حسّ و حال عمار تفتی در کربلا + فیلم

حسّ و حال عمار تفتی در کربلا + فیلم

بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به اینکه زمانی که به کربلا رسید هیچ حرفی نمی‌توانست بزند، گفت: آن روز هرچه فکر کردم که چه بگویم و چه بخواهم، دستم روی سینه‌ام بود و فقط سلام می‌دادم و جز این هیچ‌چیز نمی‌توانستم بگویم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عمار تفتی بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه «نشان ارادت» شبکه دو حضور داشت و درباره‌ اولین مواجهه‌ خود با امام حسین(ع) در ایام محرم که در شهر تفت اتفاق افتاده است، صحبت کرد. او معتقد است همه‌ حجت‌اش از مسلمانی حسین‌بن علی (ع) است و می‌گوید ترجیح می‌دهم امام حسین (ع) را حجت بگیرم تا خطی روی گناهان‌ام کشیده شود. تفتی همچنین درمورد تجربه‌ حضور در کربلا گفت زمانی که به کربلا رسیدم هیچ‌ حرفی نمی‌توانستم بزنم. هر چی فکر کردم که چه بگویم و چه بخواهم، دستم روی سینه‌ام بود و فقط سلام می‌دادم. 

عمار تفتی در ابتدای برنامه درباره‌ اولین مواجهه‌ خود با امام حسین(ع) گفت: «به یاد دارم محرم سال 66 به دلیل موشک‌بارانِ تهران، مدارس تعطیل شدند و پدر و مادرم تصمیم گرفتند که من و خواهرم را به شهر مادری‌ام، تفت بفرستند. به همین دلیل ایام محرم در تفت برای همیشه در ذهنم ثبت شد و تکیه‌های بدون سقف، نخل‌گردانی در میدان حسینیه شاه‌ولیِ تفت و دسته‌ی محله‌ی مادری‌‌ام که شیوه‌ی عزاداری‌شان بر سر زنان بود نه بر سینه و... را به خوبی به یاد دارم. زنان از طبقه‌ی بالای تکیه‌ها و مردان روی زمین عزاداری می‌کردند. من شاید به درستی متوجه نمی‌شدم که چه اتفاقی افتاده و درکی از واقعه‌ عاشورا نداشتم. اما آن چیزی که در جان من ثبت شد اینکه یک اتفاقی افتاده که به دلیل آن جهان به شور آمده است. یعنی جهان کودکیِ من که در تفت بود. به همین دلیل در وجود من آن رستاخیز عظیم درک شد، درکی که که به زبان 6 سالگی‌ام غیر قابل بیان بود.» 

همه‌ حجت من از مسلمانی امام حسین (ع) است

بازیگر سریال «زیر زمین» درمورد نغمه‌ها و نوحه‌هایی که به یاد دارد، توضیح داد: «من آخرین‌باری که مراسم نخل‌گردانی از نزدیک دیدم 18 ساله بودم. یک نخل کوچکی از حسینیه‌‌ی یزدی‌های مقیم مرکز در فلکه صادقیه بود که در 17 سالگی با پای برهنه، زیر آن نخل کوچک به دور فلکه دوم صادقیه نذر کردم که اگر کنکور قبول شوم، هر سال زیر نخل حسینیه شاه‌ولی در تفت بروم. من مرد گناهکارِ پیمان‌شکنی هستم و فقط سال اول دانشگاه زیر نخل حسینیه شاه‌ولی رفتم و دیگر نرفتم. این‌ها را گفتم که بگویم بله نغمه‌های متفاوت و بسیار شنیدنی، از آن ایام در وصف واقعه‌ی عاشورا یاد دارم. اما آنچه که از همه‌ این نغمه‌ها برایم غنی‌تر بوده، غزلی از خواجه‌ شیراز است که می‌گوید زان یار دلنوازم شکری است با شکایت و ادامه دارد. یک جمله‌ صادقانه اگر بخواهم بگویم این است که من جرات ندارم بگویم مسلمانم اما اگر بگویند اقرار کن که دین‌ات چیست، همه‌ی حجت من به مسلمانی حسین‌بن علی (ع) است. درواقع ترجیح می‌دهم امام حسین (ع) را حجت بگیرم تا خطی روی گناهان‌ام کشیده شود.» 

تلویزیون , صدا و سیما , شبکه دو , کربلا ,

نمی‌توانم بگویم با کدام یک از اهل‌بیت بیشتر صمیمی‌ام

بازیگر مجموعه‌ «میوه ممنوعه» درباره‌ اینکه با کدام یک از اهل‌بیت احساس نزدیک‌تری دارد، گفت: «اگر کفر نباشد، ما چهارده‌تن را یک تن در نظر می‌گیریم و هر روز که بیدار می‌شویم یک نفر با ما است و به نظرم آن‌ها ما را صدا می‌کنند. اما جرأت نمی‌کنم بگویم که سیم‌ام به کدام یک از اهل‌بیت وصل است. آرزو می‌کنم که هرکدام از ائمه در مواقع اضطراری من را صدا کنند. آن کسی هم که من او را در زمان بحران صدا می‌کنم یقین دارم که او من را پیش‌تر صدا کرده است.» 

نقش کسی را بازی می‌کنم که ظلم را دید و سکوت کرد

بازیگر سریال «گل‌های گرمسیری» در پاسخ به اینکه دوست دارد جای کدام یک از شخصیت‌های واقعه‌ عاشورا بازی کند، توضیح داد: «من نقش آن ترسویی را انتخاب می‌کنم که شب عاشورا به خیمه‌ها پشت کرد و در تاریکیِ شب فرار کرد و تمام روزها و شب‌های بعد را تا پایان عمرش، خون گریه کرد و حسرت این را خورد که چرا هفتاد و سومین یارِ امام حسین (ع) نبود. نقش آن بزدلی را بازی می‌کنم که ظلم را دید و سکوت کرد و کسی که فقر را دید و لقمه‌های اضافه‌اش را خورد.» 

وقتی به کربلا رفتم هیچ حرفی نمی‌توانستم بزنم

تفتی همچنین در ادامه‌ برنامه از تجربه‌ی حضور در کربلا گفت: «سفر به کربلا برایم عجیب بود و سفر دوم هم عجیبت‌تر بود. من با یک کوله‌پشتی از آرزو و حاجت رفتم و با خودم گفتم می‌روم که حاجت‌روا شوم. اما زمانی که به کربلا رسیدم هیچ‌ حرفی نمی‌توانستم بزنم. هر چی فکر کردم که چه بگویم و چه بخواهم، دستم روی سینه‌ام بود و فقط سلام می‌دادم و جز این هیچ‌چیز نمی‌توانستم بگویم. روزهای دیگر هم همین اتفاق در حرم امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) افتاد. وسط بین‌الحرمین ایستادم و زنگ زدم به مادرم گفتم من سه روز است که هیچ‌چیز نمی‌توانم بگویم. مادرم گفت در آستان بزرگان آدم لال می‌شود. اگر زبانت باز شد بگو من اضطراب دارم و شما خودتان گره از این اضطراب باز کنید.» 

واقعه‌ عاشورا عاشقانه‌ترین درام تاریخ بشریت است

این هنرمند در پایان خاطرنشان کرد: «من حدود 20 سال است که همیشه برای امت امام حسین (ع) گریه می‌کنم. درواقع از این میزان جهل گریه‌ام می‌گیرد. امام حسین (ع) عاشق بود و کارش را تا انتها انجام داد و هیچ ادیبی در هیچ جای دنیا نمی‌گوید که یک داستان عاشقانه‌ دیگر هم داریم. این عاشقانه‌ترین درام تاریخ بشریت است که امام حسین (ع) یک تنه اجرا کرد. خودش آن را نوشت، کارگردانی و بازی کرد. فکر می‌کنم این اتفاق گریه ندارد و اتفاقا انتهای شادی و رستگاری است.» 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران