رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران: ادبیات عاشورایی در دوره صفوی، از بیان به تبیین رسید

رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران: ادبیات عاشورایی در دوره صفوی، از بیان به تبیین رسید

ادبیات فارسی از دیرباز و از نخستین دوران شکل‌گیری آن، با تبیین حماسه عاشورا گره‌خورده است و در دوره‌های مختلف تاریخی، شاعران و گویندگان زیادی در ادبیات این سرزمین ظهور کرده‌اند که در آثار خود درباره حماسه حسینی گفته‌اند.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ایام ماه محرم، مروری بر تاریخ ادبیات عاشورایی، به معنای بازخوانی همراهی فرهنگ و زبان مردم این سرزمین با تفکر عاشورایی در طول تاریخ و یافتن ریشه‌های عشق مردم ایران به خاندان پیامبر و به ویژه امام حسین (ع) است.

در همین باب  برای بررسی تاریخچه ادبیات عاشورایی در دوره‌های مختلف زبان و ادبیات فارسی گفت‌وگویی با دکتر عبدالرضا سیف رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و  استاد رشته زبان و ادبیات فارسی این دانشگاه داشتیم که در ادامه می‌خواندیم.

تسنیم: درباره پیشینه و گذشته ادبیات عاشورایی در زبان و ادبیات فارسی اگر بخواهیم صحبت کنیم، احتمالاً باید  از کسایی مروزی شروع کنیم. به عنوان مقدمه بحث بفرمایید که اولین طلیعه‌های شعر عاشورایی را از کجا وچه قرنی آغاز شد؟

وقتی می‌شنویم در یک هیئت ده هزار جوان رفته اند، معلوم است قوتی از جهت معنوی و معنایی دارد که این همه جوان را به سمت خود کشیده است. باید این را تشویق کنیم بعضی دشمنان دنبال تخریب هستند، نمونه اش چیزی که امسال یهودیان و بهاییان درست کردند که سیاه نپوشید و هیئت نروید، اتفاقاً امسال پرشورتر شد و درصد بیشتری از جوانان آمدند.

 

اصولاً ادبیات بعد از اسلام، با سامانیان یعنی از قرن سوم هجری آغاز شد چراکه سامانیان زبان فارسی را در ایران زبان رسمی‌کردند. در میان آثاری که از این دوره به بعد مانده است، از نظر قدمت و تاریخ سند، نخستین اثر  تاریخ ادبیات ما که در آن بحث عاشورا آمده است، تاریخ طبری به زبان عربی است. طبری وقتی در تاریخ خود  سیر تاریخ اسلام را بیان می‌کند، در قسمتی از آن به کربلا می‌رسد و داستان حماسه و واقعه‌ای را که در روز عاشورا اتفاق می‌افتد، بیان می‌کند.

بعداً تاریخ طبری را بلعمی ‌وزیر دانشمند ترجمه می‌کند و خود بلعمی ‌یک تلخیص از تاریخ طبری دارد که می‌شود کتابی به نام «تاریخ بلعمی». بلعمی‌که شیعه هم نیست، وقتی به واقعه عاشورا می‌رسد، بسیار جالب و دقیق بیان می‌کند که این قومی‌که این واقعه را رقم زدند و اینگونه اباعبدالله الحسین و یارانش را در آن صحرای کربلا شهید کردند، افرادی نیستند که بخواهیم بگوییم مسلمان هستند  و رسماً برای اولین بار در یک اثر تاریخی، امویان را از اسلام خارج می‌دانند.

تسنیم: لحن آن هم در روایت تاریخ عاشورا، غمگین و حزن آلود است.

بله وقتی این متن را می‌خوانید عین مقتل است. مقاتلی که داریم برای ما سند هستند ولی وقتی می‌بینیم غیر از مقتل، در کتاب‌های تاریخ هم وقتی این واقعه وارد شده، بسیار حزن انگیز و غم آلود است یعنی شاید نثر ما پیش قدم و سبقت گرفته از شعر ما در روایت عاشوراست. یعنی ادبیات عاشورایی قبل از شعر با نثر آغاز شده است. طوری روایت شده که به ادبیات نمایشی نزدیک شده است یعنی انگار صحنه‌ها را تصویر می‌کنند چه اتفاقی افتاده است. بعدها کتابی مثل روضه الشهدا نوشته می‌شود، تأثیر اصلی را از این آثار گرفته است. حتی  شعرای بزرگی مثل کسایی مروزی که اولین شاعری است که به ادبیات عاشورایی وارد شده است، از این کتاب‌های تاریخی بهره گرفته است. دوره سامانیان هم در نثر و هم در شعر پیشقدم در معرفی عاشوراست.

یک مطلب خیلی مهم در این دوره اتفاق می‌افتد و آن هم نمایش‌ها یا تعزیه‌هاست.  بعضی‌ها اشکال وارد می‌کنند که تعزیه مربوط به دوره صفویه است، درصورتیکه  از دوره آغاز یعنی هزار سال پیش در سرزمین ما رایج بوده است. از آن دوران عزاداری رسم بوده است اینکه مثلا می‌گویند این عزاداری‌ها 100 ساله است، درست نیست و بیش از هزار سال است که علناً و در جامعه اتفاق می‌افتد و خیلی آثار هم آن را منعکس کرده اند، هم در این دوره و هم در دوره‌های بعد مثل غزنوی.

تسنیم: شما این نظریه را قبول دارید که تعزیه ریشه در سنت‌های قبل از اسلام و مثلاً مراسمی ‌مثل سیاوشان دارد؟

البته در آثار بزرگان ما مثل دکتر زرین کوب این نظر هست. وقتی زرین کوب نقل می‌کند و می‌گوید آن سوگ سیاوشان و مباحثی که در تاریخ باستانی ایران داریم، کمک می‌کند که بعد از اسلام همین نگاه غم آلود ادامه دارد. وقتی تدبیر می‌کنند، می‌گویند سیاوش هم سرش را بریدند و در تشت گذاشتند. همزمان ما این مسأله را در مسیحی‌ها هم داریم که راجع به یحیی پسر ذکریا(ع) روایت می‌شود که سرش بریده شده است یعنی یک زمینه‌هایی در ایران قبل از اسلام در این باره داریم ولی بعد از اسلام همه به اتفاق می‌گویند که داستان و سربریده شدن نوه رسول خدا امام حسین(ع) یک چیز بدیع و غریبی هست یعنی سنگین تر از آنهاست چون ایشان نه مثل آنها در یک مجلس رسمی ‌یا بعد از اسارت در جنگی شهید شدند بلکه امام حسین(ع) در اوج مظلومیت با تعداد یارانی کم، اینگونه در مقابل ظلم ظالم ایستاد و اینگونه به شهادت رسید.

این را همه بزرگان چه اهل سنت و غیر اهل سنت، حتی افرادی مثل ادوارد برون یک شخصیت مسیحی هستند، بیان می‌کنند.  او  می‌گوید من در کل تاریخ بشر حادثه‌ای غم بارتر و سنگین تر از واقعه عاشورا ندیدم. آنجا توضیح می‌دهد من ندیدم مردم سنگدل و قصی که بخواهند نوه رسول خدا(ص) و شخصیتی که بارها مردم دیده‌اند رسول خدا او را  می‌بوسد، نوازش می‌کند و به او احترام می‌گذارد، اینگونه بعد از 50 سال با فجیع ترین رفتار بخواهند با او بجنگند و شهیدش کنند و سرش را ببرند. حتی فرق مختلف اسلامی، چهار فرقه اهل سنت یعنی حنبلی، حنفی، شافعی و مالکی اعتقادی بر عاشورا دارند.

 بعد هم در همه کتابهای واسطه می‌بینیم که واقعه کربلا را یک واقعه ننگین در تاریخ اسلام می‌دانند که بر دامن امویان نشست. حتی  حسنین هیکل نویسنده بزرگ اهل سنت می‌گوید ریختن خون امام حسین(ع) ننگ ابدی بر دامان بنی امیه و امویان شد که در تاریخ از اسلام بویی نبردند.  پس از دوره سامانی که آغاز است، بعد دوره غزنوی در تاریخ بیهقی که یک تاریخ ماندگار است حتی وقتی داستان حسنک وزیر را نقل می‌کند که  بوسهل و دیگران دسیسه کردند درآن دوران درگیری  پسریان علیه پدریان و حسنک را محاکمه کردند و به دار کشیدند، می‌گوید حسنک گفت من از حسین علی بالاتر نیستم  یا وقتی داستان زبیر را می‌آورد که چگونه عبدالله زبیر درمقابل حجاج ایستاد.

 از این طرف به شعر وارد می‌شویم می‌بینیم چه دوره‌هایی که اهل سنت حاکمند مثل سامانیان و غزنویان، همه اعتقاد دارند که امام حسین(ع) محور اسلام است  براساس همان حدیث صریح پیامبر که: حسین منی و انا من حسین.

تسنیم: تا قبل از دوره صفویه که بحثش جداست و راجع به آن صحبت می‌کنیم، بزنگاه‌هایی که در ادبیات شیعی بخصوص ادبیات عاشورایی تأثیرمهمی‌گذاشته است چه دوره‌هایی هست؟

از دوره غزنوی و سامانی که جلوتر بیاییم، به دوره مغول می‌رسیم. اصلاً دوره مغول، دوره حمله به ایران است؛ دوره حمله به دین و مسجد هم هست. چیزی که مردم را در مقابل مغول به میدان می‌کشد، عاشورا و حماسه حسینی است. قیام سربداران، قیام امام حسین(ع) است. قبل از این دوره، دوره دیلمیان است که آنها شیعه بودند در طبرستان،ری و ... ولی در دوره مغول آنچنان عظمت عاشورا پیدا می‌شود که آثار آن مشهود است.  بعد از فردوسی که یک حکیم و شاعر بزرگ شیعی است و راجع به امام حسین(ع) آن بحث کشتی نجات را در شاهنامه می‌آورد یا داستان سیاوش را می‌آورد که یک نوع روضه خوانی یا مرثیه خوانی فردوسی برای امام حسین است. مولوی را داریم. در مثنوی که بعضی‌ها می‌گویند شما چه استنادی می‌کنید به توجه او به موضوع عاشورا، داستان عزاداری شیعیان حلب را می‌توان بیان کرد. می‌گوید طرف ایراد گرفت مگر از زمان شهادت امام حسین600 سال نگذشته است چرا برای او عزاداری می‌کنید؟ می‌گوید بله، 600 سال گذشته ولی این خون پاکی است که تا ابد مقابل ظلم جریان و ادامه دارد.

 یا در غزلیاتش آن غزل مشهور« کجایید‌ای شهیدان خدایی/ بلاجویان دشت کربلایی» که اشاره مستقیم به کربلا دارد. آنقدر این داستان و واقعه مهم است که در ادبیات عرفانی، مورد توجه بسیار واقع شده است. عرفا  می‌گویند اوج عرفان، شهادت فی سبیل الله است وشخصیت مهمی‌که این درس را به ما آموخت، حسین بن علی(س) است، می‌گویند امام حسین خودش را به کشتن نداد بلکه برای احقاق حق و مقابله با ظلم حاضر شد از خون خود و عزیزانش بگذرد برای اینکه امر مهمتری که اسلام و کلمه الله بود، بماند.  عطار را ببینید در جای جای آثارش از الهی نامه و مصیبت نامه  گرفته تا مختارنامه اش می‌گوید:

گر مرد رهی میان خون باید رفت

وز پای فتاده سرنگون باید رفت

 تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت

یعنی جای جای این رباعیات، عطار از امام حسین(ع) سخن می‌گوید، از خون شهدای کربلا و  از این واقعه‌ای که تا ابد سایه اش بر ادبیات ما سایه افکنده می‌گوید .

تسنیم: حتی در دوره مغول که به آن اشاره کردید، شاعری مانند سیف فرغانی را داریم با آن قصیده با شکوه به مطلع:‌ای قوم در این عزا بگریید/ بر کشته کربلا بگریید که قصیده بسیار ویژه‌ای در ادبیات عاشورایی ماست. از این دوره که بگذریم، وقتی وارد دوره صفویه می‌شویم، مذهب رسمی‌تشیع می‌شود و خیلی از شاعران و ادیبان ما به این حوزه وارد می‌شوند و مشهورترین اثر ادبیات عاشورایی ما یعنی ترکیب بند محتشم کاشانی در این دوره سروده می‌شود. ایرادی که بعضی می‌گیرند این است  که در ادبیات عاشورایی از دوره صفویه به بعد، وجه حماسی کم رنگ می‌شود و بیشتر به وجوه احساسی و عاطفی پرداخته می‌شود. این را چقدر قبول دارید؟

ادبیات عاشورایی ادبیات مردمی‌است و این مداحان و مرثیه خوانان و نوحه خوان‌ها،دولتی نیستند، مردمی‌اند؛ از دل جوان سخن از دل زنان، مادران، پدران و... سخن می‌گویند و به همین دلیل دلنشین است. گریه ما در عزاداری‌ها، گریه غم و ناامیدی نیست، گریه امید و شور است و به ما حال و حرارتی می‌دهد. همه آنهایی که در زندگی با محرم و صفر اشنایی دارند، تأثیرش را در زندگی شان و در جامعه می‌آورند.

 

البته اینکه بگوییم قسمت حماسی یا عرفانی کمرنگ شد وبعد بحث گریه و ماتم آن بیشتر شد، یک بحث علمی‌نیست. باید آثار را بینیم. این دوره، دوره اوج و کمال است چرا که همه  فرصت پیدا کردند به میدان بیایند. در دوره‌های قبل، مشاهیر به این میدان می‌آمدند و بحث کربلا و عاشورا، بحثی بود که همه به آن اعتقاد داشتند ولی شعرای حکیم مثل فردوسی و مولوی به میدان می‌آمدند ولی علما کمتر به سمت شعر می‌رفتند. در دوره صفوی فرصت ایجاد شد که علما هم به میدان آمدند و سعی کردند جنبه تبیینی را تقویت کنند.

یعنی در دوره قبل، بیان بود، اظهار بود، تعظیم شاعر بود ولی در دوره صفویه فرصتی شد برای تبیین. ممکن است سؤال شود که بیان و تبیین چه فرقی دارد، بیان گفتن است اما تبیین شیرفهم کردن است. حرکت امام حسین(ع) و صحنه‌هایی که در کربلا ایجاد شد، یک حرکت یک روزه نبود بلکه یک مکتب بود که حسینی است که سالها قبل از رسول الله(ص) و امام علی(ع) شروع شده بود و با امام حسین(ع) به اوج رسید. این را در شعر شعرا می‌بینیم وقتی محتشم  می‌گوید: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» در اینجا می‌خواهد بگوید این عاشورا و این حماسه حسینی همان سخن معروف است که: کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا.  نه اینکه عاشورا یک روز بود و تمام شد یا در یک دهه محرم و در زمینی به نام کربلا بود،  نه دقت کنید راه حسینی، راه مبارزه با ظلم است.

همیشه امام خمینی(ره) می‌فرمود ما پیرو مکتب حسینیم و  ملت ما شهادت حسینی دارد، همینطور که سردار سلیمانی می‌گفت که ما ملت امام حسینیم یعنی ما ملت شهادتیم و امام حسین برای ما الگوی دیروز و الگوی امروز نیست، الگوی همیشگی است چرا؟ چون مبارزه از آغاز انسان تا پایان انسان ادامه دارد. تا ظلم هست، مبارزه با ظلم هم هست آنهایی که حق طلبند یک الگوی بسیار مناسب و مقتدر دارند که آن هم امام حسین(ع) است و امام حسین فقط امام شیعیان نیست پیشوای همه انسانهاست. آنجا که امام حسین(ع) در صحنه کربلا می‌گوید: اگر دین ندارید، آزاده باشید یعنی خطابش با آنهایی هم هست که دین ندارند ولی آزادی در وجود و فطرتشان هست امام حسین می‌گوید من برای آزادگان و آزادی قیام می‌کنم و آزادی برای انسان است یعنی نمی‌خواهم انسانی همه چیز داشته باشد و در رفاه باشد ولی اسیر باشد. این چه ارزشی دارد؟ امام حسین(ع) می‌گوید اسارت نباشد، هیهات من الذله شعار کلیدی امام حسین است.

امروز ذلت چیست؟ زیر بار ستم رفتن است و اینکه شما از خودت اختیاری نداشته باشید و قدرتهای ستمگر به شما بگویند این زندگی مرفه را داشته باشید اما تحت فرمان ما باشید. چه ارزشی دارد این زندگی مفرح وقتی چهار روز نوکری کنید اما توی سرت هم بزنند. امام(ره) چرا در زمان پهلوی در برابر قانون ظالمانه آنها ایستاد؟ مگر  کاپیتولاسیون چیست؟ اینکه  هرچه بلا سر تو آوردند، حق نداری و نمی‌توانی بگوی چرا چون تابع و زیر دست هستی.

اما امام حسین فرمود ما آقا هستیم و این آقایی ما نه که برای امروز و نه تنها  برای اسلام بلکه برای همیشه و برای همه بشر هست. قیام امام حسین قیام خون است شهید مطهری در حماسه حسینی می‌فرماید انقلابی که رنگ خون دارد، جاویدان می‌ماند این جاودانگی خون حسین است شما هر سال جوشش این خون را می‌بینید، هرسال محرم و صفر یک قسمت است ولی هرموقع می‌بینیم بحث مبارزه با ستمگر پیش می‌آید، ما یاد امام حسین(ع) هستیم و امام حسین در زندگی ما حضور دارد.

تسنیم: سیر تاریخی ادبیات عاشورایی را به طورخلاصه بررسی کردیم. در شعر  و ادبیات امروز، بخصوص ادبیات بعد از انقلاب، ادبیات عاشورایی گره خوردگی ویژه‌ای هم با ادبیات دفاع مقدس پیدا کرد. بازگشت این عنصر حماسه را در ادبیات عاشورایی این دوره چگونه می‌بینید؟

بعضی‌ها می‌گویند در تبلیغات عاشورایی سطح شهر چرا مثلاً خطاطی و نوشته می‌آید ولی محتوایی ندارد. در جواب باید گفت درسطح شهر ظواهر باید باشد و آن بحثهای محتوایی باید در روضه‌ها وسخنرانی‌ها و در کلاسها باشد. شما نمی‌توانید محتوا را برای عامه مردم بگذارید. درشهر این تظاهر و جلوه‌ها ی هنری باید باشد، شهرداری کار بسیار خوبی کرد و باید این کارش تشویق شود که ادامه پیدا کند.

 

اصلاً،  ادبیات انقلاب اسلامی، کلاٌ ادبیات عاشورایی است. امام راحل گفت که انقلاب ما، انقلاب اسلامی‌است بعد گفت رهبر و پیشوای این انقلاب امام حسین است. زمانی از ایشان پرسیدند شما که اسلحه و مهمات ندارید با دست خالی مقابل یک رژیم تا بن دندان مسلح چگونه می‌خواهید بایستید؟ پاسخ داد ما چون به امام حسین اقتدا کردیم ما با خون می‌جنگیم و بعد آن سخن معروف امام ماندگار شد که: خون برشمشیر پیروز است.

شعار امام حسین(ع) این بود و ادبیات انقلاب اسلامی‌هم با این شعار شکل گرفت که ادبیات خون مقابل شمشیر است و بعد هم با دفاع مقدس گره خورد چون ادبیات پایداری بود. شما آثار مرحوم حسن حسین، قیصر امین پور، سلمان هراتی و نصرالله مردانی را ببینید، 90 درصد آثارشان، امام حسین و عاشوراست چرا؟ چون می‌گویند این عنصر حماسی که در واقعه و رجزها و حرکتهای امام حسین بود، باعث حرکت رزمندگان شد. وقتی نوحه‌های آقای آهنگران را می‌بینید، همه هیجان و شور است ولی شور حسینی است. اگر امام حسین(ع) را از ادبیات دفاع مقدس خارج کنید، دیگر ادبیاتی نداریم.

ادبیات قبل انقلاب ذلت بود خیلی بالا می‌رفت می‌شد زمستان اخوان ثالث که ادبیات کسالت و خمودگی بود یعنی آنها می‌گفتند تسلیم شویم ولی کنج باشیم یا اینکه خیلی بالا می‌رفت می‌شد داستان آرش کمانگیر سیاوش کسرایی، ادبیات توده‌ای‌ها که ادبیات غمگین و ناامیدی بود اما ادبیات انقلاب اسلامی ‌ادبیات امید و حرکت به جلو بود. شعرا و گویندگان ادبیات دفاع مقدس با توسل و نگاه به قیام عاشورایی توانستند شعرهای ماندگار و  جاویدانی برجای بگذارند، شاعرانی مانند  قیصر، نصرالله مردانی، علی معلم، حمید سبزواری و...  آثار فاخری که در قبل از انقلاب مانندش را نداشتیم.  

ما همیشه می‌گوییم یک دوره بازگشت داریم که سبک ادبی دوره قاجار است. این دوره  هیچ چیزی از خودش ندارد، تحریف شده است. آن زمان ادبا گفتند که دوره هندی و دوره اصفهانی را رها کنیم، برویم  از دوره خراسانی و عراقی تقلید کنیم ولی انقلاب اسلامی‌این را عکس کرد و یک مکتب جدید به نام دوره ادبیات انقلاب اسلامی‌ودفاع مقدس آورد.

تسنیم: ادبیات دفاع مقدس و ادبیات انقلاب اسلامی‌از طرف استادان و از طرف دانشجویان ادبیات چقدر مورد توجه هست ؟

در رشته‌های ادبیات دانشگاه‌ها، کارخوبی که انجام شد تأسیس رشته ادبیات پایداری یا همان ادبیات دفاع مقدس برای فوق لیسانس و دکتری بود. در دوره لیسانس و فوق لیسانس هم، ادبیات انقلاب اسلامی‌را داریم که بعدها چند واحد به عنوان عاشورا و ادبیات دفاع مقدس به آن اضافه شده که جزو دروس عمومی‌شده است درکنار این، در درس فارسی عمومی، مفاهیمی ‌مثل شهادت، دفاع از دین عاشورا،رهبری، اتحاد و مسائلی که شاید در ادبیات ما کمتر دیده شده است، آمده ست.

 ادبیات قبل انقلاب یا مداحی یا خمودگی بود اما ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیات شور، شعور و حرکت است که با محوریت عاشورا پدیده آمده است و آن چنان جا افتاده که الان می‌شود گفت یک ادبیات جدید ایجاد شده است. مثلاً وقتی از ادبیات شهدای مدافع حرم یا دفاع از حرم؛ صحبت می‌شود، این دفاع از حرم دوباره برگشت به ادبیات عاشورایی است یعنی ادبیات عاشورایی با جلوه‌ها و چهره‌های مختلف دیده می‌شود یک روزی با عنوان پایداری، با نام ادبیات انقلاب اسلامی، با نام دفاع از حرم و حالا روزهای جدیدآینده که ما برای ادبیات تصور می‌کنیم، با نام‌های دیگر.  

این ادبیات، یک نوع ادبیات زندگی است یعنی آن چیز مفقود ما این است که ادبیات عاشورایی، در زندگی و زندگی آزادانه آگاهانه جوانهای ما وارد نشده است.  بعضی‌ها می‌گویند در تبلیغات عاشورایی سطح شهر چرا مثلاً خطاطی و نوشته می‌آید ولی  محتوایی ندارد. در جواب باید گفت درسطح شهر ظواهر باید باشد و آن بحثهای محتوایی باید در روضه‌ها وسخنرانی‌ها و در کلاسها باشد. شما نمی‌توانید محتوا را برای عامه مردم بگذارید.  درشهر این تظاهر و جلوه‌ها ی هنری باید باشد، شهرداری کار بسیار خوبی کرد و باید این کارش تشویق شود که ادامه پیدا کند.  

البته  خیلی خطبای بسیار عالی تشکر می‌کنم،  خطیبانی که الان داریم، بسیار آگاهانه و با علم روز و با استفاده از منابع، سخنرانی می‌کنند.  خیلی از مداحان ومرثیه خوانان ارزشمند هم هستند که با علم روز حرکت می‌کنند و با تبیین عاشورا جوانان را جذب می‌کنند. این کار، کار ارزشمندی است. وقتی می‌شنویم در یک هیئت ده هزار جوان رفته اند، معلوم است قوتی از جهت معنوی و معنایی دارد که این همه جوان را به سمت خود کشیده است. باید این را تشویق کنیم بعضی دشمنان دنبال  تخریب هستند، نمونه اش چیزی که امسال یهودیان و بهاییان درست کردند که سیاه نپوشید و هیئت نروید، اتفاقاً امسال پرشورتر شد و درصد بیشتری از جوانان آمدند.

این نمود عاشورا در مردم است اصلا هیچ وقت این مراسم دولتی نبوده بلکه همیشه دولت‌ها مانع بودند. این دولت الحمدالله مدافع این مراسم است ولی کار دست دولت نیست، دست مردم است. ادبیات عاشورایی ادبیات مردمی‌است و این مداحان و مرثیه خوانان و نوحه خوان‌ها،دولتی نیستند، مردمی‌اند؛ از دل جوان سخن از دل زنان، مادران، پدران و... سخن می‌گویند و به همین دلیل دلنشین است. گریه ما در عزاداری‌ها، گریه غم و ناامیدی نیست، گریه امید و شور است و به ما حال و حرارتی می‌دهد.  همه آنهایی که در زندگی با محرم و  صفر اشنایی دارند، تأثیرش را  در زندگی شان و در جامعه می‌آورند.

می‌بینید محرم در اهدای خون اثرگذاشت، در بخشش‌ها اثر گذاشت، چقدر این مردم در این اوضاع و احوال معیشت سنگین، به  هم نزدیک شدند  عزاداری‌هایشان نه تنها کم نشد، بیشتر هم شد و دیدید در موکبها، نذری‌ها و پذیرایی‌ها الحمدالله پرشور بود. این برکت امام حسین است همین را هم در اربعین خواهید دید.  این مردمی‌که برای امام حسین(ع) در این گرمای 50 درجه پا به میدان می‌گذارند، می‌توانیم بگوییم شورشان سطحی است؟ نه این یک عشق و شعور  قلبی و واقعی است که همه را به سمت خود می‌کشد چون جامعه زنده است.

به قول مولوی:

ای برادر تو همه اندیشه‌ای

مابقی خود استخوان و ریشه‌ای

اگر  این تفکر و این عاشورا را از زندگی جمهوری اسلامی‌و مردم ایران بگیرید، شاید مردم ما بدتر از خیلی از مردمان شوند ولی این حیات، جاودانگی و تازگی انقلاب اسلامی‌و احیای خون شهدا چون با خون شهدای کربلا و با روضه‌های امام حسین گره خورده، این تفکر و این ملت مانده و باز هم زنده می‌ماند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران