم از جمله بنده در همان محل مستقر و یک محور شکل دادیم و سه تا از گردان‌های ما در آنجا قرار گرفت، به جهت اینکه بعد از والفجر10 بخش زیادی از قسمت شمال عراق در اختیار ما قرار گرفته بود خط پدافندی زیادی داشتیم و مجبور بودیم تعداد زیادی لشکر در آن قسمت زمین‌گیر کنیم و کار پدافند انجام دهند همین امر سبب شد که نیروهایی که در جنوب قرار دارند نیروهای کمتری باشند.

سلیم‌آبادی عنوان کرد: لشکر 71 شکل گرفت و ما خط را از لشکر 17 در منطقه حلبچه بعد از والفجر ده تحویل گرفتیم، آقای جواد رحیمی حدود ساعت 12 من را صدا زد و گفت رادیوی محلی کرمانشاه می‌گوید دشمن در ناحیه کرند قرار دارد و گفتم کرند تا مرز خیلی فاصله دارد و همچین چیزی امکان ندارد و حدود بیست دقیقه بعد باز گفت دشمن در اسلام آباد غرب قرار دارد، گفتم بعید است عراقی‌ها چنین جراتی را به خود بدهند که به این سرعت عمق را داخل کشور ما بیایند و من گفتم لشکر من آماده است و می‌توانم روی دشمن عملیات انجام دهم.

وی تصریح کرد: به پادگان رفتیم و با هلی‌کوپتر 214 به همراه شهید صیاد شیرازی و مسئول عملیات خود به گردنه چهارزبر رفتیم که وضعیت و آخرین نقطه‌ای که دشمن قرار دارد را مشخص کنیم، گزارش شناسایی را به طورکامل به آنها دادم و مثالی برای آنها زدم که انگار که قالب پنیری است که می‌توان قطعه قطعه کرد و خورد.

فرمانده وقت لشکر 71 روح الله ادامه داد: پیشنهاد دادیم بهترین کاراین است که روی دشمن هلی‌برد کنیم اگر هزاری هم به نیروی جلویی فشار آورده شود ولی در صورتی که پشتوانه، نیرو، امکانات و مهمات برای دشمن برسد و زهر خود را تخلیه کند کاری نمی‌توان از پیش برد بنابراین بهترین کار در مقابل دشمن این است که عقبه آنها قطع شود.

وی خاطرنشان کرد: حدود ساعت 4 بچه‌های ما در سه راه اسلام آباد عملیات خود را شروع کردند و بچه‌ها پشت درخت‌ها پنهان می‌شدند، زمانی که دشمن به جلو حرکت می‌کرد چون گلوله آرپیچی وجود نداشت خود آرپیچی را مثل چماق در سر منافقین می‌زدند و جنگ تن به تن اتفاق افتاد.

سلیم‌آبادی بیان کرد: زمانی که ما رسیدیم تعدادی از آنها نفربرهای خود را رها کرده بودند، دستگاه‌ها روشن و در بیابان‌ها پراکنده شده بودند، ما در آن منطقه خط پدافندی داشتیم و تا یک الی دوسال بعد از جنگ زمانی که آتش‌بس پذیرفته شد و آزاده‌ها به کشور بازگشتند لشکر 71 روح‌الله در همان منطقه مستقر بود.

انتهای پیام/711/ن

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon