«فارسی زدایی» زیر پوستی ترکیه

«فارسی زدایی» زیر پوستی ترکیه

طبق شنیده‌ها ترکیه اقداماتی را در مسیر کمرنگ کردن این نکته که مولانا فارسی‌زبان بوده در دستور کار قرار داده است که از آن جمله می‌توان به انتشار مثنوی به زبان های ترکی و انگلیسی و فرستادن آن برای سران کشورهای جهان اشاره کرد.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، چند روز پیش خبردار شدیم چند تابلو از تابلوهای اطراف مزار مولانا جلال‌الدین بلخی از این محل برچیده شده‌ است. علاوه بر این، طبق شنیده‌ها ترکیه اقداماتی را در مسیر کمرنگ کردن این نکته که مولانا فارسی‌زبان بوده در دستور کار قرار داده است که از آن جمله می‌توان به انتشار مثنوی به زبان های ترکی و انگلیسی و فرستادن آن برای سران کشورهای جهان اشاره کرد. مسئله قابل‌تأمل درباره کتاب‌های مذکور این است که در آن ها هیچ اشاره‌ای به ابیات فارسی نشده است. برای آگاهی از صحت این موضوعات، با دکتر علیرضا قیامتی، استاد زبان و ادبیات فارسی که کمتر از یک ماه پیش برای حضور در مراسم عرس مولانا به قونیه دعوت‌ شده بود، گفت‌وگو کرده‌ایم.

مختصری درباره مراسم عرس مولانا و حضور فارسی‌زبانان در این مراسم توضیح دهید.

هرسال مراسم ویژه‌ای به مدت 5 روز به مناسبت عرس (درگذشت) مولانا در روزهای پایانی آذر در قونیه برگزار می‌شود. به همین مناسبت بنده و تعدادی از پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی از سوی «کانون فرهنگ مولانا» و «دانشگاه سلجوقی» به این مراسم دعوت شدیم،اما متاسفانه مهم‌ترین مراسم این نشست رنگ و بوی دولتی به خود گرفته بود. چهره‌های مسئول ترکیه در این برنامه حضور داشتند و همه این سخنرانی‌ها به زبان ترکی بود و ما هیچ نشانی از موسیقی و سخنرانی به زبان فارسی ندیدیم. البته برنامه‌های فارسی‌زبانان در سالن‌های جنبی برگزار می‌شد که بسیار باشکوه و پرمخاطب بود. 

نقش ایرانیان حاضر در این مراسم تا چه اندازه محسوس بود؟

به‌جرئت می‌توان گفت اجرای 80 درصد برنامه‌های اصلی این مراسم را ایرانیان داخل و خارج از کشور بر عهده داشتند و نقطه کانونی این شور و حال در اطراف میدان آرامگاه مولوی بود. بعد از ایرانیان حاضر در این مراسم،حاضران از کشورهای ترکیه، لیتوانی، آذربایجان و فرانسه نقش پررنگی داشتند. البته فارغ از کشورها و مرزبندی‌ها، باشکوه‌ترین حضور همان حضور عموم مردم از همه کشورها بود. رنگ باختن مرزبندی‌های جغرافیایی و زبانی در قالب حلقه‌های سماع به‌صورت خودجوش در اطراف آرامگاه و دو خانقاه نزدیک آرامگاه (متعلق به خاندان مولانا) ازجمله شورانگیزترین  این برنامه ها بود. هنرمندان و دیگر بازدیدکنندگان زیر پرچم مولانا که همان عشق‌ورزی است در کنار یکدیگر به اجرای برنامه می‌پرداختند. امسال علاقه مندانی از آمریکا، آفریقا، مراکش، تونس، کره، ژاپن، چین و کشورهای فارسی‌زبان دورهم جمع شده بودند و این شاعر پارسی گوی نقطه اتصال دل‌هایی شده بود که در جست‌وجوی عشق، انسانیت و عرفان‌اند.

طبق شنیده‌های ما، امسال مسئولان ترکیه برخی تابلوها  را که روی آن اشعار مولانا به زبان فارسی نوشته‌ شده بود از اطراف آرامگاه این شاعر پارسی گوی جمع‌آوری کرده بودند. آیا این موضوع واقعیت دارد؟

بله متاسفانه. مردم ترکیه بسیار ایران‌دوست و فارسی دوست‌ هستند،اما وقتی کار به سیاست‌های اجرایی مسئولان ترکیه می‌رسد، شاهد این قبیل اقدامات هستیم. دولتمردان این کشور تلاش می‌کنند تا جایی که می‌توانند زبان فارسی را نادیده بگیرند. امسال بنده به این موضوع دقت کردم، تابلوی «بشنو این نی چون حکایت می‌کند» را برداشته بودند و نسبت به سال‌های پیش، تعداد اشعار غیرفارسی بیشتر شده بود. البته من بازهم در این موضوع مشکلی نمی‌بینم اگر قصد و غرضی در این کارها نباشد، اما از سال 2007 که یونسکو مولانا را به‌عنوان شاعری عارف معرفی کرد دولت ترکیه خیز بلندی برای انجام این قبیل اقدامات برداشته است. چند سال پیش سه هزار جلد مثنوی و سه هزار جلد دیوان شمس توسط دولت ترکیه منتشر شد که متاسفانه این مثنوی‌ها به زبان ترکی - انگلیسی بود (بدون این که اشاره‌ای به فارسی‌زبان بودن مولانا شده باشد)، دولتمردان ترکیه همه این کتاب‌ها را به سران، مسئولان و هنرمندان کشورهای دیگر تقدیم کردند. پشت جلد هم نوشتند؛ مثنوی معنوی مولانا با ترجمه انگلیسی. این جمله مفهوم عمیقی در خود دارد و خوانندگانی را که از اصل ماجرا بی‌خبرند ،دچار این شبهه می‌کند که مولانا شاعری ترک‌زبان بوده که به ترکی شعر سروده و حالا این شعرها به زبان انگلیسی ترجمه ‌شده است.

به نظر شما برای مقابله با این اقدامات چه باید کرد؟

من بارها به این راهکار اشاره‌کرده‌ام که امروز ما به تشکیل یک اتحادیه از سوی کشورهای فارسی‌زبان نیاز داریم. کشورهای فارسی‌زبان، ایران را به‌عنوان محور این کانون قبول دارند، ولی نکته این جاست که دولت‌ها هم باید این پیشنهاد را بپذیرند، هر چند این احتمال وجود دارد که دولت طالبان و ازبکستان با تشکیل این اتحادیه همراهی نکنند. اگرچه در سال‌های پیش‌،سران چند کشور فارسی‌زبان با تشکیل این اتحادیه موافقت کرده بودند و قرار بر این شد که مقر این اتحادیه در تهران شروع به فعالیت کند، اما هیچ‌گاه این طرح عملی نشد. 

با توجه به مواردی که گفتید، خطر کم‌رنگ شدن زبان فارسی را در ایران فرهنگی بزرگ تا چه حد جدی‌تر از گذشته ارزیابی می‌کنید؟

این ساده‌انگاری است که ما فکر کنیم زبان فارسی به این راحتی‌ها از بین نمی‌رود. اگر به گذشته برگردیم می‌بینیم حدود صد سال پیش، انگلستان زبان فارسی را در هندوستان به‌کلی قلع‌وقمع کرد،به‌طوری‌که امروز کار به‌جایی رسیده که کمتر از یک درصد هندوستانی‌ها به زبان فارسی آشنا هستند. از طرفی در سمرقند و بخارا نیز زبان فارسی روزبه‌روز در حال کمرنگ‌تر شدن است، امروز در تاشکند نیز زبان فارسی (که حدود نیم‌قرن پیش به‌عنوان زبان دوم مردمش بود) تقریباً فراموش ‌شده و دولت ازبکستان تلاش‌های زیادی برای فارسی زدایی در دستور کار قرار داده است. ماجرای فارسی ستیزی طالبان هم که بر هیچ‌کس پوشیده نیست. این‌ها همه زنگ خطرهایی برای زبان فارسی است. 

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon