چطور «خانواده» بر مشارکت اجتماعی زنان تخصیص می‌زند؟

چطور «خانواده» بر مشارکت اجتماعی زنان تخصیص می‌زند؟

سلیمی می‌گوید: جریان غربیِ «عبور از خانواده» و سنتیِ «بازگشت به خانواده» گفتمان‌های ناقصی در نگاه به «خانواده» هستند که به طرز عجیبی بحث درباره مشارکت اجتماعی زنان را به انسداد می‌کشند. راه حل جامع محصول سنتز این دو گفتمان یعنی همان الگوی سوم است.

 خبرگزاری تسنیم-طیبه مجردیان: دنیای امروز از فقر نگاه زنانه رنج می‌برد. زن در طول تاریخ همیشه به عنوان دیگری خوانش شده است. در چنین جهانی، عرصه اجتماعی برای شکوفایی هویت فردی زن سخت خواهد بود و ظرفیت‌ها و استعدادهای او جز با مشقت، مجال بروز نخواهد داشت. گویی زن، بی‌جهان و در غربت است. زن در جامعه مردساخته با دوگانه‌های متعددی روبه روست. گزینه‌های پیش روی او یا مثل زن شرقی غایب بودن از متن حوادث و جامعه است. و یا مثل زن غربی حضوری همانند مردان در متن جامعه است. اما هردو مدل غربی و شرقی زنان‌ را دچار تنگناهایی کرده‌اند. انتخاب و الگوی سومی هم که برای زنان جامعه ایرانی پیش آمده، جمع بین نقش‌هاست که کار ساده‌ای نیست و محقق شدنش نیازمند رنج است.

گفتگو با نگاه انتقادی و بازاندیشانه درباره هویت زن جدید و شرایط موجودِ در اجتماع برای حضور او می‌تواند به شناختی دقیق‌تر از جزئیات موضوع برای درک زنان و رفع بخشی از اضطراب‌های آنان منجر شود. متکی بر همین دست گفتگو و آگاهی‌های شکل گرفته از آن، می‌توان ساختارها و نهادهای جدیدی در کنار ویرایش نهادهای موجود، ساخت. و در نهایت شکل سومی از جامعه دیده شود تا باورمندان به «الگوی سوم» از زنان بتوانند با حفط هویت همسرانه و مادرانه خود، از حضور اثرگذار و فعال در محیط اجتماعی باز نمانند.

سیاست‌های جمعیت و گفتمان فرزندآوری باید از نگاهی زنانه مورد بازنگری قرار گیرد. اینکه زن به عنوان کانون تحول در امر فرزندآوری و افزایش جمعیت، فرزندآوری در دوره جدید را چگونه رویدادی می‌بیند؟ مشکلات خود را چه می‌بیند؟ اگر او بخواهد سیاست‌گذاری کند، چه نکاتی را در نظر می‌گیرد؟ کانون خانواده نیازمند چه تحولاتی است؟ و چه نکاتی باید در باز تعریف نقش‌ها و مسئولیت‌ها مد نظر باشد؟

یکی از دشواری‌ها در رابطه با الگوی سوم یعنی الگوی مطلوب زن در گفتمان انقلاب اسلامی، ارائه مدلی مطلوب برای مشارکت اجتماعی زنان در جامعه است. سیر مفهومی مسأله‌ مشارکت اجتماعی زنان در ایران، سیری پیش رونده‌ هرچند کند را نشان می‌دهد. می‌توان گفت هنوز ابهامات زیادی پیرامون این موضوع وجود دارد و همچنان مشارکت زنان در جامعه مسئله‌مند است. با وجود این ابهامات، ترسیم چشم انداز مطلوب و مسیر حرکت هم دچار ابهام خواهد شد. در ادامه پرونده «جمعیت و زن اجتماعی جدید» خبرگزاری تسنیم در گفتگو با دکتر ناهید سلیمی، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده، به تبیین مسئله‌مندی مشارکت اجتماعی زنان پرداخته است. در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید.

مدیریت عمومی نسبت درستی با بدنه اجتماعی برقرار نکرده است

تسنیم: خانم دکتر با توجه به موضوعاتی که در جریان موضوع زن اجتماعی جدید محل گفتگوست و در جریان پرونده «جمعیت و زن اجتماعی جدید» در تسنیم تا حدودی به آن می‌پردازیم، در ابتدا علاقمندم بدانم شما مسئله‌ مشارکت اجتماعی زنان را چگونه تبیین می‌کنید؟ با توجه به اینکه مقاله‌ای هم در این زمینه داشتید و پیش از این مطالعه کردم برای نمونه مقاله‌ای با عنوان «الگوی مفهومی مشارکت بدنه اجتماعی زنان در فرایند خط مشی‌گذاری حوزه زنان و خانواده؛ از منظر گفتمان دینی در ایران» داشتید که مد نظرم هست؛ علاقمندم نگاه خود نسبت به این موضوع را تبیین فرمائید.

من از صحبت شما چند کلید واژه وام می‌گیرم. با اشاره به مسئله مشارکت و اینکه زنان نیمی از یک کل هستند، شروع می‌کنم و از همین جا وارد بحث نسبتی که زنان با دولت و حاکمیت خواهند داشت می‌شوم چون این مسئله هم در دل آن بحث می‌گنجد. با توجه به اینکه یک رویکرد آسیب شناسانه مد نظر ماست احساس می‌کنم درست‌تر آن است ابتدا از منظری کلان به موضوع نگاه کنیم تا بعد به جزئیاتی که احتمالاً در ادامه بحث به آن می‌رسیم، بپردازیم. مقصودم از رویکرد کلان هم همان آسیب شناسی نسبتی است که میان زنان و حاکمیت برقرار می‌شود.

به طور کلی مسئله اصلی، پارادایم و بالتبع آن مدل اعمال حاکمیت و مدیریت عمومی ما است. این یک آسیب کلی است که در حوزه زنان به دلایلی ضرب در چند می‌شود مثلاً ضرب در 10. این پارادایم در یک دوره‌ خاص و در یک مدل سنتی باقی مانده و با توجه به تحولاتی که دارد اتفاق می‌افتد، تغییری نکرده فلذا نمی‌تواند نسبت درستی با بدنه اجتماعی برقرار کند. یعنی در ابتدا با یک پارادایم سنتی و کلاسیک روبرو هستیم که برخی کلید واژه‌ها و مفاهیم دنیای معاصر را که به ناچار تا حدود برجسته‌ای درگیر آن هستیم نادیده می‌گیرد؛ مفاهیمی همچون مشارکت عمومی، تحولات، پویایی و عدم ثبات، عدم خطی بودن مدیریت و مواردی از این دست. این‌ها مفاهیم و مسائلی است که به طور کلی در تمام مناسبات ما در تمام عرصه‌های عمومی حاکم است و جنسیت و حوزه هم برنمی‌دارد. در عرصه‌های مربوط به زنان و مشارکت زنان هم به دلیل جایگاه و قرائت‌های سنتی و سنت پایه‌ای که زنان در عرصه اجتماعی نسبت به مردان داشتند و دارند، این مساله ضرب در یک عددی می‌شود و خیلی برجسته‌تر می‌شود؛ به این معنی که وقتی از به رسمیت شناخته شن آحاد مردم حرف می‌زنیم، باز در این به رسمیت شناخته شدن به زنان یک سری گزاره‌های خصوصی و عمومی تخصیص داده می‌شود که از آن آحاد عمومی عقب می‌مانند. فلذا در همین ابتدا باید بدانیم که تغییر دادن این پارادایم یک نکته اساسی است.

ما در عرصه‌ها مسئله‌ای نداریم و اگر بخواهد به این مسئله پرداخته شود تقریباً به بیراهه رفتن و هدر دادن انرژی حوزه زنان به لحاظ اسلامی هست که متأسفانه این اتفاق می‌افتد و این یک آسیب است. اما در مورد مدل‌های مشارکت اجتماعی زنان که به مرزها باز می‌گردد، یکی از این گزاره‌ها که به آن تخصیص می‌زنند بحث خانه و خانواده هست. در بحث چگونگی تخصیص زدن خانه و خانواده تفاهم وجود ندارد.

در کل دو جریان کلی داریم؛ یک جریان عبور از خانه و خانواده هست؛ یعنی همان جریان برابری طلب که یکسری پشتوانه‌های گفتمانی و جریان‌های سیاسی پشت آن هستند و خیلی منطبق بر ارزش‌ها و معروف‌های جهانی است. یکی هم جریان بازگشت به خانواده هست.

مدل تصدی‌گری و مداخله حداکثری در امور زنان که صرفاً با مقررات گذاری انجام می‌شود، در حال تجربه تغییرات اجباری است. در اتفاقات اخیر دیدیم که نتیجه کنترل از طریق مقررا‌ت گذاری همچون نمونه‌های دیگر مانند کنترل بازار، فیلترینگ، جریمه و مقررات اقتصادی حل‌شدنی نیست و تقریباً جواب مطلوبی در پی ندارد. این یک نکته است و نکته دوم آن چیزی است که از انقلاب اسلامی به بعد روی آن تأکید می‌شود و درست نقطه مقابل رویه پیشین است و آن عرصه‌هایی است که برای حضور زنان دیده شده است یعنی ما برای مشارکت اجتماعی زنان عرصه‌های بازی داریم به نحوی که هیچ محدودیتی هم ندارند.

عرصه‌های مشارکت، دال مشترک همه طیف‌های فکری و سیاسی است

محل مناقشه اصلی، تعیین مرزهای مشارکت زنان است

تسنیم: یعنی خانم‌ها می‌توانند در عرصه‌های مختلف مشارکت داشته باشند؟

در عرصه‌های مشارکت برای زنان هیچ محدودیتی وجود ندارد. هر چیزی که به توسعه و پیشرفت نظام اسلامی و رسیدن به اهداف و آرمان‌های نظام اسلامی کمک می‌کند، زنان هم به عنوان افراد جامعه می‌توانند آن کار را انجام بدهند، محدودیتی در این باره نداریم.

تسنیم: اما بعضی‌ها خیلی عرصه‌ها را محدود تعریف می‌کنند.

عرصه‌های مشارکت زنان باز است. یعنی ما به لحاظ فقهی و اهداف نظام اسلامی از نظر عرصه‌ها مشکلی نداریم. اتفاقاً در تمام طیف‌های سیاسی یکی از دال‌های اشتراکی همین عرصه‌های مشارکت است که می‌توان به آن پرداخت و متأسفانه پرداخته نشده است. البته در بازنمایی این عرصه‌ها مشکل داشتیم. بحث محدودیت که شما می‌فرمایید به مرزهای این مشارکت اجتماعی برمی‌گردد که با یکسری از گزاره‌ها تخصیص می‌خورد مانند بحث‌های حجاب، اختلاط، خانواده. در واقع محل مناقشه اصلی جریان‌های سیاسی، ارزشی و اعتقادی بر سر این مرزهاست که بعد از این چند ده سال هنوز به یک تفاهم عمومی درباره آن نرسیدیم.

ما در عرصه‌ها مسئله‌ای نداریم و اگر بخواهد به این مسئله پرداخته شود تقریباً به بیراهه رفتن و هدر دادن انرژی حوزه زنان به لحاظ اسلامی هست که متأسفانه این اتفاق می‌افتد و این یک آسیب است. اما در مورد مدل‌های مشارکت که به مرزها باز می‌گردد، یکی از این گزاره‌ها که به آن تخصیص می‌زنند بحث خانه و خانواده هست. در بحث چگونگی تخصیص زدن خانه و خانواده تفاهم وجود ندارد.

 یکی از عرصه‌های تزاحم، خانواده هست. ما جریان‌هایی داریم که با اتصال به ارزش‌های جهانی شده، کلید واژه اصلیشان «عبور از خانواده و فردگرایی» است و یک جریان سنتی و غالب داریم که دقیقاً بر خلاف آن جریان قبلی «بازگشت به خانواده» کلید واژه اصلی‌اش هست. یعنی زن را فقط در خانواده و در قالب همسری و مادری تعریف می‌کند. این دو جریان به طرز عجیبی حوزه مشارکت اجتماعی زنان را به بیراهه بردند. 

در باره خانه و خانواده به صورت کلی با دو جریان کلی روبرو هستیم؛ یک جریان عبور از خانه و خانواده هست؛ یعنی همان جریان برابری طلب که یکسری پشتوانه‌های گفتمانی و جریان‌های سیاسی پشت آن هستند و خیلی منطبق بر ارزش‌ها و معروف‌های جهانی است. یکی هم جریان بازگشت به خانواده هست.

به این مسئله هم اشاره کنم؛ پارادایمی که عرض کردم در حوزه زنان ضرب در چند می‌شود، در عرصه تزاحم بین ارزش‌ها و معروف‌های داخلی و بین‌المللی هم با شرایط مشابه وجود دارد. در حوزه زنان در کشور ما تزاحم ارزش‌های بومی، دینی و داخلی با معروف‌های جهانی خیلی پررنگ‌تر است.

 یکی از عرصه‌های تزاحم، خانواده است. ما جریان‌هایی داریم که با اتصال به ارزش‌های جهانی شده، کلید واژه اصلیشان «عبور از خانواده» و حرکت به سوی فردگرایی است و یک جریان سنتی و غالب داریم که دقیقاً بر خلاف آن جریان قبلی «بازگشت به خانواده» کلید واژه اصلی‌اش هست. یعنی زن را فقط در خانواده و در قالب همسری و مادری تعریف می‌کند. این دو جریان به طرز عجیبی حوزه مشارکت اجتماعی زنان را به بیراهه بردند. 

الگوی سوم از دل سنتز جریان «عبور از خانواده» و «بازگشت به خانواده» درمی‌آید

چون از یک طرف الزامات ساختاری حضور زنان را به رسمیت نمی‌شناسند. به هر حال ما در ساخت جمهوری اسلامی که ساخت آن ارزشی و اعتقادی است تا ترتیبات نهادی، یک الزاماتی برای مشارکت زنان قائل هستیم و به لحاظ ساختار نمی‌توانیم از آن فراتر برویم. به لحاظ اعتقادی هم نمی‌شود فراتر برویم و نباید هم بشود. به هر حال نمی‌توانیم به ارزش‌ها و گزاره‌های اصلی پشت کنیم. تجویز چیزهایی بیشتر از مطلوبات اعتقادی و ساختاری که امکان‌پذیر نیست. البته در جریان‌های فردگرا دیده می‌شود که یک نوع مطالبه‌گری کاذب برای خانم‌ها در دهه‌های اخیر ایجاد کرده‌اند که این یک سر این مناقشه است و جز ایجاد و تشدید برخی تزاحمات به واقع هیچ لطفی به حوزه‌ زنان نبوده است.

ضرورت  به رسمیت شناختن بازیگر سومی به نام بدنه اجتماعی

پیرو تز و آنتی‌تزی که در مناسبات دولت و جامعه اتفاق افتاده «مشارکت عمومی مردم و حکمرانی» تبدیل به کلیدواژه‌ اصلی حتی حاکمیت شده است؛ و این طیف دولت/عرصه‌ خصوصی یک بازیگر سوم به نام «بدنه‌ اجتماعی»پیدا کرده است؛ زنان هم در این عرصه صاحب صدا شدند. پس زنان هم ورود اجتماعی پیدا کردند و مشارکت اجتماعی مطالبه‌شان است. بازگشت به خانه هم دیگر نمی‌تواند پاسخگوی جامع و مانعی باشد یعنی نمی‌تواند گزاره‌ی مفیدی برای این مطالبه تولید کند، به این دلیل که خود حاکمیت و دولت هم از این عرصه عبور کرده است. بنابراین ما یک سنتزی بین این تز و آنتی تز احتیاج داریم که این سنتز در اشارات شما هم بود و من از آن وام می گیرم که این همان الگوی سوم است.

البته یک ایرادی وجود دارد؛ اگر ما به این سنتز یک اسم و یک الگو بدهیم، جوابگوی آن پویایی و عدم ثبات نخواهد بود؛ پویایی نکته‌ مثبت آن و عدم ثبات نکته‌ نه چندان مثبت آن است. ما باید به دنبال یک عرصه‌ وسیع‌تری در حوزه‌ زنان باشیم که بتوانیم این گفتمان سنتزگونه را ارائه بدهیم که هم به گزاره‌های اعتقادی و هم به آن تحولات و پویایی عرصه‌ اجتماعی و فرهنگی ما نظر داشته باشد. این‌ها همه رویکردهای کلان این بحث است و بعداً وارد جزییات می‌شوم.

تسنیم: پس شما هم یک نگاه انتقادی دارید نسبت به آن جریانی که به نحوی افراط گونه نگاهش به شاخص‌های بین المللی است و مطالباتی را پیگیری می‌کند که فراتر از ظرفیتهای نهادی و اعتقادی ما هست و از طرفی هم انتقاد دارید به آن رویکرد سنتی که تفریط گونه بر نقش زن در خانواده تأکید می‌کند. می‌فرمایید از این تز و آنتی‌تز یک سنتز معتدل و مطلوب باید تعریف و تولید شود.

بله و این در بدنه جوان‌تر نخبگانی و خبرگانی ما دارد انجام می‌شود. یک اتفاق مطلوبی که باید بیافتد اینکه ما این گفتمان سوم که در حال رشد هست را پر و بال بدهیم.

 

گذر از کلیشه‌ها و رفتن به سمت حکمرانی زنان از نقاط هم‌پوشانی گفتمان‌هاست

تسنیم: یعنی همین الگوی سوم؟

بله ولی خیلی وسیع‌تر از الگوی سوم، یک گفتمان جدید باید شکل بگیرد. شما به پژوهش من اشاره کردید. این پژوهش چند نکته طلایی داشت. ما یک تحلیل گفتمانی انجام دادیم بین جریانات سیاسی و گفتمانی و یک نقشه گفتمانی از آن تهیه کردیم تا ببینیم این دو گفتمان در چه نقاطی نسبت به مسائل حوزه زنان همپوشانی دارند؟ و نکته جالب این بود؛ نقاطی که همپوشانی داشتند دقیقا نقاطی است که این گفتمان سنتزی، شکل می‌گیرد. یعنی اگر ما به این گفتمان سوم برای رشد عرصه بدهیم؛ دو گفتمان قبلی که افراطی و تفریطی هستند می‌توانند با آن هم دل و هم فاز شوند. دالهای مشترکی دارند؛ یکی رفتن به سمت حکمرانی و مشارکت زنان و بحث‌های مدیریتی زنان هست و دیگری هم گذر از یکسری کلیشه‌ها و برساخت‌های اجتماعی و فرهنگی در زمینه نقش آفرینی زنان است که دارد اتفاق می‌افتد. این‌ها را اگر ما پیدا کنیم به یک انسجامی می‌رسیم که ممکن است خیلی از این تخاصمات گفتمانی که شما به آن اشاره کردید را نه تنها تعدیل کند، راه حل هم برای حل مسئله‌ زنان داشته باشد.

خلأ نظام تئوریک نداریم اما راه‌حل‌ها وارد عرصه‌ سیاست گذاری نشده است

تسنیم: پس در یک نقطه تعادل، اشتراکاتی میان گفتمان افراطی و تفریطی وجود دارد. فرمودید یک گفتمان شاخص‌های بین‌المللی را پیگیری می‌کرده و گفتمان دیگر هم انفعالی در برابر آن بوده؛ اصلا مسئله اصلی زنان ما چیست؟ از فرایند مسئله یابی بگویید.

وقتی می فرمایید فرایند مسئله یعنی کجا این مسئله حل می‌شود. مسئله دقیقاً اینجاست که در حوزه زنان، حوزه‌ دانش ما در حوزه‌ کنش‌مان ادغام نشده است. ما هنوز در حوزه‌ زنان وارد کنش‌مندی و ابزارمندی نشدیم. اتفاقاً ما تقریباً در عرصه‌ نظر، خلأ نظام تئوریک نداریم، اتفاقات خوبی افتاده و حتی در عرصه‌ دانش به سمت این گفتمان سنتزی رفته‌ایم و راه‌حل‌هایی هم پیدا شده است. همه‌ اتفاقی که باعث می‌شود مسئله‌ زنان حل نشود این است که این راه‌حل‌ها تبدیل به کنش و ابزار برای حل مسئله یعنی وارد عرصه‌ سیاست گذاری نشده است.

منظورم از وارد عرصه سیاست‌گذاری نشده، این است که آن جریان سیاسی که خودش عرصه‌ دانش را متاثر می‌کند در روند کار حضور ندارد. یعنی وارد فرایند شناسایی مسئله و حل آن نشده است.

تصدی‌گری حداکثری دولت باعث شده مردم کمتر خودشان را به مسئله شناسی نزدیک کنند

تسنیم: چرا این اتفاق نیفتاده است؟

یکی از خلاءهای ما که در این عرصه داشتیم این است که ما ادغام بین عرصه‌ دانش و سیاست را نداشتیم و سیاست‌گذاری ما منتج از همان پارادایم تصدی‌گری و مداخله‌ حداکثری بوده است؛ در عرصه‌ سیاست‌گذاری تا الآن فرمول‌های خطی و تکرارپذیری وجود داشته که مدام دولت باید مسئله را حل می‌کرده و این آنقدر دچار تورم شده که جامعه و خانواده و زنان تا یک دوره‌هایی نزدیک به اخیر، همه چیز را گردن دولت می‌انداختند و هر مطالبه‌ای داشتند، انقدر از آن خلاقیت و عاملیت دور شده بودند که تا حرفی زده می‌شد، می‌گفتند دولت باید این مسئله را حل کند. در واقع این تصدی‌گری حداکثری باعث شده که کمتر خودشان را به مسئله و مسئله‌شناسی نزدیک کنند.

 

حوزه دانش باید دامن خود را از بازی‌های سیاسی منزه کند و تریبون بدنه عمومی جامعه باشد

وقتی می‌گوییم مسئله باید شناسایی شود؛ یکی از جریان‌های اصلی شناخت مسئله، حوزه‌ نظر و دانش هست. اگر حوزه‌ نظر و دانش برای سیاست گذار به رسمیت شناخته شود، یک‌مقدار از بازی‌های سیاسی هم دامن خودش را منزه می‌کند. وقتی حوزه دانش و گفتمان‌های زنانه‌ که خیلی‌هایشان، سرشان در دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها، پژوهشکده‌ها و عرصه‌های دانشی هست، به رسمیت شناخته نمی‌شوند و جریان مسئله و راه حل آن را در عرصه‌ سیاست گذاری تولید نمی‌کنند، در فرآیند حل مساله به بیراهه می‎روند و درگیر بحث سیاسی می‌شوند.

یعنی مستقل از جریان سیاسی عمل نمی‌کنند و برای اینکه حرفشان شنیده شود، در بازی‌های سیاسی شرکت می‌کنند و چهره‌های سیاسی و گفتمان‌های سیاسی را ساپورت می‌کنند. ولی اگر برویم به سمت آن پارادایم مطلوب که نوعی از حکمرانی هست که در کنار عرصه‌های عمومی و خصوصی، بدنه اجتماعی هم به رسمیت شناخته شود، عرصه‌های دانشی هم مستقل‌تر عمل می‌کنند و تریبون بدنه اجتماعی می‌شوند.

حتی این به رسمیت شناخته شدن باعث می‌شود سیاست‌گذار ما هم در فرایند دریافت مسئله و راه حل، از عرصه‌های عمومی و غیررسمی وارد شود؛ و بنابراین خودش هم در این فرآیند یک عاملیتی داشته باشد و به راه‌حل‌هایی برسد که او را به تکثر و به آن انسجام در تکثر نزدیک کند. اما در این پروسه‌ و سیری که ما تا الآن در حوزه زنان داشتیم؛ انقدر تصدی‌گری و جریان سیاسی پررنگ بوده که حتی جریان‌های دانشی ما وارد آن گفتمان‌ها و تخاصمات سیاسی شدند، یعنی اگر من می‌خواستم به عنوان یک نظام دانشی یا نظام تئوریک، دالی تولید کنم باید می‌دیدم سفارش دستگاه سیاسی من چیست که در آن زمین بازی کنم.

نگاه سیاستگذاران در پرداخت به مسئله باید تغییر کند

تسنیم:‌یعنی بدنه علمی ما ذیل بازی‌های سیاسی قرار گرفتند؟

بله به خاطر اینکه به رسمیت شناخته نمی‌شود و مسئله از آنها دریافت نمی‌شود، ذیل بازی‌های سیاسی قرار گرفتند. سیاست گذار ما کار خودش را می‌کند و بدنه دانشی هم کار خودش را انجام می‌دهد و این دو در همدیگر ادغام نمی‌شوند. ماحصل ادغام این دو مشارکت بدنه عمومی و اجتماعی است که مطلوب ماست.

تسنیم:‌ پس در اصل باید سراغ بدنه اجتماعی برویم تا مسئله بدنه اجتماعی را فهم کنیم و بعد در آن جهت سیاست‌گذاری کنیم.

اتفاقی که باید بیافتد این است که مدل سیاست‌گذاری و نگاه سیاستگذاران در پرداخت به مسئله باید تغییر کند. مسئله چیزی نیست که صرفاً برساخت سیاسی داشته باشد، مثل مسئله حجاب که حتی وقتی برجسته شد و بالا آمد، سراغ جریان‌های اجتماعی و پرداخت به مسئله و راه حل نرفتیم و همچنان سراغ راه‌حل‌های سیاسی خودمان رفتیم و کارگزار سیاسی ما صرفاً به مسئله پرداخت و برای آن راه حل‌هایی از این جنس داد.

ادامه دارد...

بخش‌های دیگر پرونده «جمعیت و زن اجتماعی جدید» را می‌توانید در لینک‌های زیر دنبال کنید:

1- پرونده «مسأله جمعیت و زن اجتماعی جدید» منتشر می‌شود

2- «جمعیت و زن اجتماعی جدید»‌ـ‌1| زن در جهان امروز «غریب» و «بی‌جهان» است/ زن اکسسوری جامعه نیست

3- «جمعیت و زن اجتماعی جدید» ـ2| فرزندآوری به‌خوبی محقق نمی‌شود مگر از «جهان زنانه» تحلیل شود

4- «جمعیت و زن اجتماعی جدید»‌ـ‌3| مشکلات حوزه زنان با ترحم و اقلیت‌پنداری حل نمی‌شود

5- «جمعیت و زن اجتماعی جدید»‌ـ‌4| حفظ تعادل میان کار و خانواده مهمترین نگرانی زنان شاغل برای فرزندآوری است

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران