۲۳ سال بعد از انتفاضه الاقصی؛ مقاومت فلسطین چگونه تبدیل به تهدید موجودیتی علیه اشغالگران شد؟

23 سال بعد از انتفاضه الاقصی؛ مقاومت فلسطین چگونه تبدیل به تهدید موجودیتی علیه اشغالگران شد؟

با گذشت ۲ دهه از زمان اولین انتفاضه مسلحانه، مقاومت فلسطین تبدیل به یک تهدید موجودیتی بزرگ برای اشغالگران شده و صهیونیست‌ها متوجه شده‌اند که نمی‌توانند روی هیچ گزینه‌ای برای تحریف مسیر مبارزه فلسطینی‌ها حساب باز کنند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، انتفاضه دوم فلسطین که اولین انتفاضه مسلحانه فلسطینی‌ها محسوب می‌شود و به نام «انتفاضه الاقصی» معروف شده، بعد از یورش  «آریل شارون» نخست وزیر وقت رژیم اشغالگر قدس به مسجدالاقصی در 28 سپتامبر 2000 آغاز شد که ابعاد سیاسی-ملی-مذهبی گسترده‌ای برای فلسطینی‌ها داشت و آنها توانستند یک استراتژی موثر و جدیدی برای مقاومت خود بسازند که امروز تبدیل به یک تهدید موجودیتی بزرگ علیه رژیم اشغالگر شده است.

قانون مقاومت مسلحانه مقابل اشغالگران

فداکاری‌هایی که مردم فلسطین در دوره انتفاضه الاقصی در یک بازه زمانی 5 ساله انجام دادند، بسیار قابل توجه بود و موجب تغییر ریشه‌ای باور و ایدئولوژی فلسطینیان نسبت به نوع برخورد با دشمن اشغالگر شد و آنها ثابت کردند که توافق‌های سازش موسوم به «اسلو» برای ملت فلسطین هیچ سندیت و رسمیتی ندارد و آنها تنها یک قانون در تعامل با اشغالگران دارند و آن هم قانون مقاومت و مبارزه مسلحانه است.

انتفاضه الاقصی در زمانی انجام شد که فلسطینی‌ها مطمئن شدند کشورهای دیگر و حتی کشورهای عربی هیچ ابتکار واقعی و عملی برای آزادی فلسطین ندارند و نمی‌توان روی اقدامات آنها برای نجات فلسطین حساب کرد. بنابراین مردم فلسطین تصمیم به ایجاد یک استراتژی جدید و قوی گرفتند که بتواند حق آنها را تثبیت کرده و در برابر همه توطئه‌های رژیم صهیونیستی جهت تثبیت اشغالگری این رژیم در اراضی فلسطین بایستد.

تغییر راهبردی در مقاومت فلسطین و اولین نتایج انتفاضه الاقصی

این انتفاضه سرآغاز یک تغییر راهبردی در آرمان فلسطین و تقابل با دشمن اشغالگر بود؛ دشمنی که از همه ابزارهای ارعاب و تطمیع برای فریب فلسطینی‌ها و بیرون کردن آنها از سرزمین خودشان استفاده می‌کرد. استراتژی فلسطینی‌ها در آن زمان مبتنی بر این اصل بود که مقاومت شدید در داخل فلسطین می‌تواند رژیم صهیونیستی را نابود کند. آنها ابتدا صرفا متکی بر تشدید عملیات‌های مقاومتی علیه دشمن بودند اما بعد از چند سال به این نتیجه رسیدند که صرفِ انجام این عملیات‌ها کافی نیست و نیاز به یک استراژی دارند که با کمترین تلفات، صهیونیست‌ها را وادار به عقب‌نشینی کرده و آنها را در چند جبهه درگیر کنند. بر این اساس دیگر جبهه نبرد فلسطینیان با دشمن صهیونیستی تنها منحصر به نوار غزه نبود.

اولین نتیجه انتفاضه الاقصی، نابودی گزینه مذاکره و سازش با صهیونیست‌ها بود و فلسطینی‌ها صراحتا اعلام کردند هیچ صلحی با اشغالگران وجود ندارد. بنابراین گزینه مقاومت به عنوان تنها گزینه فلسطینی‌ها در مقابله با دشمن توسعه و گسترش یافت. بعد از آن گروه‌های مقاومت فلسطین که از ابتدا هرگونه مذاکره با رژیم صهیونیستی را رد می‌کردند راهبرد سازمان‌یافته‌تری برای آزادسازی فلسطین پیش گرفتند و به سمت متحد کردن همه جبهه‌های مقاومت در داخل و خارج حرکت کردند.

انتفاضه دوم دلیل اصلی توسعه ایدئولوژی مقاومت در راستای رسیدن به اهداف راهبردی خود بود و گروه‌های مقاومت به شکل واقع‌بینانه شروع به بررسی نقاط ضعف خود که موجب سرکوب مقاومت در کرانه باختری توسط رژیم اشغالگر شده بود، کردند. بر این اساس مقاومت با درس گرفتن از اشتباهات گذشته توانست معادلات بازدارندگی در برابر دشمن ایجاد کند و در بسیاری از موارد ابتکار عمل جنگ را از دست صهیونیست‌ها خارج کند.

هرکسی که با امور فلسطین و پرونده درگیری فلسطینی-صهیونیستی آشنایی داشته باشد به خوبی متوجه می‌شود که در مرحله کنونی مقاومت فلسطین گام‌های پایداری برای هماهنگ کردن و وحدت همه جبهه‌های فلسطین در برابر دشمن برداشته است. در شرایطی که نوار غزه همچنان به توسعه قدرت خود به ویژه در سطح موشکی ادامه می‌دهد، عملیات‌های مقاومت در کرانه باختری همچنان در حال تشدید است و دست کم منجر به عقب نشینی 50 درصد نیروهای صهیونیست از این منطقه شده است.

از طرف دیگر فلسطینیان در قدس اشغالی و اراضی اشغالی 1948 نبرد خود با رژیم اشغالگر در دفاع از مسجدالاقصی را با جدیت ادامه می‌دهند. در سطح خارجی برای دفاع از فلسطین نیز، محور مقاومت که حامی اصلی مردم و آرمان فلسطین است، توانمندی خود را در شکست اشغالگران به اثبات رسانده و کار به جایی رسیده که صهیونیست‌ها هر لحظه نگران آغاز یک جنگ چندجبهه‌ای علیه اسرائیل توسط اعضای محور مقاومت هستند؛ جنگی که سرنوشت قطعی آن نابودی این رژیم است.

ویژگی‌های تحول راهبردی در مقاومت ملی فلسطینیان مقابل اشغالگران

-صهیونیست‌ها صراحتا اعتراف می‌کنند که مقاومت فلسطین از یک تهدید کوچک به یک خطر راهبردی بزرگ برای اسرائیل تبدیل شده و در نتیجه اتحاد با محور مقاومت منطقه، توانایی ورود به یک تقابل بزرگ با این رژیم را در هر زمانی دارد.

-گزینه مذاکره و سازش از دستور کار گروه‌ها و مردم فلسطین برای همیشه خارج شده و طرف‌هایی که همچنان به همزیستی با دشمن صهیونیستی امید دارند و مشخصا تشکیلات خودگردان، جایگاه خود را در میان ملت فلسطین کاملا از دست داده‌اند.

-اکنون رهبری فلسطین در دست کسانی است که به گزینه مقاومت در برابر اشغالگری ایمان دارند و برای ایجاد یک تغییر راهبردی در جبهه‌های مختلف با هدف وارد کردن ضربات واقعی به دشمن تلاش می‌کنند. علاوه بر آن در سایه این تحولات شاهد ظهور نسل جدید فلسطین هستیم که به گزینه مقاومت باور دارند و مطمئنند که مقاومت تنها گزینه برای نجات و آزادی فلسطین از شر غده سرطانی اسرائیل است.

-علی‌رغم همه تلاش‌های دشمنان برای تحریف مسیر مقاومت فلسطین، اما شاهد توسعه روابط آن با محور مقاومت هستیم که موجب قدرت‌گیری و توانمندسازی فلسطینی‌ها در سطح نظامی و نیز غلبه بر محاصره تحمیل شده علیه آنها از جانب دشمن صهیونیستی شده است.

-رژیم صهیونیستی متوجه شده که بازگشت به وضعیت آرامش با فلسطینی‌ها ممکن نیست و نمی‌تواند روی هیچ گزینه‌ای برای از بین بردن مقاومت در فلسطین حساب باز کند.

-مقاومت دیگر تنها منحصر به نوار غزه نبوده و به سراسر فلسطین گسترش یافته است؛ تا جایی که اشغالگران دیگر در هیچ کجا احساس امنیت ندارند و شاهد بارز در این زمینه افزایش چشمگیر عملیات‌های مقاومت در کرانه باختری و قدس اشغالی و حتی اراضی 1948 است که تقریبا همه آنها همراه با تلفات انسانی برای دشمن صهیونیستی هستند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان