فرسایشی شدن جنگ اوکراین و تاثیر آن بر روابط راهبردی «پکن - مسکو»

فرسایشی شدن جنگ اوکراین و تاثیر آن بر روابط راهبردی «پکن - مسکو»

روسیه و چین تمایل مشترکی برای به چالش کشیدن کشورهایی را دارند که تحت سیطره غرب هستند. آسیای مرکزی و خاور دور و همینطور قطب شمال عاملی در محک زدن مدیریت همکاری و رقابت میان آنها شده است.

خبرگزاری تسنیم - گروه بین‌الملل: حضور چین در آسیای مرکزی از سال 2013 و با راه اندازی پروژه استراتژیک چینی «کمربند و جاده» افزایش یافته است. علاوه بر این، در حال حاضر، با توجه به اینکه روسیه در جنگ اوکراین گرفتار شده و با مشکلات متعددی مواجه است، آسیای مرکزی دیگر نقش دهه 90 و اوایل دهه 2000 را برای روسیه ایفا نمی‌کند. قبل از شروع جنگ در اوکراین، روابط روسیه و چین در آسیای مرکزی، به عنوان یک شراکت رقابتی بوده است اما اکنون پس از بحران اوکراین و ادامه دار شدن درگیری میان کرملین و کیف و فروپاشی روابط روسیه با غرب بر سر اوکراین، مشارکت استراتژیک چین و روسیه به واقعیت تبدیل شده است.

روسیه و چین تمایل مشترکی برای به چالش کشیدن کشورهایی را دارند که تحت سیطره غرب است. آسیای مرکزی و خاور دور و همینطور قطب شمال عاملی در محک زدن مدیریت همکاری و رقابت میان آنها شده است.

بر اساس استراتژی امنیت ملی ایالات متحده در سال 2022 که منتشر شده است، چین و روسیه "به طور فزاینده ای با یکدیگر همسو شده اند، اما چالش هایی که آنها ایجاد می کنند، از جنبه های مهم، متمایز هستند." این چالش ها در سرتاسر جهان احساس می شود، به ویژه در اروپا و ایالات متحده. با این حال، موضوعی که بسیار به ندرت مورد بررسی قرار گرفته است این است که پکن و مسکو چه زمانی و چگونه با یکدیگر هماهنگ یا همکاری می کنند و این برای ایالات متحده و متحدان و شرکای آن چه معنایی دارد.

از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی،  روابط مسکو و پکن متحول و رابطه آنها از دشمنان جنگ سرد به شرکای عملگرایی تبدیل گشته است که با یک هدف مشترک جهت عقب راندن سلطه غرب و برهم زدن جهانی تک قطبی به رهبری ایالات متحده غرب است. رابطه  آنها کاملا تاکتیکی و فرصت طلبانه برای کسب منافع حداکثری در حوزه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی است. اما بی اعتمادی مداوم رهبران دوکشور برای کسب منافع حداکثری دلیلی بر تبدیل شراکتی رقابتی و یا همکاری اجباری شده است.

گسترش همکاری‌های چین و روسیه امری طبیعی و در جهت استفاده از ظرفیت های یکدیگر برای پیشبرد منافع متقابل ارزیابی می‌شود. اما ویژگی مهم روابط چین و روسیه گسترش متناسب آن در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی بین المللی، نظامی و امنیتی است. امری که در مورد روابط دو کشور با غرب مصداق ندارد.

 

افول آمریکا , تنش آمریکا و چین , جنگ روسیه و اوکراین ,

روابط جمهوری خلق چین و فدراسیون روسیه در دهه اخیر از شتاب بسیار بالائی برخوردار بوده است. افزایش دو برابری تبادلات تجاری دو کشور، امضاء توافقنامه‌های مهم در حوزه‌های اقتصادی، انرژی، نظامی، فضا و غیره از جمله شاخص های مهم گسترش همکاری‌های چین و روسیه می‌باشد. همچنین مواضع سیاسی دو کشور در بسیاری از موضوعات مهم سیاسی بین المللی و منطقه ای در سال های اخیر هم راستا و یا نزدیک به هم بوده و مسکو و پکن در مخالفت با نظم لیبرال آمریکائی و نظام تک قطبی مواضع یکسانی را اتخاذ نموده اند. بر اساس برنامه ریزی و هدف گذاری پکن و مسکو، انتظار می­رود گسترش سطح همکاری‌های دو کشور به جهت کمی و کیفی تداوم یافته و به درجات بالاتر ارتقاء یابد.

پکن علاقه مند به ثبات در منطقه بوده و تمایل ندارد هیچ تغییر چشمگیری در فضای سیاسی آسیای مرکزی، که بتواند بر سرمایه گذاری‌های چین یا چشم اندازهای سرمایه گذاری‌ها و کسب و کارهای چین در منطقه تأثیر منفی بگذارد، صورت بگیرد. بنابراین، ترجیح می‌دهد نخبگان سیاسی که روی کار هستند، همچنان قدرت را در دست داشته باشند. زیرا این امر به چین تضمین می دهد که هیچ تغییر چشمگیر و جدی در فضای سیاسی صورت نگیرد. این یکی از عوامل اصلی توسعه اقتصادی است.

مداخله چین به عنوان ناظر یا واسطه در درگیری‌های منطقه ای آسیای مرکزی اعتبار و وجهه آن را در عرصه بین المللی افزایش می دهد. اما از سوی دیگر این امر تعهدهای خاصی را نیز به چین تحمیل می‌کند. بسیاری از این درگیری‌ها قومی-مذهبی هستند و همچنین ما می دانیم که مشکلاتی بین چین و بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی در این زمینه وجود دارد. بین آنها عدم توافق خاصی در ارتباط با وضعیت اویغورها و جمعیت اسلامی چین وجود دارد، بنابراین این امر می تواند اختلاف‌ها را عمیق تر کند. بسیاری از این درگیری‌ها به دوران شوروی یا حتی قبل از شوروی باز می گردد.

بنابراین، احتمال اینکه چین بتواند با موفقیت این مشکلات را حل کند، بسیار کم است. چین با مداخله در حل مشکلات آسیای مرکزی و تلاش برای ایفای نقش میانجی یا صلح‌جو در منطقه آسیای مرکزی، این ریسک را می‌پذیرد که وجهه خود را خراب کند. بنابراین چین مجبور است یک طرف را انتخاب کند. این دقیقا همان چیزی است که چین سعی دارد در جنگ اوکراین نشان دهد. از یک سو به نظر می‌رسد چین از روسیه حمایت می‌کند، اما از سوی دیگر، از نظر اقتصادی و تجاری می‌بینیم بسیاری از کارهایی که چین انجام می‌دهد مشابه سیاست تحریمی‌ کشورهای غربی است.

از سوی دیگر، جمهوری‌های آسیای مرکزی به چین به عنوان نیرویی نگاه خواهند کرد که شاید بتواند بسیاری از درگیری‌های طولانی مدت را در منطقه حل کند و چین نیز برای مداخله در حل این مشکلات، باید یک طرف درگیری را انتخاب کند. محتمل ترین نتیجه این خواهد بود که چین برای خود در منطقه آسیای مرکزی دشمنان بسیار بیشتری بتراشد و نتواند نقشی را که می خواهد ایفا کند.

نقش رو به رشد سیاسی، اقتصادی و تجاری چین نه تنها در منطقه، بلکه فراتر از منطقه است. آسیای مرکزی در وهله اول به عنوان یک مرکز لجستیکی بزرگ که به چین اجازه می دهد کالاهای خود را به اتحادیه اروپا و به موازات آن، به سایر کشورهای خاور نزدیک ارسال کند، نقش استراتژیکی برای پروژه راهبردی «یک کمربند و یک جاده» ایفا می کند. بنابراین، اولین و مهم‌ترین عامل، نقش روزافزون چین به عنوان یکی از قدرت‌های اصلی اقتصادی است.

ضعف بازیگران خارجی که در منطقه آسیای مرکزی حضور دارند یا قبلا حضور داشته‌اند خود دلیلی بر پررنگ شدن نقش چین در منطقه شده است. به عنوان مثال، همانطور که قبلا گفتم، نقش روسیه در آسیای مرکزی از اواخر دهه 1980 کاهش و پس از سال 1991 با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی افزایش یافت. اکنون پس از آغاز جنگ در اوکراین، نقش روسیه مجددا در حال ضعیف شدن است.

چین علاقه مند به ایفای نقش پیشرو و اصلی در جهان است. ممکن است چین در کوتاه مدت و میان مدت، تمایل خود را به ایجاد روابط با روسیه (ایجاد بلوک با روسیه) نشان دهد اما مسئله مهم این است که این روابط چقدر استراتژیک خواهد بود.

در حال حاضر، روسیه خطری جدی برای چین ایجاد نمی کند اما با گذشت زمان، بویژه پس از پایان جنگ در اوکراین، ممکن است چرخش سیاست در دستور کار روسیه قرار بگیرد و تمایلی به داشتن رقیبی استراتژیک و یا همکاری اجباری را با چین نداشته باشد. روسیه برای حل مشکلات سیاسی و اقتصادی داخلی خود نیازمند جنگ‌های کوچک پیروزمندانه است و کشور بعدی که روسیه هدف قرار خواهد داد، یا یکی از کشورهای قفقاز جنوبی است و یا یکی از کشورهای آسیای مرکزی با جمعیت بزرگ روس زبان. بنابراین، بهترین گزینه چین، ایجاد تعادل با روسیه و غرب در صورت تداوم حضور در آسیای مرکزی است.

به عنوان بدترین سناریو، در صورت عدم حمایت کشورهای غربی، شاید همکاری نظامی-سیاسی و تجاری-اقتصادی با چین در سطح بالاتر به عنوان یک گزینه قابل قبول برای کشورهای آسیای مرکزی، بتواند راهگشا باشد؛ زیرا چین قصد الحاق سرزمین های کشورهای منطقه آسیای مرکزی را ندارد اما روسیه چنین نیازهایی را در دستور کار خود قرار داده است. 

معصومه محمدی، کارشناس مسائل روسیه

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان