آیا بانوان باید تعمدی در انتخاب نمایندگان خانم داشته باشند؟

آیا بانوان باید تعمدی در انتخاب نمایندگان خانم داشته باشند؟

کمیت و کیفیت حضور زنان در مجلس در جهت پیگیری مطالبات زنان بسیار اهمیت دارد و احزاب زنان قطعاً یکی از زمینه‌های شایسته سالاری است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد.

به‌گزارش خبرگزاری تسنیم - طیبه مجردیان:‌ در حال تماشای یک برنامه تلویزیونی بودم. آقای بهادری جهرمی که مهمان ویژه برنامه بود، به امکان انتخاب کاندیداهای خانم توسط جامعه زنان برای بالا رفتن تعداد نمایندگان خانم در مجلس شورای اسلامی به عنوان یک فرصت اشاره کرد، اما مهمان دیگر برنامه که اتفاقاً خانم بود در جواب آقای جهرمی گفت ما خیلی دید فمنیستی نداریم! هرچند چنین اظهار نظرهایی تازگی ندارد و به کرات شنیده‌ایم، اما جای تأسف دارد که تا صحبت از زن و حقوق زن می‌شود، حتی خود خانم‌ها سریع برچسب فمنیسم را الصاق می‌کنند! آیا ما فقط در جایگاه فمنیسم می‌توانیم از موضع حقوق زن و مشارکت زنان سخن بگوییم؟ اگر چنین است پس رهبر انقلاب که سال گذشته در دیدار عمومی با بانوان اذعان کردند باید در خصوص چرایی و چگونگی حضور زنان در عرصه‌های تصمیم‌گیر و تصمیم ساز فکری کنیم و این مسئله دغدغه من هست، را هم باید فمنیست بنامیم که قطعاً چنین نیست.

  اما آیا ما خانم‌ها باید تعمدی در انتخاب نمایندگان خانم داشته باشیم؟ آیا کمیت حضور زنان در مجلس می‌تواند در پیشبرد مسائل زنان اثرگذار باشد؟ آیا صرفاً مطالبات حوزه زنان باید از سوی نمایندگان خانم پیگیری شود؟ اساساً تمام نمایندگان خانمی که وارد مجلس می‌شوند، دغدغه‌های حوزه زنان دارند؟ علت حضور کم زنان در مجلس و راهکار افزایش کمیت زنان در مجلس چیست؟ این‌ها نمونه‌ای از سوالاتی است که شاید در انتخابات پیش رو حداقل به آن فکر کرده باشیم.   

در ادامه سعی می‌کنم با ذکر نقل قول‌هایی به این پرسش‌ها پاسخ بدهم.

خانم زهرا عباس‌پور، پژوهشگر حوزه زنان و دستیار رئیس جمهور در پیگیری حقوق و آزادی‌های اجتماعی در این خصوص معتقد است: «این مسئله بدیهی است که جنسیت اثرگذار است. اگر بحث تجربه زیسته را هم وسط بگذاریم قطعاً حضور زنان در مجلس به حل مسائل زنان کمک می‌کند. ولی تنها عامل تعیین کننده نیست و اینطور هم نیست که توقع داشته باشیم و بگوییم هر زنی که وارد مجلس می‌شود، دغدغه مسائل زنان را داشته است. من هم با نمایندگان مجلس فعلی صحبت کردم و هم با برخی از افرادی که الان برای مجلس کاندید شدند؛ خیلی از آنها دغدغه حوزه زنان ندارند و می‌خواهند در عرصه‌های مختلف مجلس نقش‌آفرینی کنند، اما جنسیت از باب فهمی که زنان از مسائل حوزه خود دارند، می‌تواند تأثیرگذار باشد ولی عامل تعیین کننده به معنای نهایی، نه تنها نیست بلکه به نظر من درست هم نیست که باشد.بنده هم معتقد هستم مسائل زنان را باید زنان حل کنند، قطعاً یک بخش این حرف کاملاً درست است ولی مطالبه مسائل زنان صرفاً از سمت زنان نماینده، مطالبه اشتباهی است؛ قطعاً هر خانم و آقایی که می‌خواهد به مجلس برود باید نسبت به مسائل مختلفی که موضوعات قانونگذاری در کشور ما هست، رویکرد داشته باشد و یکی از موضوعاتی که باید برنامه‌اش را در رابطه با آن اعلام کند، موضوعات حوزه زنان و خانواده است. این حوزه باید قطعاً مسئله همه نمایندگان مجلس باشد و لذا تا به صورت مسئله در نیاید از یک نماینده یا دو نماینده زن که در مجلس گذشته شاهد بودیم دغدغه مسائل زنان دارند با وجود مابقی نمایندگان مرد و زنی که دغدغه مسائل زنان را ندارند، کاری ساخته نیست».

بنابراین ضمن اهمیت ورود زنان به مجلس و پیشران شدن در پیگیری مطالبات جامعه زنان، باید تمامی کاندیداها اعم از زنان و مردان، موضع و برنامه خود در این خصوص را ارائه بدهند؛ به عنوان مثال موضع‌شان نسبت به لایحه ارتقای امنیت زنان که بعد از 12 سال از مطرح شدن، فقط کلیات آن به تصویب رسیده است. البته بماند که در این دوره انتخابات، کاندیداها به جای طرح برنامه‌های خود و گفتگو با مردم، ترجیح دادند با لیست بندها به توافق برسند و این خود محل تأمل بسیار است.

نکته‌ دیگر اینکه با توجه به جو غالب مردانه عرصه سیاست و وجود برخی نگرش‌های سنتی قوی شکل گرفته در ذهنیت مردان نسبت به هویت زن و مسائل مرتبط با زنان، زنانی که می‌خواهند در مجلس حضور پیدا کنند باید علاوه بر فهم درست مسائل؛ قدرت، شجاعت و درایت دفاع از مطالبات زنان و توانایی متقاعد کردن سایر نمایندگان را نیز داشته باشند و صرف داشتن آگاهی و تخصص کفایت نمی‌کند.

خانم عبدللهی، خبرنگار پارلمانی در برنامه خط سوم با ذکر تجربه خود در جریان تصویب کلیات لایحه صیانت و ارتقای امنیت زنان در مجلس، می‌گوید: «در جریان تصویب لایحه امنیت، صدای مخالفین بلندتر بود و رسانه بیشتر افرادی را که حرف می‌زنند، می‌بیند و بازتاب می‌دهد. یکی از آفت‌ها و آسیب‌هایی که متوجه لایحه امنیت شد، این بود که در گیر و دار حاشیه‌هایی از سوی مخالفین قرار گرفت مثلاً مخالفین برچسب فمنیستی به لایحه وارد می‌کردند. خب فراکسیون زنان همه مدافع این لایحه بودند یعنی تمام شانزده نفری که بانوان مجلس را تشکیل می‌دادند و انتظاری که ما خبرنگاران داشتیم این بود که تمام نمایندگان خانم صحبت کنند و نسبت به لایحه اظهار نظر کنند و نسبت به ایرادات که بیشتر هم غیرکارشناسی بود، نظر کارشناسی بدهند اما شاید پنجاه درصد خانم‌ها نسبت به لایحه اظهار نظر نمی‌کردند و این از روند رو به رشد برای تصویب لایحه جلوگیری می‌کرد».

لذا با وجود تصویب کلیات لایحه امنیت بعد از 12 سال و همچنین تأکید رهبر انقلاب در دیداری که همین امسال با بانوان کشور داشتند به تسریع در رسیدگی به آن، همچنان این لایحه در راهروهای مجلس معطل مانده است. پس قطعاً کمیت حضور زنان در مجلس شورای اسلامی، در کنار کیفیت این حضور اثرگذار است. ولی به نظر می‌رسد با وجود گذشت چهل و اندی سال از انقلاب اسلامی، رشد زنان در عرصه‌های مختلف سیاسی، رشد قابل توجهی نبوده است. به عنوان مثال درحال حاضر16 نماینده زن در مجلس داریم. البته 17 نفر بودند که با فوت خانم رهبر این تعداد به 16 نماینده رسید؛ یعنی 16 نفر از 290 نفر و این تعداد کمی است. اما علت حضور کم‌رنگ زنان در عرصه سیاست و به طور خاص مجلس چیست؟

دکتر عاطفه رحمانی عضو گروه مطالعات پارلمانی موسسه حکمرانی شریف در رابطه با حضور کم زنان در عرصه سیاست به خاطره جالبی اشاره می‌کند: «من یادم هست ابتدای این مجلس بود، همزمان با موقعیتی که من مدیریت مهد خانگی را داشتم. یکی از نماینده‌های خانم دنبال پرستار بود، بنده خدا سپرده بود به این و آن، یک واسطه به من گفت پرستار مطمئن می‌شناسی؟ این بنده خدا می‌خواهد به کارهایش برسد پرستار هم پیدا نکرده، و من تعجب کردم که مجلس با این همه امکانات و فضا نمی‌تواند یک مهد برای نماینده‌ها و کارمندهای خانم بگذارد؟ خب ما نمایندگی می‌دانیم یعنی چه! یعنی صبح تا شب کار یا در صحن، یا در کمیسیون، یا در حوزه انتخابیه، سرکشی‌ها، اصلاً شما پرستار هم جور کنید یعنی این خانوم صبح تا شب نباید بچه‌اش را ببیند؟

اولین جواب این هست که چه لزومی دارد یک خانومی با فرزند کوچک بیاید در این فضاهای سنگین، کار کند؟ باید بگویم  تجربه شخصی خودم از کار کردن در فضای سیاست گذاری این بوده که خانم‌ها یک ملاحظات و دقت‌هایی دارند که آقایان ندارند، این را به جد اعتقاد دارم که در فضاهای سیاستگذاری در حوزه‌های مختلف حتماً حضور خانم‌ها در کنار آقایان باید باشد و این‌ها کنار هم تکمیل کننده یک پازل هستند. احساس می‌کنم گاهی چون تصور درستی از فضای جامعه وجود ندارد، سیاستگذای‌هایمان جواب نمی‌دهد و حضور خانوم‌ها کمک می‌کند که این تصور دقیق‌تر شود.

به علاوه خانمی که استعداد دارد، تحصیلاتش را دارد، یکسری مهارت‌ها دارد، اصلاً ما چطور به خودمان اجازه می‌دهیم بخواهیم تعیین و تکلیف بکنیم که حالا شمایی که خانوم هستی نیا یا شما که آقا هستی بیا، شما که فلان معلولیت را داری نباید در این عرصه‌ها بیایی، یعنی ما خودمان را در جایگاه تصمیم‌گیرنده می‌گذاریم که بخواهیم اجازه بدهیم چه کسی بیاید و چه کسی نیاید! این به نظر من خیلی جای تأمل دارد. این حق هر خانومی هست که واقعاً شایستگی‌های عمومی مسئولیتی را دارد و خانواده‌اش هم کشش چنین چیزی را دارند. یعنی خود خانم‌های نماینده مجلس هم اگر خانواده همراهی نداشته باشند، نمی‌توانند در این عرصه‌ها ورود کنند ولی این دلیل نمی‌شود که من دولت بار مسئولیت را از شانه خودم بردارم و بگویم اگر خانواده‌ات همراه بود که بود اگر نبود وظیفه من نیست کنار مجلس یا نهادهای دیگر یک مهد داشته باشم.

یکی از نهادهای پژوهشی مرتبط با مجلس یادم هست می‌گفتند ما خیلی رایزنی کردیم که حتی مربی را خودمان بیاوریم، هزینه مربی را هم خودمان بدهیم، شما فقط یک فضایی به ما بدهید تا همین چند کارشناس محدودی که نیاز به مهد دارند، بچه‌هایشان را بیاورند اما به دلایل واهی سر باز کردند و هنوز هم که هنوز است این اتفاق نیفتاده است.

می‌دانید تبعات این مسئله چیست؟ شما این کار را که وظیفهات هست انجام نمی‌دهی. این هزینه را نمی‌خواهی بدهی. بعد از چند سال، یک دهه، دو دهه می‌بینی کلاً در یک سری از حوزه‌ها خانم‌ها نیستند. بعد می‌روید به کسی که مسئول آن کار هست می‌گویید چرا خانم‌ها را نمی‌آورید؟ می‌گوید خانم‌ها اصلاً تخصص این کار را ندارند‌. بعد آنجا باید بگویید چه شد که این خانم نرفت این تخصص را بگیرد؟ یا در فلان عرصه وارد نشد؟ چون اصلاً زیر ساخت لازم را برایش نگذاشتید. و این عادت غلط به یک فرهنگ سازمانی تبدیل می‌شود که اساساً در یکسری از حوزه‌ها مثل سیاست گذاری-من حتی دنبال یکسری کارهای سخت نیستم. همیشه این مثال را می‌زنند که مثلاً خانم مگر کارش در معدن است؟ من اصلاً دنبال این نمونهها نیستم- حوزه‌ سیاست گذاری که دانش تخصصی و یکمقدار هم تجربه می‌خواهد، از این نظر که بالاخره فرد باید کاملاً در محیط‌های اداری و بالا و پایین شدن طرح‌ها و رایزنی‌های بیرونی و داخلی، تجربه کسب کند. در این محیط تنفس داشته باشد تا بخواهد کار یاد بگیرد. یعنی وقتی این زیرساخت را نمی‌گذارید و این خانم نمی‌آید، معلوم هست که گزینه خانم ندارید. هر خانومی را هم شما دیدید که توانسته فعالیت اجتماعی حرفه‌ای و جدی داشته باشد، بدانید که خانوادگی دارند هزینه می‌دهند».

بهاره آروین استاد گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس هم درباره حضور کم زنان در عرصه سیاست معتقد است: «به نظر من میان حضور زنان در عرصه سیاسی و عرصه اجتماعی تناسب وجود ندارد یعنی آن حدی که زنان در جامعه ما حضور دارند و نقش‌آفرینی می‌کنند ما به ازایش در عرصه سیاست وجود ندارند.البته در بازار کار هم همینطور است علی رغم اینکه در سال‌هایی، ورودی زنان به دانشگاه از پسران پیشی گرفت و به 60 درصد هم رسید و این تحصیلات بالا ادامه پیدا کرد؛ همچنان یک سوال اصلی پژوهش‌های اقتصادی این است که چرا بازار کار به این جریان زنان تحصیل کرده در ایران خیلی روی خوشی نشان نداده است و سهم زنان از بازار کار ایران همچنان زیر 15 درصد است؟ همان تحلیل و مسئله‌مندی را ما در عرصه سیاست هم داریم. بنابراین اینطور نیست که بگوییم حکومت و قدرت این محدودیت را برای زنان قائل شده است. همانطور که در عرصه اقتصادی، زنان به دلایلی که چندان روشن نیست علی رغم ظرفیت‌هایشان و تحصیلات بالا، ورود جدی به بازار کار نداشتند در عرصه سیاست هم همین مسئله‌مندی را داریم.

اما چرا عرصه سیاست و اقتصاد نسبت به دنباله‌روی از تغییرات اجتماعی در حوزه زنان مقاوم هستند؟ به نظر من و به طور کلی، جریان حضور در سیاست را به دلیل تعدادشان یعنی به لحاظ کمی؛ آقایان تعیین می‌کنند. یعنی جریان اصلی کار کردن و چگونه کار کردن را آقایان تعیین می‌کنند چون تعدادشان بیشتر است. مثلاً جلسات خارج از ساعات اداری که شما وقتی در عرصه مدیریتی قرار می‌گیرید ناگزیر می‌شوید خارج از ساعات اداری جلسات را داشته باشید. یک دفعه می‌بینید تا 9 شب 10 شب جلسه ادامه پیدا می‌کند. واضح هست در چنین شرایطی حضور خانم‌ها با حضور آقایان متفاوت می‌شود. و اینجا خانم‌ها هستند که باید تن بدهند. یعنی ایده این است که شما بالاخره در این جایگاه قرار گرفتید و باید خودتان را با شرایط منطبق کنید. چرا؟ چون شما یک نفر هستید و آن طرف 9 نفر هستند. آقایان دغدغه این را ندارند چه زمانی به منزل برسند چون خانمی در خانه هست که بچه‌ها را نگه داشته، اما شما به عنوان مادر، دلتان مثل سیر و سرکه می‌جوشد که الان ساعت 9 شد، الان دیر شد و خلاصه اینکه چه زمانی قرار است شما به خانه برسید؟

روی این مسئله هم به لحاظ تئوریک و هم عملیاتی می‌شود بحث کرد اما باز برمی‌گردم به این نخ تسبیح که خیلی هم حضور کمی را دست کم نگیریم. من نمی‌گویم روی آمار تکیه کنیم و بخواهیم به صورت صوری آمار را بالا ببریم ولی کم بودن به لحاظ تعداد، تبعات دارد و به این راحتی آن تبعات را نمی‌شود مدیریت کرد. خیلی از وقت‌ها همان زیاد شدن تعداد اثری بیش از اینکه ما بخواهیم تلاش کنیم خواهد گذاشت. و این مسئله را در عرصه اجتماعی می‌بینید که چطور خانم‌ها خودشان را به عرصه اجتماعی تحمیل کردند و اتفاقاً متناسب با حضور خودشان عرصه اجتماعی را تغییر دادند. به همان میزان عرصه سیاست و اقتصاد هم می‌تواند متناسب با حضور زنان منعطف شود و خودش را تطبیق دهد. ولی در حال حاضر زنان هستند که خودشان را با الزامات این دو حوزه دارند تطبیق می‌دهند».

بنابراین از یکطرف به دلیل نبود زیرساخت لازم برای حضور زنان که مهمترین آن لحاظ مسئله مادری زنان است، تعداد زنان در عرصه‌های سیاست و اقتصاد پایین می‌آید و از طرف دیگر این تعداد کم باعث می‌شود جریان غالب عرصه سیاست و اقتصاد مردانه شود و اقتضائات مردانه بر زنان تحمیل شود و درواقع دچار یک دور باطل در این خصوص می‌شویم. اما برای افزایش حضور موثر زنان در عرصه سیاست چه باید کرد؟

فاطمه قاسم‌پور کارشناس حوزه زنان و نماینده مجلس در این خصوص معتقد است: «باید تلاش کرد تا حضور خانم‌ها در عرصه سیاست در حاشیه نباشد و حتی به گونه‌ای باشد که ما در یک تعامل حضور زنانه/مردانه بتوانیم جریان اصلی را از عرصه صرف مردانه خارج کنیم. یعنی باید تلاش کنیم در یک تعاملی اقتضائات حضور زنان را هم در جریان اصلی سیاست که عرصه مردانه‌ای است، لحاظ کنیم. اما چه قاعده‌هایی باید دنبال کنیم تا حضور اثربخش خانم‌ها در عرصه سیاست اتفاق بیفتد؟ بحث سهمیه‌بندی جنسیتی به عنوان قاعدتاً روی میزترین ایده‌ای است که وقتی بحث از جریان حضور زنان در عرصه سیاست می‌شود، مطرح می‌شود اما نکاتی بر آن مترتب است؛ مهمترین نکته آن این است که ایده سهمیه‌بندی جنسیتی چقدر با حضور اثربخش نسبت دارد؟ اتفاقاً وقتی مسئله را فقط از منظر سهمیه‌بندی جنسیتی نگاه کنیم، اثرش این می‌شود که در یک دوره‌هایی به زنان فرصت داده می‌شود و بعد چون تصورمان این هست که فرصت دادیم، ارزیابی سنگینی از زنان می‌شود. یعنی به خاطر اعطای این فرصت، زنان به سختی ارزیابی می‌شوند. به نظر من این افزایش حضور زنان در سیاست باید با خواست عمومی و با خواست جامعه نخبگان و با عملگرایی و جریان سازی اجتماعی، همراه شود؛ که هم خانمی که در این عرصه قرار می‌گیرد خودش را پاسخگوی این حضور بداند و هم نگاه اعانه‌ای به حضور زنان در عرصه سیاست نداشته باشند.

تصور شخصی من با توجه به تجربه حداقلی که در چند سال اخیر در عرصه سیاست در کشور داشتم این است که مهمترین مسئله ما این است که ما قاعده هرم فعالی در نسبت با عرصه سیاست و سیاست گذاری نداریم. هم قاده هرم نداریم و هم سیستم ارتقایی برای حضور زنان در عرصه سیاست نداریم. به همین جهت وقتی در حوزه قانون انتخابات یکی از شروط می‌شود 5 سال سابقه کار اجرایی، بعد از پیش ثبت نام تعداد بسیاری از خانم‌ها نقص مدرک می‌خورند و نمی‌توانند ثبت نامشان را قطعی کنند و وارد مرحله ثبت نام اصلی شوند. چون آن سابقه 5 ساله اجرایی را ندارند تازه با حداقل‌ها؛ چون نه فقط سابقه اجرایی که سابقه در حوزه آموزش و پژوهش هم قابل قبول بوده است. بنابراین ما یک قاعده هرمی داریم که باید نسبت به آن قاعده هرم و سیستم ارتقایی درباره حضور زنان در رده‌های مختلف آموزشی پژوهشی و اجرایی کشور، یک فکر اساسی بکنیم. و بعد تبلور آن بشود حضور زنان در عرصه‌های تصمیم‌گیری و تصمیم سازی در کشور. این بحث مهمی است که نباید نسبت به آن غفلت داشته باشیم.

بحث بعدی این هست که ما جریان‌های اجتماعی و سیاسی ناظر بر حضور زنان هم نداریم. یعنی همین الان که ما با هم گفتگو می‌کنیم؛ چه در جریان اصولگرایی و چه در جریان اصلاح طلبی، چند حزب و تشکیلات موثر از جایگاه زنان داریم که در عرصه سیاست و بر احزاب و تشکل‌ها و جریان‌های سیاسی ما تاثیر داشته باشند؟ این هم یکی دیگر از ضعف‌های تشکیلاتی است که جامعه زنان دارد و همین باعث می‌شود در جایی که باید بحث کادرسازی و تربیت نیرو و حضور موثر زنان در عرصه سیاست و بحث‌هایی از این شکل را دنبال کند با یک خلایی مواجه هستیم».

بنابراین اگرچه تا به الآن در موارد بسیاری نزدیکی به مردان قدرت می‌توانست راهی برای حضور زنان در عرصه سیاست باز کند و زمینه کنشگری سیاسی زنان باشد اما این راه هم عادلانه نیست و هم دیگر جوابگو نیست. بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی باید ساز و کارهای اصولی برای توانمندسازی زنان مستعد و دارای انگیزه برای ورود به عرصه سیاست به وجود آورد. احزاب زنان یکی از همین ساز و کارهاست. لازم به ذکر است از تعداد 242 حزب رسمی در کشور که از کمیسیون 10 وزارت کشور مجوز حزب سیاسی خودشان را دریافت کردند تنها 18 حزب برای زنان است. یعنی در کل 7 درصد احزاب در کشور ما احزاب زنان هستند. و این می‌تواند یکی از علل حضور کم زنان در مجلس باشد. لذا کمیت و کیفیت حضور زنان در مجلس در جهت پیگیری مطالبات زنان بسیار اهمیت دارد و احزاب زنان قطعاً یکی از زمینه‌های شایسته سالاری است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد.

پایان پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران