ماجرای سخنرانی امام خمینی که نادر طالب‌زاده را متحول کرد

ماجرای سخنرانی امام خمینی که نادر طالب‌زاده را متحول کرد

نادر با شنیدن سخنرانی‌­های امام خمینی با انقلاب آشنا و دلبسته‌اش می‌­شود، خود او می­‌گوید: «من همیشه به این فکر بودم که ایران چگونه می­‌تواند متحول شود.»

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اگر بخواهیم زندگی شخصی و کارنامه رسانه‌­ای 44ساله‌ نادر طالب‌زاده را ببینیم، باید زاویه دوربین را بارها تغییر دهیم؛ چراکه اگر اغراق نباشد باید در دالانی هزارتو همراهش سفر کرد تا بتوان عمق شخصتیش را شناخت، نادر طالب­‌زاده را می‌­گویم که از سال 1357 تا زمان وفاتش، در قطار انقلاب باقی ماند و اسیر هیچ وسوسه‌­ای نشد.
در این یادداشت، نگارنده تلاش می‌­کند برخی از تکه­‌های پازل زندگی شخصی و کاریِ نادر طالب‌زاده را به‌اندازه وسع خود نشان دهد.

مغناطیس انقلاب خمینی کبیر

10 سال از اقامت و تحصیل نادر ـ از 16 تا 26 سالگی ـ در آمریکا می‌گذرد که طوفان انقلاب، ایران را درمی‌­نوردد و نادر آمریکا را رها می‌کند و راهی مرکز طوفان می‌­شود. اقامت 10ساله در آمریکا و تحصیل در رشته سینما می‌­توانست از نادر روشنفکری جدا از مردم، میهن و دغدغه‌های آن­ها بسازد؛ اما ریشه‌های او قوی­‌تر از آن بود که در سراب ینگۀ دنیا غرق شود. او دراین­‌باره می‌­گوید: «پدرم ـ سرتیپ منصور طالب‌زاده ـ مهم­ترین نقش را در این موضوع دارد. من در سال 1343 و قیام بزرگ عشایر جنوب، در 10سالگی شاهد یک حادثه مهم و تاریخی بودم. پدرم با این‌که افسر وفادار و وطن­‌پرستی بود، تن به ظلم نداد و در مقابل شاه قرار گرفت و به ­همین دلیل خانه­‌نشین شد. از سال 1344 به بعد این موضوع برایم به یک الگو تبدیل شده بود که یک فرد در آن زمان و با آن موقعیت، چنین کار بزرگی را انجام می‌‌دهد.»

نادر با شنیدن سخنرانی‌­های حضرت امام(ره)، با انقلاب آشنا و دلبسته‌اش می‌­شود، خود او می­‌گوید: «من همیشه به این فکر بودم که ایران چگونه می­‌تواند متحول شود. وقتی سخنان امام خمینی(ره) و صدای ایشان در مطبوعات آمریکایی برای اولین ­بار و چند ماه قبل از آمدن ایشان به پاریس را شنیدم، بسیار متأثر شدم و فهمیدم الآن زمانی است که می­‌توانم به ایران کمک کنم، آن زمان شاهد یک دوره تاریخی در آمریکا بودم که نمی‌دانستم آمریکا با ایران چه خواهد کرد و یک تجربۀ شهودی سلوکی داشتم. درست سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمدم و با خبرگزاری‌­های مختلف از جمله سی­‌بی­‌اس آمریکا، که یکی از مهم‌ترین شبکه‌های خبری آن کشور است، کار کردم، این هم خطّ امام بود که همه کمک کنیم تا اخبار انقلاب به گوش جهانیان برسد. بلافاصله پس از 22 بهمن 1357 از سی‌بی‌اس بیرون آمدم و به‌همراه چند تن از دوستان دیگر، یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی مجوز روزنامۀ تهران‌تایمز را گرفتیم و آن را تأسیس کردیم.»

جدایی از رسانه­‌های آمریکایی

طالب­‌زاده در نخستین تجربه­‌های حرفه‌ای خود، مستندهای نیمه­‌بلند با عنوان «خوزستان» و «واقعیت دربارۀ گروگانگیری سفارت آمریکا» را برای شبکۀ سی‌بی‌اس تولید کرد. نوع نگاه حقیقت­گرای طالب­‌زاده به ماجرای گروگانگیری چندان به مذاق آمریکایی‌ها خوش نیامد؛ همچنان­‌که روحیۀ انتقادی وی به جریان جنگ­‌ستیزانۀ آمریکا کم‌­کم سبب قطع همکاری او با رسانه‌­های آن کشور شد. او از نخستین چهره‌هایی بود که در همان اواخر دهۀ 50، رسانه‌های این کشور را به جهت‌داشتن خاص، در مورد برداشت­‌های سیاسی و اجتماعی از ایران متهم کرد و علی‌رغم روابط بسیار خوبی که با خیلی از بنگا‌ه‌های خبری و رسانه­‌ای آمریکا داشت، تمرکز خود را بر فعالیت در داخل کشور قرار داد.

جنگ، آشنایی با آوینی و منظومۀ فکری­‌اش

طالب‌زاده با شروع جنگ، به پشتیبانی جنگ ـ جهاد ـ رفت و رانندۀ بولدوزر شد، در والفجر4 مجروح شد.

در سال 1360 به­‌عنوان مأمور صداوسیما به جبهه اعزام شد و در همین بازۀ زمانی با سید مرتضی آوینی آشنا شد. طالب‌زاده می‌گوید: «آشنایی من با مرتضی از فیلم­‌هایش، مجموعه کارهای تلویزیونی جهاد و روایت فتح آغاز شد؛ یعنی قبل از این‌که خودش را ببینم، کارهایش را دیدم. من سال 1357 از آمریکا آمدم و فیلم­‌های "ترکمن‌صحرا"، "خان‌گزیده‌­ها"، "حقیقت" و... را که مرتضی در سال‌های اولیۀ انقلاب ساخته بود، به‌مرور زمان دیدم و از طریق این آثار با آوینی آشنا شدم، حس می­‌کردم این فیلم‌­ها زنده‌‌اند.»

طالب‌­زاده از طریق تلویزیون به جبهه رفت و مستند «شوش و شهر شهیدان قرآن» در مورد لشکر 21 حمزه قبل از عملیات فتح‌المبین را ساخت. او در سال 1362 طی عملیات آبی ـ خاکیِ خیبر، مستند «والعصر» را تولید کرد، این فیلم که به ماجرای پروژۀ عظیم مهندسی جنگ، یعنی احداث جادۀ سیزده‌کیلومتری سیدالشهدا(ع) در دل مرداب­‌های هور می‌پرداخت، سال 1363 به نمایش درآمد. نمایش این فیلم، فتح‌بابی شد برای آشنایی نزدیک و صمیمانۀ او با شهید آوینی. او نحوۀ همکاری با شهید آوینی را این­‌طور توصیف می­‌کند: «من توفیق همکاری مستقیم با شهید آوینی را بعد از جنگ پیدا کردم و مستندهای "خنجر و شقایق" و "ساعت 25" زیر نظر ایشان ساخته شد.

"ساعت 25" نامی بود که مرتضی آوینی برای مستندی که در 10 قسمت، آغاز فروپاشی آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به‌تصویر می­‌کشید، انتخاب کرد. آوینی، حکیمی بود که من در آن روزها هفته­‌ای چند بار او را می­‌دیدم، آن­ موقع هیچ­‌کس او را نمی‌شناخت و خودِ او هم اهل ظاهر شدن و خودنمایی نبود و این برای من یک فرصت بود که از نزدیک ایشان را می‌دیدم؛ اما بعد از شهادتش همه او را شناختند.»، در واقع طالب­‌زاده شاگردِ به‌‌روزشدۀ آوینی بود، هم فرنگ را با همۀ رنگ و لعابش در روزهای جوانی مشاهده کرده بود، هم ارتباط خوبی با فیلم‌سازان و اندیشمندان غربی داشت، و هم این‌که سینمای مستند را با تعاریف جدید و به­‌روزشده‌­اش می‌­شناخت.

پایان جنگ و کادرسازی در جبهۀ انقلاب

بعد از پایان جنگ، طالب‌­زاده حضور رسانه‌­ای خود را قوی­‌تر کرد و تلاش­‌های بسیاری به­‌عمل آورد با تلفیق مشاهدات خود از جنگ و سیاست آمریکایی، به تولید آثار سینمایی بپردازد که در این مسیر با سنگ‌­اندازی­‌های بسیاری مواجه شد. در اواخر دهۀ 60 و ابتدای دهۀ 70، در قالب خبرنگار به جنگ بوسنی اعزام شد و با ارشادهای شهید آوینی، مستند 10قسمتی «خنجر و شقایق» را تولید کرد، که در آن زمان به یکی از مستندهای پرتماشاگر و بحث­‌برانگیز تلویزیون تبدیل شد. پس از این اتفاق، طالب‌زاده مستند «بیداری خاموش» را به تولید رساند؛ تجربه‌­ای در مورد جانبازان شیمیایی که در آن برای نخستین ­بار به ­موضوع غرامت جنگ و پشت‌پردۀ اتفاق­‌هایی در ارتباط با تأمین گاز خردل عراق و کشورهای جنایتکار در این حوزه، پرداخته شد.

او در دهۀ 70، تمرکز بیشتری روی تربیت نسل مستندساز داشت و در این مسیر علاوه­ بر شیفتگان مستند حقیقی داخل کشور، به آموزش گروهی از جوانان لبنانی نیز مشغول شد. در دهۀ 80 نیز که مستندسازی در ایران آرام­‌آرام در حال پوست‌­اندازی و پیدا کردن سر و شکل جدیدی با آدم­‌های غیرتکراری بود، طالب­‌زاده نقش بسزایی در معرفی مستندسازان جوانِ آن آروزها داشت؛ چهره­‌هایی که از دل آنان افراد خوبی بیرون آمدند تا جریان جدیدی از مستندسازی را در ایران رقم بزنند. او همچنین در اوایل دهۀ 80، مهم­ترین فیلم کارنامۀ خود، یعنی «بشارت منجی» را جلوی دوربین برد؛ فیلمی که به‌گفتۀ خودش قرار بود با همکاری شهید آوینی به تولید برساند.

«بشارت منجی» خیلی زود سروصدای بسیاری به‌پا کرد و در ده‌ها کشور به‌روی پرده رفت و جوایز بسیاری از جشنواره­‌های مختلف جهانی دریافت کرد. موفقیت «بشارت منجی» تولید کار بعدی طالب‌زاده را فراهم کرد و «مسیح» عنوان فیلمی بود که روایت اسلامی از درگذشت حضرت مسیح(ع) را بازگو کرد و به­ همین دلیل با بازخوردهای متفاوتی در سطح جهان مواجه شد. او همچنین مستند «رنسانس در رنسانس» را ساخت که به پنج زبان زندۀ دنیا ترجمه شده است. این مستند دربارۀ چگونگی انتقال علم در قرون وسطی از مسلمانان به غربی­‌هاست. در این مستند، این سؤال مطرح شده است؛ چگونه علم از دست مسلمانان به دست اروپاییان افتاد؟ طالب­‌زاده برای ساخت این مستند، به سیسیل ایتالیا رفت و با بسیاری از دانشگاهیان و دانشمندان رُمی صحبت کرد.

فعالیت‌­های ضدآمریکایی

طالب­‌زاده برای تهیۀ مستند «آمریکا شمارش معکوس»، سفری پنج‌­ماهه به آمریکا هم انجام داد و با صد تن از ده ایالت مصاحبه کرد که ماحصل آن، مستندی هفتصددقیقه‌­ای شد. «گری سیک»، مشاور امنیتی ریگان و کارتر، یکی از مشهورترین چهره‌­هایی بود که در برابر دوربین طالب‌­زاده آمد و مصاحبه کرد، این‌که چهره‌­ای در این سطح امنیتی در برابر دوربین یک مستندساز ایرانی نشسته و سیاست‌های رؤسای جمهور آمریکا را زیر سؤال برده باشد، خیلی عجیب است!

«ما آنجا بودیم» مستند دیگر او دربارۀ آمریکاست که با محوریت 11 سپتامبر با مردم، کارشناسان، تحلیلگران و شاهدان عینی این حادثه گفت­‌وگو کرد و به‌دنبال کشف نقش مسلمانان و صهیونیست‌ها در این واقعه بود.

طالب­‌زاده در ابتدای دهۀ 90، بانی حرکتی بزرگ شد و یک کنفرانس جهانی با عنوان «افق نو» را پایه‌‌گذاری کرد؛ کنفرانسی که طی آن افراد مطلع و آگاه از سیاست‌های آمریکایی، به افشای حقایق می‌پرداختند، این سلسله کنفرانس‌­ها حسابی آمریکایی‌ها را خشمگین کرد؛ تا جایی­ که برای برخی از مدعوین این کنفرانس، مجازاتی از جمله 20 سال زندان، تحریم، ممنوع­‌الخروجی و جریمۀ مالی سنگین در نظر گرفت.

«جشنوارۀ عمار» از دیگر برنامه‌هایی بود که طالب­‌زاده آن را پایه­‌گذاری کرد و در طول یازده دوره برگزاری، به­‌عنوان دبیر این رویداد مطرح بود.

سکانس آخر؛ آرامش ابدی کنار آوینی

کارنامۀ فعالیت‌­های طالب­‌زاده مملو از مجاهدت‌ها و کوشش­‌هایی است که نشان از تلاش مضاعف او در مسیر تنویر افکار عمومی دارد و به شیرینی حقیقت و مبارزه با استبداد، مزین شده است. ویژگی شخصیتی منحصر به­ فرد او در شناخت غرب و آمریکا فرصتی را مهیا ساخت‌ تا ابعاد و گسترۀ فعالیت‌های فرهنگی‌اش در ابعاد بین‌المللی تأثیرگذار و شاخص باشد. طالب‌زاده همواره به­‌دنبال گره­ زدن جریان انقلاب اسلامی به جریانات جهانیِ ضداستعماری و ضداستکباری با هدف گسترده‌­تر کردن این جبهه بود.

نادر مثل بسیاری از رجعت­‌کنندگان از فرنگ که در همان جوانی و بعضاً با مدارک تحصیلی ناقص و تکمیل­‌‌نشده، به پست‌های مدیریتی بالا رسیدند و بعداً هم تکنوکرات، کارگزار و فلان و بهمان شدند، عمل نکرد و با وجود تسلط به زبان خارجی و تحصیلات و سابقۀ کار خارج از کشور، به کنج امن اتاق­های مدیریتی نرفت و راه جبهه‌­ها را در پیش گرفت، تا دین و تعهدی را که در خود به انقلاب و مردم احساس می­‌کرد، ادا کند. او نه‌تنها هیچ­‌گاه دنبال میزهای عافیت­‌دار و نان­‌های چرب و مزایای آن‌چنانی نبود، که حتی در سال 1368 در اقدامی عجیب، اموال پدری­‌اش را که خود او در آن ساکن بود، مصادره کردند و تا آخر عمر مستأجر بود و حتی توصیۀ رهبر انقلاب برای مساعدت در بازگرداندن اموال پدری هم توسط مسئولان امر نادیده گرفته شد!

اجازه دهید طور دیگری بیان کنم؛ بعضی از شخصیت‌­ها جلوتر از زمان خود هستند که شاید با گذر زمان و تندباد حوادث، ارزش و عیار آن­ها آشکار شود؛ همچون سید مرتضی آوینی که در زمان حیاتش قدر و منزلتش را ندانستند و یا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که دشمن او را به ما شناساند، که در چنین دورانی هنوز انسان­‌های پاک و وارسته‌­ای حضور دارند، نادر طالب­‌زاده نیز از جنس همین انسان­ها بود. او هم مثل دوست گرمابه و گلستانش، شهید آوینی، مورد حسادت و غضب برخی از افراد بود، تا جایی که بعد از حیاتشان نیز، دست از تخریب چهرۀ آن­ها برنمی‌دارند، با همۀ این اوصاف، چیزی که طالب­‌زاده را با بقیه متفاوت کرد، شناخت دقیقی بود که او از رسانه داشت،
کسی که آموزش داد: «اگر جایی قدرت سخت­‌افزاری ضعیف‌­تری نسبت ­به طرف غربی دارید، حتماً چشم اسفندیاری وجود دارد که شما آن را ندیده­‌اید و فقط کافی است کمی بیشتر جست­‌وجو کنید؛ حتی در دل دشمن هم کسانی‌اند که مخالف با نظرات او فکر می‌کنند و آن­ها بهترین منبع برای افشای حقیقت‌اند.»

او تقریباً همه کار انجام داد، ایده‌­هایی مفصل و بلندپروازانه داشت، از خبرنگاران دنیا، برنامه‌سازان تلویزیونی دنیا، سیاست‌مداران، یا بعضی از مسائل خاص سیاست و فرهنگ آمریکایی اطلاعاتی داشت که برای خیلی از اهالی فرهنگ و هنر، حالت تبیین و روشنگری داشت. شاید مشکل نادر طالب­‌زاده این بود که خیلی از کارها را بلد بود و این «خیلی بلد بودن» باعث شد دشمنان آشکار و پنهان زیادی داشته باشد. او سرانجام در 68سالگی و در نهم اردیبهشت 1401 کنار دوست شهیدش سید مرتضی آوینی، برای همیشه آرام گرفت.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران