اسکی فوتبال روی روان جامعه

اسکی فوتبال روی روان جامعه

فوتبال قرار بود به جامعه، هیجان و نشاط تزریق کند و تفریحی فراگیر و ارزان برای همه باشد، اما آن‌‌‌چه امروز از این ورزش می‌‌‌بینیم چیزی جز حاشیه‌‌‌های فرسایشی نیست و دربی اخیر، نمونه خوبی از معکوس شدن کارکردهای این ورزش است.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، در همه‌‌‌جای دنیا مسابقه بین تیم‌‌‌های قوی و پرسابقه که همیشه در کورس قهرمانی هستند، حساسیت زیادی دارد؛ به‌‌‌خصوص اگر آن دو تیم هواداران بیشتری داشته و همشهری هم باشند. این حساسیت از مستطیل سبز به هواداران منتقل  و باعث ایجاد هیجان در آن‌‌‌ها می‌‌‌شود. تا حدودی چیزی شبیه حسی که حین استفاده از وسایل شهربازی داریم. درست مثل یک ترن هوایی پرسرعت که سوارش می‌‌‌شویم تا سریع از پیچ‌‌‌وخم‌‌‌ها عبور کند و حین این تجربه جذاب، از اتفاقات روزمره دور شویم، اما هیجان تنها کارکرد فوتبال نیست. از آن‌‌‌جایی که فوتبال ورزش فراگیر، ارزان و در دسترسی است بین اقشار زیادی محبوب است و با هر موفقیتی در رده‌‌‌های مختلف باشگاهی و ملی، نشاط به جامعه تزریق می‌‌‌شود. هواداران احساس می‌‌‌کنند در یک اتفاق جذاب و مهم سهیم بودند. حتی وقتی تیمی شکست می‌‌‌خورد هم عنصر هویت‌‌‌ساز فوتبال به‌‌‌کار می‌‌‌آید و احساسات مشترک آدم‌‌‌ها، از آن‌‌‌ها یک جمع جالب می‌‌‌سازد که در آن سن، طبقه اجتماعی و خیلی چیزهای دیگر اهمیتی ندارد. وقتی شرایط اقتصادی یک جامعه سخت و تنگناهای بسیاری در زندگی‌‌‌ها ایجاد می‌‌‌شود، کارکرد فوتبال جدی‌‌‌تر هم می‌‌‌شود تا حس و حال بهتری به جامعه تزریق شود، اما آیا فوتبال ما با آن نمایش فنی ضعیف و حاشیه‌های دنباله‌دارش، در این مسیر است یا بدتر روح و روان مخاطبش را آزرده می‌کند؟ در این پرونده به این موضوع پرداختیم که این فوتبال چرا از کارکردهایش دور شده است. با ما باشید. 

چرا این فوتبال را نمی‌‌‌‌توان دوست داشت؟

مدت‌‌‌ها بود که بعد از هر دربی کلی بیانیه، شکایت و بحث را تجربه می‌‌‌کردیم و تصورمان این بود که با ورود کمک داور ویدئویی به فوتبال مان این بحث‌‌‌ها خاتمه پیدا می‌‌‌کند، اما شاهد بودیم در یک بازی کاملاً بی‌‌‌کیفیت که بار فنی بسیار پایینی داشت، داوری بازی هم یکی از پرانتقادترین نمایش‌‌‌ها را سپری کرد و هر دو تیم چنان شاکی شدند که کم سابقه بود، نظر کارشناسان داوری هم گویای این بود که اشتباهات داوری زیاد بوده تا آرزو کنیم کاش وی‌‌‌ای آری در کار نبود تا لااقل به‌‌‌اندازه قبل حرص بخوریم. در این شرایط با تمام شدن دربی پرحاشیه، بیانیه‌‌‌نویسی‌‌‌ها علیه داوری، کادر فنی و بازیکنان تیم حریف، فدراسیون و... شروع شد،اما برای خیلی از فوتبال‌‌‌دوستان که به‌‌‌خاطر دارند در دهه‌‌‌های قبل بازیکنان چطور در زمین بی‌‌‌تعارف بازی می‌‌‌کردند و خارج از میدان رفیق بودند، چیزی که شاهدش بودیم شباهتی به یک مسابقه که هدفش سرگرمی است، نداشت. انگار تمام عوامل یک مسابقه اعم از بازیکنان، کادر فنی و حتی داوری در یک کار تیمی خوب، جذابیت فوتبال را زیر آواری از اشتباهات دفن کردند و بعد از آن روی این آوار با بیانیه و شکایت شادی می‌‌‌کنند تا همان‌‌‌طور که در طول بازی تماشاگر بازی را آزرده کردند، بعد از آن هم روان مخاطب را رها نکنند. با این اوصاف حق نداریم به چند دلیل چنین فوتبالی را دوست نداشته باشیم؟

1-  کیفیت فنی پایین  حاشیه‌‌‌‌ها شاید ذهن مخاطبان فوتبال را به‌‌‌‌خود جلب کند، اما لذت‌‌‌‌بخش نیست. فوتبال ما هم که یکسره حاشیه است. از ماجرای قراردادهای زیرمیزی تیم‌‌‌‌ها به‌‌‌‌خاطر سقف بودجه که مشخص است چند تیم رعایتش نکردند، تا مشکلات داوری از ابتدای فصل، خط و نشان تیم‌‌‌‌ها به هم و حتی درگیری‌‌‌‌های درون تیمی. اما هوادار از فوتبال نمایشی جذاب و چشم‌‌‌‌نواز می‌‌‌‌خواهد که در فوتبال فیزیکی و دفاعی ما تقریباً وجود ندارد یا در مواردی محدود رخ می‌‌‌‌دهد. تیم‌‌‌‌ها از اجرای یک تاکتیک ساده عاجزند، فقط درصدد تخریب بازی حریف هستند، بیشتر گل‌‌‌‌ها روی ضربات ایستگاهی، پرس و ضد حمله یا پنالتی زده می‌‌‌‌شود و خلاقیت بازیکنان فانتزی هم به‌‌‌‌شدت می‌‌‌‌سوزد.

 2- کانال‌‌‌‌های هواداری  اظهارات بازیکنان، کادر فنی، مدیران و... فوتبال را مرور کنید، انگار متن کانال‌‌‌‌ها و پیج‌‌‌‌های هواداری را روخوانی می‌‌‌‌کنند، غافل از این‌‌‌‌که ادمین آن فضاها چند هوادار تیفوسی یانوجوان هستند که یا خیلی احساساتی اند یا می‌‌‌‌خواهند با اغراق در هر چیزی مخاطب بیشتری جلب کنند و درآمد بهتری از تبلیغ و... داشته باشند. در این فضا وقتی ادبیات اهالی اصلی فوتبال به لمپنیسم و توهمات نزدیک می‌‌‌‌شود، نمی‌‌‌‌توان از هواداران انتظار برخورد منطقی با فوتبال را داشت. در چنین فضایی همه‌‌‌‌چیز هیجان زده است و انگار همه در حال جنگ با مافیایی هستند که هیچ هدفی جز نابودی تیم خودی ندارد. این همه عصبیت، مچ‌‌‌‌گیری و بحث و جدال در فضای مجازی ناشی از همین رفتار غلط بسیاری از فوتبالی‌‌‌‌هاست. یک صحنه ساده را از صدها زاویه بررسی می‌‌‌‌کنیم، در حالی‌‌‌‌که تیم‌‌‌‌های خوب فوتبال دنیا انرژی‌‌‌‌شان را روی این چیزها نمی‌‌‌‌گذارند. بازیکنی که مدام در اینستاگرام پست می‌‌‌‌گذارد و برای حریف خط و نشان می‌‌‌‌کشد، چه زمانی می‌‌‌‌تواند روی فوتبال تمرکز کند؟ البته نیازی هم نیست، چون ملاک محبوبیت بین بسیاری از هواداران، عملکرد فنی نیست و توهین به رقیب و هوادارانش بهترین کار یک بازیکن برای آن‌‌‌‌هاست.       

 3- زیرساخت‌‌‌‌های ضعیف و ...   فوتبال ما قبلاً در همین اندازه هم حرفه‌‌‌‌ای نبود و بریز و بپاش نداشت، اما هر سال چند پدیده به فوتبال معرفی می‌‌‌‌شدند. حضور بازیکنان جوان در تیم‌‌‌‌های لیگ برتری باعث می‌‌‌‌شد نوجوانان مشتاق ورزش شوند، مدارس فوتبال رونق بگیرد و اتفاق‌‌‌‌های جذاب دیگری بیفتد، اما الان فوتبال پایه درست و حسابی نداریم. حتی تیم‌‌‌‌های متمول که مخارج میلیاردی می‌‌‌‌کنند برای کمپ بدن‌‌‌‌سازی، استخدام روان‌‌‌‌شناس، توجه به آکادمی و فوتبال پایه و خیلی چیزهای دیگر یا پولی ندارند یا پول‌‌‌‌شان چنان در جیب دلالان و بازیکنان بی‌‌‌‌کیفیت خارجی رفته که دیگر صرف مسائل زیرساختی فوتبال نمی‌‌‌‌شود. برای همین شاهد چرخش عده‌‌‌‌ای محدود بازیکن و مربی در بین تیم‌‌‌‌ها هستیم. وقتی عناصر فوتبال هویت ندارند و خودشان هوادار تیمی محسوب نشوند، طبیعتاً نمی‌‌‌‌توانند برای هوادار هویت‌‌‌‌ساز باشند.

4-  داوری، پخش تلویزیونی و... داوری‌‌‌‌های فوتبال ما که نیاز به بحث ندارد. پخش تلویزیونی در شهرستان‌‌‌‌ها به‌‌‌‌شدت بی‌‌‌‌کیفیت و در حد دوربین‌‌‌‌هایی است که فیلم‌‌‌‌های موج نوی سینمای ایران در دهه چهل با آن ساخته شده. کیفیت چمن، بلیت فروشی اینترنتی و خیلی چیزهای دیگر هم که نیازی به بازگوکردن ندارد. در چنین شرایطی می‌‌‌‌توان به این امید بست که فوتبال جذاب باشد و جامعه را سرگرم کند؟ وقتی یک هوادار چون شهرش تیمی ندارد باید برای تماشای یک بازی به تهران برود، سفری طولانی و پردردسر، امکانات ورزشگاه‌‌‌‌ها هم که تعریفی ندارد و هوادار خسته می‌‌‌‌شود، آن وقت سوت اشتباه داور، رفتار پرهیجان مربی و بازیکنان و خیلی چیزهای دیگر باعث پرخاشگری این هوادار خسته می‌‌‌‌شود.

 5- تلقین نگاه صفر و صدی به هوادار نوجوان بخش زیادی از هواداران فوتبال، کودکان و نوجوانانی هستند که تصادفاً به‌‌‌‌خاطر پدر و مادر، دایی یا چیزهای دیگر تیمی را انتخاب کرده‌‌‌‌اند، اما تصور می‌‌‌‌کنند آدم‌‌‌‌های آن تیم قهرمانان مهمی هستند، وقتی یک باشگاه و عواملش مثل دشمن با تیم رقیب رفتار می‌‌‌‌کند؛ هواداری که سن و سال کمی دارد و امثال علی پروین، منصورخان پورحیدری و... را هم نمی‌‌‌‌شناسد، طبیعتاً تصور می‌‌‌‌کند مثل فوتبال، در همه چیز آدم‌‌‌‌ها به دو گروه تقسیم می‌‌‌‌شوند، یا با ما هستند یا علیه ما و این نگاه به تمام زندگی او تسری پیدا می‌‌‌‌کند. درحالی‌‌‌‌که فوتبال قرار بود بهانه‌‌‌‌ای برای نزدیک شدن آدم‌‌‌‌ها به هم شود. کُری خواندن و شوخی با هوادار رقیب ضمن احترام، می‌‌‌‌تواند فضایی باشد که بزرگ و کوچک به بهانه‌‌‌‌اش معاشرت کنند و کنار هم باشند، اما این بیانیه‌‌‌‌ها و شکایت‌‌‌‌ها نمی‌‌‌‌گذارند. 

آثار بد بیانیه‌نویسی روی جوانان 

دکتر حسین ایمانی جاجرمی درباره کارکردهای جامعه‌شناختی فوتبال و عاقبت این همه بیانیه و شکایت‌ بعد از یک بازی می‌گوید: هنوز داور سوت پایان بازی استقلال و پرسپولیس را نزده بود که رقابت دیگری، این بار خارج از زمین فوتبال آغاز شد. انگار هر تیمی که از دیگری، کمتر شکایت کند و بیانیه کمتری بدهد، بازنده این مسابقه خواهد شد، کار بالا گرفت و با انتشار هر فیلم و عکس، یک شکایت رسمی هم از بازیکنان، مدیرعامل، اعضای باشگاه یا حتی کمیته داوران به ثبت می‌رسید. دکتر حسین ایمانی جاجرمی، جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره دلایل این اتفاق می‌گوید: «یک زمانی بوده که شما یک سری تشکل‌های سنتی داشتید، مثلا در قدیم مسابقات کشتی چوخه از حساسیت بالایی برخوردار بوده است. آن جا هم داور داشته، حریف هم بوده، هوادارها و ... . اما آن‌ها به‌طور سنتی یاد گرفته بودند که اگر اختلافی پیش آمد، ریش سفیدها یا بزرگ‌ترها، حرف آخر را بزنند و غائله تمام شود. به عبارت دیگر، سازوکاری به طور سنتی ایجاد کرده بودند تا نزاع، حل‌و‌فصل شود. اما فوتبال هم اکنون یک سازمان مدرن محسوب می‌شود که مدیریت حواشی آن هم نیاز به یک سری پیش‌نیازها دارد که باید برای‌شان قواعد و دستورالعمل مشخص وضع شود».

بیشتر بخوانید

وقتی آدم‌های حرفه‌ای در باشگاه‌ها نیستند

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران می‌افزاید: «در ماجرای بیانیه‌ها و شکایت‌های متعددی که بعد از دربی اتفاق افتاد و کام بعضی از فوتبال دوستان را هم تلخ کرد چون معتقدند فوتبال از کارکرد خودش برای لذت ‌بردن خارج شد، قبل از هر چیز باید به ضرورت حرفه‌ای‌ شدن باشگاه‌ها اشاره کرد. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، شما آدم‌های حرفه‌ای هم در بخش‌های مختلف این دو باشگاه به کار نخواهید گرفت. آدم حرفه‌ای می‌فهمد و به قواعد تن می‌دهد. همچنین قواعد را رعایت می‌کند و البته می‌داند ساز و کارهایی وجود دارد که بر اجرا شدن قواعد نظارت می‌کند. شما در این چند روز اتفاقات عجیب و غریبی را دیدید. به افراد مختلفی تهمت زده شده، توهین شد و ... . بعضی افراد هم انگار خودشان را دارای قدرت کامل می‌دانند و همه چیز را زیر سوال می‌برند. الغرض همه این ها نشان می‌دهد که چنین فردی، حرفه‌ای نیست و چون به طور کلی این دو باشگاه حرفه‌ای نیستند، چنین اتفاقاتی هم نباید دور از انتظار باشد».

فوتبال را باید در چارچوب سرگرمی دید

دکتر ایمانی درباره کارکردهای فوتبال در جامعه می‌گوید: «به‌طور کلی مسئله ورزش‌های مدرن مثل فوتبال قرار است در جامعه یک سری کارکردها داشته باشد. بخش مهمی از آن برمی‌گردد به نهاد و صنعت سرگرمی. در سبک ‌زندگی امروزی، شما خسته می‌شوید، ساعت کاری مشخص دارید، افسرده می‌شوید، نیاز به بازیابی روحیه دارید و ... . بنابراین جامعه یک سری تمهیدات اندیشیده تا شما دوباره شارژ شوید و با انگیزه و روحیه بیشتر به سر کارتان برگردید. صنعت سرگرمی از سینما و تئاتر را دربرمی‌گیرد تا ورزش. بنابراین باید این‌ها را در این چارچوب دید و چیز دیگری هم نیست. قرار است کارکرد ورزش حرفه‌ای به چنین چیزی ختم شود که فرد با تماشای آن، سرگرم شود. منتهی در کشور ما، تکلیف چنین مسائلی اصلا مشخص نیست، بنابراین یک بازی تبدیل به شرایطی می‌شود که تا چند روز باید به حواشی و اخبار آن پرداخت. البته باشگاه‌های فوتبال در کشورهای دیگر در شهرسازی نقش دارند، با اقتصاد شهر مرتبط هستند، به توسعه شهری کمک کردند و ... اما این‌جا بیشتر به دسته‌بندی افراد ختم شده،بنابراین طبیعی است که هوادارها هم به چنین سمت و سویی بروند، چون هیچ چیز در جای خودش نیست و شما برای آن ریل تعریف نکردید».

این نوع هواداری هیچ کارکردی ندارد

«این که احساسات و منفعت‌های شخصی و کینه‌های قدیمی را وارد فرهنگ هواداری کنیم، چیزی عاید ما نخواهد کرد. این‌ها حامل هیچ رسالت اجتماعی نیست و هیچ کارکردی ندارد». او با این مقدمه ادامه می‌دهد: «مثلا در دعوای بین هوادارهای بارسلونا و رئال‌مادرید ما ریشه‌های تاریخی و فرهنگی را می‌بینیم. یکی مربوط به کاتالان‌هاست، یکی مادرید است، یکی دنبال جمهوری‌خواهی بوده و یکی سلطنت. بنابراین یک ریشه‌ای دارد، اما این سبک بیانیه‌نویسی و شکایت‌هایی که تیم‌های ایرانی در دام آن افتادند، هیچ ریشه ای ندارد. بیشتر کری خوانی و یک سری رفتارهای حقیرانه است و این واقعا جای نگرانی دارد و از لحاظ تربیتی و اخلاقی به‌خصوص روی نسل نوجوان آثار سوء خواهد داشت».

اخلاق هواداری را بلد باشیم

این استاد دانشگاه در پایان می‌گوید: «هوادارها نقش مهمی در این ماجرا و مدیریت آن دارند. اولا باید به باشگاه‌ موردعلاقه‌شان و فدراسیون فشار بیاورند که فوتبال و باشگاه‌شان حرفه‌ای بشود. قواعد و مقررات مثل همه کشورهای جهان در باشگاه‌شان اجرایی شود، وگرنه این فوتبال عاقبتی نخواهد داشت. البته خودمان هم باید به عنوان هوادار، یک سری خط قرمزها داشته باشیم. ما از نظر سنتی، فرهنگ پهلوانی داریم. ما از این کشورهای تازه وارد به دنیا نیستیم و دارای فرهنگ و تمدنی باستانی هستیم. ممکن است که ما باشگاه‌داری را بلد نباشیم و در آن حرفه‌ای نباشیم، اما اخلاق را که بلد هستیم، پهلوانی که بلد هستیم. بنابراین چه بازیکنان و چه هوادارها باید با همان منش پهلوانی با یکدیگر رفتار کنند. به عبارت دیگر، توهین نکنیم، عادلانه نظر بدهیم، از تهمت‌زنی پرهیز کنیم، باگذشت باشیم، حتی اگر طرف مقابل اشتباه کرد. اما شلوغ کردن و افزایش هیجان و ... عواقب سویی خواهد داشت که داریم نتیجه آن را می‌بینیم. مهم‌ترین آسیب آن، کشیده‌شدن خشونت از وسط زمین فوتبال به روی سکوها و سپس در بین هوادارها در گوشه و کنار کشور است که مثلا راحت زیر هر پستی در شبکه‌های اجتماعی، به یکدیگر توهین می کنند و حتی گاهی ناسزا می‌گویند.»

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon